ناصر کرامتی – علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در اول آذر ۱۳۹۱ در یک سخنرانی گفت: «مجلس می‌گوید می‌خواهد ]سئوال [بپرسد… دستگاه دولتی می‌گوید می‌خواهد با اعتماد به نفس پاسخ دهد. که به ما هم گفتند.»

خامنه‌ای در سخنان خود در دیدار جمعی از بسیجیان به یکی از محورهای درگیری بین دولت و مجلس ایران پایان داد و در یک حکم کاملاً خلاف قانون اساسی حاکم بر ایران، با سلب اختیارات قانونی مجلس، از نمایندگان خواست: «همین جا تمام کنند قضیه را»!

پیش از این محمود احمدی‌نژاد تهدید کرده بود که از احضار خود به مجلس برای پاسخ به سئوال نمایندگان به عنوان فرصتی برای طرح ناگفته‌های خود استفاده خواهد کرد. در مقابل علی مطهری لیدر نمایندگان سئوال کننده از رئیس جمهور ضمن استقبال از ناگفته‌های احمدی‌نژاد اعلام کرده بود: «ما می‌خواهیم هر چه زودتر احمدی‌نژاد ناگفته‌های خود را بگوید تا خیال همه راحت شود. فکر می‌کنم رئیس جمهور می‌خواهد مجلس را بترساند تا از سئوال عقب‌نشینی کند وگرنه ما از هرچه که احمدی‌نژاد بخواهد بگوید استقبال می‌کنیم‌.»

به نظر می‌رسد مفسران سیاسی ایران بعد از سخنان اخیر رهبر جمهور اسلامی دچار تردید در تحلیل‌های قبلی خود شده یاشند. پیش از این تصور می‌شد رقبای احمدی‌نژاد در جریان سیاسی راست حاکم بر ایران توانسته‌اند در شکاف موجود بین رهبر و رئیس جمهوری ایران رخنه کنند و جریان سیاسی نزدیک به احمدی‌نژاد بازنده مطلق تلقی می‌شد.

گزارش زیر نظر تعدادی از مردم در گوشه و کنار جامعه درباره این موضوع را بازتاب می‌دهد.

محمد – دانشجو

من فکر می‌کردم که اختلافات بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای جدی است و فقط برای حفظ ظاهر کژدار و مریز با دولت رفتار می‌کنند تا سال پایانی ریاست جمهوری او بدون یک حادثه خارق‌العاده به پایان برسد. روی فیس‌بوک چند نفر از فعالان سیاسی خارج کشور خواندم که دفاع جدید خامنه‌ای از احمدی‌نژاد به دلیل ترس از صحبت‌های احمدی‌نژاد علیه خودش است. توضیحی برای این ادعا مطرح نشده بود تا استدلال این افراد خودشان روشن شود. فکر می‌کنم ما دچار یک اشتباه بزرگ شده‌ایم. شاید این خود ما بودیم که ماجرای اختلافات خامنه‌ای و احمدی‌نژاد را در تخیل خودمان ساخته‌ایم و این تخیل به صفحه سایت‌ها منتقل شده است.

«چه کسی اولین بار اعلام کرد بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای اختلاف وجود دارد؟ من فکر می‌کنم طبق معمول چند نفر از روی یک جمله یا یک نشانه بی‌ربط از این اختلاف که آرزوی قلبی‌شان بوده، چیزی نوشته‌اند و بعد خبرنگارها این آرزوی قلبی سیاسی‌های ایران را گرفته‌ و تبدیل به خبر کرده‌اند. بروید تحقیق کنید کدام یک از همکارانتان این شایعه را درست کرده و به خورد همه داده. این موضوع مهمی است.»

هرچقدر جلوتر می‌رود من بیشتر معتقد می‌شوم بین عوام و خواص در ایران هیچ تفاوتی وجود ندارد. این روحیه «از کاه، کوه ساختن» و «یک کلاغ چهل کلاغ کردن» حاکم بر جامعه ما فقط مختص عوام جامعه نیست. اصلا من یک سوال دارم: چه کسی اولین بار اعلام کرد بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای اختلاف وجود دارد؟ کدام خبرنگار یا فرد سیاسی از روی چه خبری یا با چه استدلالی این ادعا را مطرح کرد؟ من فکر می‌کنم طبق معمول چند نفر از روی یک جمله یا یک نشانه بی‌ربط از این اختلاف که آرزوی قلبی‌شان بوده، چیزی نوشته‌اند و بعد خبرنگارها این آرزوی قلبی سیاسی‌های ایران را گرفته‌ و تبدیل به خبر کرده‌اند. شما خبرنگار هستید. بروید تحقیق کنید کدام یک از همکارانتان این شایعه را درست کرده و به خورد همه داده. این موضوع مهمی است.

عزت – بازنشسته

از قدیم گفتند: «زن و شوهر دعوا کنند، احمقان باور کنند». اینقدر ساده نباشید که خیال کنید بین سران اختلافی هست. این آخوند‌ها بر عکس ما مردم اگر گوشت هم را بخورند، استخوان هم را دور نمی‌اندازند. دعوای بین سران هیچ وقت شراکت‌شان را در حکومت به‌هم نمی‌زند. حالا شما فکر کرده‌اید اگر احمدی‌نژاد می‌رفت مجلس و بازخواست می‌کردند، چیزی می‌شد؟ خطری نداشت برای او. می‌رفت و چهار کلام صحبت می‌کرد و سر و صدایی می‌شد و خلاص.

فکر می‌کردید او را بر می‌دارند و کس دیگری را جایش می‌گذاشتند؟ در جمهوری اسلامی تا وقتی سرت در آخور باشد و صدایت در نیاید، هیچ وقت کسی به خوردنت کاری ندارد. از بین هزار نفر یکی شد مثل آقای منتظری. به اختلاف خورد و در خانه‌اش زندانی شد. به کس دیگری کاری داشتند؟

همه این کارها بازی است برای سر کار گذاشتن بدبخت بیچاره‌هایی مثل من و شما. سر پیری از صبح تا شب دنبال یک مغازه‌ای، فروشگاهی، چیزی هستم که یک جنسی را صد تومان ارزان‌تر بخرم که آخر برج دیرتر به گدائی بیافتم. شما هم که سواددار مملکت هستید الان باید پشت میز مدیریت باشید نه اینکه توی این سرما دنبال حرف لب گورهایی مثل من باشید. جسارت نباشد ولی بدبختی از خود ماست. آنها دارند می‌خورند و به ریش ما می‌خندند آن وقت ما باید با هم حرف بزنیم که چرا دعوا می‌کنند. چه دعوایی؟ چه کشکی؟ فعلاً که آنها سواره هستند و ما پیاده.

طیّبه – خانه‌دار

دیشب در اخبار گفت که خامنه‌ای به مجلس دستور داده احمدی‌نژاد را به مجلس نکشانند. تلویزیون با بعضی نماینده‌ها مصاحبه کرد. معلوم بود خیلی ترسیده‌اند. چند نفر‌شان گفتند دیگر از احمدی‌نژاد سئوال نمی‌کنیم. طفلکی‌ها حق دارند خوب. این مملکت که حساب و کتاب ندارد. حرف بزنند به جرم ضدیت با نظام زندانی می‌شوند و سرشان را زیر آب می‌کنند.

اینکه چرا خامنه‌ای طرفدار احمدی‌نژاد است به این خاطر است که رئیس جمهور یک نفر است اما نماینده‌ها زیاد هستند. همه رئیس جمهور را می‌شناسند اما کسی اسم نماینده‌های مجلس را یادش نمی‌ماند. خامنه‌ای طرف قوی‌تر را گرفته. خیلی از این نماینده‌های مجلس‌ معذرت می‌خواهم اندازه گاو نمی‌فهمند. اینها به چه درد خامنه‌ای می‌خورند؟ هر کس دیگر بود طرف رئیس جمهور را می‌گرفت.

حاج حسن – خوار و بار فروش

اختلاف در این دوره و زمانه صورت خوبی ندارد. وضعیت مملکت به تار موئی وصل است. اگر رهبر بخواهد شل بگیرد رشته امور از دست همه خارج می‌شود. رهبری مثل پدر خانواده‌ای که در آن اختلاف افتاده، سعی می‌کند از چند تکه شدن خانواده جلوگیری کند. بالاخره اینکه کسی هست حرف آخر را در این مملکت بزند خودش خیلی خوب است. گرچه از احمدی‌نژاد دل خوشی ندارم اما اگر در این وضعیت بخواهند او را پائین بکشند وضعیت از اینی که هست بدتر می‌شود. از سر تا ته این راسته از حجره‌دارها بپرسید، همه از کسادی بازار می‌نالند. مردم هم به ستوه آمده‌اند. کارهای احمدی‌نژاد غلط است اما برداشتن احمدی‌نژاد در این دوران غلط اندر غلط است. اغتشاش می‌شود. دولت با صلح و صفا به نفر بعدی برسد بهتر از این است که با شلوغی و هرج و مرج کسی را که اشتباه می‌کند بردارند.

« کار رهبر کار درستی بود. باید همه دندان به جگر بگذارند تا این آخر دوره هم بگذرد. اگر خدای ناکرده در این دوره سختی و تنگی، مجلس مثل بنی صدر این یکی را هم خلع قدرت می‌کرد ممکن بود یک مشت گشنه پاپتی به خیابان بریزند و مال و منال خلق‌الله را غارت کنند. مردم دیگر مثل زمان امام حرف شنوی ندارند اما همین‌که سایه رهبر روی سر مملکت هست و نظم و قانون سر جای خودش است، شکر!»

کار رهبر کار درستی بود. باید همه دندان به جگر بگذارند تا این آخر دوره هم بگذرد. اگر خدای ناکرده در این دوره سختی و تنگی، مجلس مثل بنی صدر این یکی را هم خلع قدرت می‌کرد ممکن بود یک مشت گشنه پاپتی به خیابان بریزند و مال و منال خلق‌الله را غارت کنند. ما هم از این وضعیت راضی نیستیم اما باید همه به خدا توکل کنیم. مردم دیگر مثل زمان امام حرف شنوی ندارند اما همین‌که سایه رهبر روی سر مملکت هست و نظم و قانون سر جای خودش است، شکر!

یاسر – مهندس الکترونیک

طبیعی بود که این اتفاق بیافتد. من فکر می‌کردم خیلی زودتر از اینها خامنه‌ای سر و صدا را به‌خواباند. تعجب کردم که چرا اختلاف مجلس و دولت کش پیدا کرده است و کاری نمی‌کند. البته خامنه‌ای قبلاً هم گفته بود اختلافات را کنار بگذارند و بی‌سر و صدا اوضاع را کنترل کنند اما اختلافات خیلی شدید است و صحبت‌های غیر مستقیم خامنه‌ای کاری از پیش نبرد. مجبور شد خیلی علنی موضع‌گیری کند و سر و صدا را به‌خواباند.

با یکی از همکارانم بحث می‌کردیم در این رابطه. نظرات خوبی داشت. می‌گفت: همه چیز در جمهوری اسلامی ماکتی از وضعیت دنیای مدرن است. جمهوری اسلامی مثل کشورهای متمدن صاحب مجلس و انتخابات و قانون اساسی است اما همه اینها پوششی است برای حکومت به سبک خلیفه‌های اسلامی. حرف اول و آخر را یکی می‌زند. وقتی مجلس و قانون مخالف نظر خلیفه اسلامی باشد خیلی راحت با یک سخنرانی یا نامه، قانون و مجلس را نادیده می‌گیرد و حکم خودش را به کرسی می‌نشاند. مجلس در کشور ما مثل مجلس فرمایشی زمان شاه و شیخ نشین‌های عربی است. نمایندگانی که مطیع و مامور حاکم اصلی کشور باشند چه نظارتی می‌توانند بکنند؟

راست می‌گفت. حتی یک نفر از نمایندگان اعتراض نکرد که طبق همین قانون اساسی جمهوری اسلامی، سئوال از رئیس جمهور حق مجلس و نمایندگان است و رهبر نمی‌تواند حق قانونی مجلس را نادیده بگیرد.

علی – کارگر کتابفروشی

علی مطهری مثل همه روشنفکران دینی در ایران ملغمه‌ای است از سنت و مدرنیته! از یک طرف سخنرانی می‌کند و به دولت احمدی‌نژاد اتهام می‌زند که اعتقادی به حجاب ندارد و از طرف دیگر حتی زمانی که خامنه‌ای غیر مستقیم مجلس را به مصالحه با احمدی‌نژاد دعوت کرد باز هم دست‌بردار نبود و طرح سئوال از رئیس جمهور را پیگیری کرد. سیاستمدار زیرکی است. چون نمایندگان مجلس را به خوبی می‌شناخت و می‌دانست بسیاری از آنان شخصیت و فکر مستقل ندارند و آلت دست و قابل خرید و فروش هستند برای وصول سئوال از رئیس جمهور چند امضای ذخیره در جیبش پنهان کرده بود! وقتی تعدادی از نمایندگان زیر فشار امضای خود را پس گرفتند او در دقیقه نود امضاهای ذخیره را رو کرد و طرح وصول شد.

«همه چیز در جمهوری اسلامی ماکتی از وضعیت دنیای مدرن است. جمهوری اسلامی مثل کشورهای متمدن صاحب مجلس و انتخابات و قانون اساسی است اما همه اینها پوششی است برای حکومت به سبک خلیفه‌های اسلامی. حرف اول و آخر را یکی می‌زند. وقتی مجلس و قانون مخالف نظر خلیفه اسلامی باشد خیلی راحت با یک سخنرانی یا نامه، قانون و مجلس را نادیده می‌گیرد و حکم خودش را به کرسی می‌نشاند.»

وقتی خامنه‌ای سخنرانی کرد و گفت بیشتر از این شلوغ‌بازی نکنید، همه نمایندگانی که طرح سوال از رئیس جمهور را امضا کرده بودند دچارت وحشت شدند و سریع اظهار اطاعت کردند. علی مطهری هم ناچار بود اعلام اطاعت کند چون بهتر از من و شما می‌دانست اگر حکم رهبر را تمکین نکند چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود. مطهری در این موقعیت خطرناک باز هم شیطنت کرد. به نوعی سر حرف خودش ایستاد. به رهبری دهن کجی کرد و گفت: حکم رهبر فقط برای طرح سوال از احمدی‌نژاد صادق است. یعنی از ثمره انقلابی که در مجلس شورای اسلامی به راه انداخته بود و تابوی سئوال از رئیس جمهور را شکست دفاع کرد و به نوعی گفت مخالف این است درباره رئیس جمهورهای بعدی به حرف‌های خامنه‌ای استناد بشود و سئوال از رئیس جمهور دوباره تابو شود.

شخصیت علی مطهری و احمدی‌نژاد خیلی شبیه یکدیگر است. هر دو نفر لجباز و یک دنده هستند. اهل ترس و کوتاه آمدن نیستند و تا لحظه‌ای که پای رهبری مستقیما در میان نباشد می‌تازند. وقتی مستقیماً پای خامنه‌ای در میان باشد هم حرف خود را می‌زنند. زمانی که پیش از این خامنه‌ای در سخنرانی خود اعلام کرد تا روز انتخابات کسی حق ندارد ایجاد اختلاف کند، سران سه قوه به خامنه‌ای نامه نوشتند و اعلام اطاعت کردند اما احمدی‌نژاد در نامه‌اش به رهبری نوشت: رئیس جمهوری بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری است، و این یعنی موضع خودش را در برابر موضع رئیس قوه قضائیه بالاتر و قانونی‌تر دانست. این حرف کمی نیست که به رهبری نامه بنویسی و به جای اعلام اطلاعات محض باز هم از جایگاه رئیس جمهور در قانونی اساسی دفاع کنی!

من اهل نیش و کنایه زدن نیستم. آقای خاتمی کارنامه مثبت و منفی دوران ریاست جمهوری خودش را دارد. به نظر من اشتباه است مواضع سیاسی آقای خاتمیِ رئیس جمهور و آقای خاتمیِ عضو سران فتنه یا آقای خاتمیِ جزو خواص بی‌بصیرت را با یک چشم و یک ترازو سنجید. هر کدام از اینها باید در زمان خودش و شرایط خودش بررسی شود. با تمام اراداتی که با آقای خاتمی دارم باید بگویم به عنوان کسی که در هر دو دوره انتخابات به ایشان رای دادم فکر می‌کنم شخصیت آقای خاتمی برای سیاست‌ورزی در ایران مناسب نیست. آقای خاتمی در یک شرایط نیمه دموکراتیک می‌توانست رئیس جمهور خوبی باشد اما در شرایط ایران سیاست‌مدارانی مانند علی مطهری و احمدی‌نژاد، به خصوص علی مطهری، مناسب‌تر هستند.

ببینید خواهش می‌کنم در هنگام تنظیم مصاحبه این مطلب را خوب منعکس کنید که نظر من تایید مواضع و افکار و دیدگاه‌های احمدی‌نژاد و مطهری نیست. این خیلی مهم است که اشتباه نشود. می‌خواهم نوع سیاست‌ورزی و مصلحت‌گریزی و منفعل نبودن این دو فرد را برجسته کنم. سیاست‌ تهاجمی و مانور دادن در مرزهای اختصاصی رهبری آن هم بدون پشتوانه رای مردمی موضوع قابل توجهی است. گاهی فکر می‌کنم اگر علی مطهری رای ۲۰ میلیونی آقای خاتمی را پشت سر خود داشت خیلی محکم و جدی جلوی نظرات خارج از چهارچوب قانون اساسی خامنه‌ای می‌ایستاد. با ولایت فقیه مشکلی ندارد اما جلوی حکم حکومتی می‌ایستاد.

نسترن – فروشنده لوازم آرایشی و بهداشتی

یکی از دوستانم متن نامه رئیس مجلس به رهبر را برایم میل کرده است. خیلی خجالت‌آور است. آدم با خواندن این نامه یاد نامه‌های زمان قاجار می‌افتد. این افراد نماینده مردم ایران نیستند و با رای بسیار کمی به مجلس رفته‌اند اما این مجلس دیگر شورش را در آورده است. معلوم نیست نمایندگان مجلس نمایندگان مردم هستند یا برده پادشاه. مجلس بی‌خاصیت و بی‌عمل خیلی بهتر از این مجلس است که رئیس مجلس گماشته و مامور رهبر است.

علیرضا – دانشجو

حکم حکومتی ساخته و پرداخته دوران اصول‌گرایان نیست. حکم حکومتی در زمان اصلاح‌طلبان رواج پیدا کرد. مهم‌ترین نمونه آن در زمان اصلاح قانون مطبوعات در زمان ریاست آقای کروبی بر مجلس بود. نمایندگان بی‌خبر از دستور رهبر به کروبی، در مجلس می‌خواستند درباره اصلاح قانون مطبوعات تصمیم‌گیری کنند اما آقای کروبی همه میکروفن‌ها را بست و به هیچ نماینده‌ای اجازه صحبت کردن نداد.

«حکم حکومتی ساخته و پرداخته دوران اصول‌گرایان نیست. حکم حکومتی در زمان اصلاح‌طلبان رواج پیدا کرد. مهم‌ترین نمونه آن در زمان اصلاح قانون مطبوعات در زمان ریاست آقای کروبی بر مجلس بود. نمایندگان بی خبر از دستور رهبر به کروبی، در مجلس می‌خواستند درباره اصلاح قانون مطبوعات تصمیم‌گیری کنند اما آقای کروبی همه میکروفن‌ها را بست و به هیچ نماینده‌ای اجازه صحبت کردن نداد.»

به نظر من آقای لاریجانی حداقل این خوبی را دارد که طوری رفتار می‌کند که همه در جریان حکم حکومتی باشند. فکر کنید اگر آقای لاریجانی مانند آقای کروبی در صحبت خصوصی با آقای خامنه‌ای دستور می‌گرفت که بی سر و صدا طرح سوال از رئیس جمهور را از دستور کار خارج کند؛ می‌دانید چند نماینده ممکن بود به دردسر بیافتند؟ در زمان آقای کروبی، آقای لقمانیان به خاطر اینکه نمی‌دانست آقای کروبی با آقای خامنه‌ای زد و بند کرده است حرف‌هایی زد که باعث شد زندانی شود. اگر لاریجانی هم مثل آقای کروبی رفتار می‌کرد شاید الان برای آقای مطهری هم پرونده سنگینی درست می‌شد. باز خوب است در دوره فعلی، رهبری مجبور است در سخنرانی و در تلویزیون حرف‌هایش را بزند و مردم از مسائل با خبر شوند. اگر بزرگان جریانات اصلاحات نصف دل و جرات آقای مطهری را داشتند حاصل هشت سال قدرت اصلاح طلبان یک روزه به باد نمی‌رفت و درجا نمی‌زدیم.

نتیجه هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی این است که می‌رود دماوند و رای باطله به صندوق می‌اندازد و نتیجه کار آقای مطهری این است که یک تنه احمدی‌نژاد را در مجلس زمین‌گیر کرده است.

جعفر – کشاورز

احمدی‌نژاد می‌خواست پول یارانه‌های را بیشتر کند اما این مجلس از خدا بی‌خبر نمی‌گذارد. تصویب کرده‌اند که احمدی‌نژاد حق ندارد یارانه‌ها را زیاد کند. مملکت قانون ندارد، اگر قانون داشت چهارتا نماینده که نمی‌توانستند روی حرف رئیس جمهور حرف بزنند.

تمام این دعواها به خاطر این است که می‌خواهند یارانه‌ها را قطع کنند. خدا پدر و مادر خامنه‌ای را بیامرزد که جلوی مجلس را گرفت. ]خامنه‌ای[ با اینکه مصلحت‌کاری می‌کند و می‌خواهد همه را برای خودش نگه دارد باز اینکه پشت احمدی‌نژاد را خالی نکرد جای شکر دارد.

همه دندان تیز کرده‌اند برای این پول یارانه‌ها و نمی‌خواهند این پول از گلوی ملت پائین برود. هر ماه دست و دلمان می‌لرزد که می‌دهند، نمی‌دهند؟ نمی‌گذارند احمدی‌نژاد کارش را بکند. ناسلامتی رئیس جمهور این مملکت است. چه معنی دارد هر کس از راه می‌رسد توی کارش دخالت کند؟ یکی‌اش این نماینده ما. برای انتخابات یک بار آمد در مسجد روستا سخنرانی کرد و از آن روز اگر ما پشت گوشمان را دیدیم این نماینده را هم دیدیم. به چه درد می‌خورند این نماینده‌ها که به فکر مردم نیستند؟

الهام – دانشجو

من اصلاً به سیاست علاقه‌ای ندارم. وقتی خبرهای سیاسی را می‌شنوم سر درد می‌گیرم. ما کشور خوبی نداریم. کاش جای دیگری به دنیا آمده بودم. این هم بدشانسی ما است که باید در ایران به دنیا بیائیم و با این همه محدودیت زندگی کنیم.

برای من مهم نیست که احمدی‌نژاد به مجلس رفت یا نرفت. مسائل زندگی خودم برایم مهمتر است تا مجلس و رئیس جمهور و سیاست! یک شامپوی خارجی معمولی که ماه قبل ۱۸ هزار تومان خریده بودم این ماه شده است ۳۸ هزار تومان. من از کجا بیاورم هر ماه اینقدر پول شامپو بدهم؟ هیچ شامپوی دیگری با موی من سازگار نیست. شما مردها راحت هستید. برایتان فرقی ندارد شامپوی داروگر به سرتان بزنید یا با آب خالی بشورید! اما برای ما دخترها مهم است. موهای ما حساس است. وقتی موی آدم آنطوری که دلش می‌خواهد نباشد عصبی می‌شود. کل انرژی روزانه آدم گرفته می‌شود.

«شخصیت علی مطهری و احمدی‌نژاد خیلی شبیه یکدیگر است. هر دو نفر لجباز و یک دنده هستند و تا لحظه‌ای که پای رهبری مستقیما در میان نباشد می‌تازند. وقتی مستقیماً پای خامنه‌ای در میان باشد هم حرف خود را می‌زنند. سیاست‌ تهاجمی و مانور دادن در مرزهای اختصاصی رهبری آن هم بدون پشتوانه رای مردمی موضوع قابل توجهی است. گاهی فکر می‌کنم اگر علی مطهری رای ۲۰ میلیونی آقای خاتمی را پشت سر خود داشت خیلی محکم و جدی جلوی نظرات خارج از چهارچوب قانون اساسی خامنه‌ای می‌ایستاد. با ولایت فقیه مشکلی ندارد اما جلوی حکم حکومتی می‌ایستاد.»

دیگر از زندگی کردن در ایران خسته شده‌ام. مثل قبل امید به اپلای کردن و تحصیل در خارج کشور هم وجود ندارد. هزینه یک امتحان تافل ۷۰۰ هزار تومان شده است. با دلار ۳۰۰۰ تومانی هند و مالزی هم نمی‌توانیم برویم درس بخوانیم چه برسد به اروپا و آمریکا.

“…” – حقوقدان

نکته‌ای که در این به اصطلاح “حکم حکومتی” اخیر آقای خامنه‌ای وجود دارد و آنرا از موارد پیشین متفاوت می‌کند این است که این حکم به صراحت در مغایرت بی‌واسطه با قانون اساسی جمهوری اسلامی است. یعنی در این میان عامل میانجی و یا تفسیری بعید و دور از موضوع وجود ندارد. وقتی رهبری در نامه به رئیس مجلس می‌گوید که موافق تصویب شدن یک قانون خاص در مجلس نیست این شاید از نظر بسیاری خلاف قانون اساسی باشد اما به عقیده من وقتی قوانین تصویب شده در مجلس می‌باید در شورای نگهبان منتخب رهبری تایید شود، رهبر با دستور خود فقط این مسیر و این فرآیند را کوتاه‌تر کرده است اما در این حکم حکومتی اخیر، یکی از اختیارات مسلم و بی‌شرط مجلس، یعنی حق و اختیارِ سئوال از رئیس جمهور از مجلس سلب شده است.

آقای خامنه‌ای با “حکم حکومتی” بازی بسیار خطرناکی را به پیش می‌برند. دامنه این حکم حکومتی کم کم دارد به اصول صریح و بی واسطه قانون اساسی می‌رسد و آن ته مایه جمهوریت موجود در این سیستم نیز از بین می‌رود. دیگر موضوع این نیست که ما یک قانون اساسی بد داریم، موضوع بر سر این است که ما حتی یک قانون اساسی بد هم نداریم چون شخصی در مملکت وجود دارد که می‌تواند هر روز که تمایل داشته باشد هر جای قانون را که دلش خواست نقض کند یا تغییر دهد.