طبق آمار میتوان با قاطعیت گفت که کشنده بودن عاملی به اسم “جمهوری اسلامی” چه برای مردم ایران و چه برای مردم خاورمیانه بسیار بیشتر از ویروس کرونا است.
این سوال پیش میآید که چرا رهبر نظامی که خود عامل اصلی مرگ و میر در جامعه ایران اینقدر به افزایش جمعیت علاقه دارد؟ آیا او عاشق کودکان است؟
پاسخ این سوال را شاید بتوان در نوع نگاه مقامات جمهوری اسلامی به انسان، و نوع مدیریت اسلامی آنها یافت.
در مهر ماه سال ۱۳۹۱ رهبر نظام جمهوری اسلامی با انتقاد از سیاستهای کنترل جمعیت در ایران گفت: «یکی از خطاهایی که خود ما کردیم این بوده که تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. مسئولان کشور در این باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهیم هستم. این را خدای متعال و تاریخ بر ما ببخشد.» او نوزده روز بعد از منظور اصلی خود پرده برداشت و گفت که جمعیت ایران باید به صد و پنجاه میلیون نفر برسد و اضافه کرد: «ما دست کم را گرفتیم که گفتیم صد و پنجاه میلیون، بیشتر هم میشود.» بعد از این دو سخنرانی علی خامنهای دولت، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه مجموعه قوانین برای افزایش زاد و ولد تصویب کردند و هر نهادی برای انجام فرمایشهای او که این بار از جایگاه متخصص جمعیت شناسی، اقتصاددان و متخصص زنان و زایمان مطرح شده بود اقداماتی را به اجرا در آوردند.
طرح جمعیت ۱۵۰ میلیون نفره و بیشتر برای ایران به اسم علی خامنهای ثبت شده اما واقعیت آن است که دو سال قبل از او، این محمود احمدینژاد بود که شعار «دو بچه کافی است» را «شعار غربی» معرفی کرده و نگرانیها درباره مسائل اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی حاصل از افزایش جمعیت را «حرفهای روشنفکری» خوانده بود. معلوم نیست که جمعیت صد و پنجاه میلیون نفره رویای خود علی خامنهای بوده است که به محمود احمدینژاد ابلاغ شده یا این یکی دیگر از ایدههای درخشان «معجزه هزاره سوم» بوده که به خامنهای تلقین شده است.
تناسب میان نرخ تولید مثل و نرخ مرگ و میر است که جمعیت یک کشور را تعیین میکند. اگر در جامعهای شهروندان به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی میمیرند برای افزایش جمعیت باید شرایط لازم برای تولید را ایجاد کرد اما اگر در جامعهای شهروندان در سنین جوانی و با مرگهای غیر طبیعی میمیرند یک راه افزایش جمعیت این است که جلوی مرگ و میرهای غیر طبیعی گرفته شود. به جز کهولت سن و مرگ طبیعی، فهرست عواملی که از جامعه ایران تلفات انسان یمگیرد بسیار بلند بالا و متنوع است.
- تلفات انسانی ناشی از تصادفات رانندگی
- تلفات انسانی ناشی از آلودگی هوا
- تلفات انسانی ناشی از کشتار معترضان در خیابان
- تلفات انسانی شلیک به هواپیمای مسافربری
- تلفات انسانی ناشی از اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی
- تلفات انسانی ناشی از خصوصی شدن نظام درمان
- تلفات انسانی ناشی از زندگی زیر خط فقر و سوتغذیه در ایران
- تلفات انسانی انواع اعدام و قصاص
- تلفات انسانی ناشی از شلیک به کولبران و مرزنشینان
- تلفات انسانی ناشی از خودکشی در ایران
- تلفات انسانی ناشی از سوانح کاری و کارگری
- تلفات انسانی ناشی از سوء مدیریت
- تلفات انسانی ناشی از بیکفایتی مسئولان، قبل و بعد از وقوع سیل و زلزله
- تلفات انسانی ناشی از ورود خونهای آلوده
- تلفات انسانی ناشی از تخریب محیط زیست و بحران آب
- تلفات انسانی ناشی از جنگ
- تلفات انسانی ناشی از تحریم
- تلفات انسانی ناشی از انبوهسازی حاجی در عربستان
- تلفات انسانی ناشی از بیتوجهی به شیوع بیماری کرونا به ایران
- تلفات انسانی…
مواردی که در این فهرست آمده است بسیار متنوع و متفاوت است. آیا این عوامل در عین حالی که تفاوتهای بسیار با یکدیگر دارند دارای ریشه یا منشاء مشترکی هستند؟ اگر میزان تلفات عوامل این فهرست بررسی شود و سپس مشاهده شود که تلفات آن صد برابر، هزار برابر، ده هزار برابر یا صد هزار برابر تلفات انسانی ناشی از ویروسهایی مانند مورس، سارس، کرونا و ابر ویروسهای دیگر است باید اعتراف کرد که آن ریشه و عامل مشترک، بدترین ویروس در تاریخ یک جامعه و شاید کشندهترین ویروس موجود در جهان باشد.
تصادفات رانندگی
در ایران دو شرکت بزرگ خودروسازی وجود دارد که محل رانتخواری و ویژهخواری است. چهل سال است تعرفه واردات خودرو آنقدر بالا نگاه داشته شده است که این دو شرکت بتوانند خودروهای بیکیفیت خود را به مردم ایران قالب کنند. خودروهایی پر از نقصهای ایمنی و فنی که با قیمت بالا به مردم فروخته میشود تا در جادههای بیکیفیت و قدیمی، فاقد روشنایی و فاقد علامتگذاری مناسب رانندگی کنند. نتیجه چیزی جز کشتار نیست.
در سال ۱۳۸۴ بیش از ۲۷ هزار نفر در جادههای ایران کشته شدند. در سال ۱۳۹۵ با همکاری نهادهای مختلف که و اقداماتی که بیشتر شامل افزایش جریمه و متوقف کردن خودروهای پر خطر در پارکینگ بود این آمار به ۱۶ هزار و ۵۰۰ کاهش یافت است اما دوباره این تلفات در حال اوجگیری است. در سال ۱۳۹۶ روزانه چهل و چهار نفر در تصادفات رانندگی کشته شده و حدود ۹۲۰ نفر مجروح شدهاند. طبق آمارهای پلیس راهور ایران، پنجاه درصد افراد فوتی در حوادث جادهای را افراد زیر چهل سال تشکیل میدهند که نیروی کار فعال در جامعه و افرادی در سن زاد و ولد هستند.
آمارها به هم میآیند
روایتهای مختلفی درباره اعدام زندانیان سیاسی ایران در دهه شصت وجود دارد. در برخی از این روایتها گفته شده است که تعداد زندانیان سیاسی اعدام شده در کل دهه شصت بیش از ۳۲ هزار نفر بوده است. در جادههای ایران هر دو سال یکبار به اندازه کل اعدامهای دهه شصت آدم کشته میشود.
در سال ۱۳۹۷ ایران رکوردار سوانح کاری و کارگری در جهان شد و در این سال ۹ هزار و ۹۹۶ کارگر ایرانی در حین کار آسیب دیدند. سالها است که آمار مربوط به مرگ، قطع عضو، از کار افتادگی و آسیب موقت در محیط کار در ایران رشد دائمی دارد. بیشتر این تلفات انسانی مربوط به جوانانی است که نیروی فعال جامعه و در سن زاد و ولد هستند.
در سال ۱۳۹۸ دفتر سلامت روان وزارت بهداشت اعلام کرد «آمار خودکشی در ایران هر سال بیش از پنج درصد افزایش مییابد.» و در سال ۱۳۹۷ «صد هزار مورد اقدام به خودکشی ثبت شده است». اگر آمار اعدام زندانیان سیاسی در کل دهه شصت را سی و دو هزار نفر در نظر بگیریم هر ساله بیش از سه برابر کل این اعدامها در ایران اقدام به خودکشی صورت میگیرد.
مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت آمار مربوط به خودکشی در ایران را تفکیک کرده و میگوید: «حدود ۷۵ درصد از اقدام به خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال هستند.» حدود ۷۳ درصد از موارد اقدام به خودکشی ساکن مناطق شهری و حاشیه شهر، ۳۳ درصد خانهدار، ۱۱ درصد دانشآموز و هشت درصد بیکار هستند. آیا بدون وجود زنان و بدون سلامت جسم و روان آنها یک جامعه میتواند به رشد جمعیت خود ادامه دهد؟ خودکشی زنان در ایران، رتبه سوم جهان را از آن خود کرده است. ستم جنسیتی، قوانین مذهبی، قوانین حقوقی ضد زن، سهم اندک از اقتصاد، اذیت و آزارهای ناموسی، فشارهای اقتصادی و فشارهای روانی حاصل از سنتهای جامعه مردسالار از جمله دلایل قابل ذکر برای این خودکشیها هستند
در سال ۱۳۶۶ تعداد ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی به دلیل انجام راهپمایی در کشور عربستان سعودی کشته شدند. در سال ۱۳۹۴ مجدداً چهارصد و شصت و چهار حاجی ایرانی در منا کشته شدند. هر ساله چند میلیارد دلار ارز از طریق حجاج و زائران از ایران خارج میشود و در عوض انواع و اقسام ویروسهای آنفولانزا از طریق حجاج و زائران عتبات عالیات وارد ایران میشود که خسارتهای مالی و تلفات انسانی به جامعه ایران تحمیل میکند. نظام جمهوری اسلامی با وجود خط و نشانهای دیپلماتیک و نظامی علیه حکومت سعودی، اصرار زیادی به ادامه مراسم حج دارد.
در آبان سال ۱۳۹۸ در جلسه سران قوا تصمیم گرفته شد که قیمت بنزین سه برابر شود تا بخشی از هزینه ماجراجوییهای نظام با دولت آمریکا و جامعه جهانی از جیب مردم ایران تامین شود. مردم فرودست و فقرا دست به اعتراض زدند و خیلی زود با پیوستن مخالفان جمهوری اسلامی ایران از طبقات مختلف ایران این اعتراضات شهرهای مختلف ایران را در بر گرفت. حکومت ظرف فقط چهار روز تعداد زیادی از معترضان را به قتل رساند و حاضر نیست آمار رسمی کشته شدگان را اعلام کند. خبرگزاری رویترز به نقل از منابع خود در وزارت کشور ایران آمار معترضان به قتل رسیده را ۱۵۰۰ نفر اعلام کرده است که اکثر آنان از جوانان ایران بودهاند. جوانانی که بدون شغل، بدون پسانداز، بدون آزادی، بدون امنیت، بدون مسکن و بدون امید هستند اما علی خامنهای از آنان میمیخواهد بیش از پنج یا هفت بچه تولید کنند تا جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون نفر برسد.
چهل میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. نماینده خاش و میرجاوه در مجلس شورای اسلامی جمعیت حاشیهنشین در ایران را ۱۳ میلیون تن اعلام کرده است. به دلیل فشارهای اقتصادی به مردم ایران که ناشی از فعالیتهای اتمی و موشکی حکومت است، «معدل مراجعه مردم ایران به پزشک کمتر شده» و مردم به دلیل فقر و گرانی به خوددرمانی و مصرف خودسرانه دارو روی آوردهاند. سن ناتوانی در ایرانیان به ۵۴ سال رسیده است. به عبارت دیگر یک شهروند ایرانی از ۵۴ سالگی تا۷۳ سالگی که مثلاٌ «شاخص امید به زندگی» در ایران است به مدت ۱۹ سال یک فرد بیمار خواهد بود.
و حالا کرونا
مقامات جمهوری اسلامی همانطور که آمار دقیق معترضان کشته شده و مجروحان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را اعلام نمیکند از ارائه آمار دقیق مبتلایان به ویروس کرونا و نرخ مرگ و میر ناشی از آن هم خودداری میکند. روز پنجم اسفند سخنگوی دولت و وزارت بهداشت میگویند فقط سیزده نفر از مبتلایان فوت کردهاند اما نماینده قم میگوید تاکنون پنجاه نفر در اثر کرونا فوت کردهاند. ششم اسفند آمار رسمی تعداد مبتلایان به بیماری کرونا ۹۵ نفر و تعداد فوت شدگان ۱۵ نفر اعلام شده است. در سایر کشورهای کره زمین فقط دو درصد مبتلایان به ویروس کرونا فوت میکنند اما در جمهوری اسلامی ایران نزدیک به شانزده درصد مبتلایان به کرونا میمیرند!
تا کنون در کره جنوبی دویست هزار تست کرونا انجام شده است اما در کل ایران فقط شش هزار کیت برای تست کرونا وجود دارد که از آنها برای آزمایش نمایندگان مجلس، نمایندگان مجلس خبرگان و احتمالان سرداران و مقامات استفاده میشود.
در یک ماه گذشته بسیاری از مرگهای مشکوک به کرونا در ایران در حالی روی داده که از افراد مشکوک تست کرونا انجام نشده است. یک نمایش جدید هم به راه افتاده است که در آن برخی از مقامات حکومت با درج توئیت یا انتشار ویدئو در اینستاگرام از مبتلا شدن خود به کرونا سخن میگویند. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی میگویند تا وقتی چند آخوند یا مقام حکومتی در اثر کرونا نمیرد این ادعا را باور نمیکنند و این نمایش جدید را برای توجیه مصرف بیدلیل کیتهای کرونا میدانند.
کدام کشتنده تر است؟
تعداد کل مبتلایان به کرونا در جهان کمی بیش از ۸۵ هزار نفر و تعداد کشتهشدگان این ویروس کمی بیش از هزار نفر. پیشبینی میشود به دلیل بیکفایتی و سهلانگاری جمهوری اسلامی میزان جهانی مبتلایان به کرونا و مرگ و میر آن افزایش چشمگیر پیدا کند. تعداد ۴۵ نفر از کسانی که از ایران به کشورهای دیگر رفتهاند مبتلا به کرونا بودهاند و منطقه خاورمیانه با مسافرانی از قم و مشهد در حال آلوده شدن است.
میزان مرگ و میر در جادههای ایران بین ده الی بیست برابر کل قربانیان کرونا در جهان است. اگر تعداد فوت شدگان در اثر کرونا ده برابر افزایش یابد تعداد قربانیان این ویروس به ده نفر افزایش خواهد یافت؛ میزان قربانیان تروریسم و جنگافروزی جمهوری اسلامی در خاورمیانه ابعاد میلیونی دارد. تخمین کشته شدگان سوریه در حدود نیم میلیون نفر است و قربانیان یمنی بین شصت تا صد هزار نفر برآورد میشود. کسی از سهم جمهوری اسلامی از بمبگذاریها و ترورهای عراق خبر ندارد و تازه این تلفات انسانی جدای از آمار نقص عضو، جراحت، آوارگی و غیره است.
طبق آمار میتوان با قاطعیت گفت که کشنده بودن ویروسی به اسم جمهوری اسلامی چه برای مردم ایران و چه برای مردم خاورمیانه بسیار بیشتر از ویروس کرونا است. این سوال پیش میآید که چرا رهبر نظامی که خود عامل اصلی مرگ و میر در جامعه ایران اینقدر به افزایش جمعیت علاقه دارد؟ آیا او عاشق کودکان است؟ پاسخ این سوال را شاید بتوان در نوع نگاه مقامات جمهوری اسلامی به انسان، و نوع مدیریت اسلامی آنها یافت.
نظامی که قادر به تشخیص هواپیمای پهن پیکر مسافربری از موشک کروز نیست و آنرا با موشک سرنگون میکند برای بزرگترین قدرت نظامی جهان شاخ و شانه میکشد. دخالت نظامی و سیاسی این نظام در کشورهای همسایه ادامه خواهد یافت و این به معنای تداوم تنش در خاورمیانه خواهد بود. با وجود آنکه فروش نفت تحریم است اما انباشت ارزی حاصل از ۴۱ سال فروش نفت به روحانیون شیعه و سپاه پاسداران چند سالی حمله به نفتکشها، موشکپراکنی، ارسال سلاح برای گروههای جهادی را ادامه دهند. مردم ایران و افکار عمومی جهان باید به این تلفات انسانی عادت کند زیرا کشتارهای بزرگتری از آبان در راه خواهد بود. علی خامنهای مایل است جمعیت ایران ۱۵۰ میلیون نفر بشود تا ایرانیان در اثر مدیریت اسلامی و ولایی، منقرض نشوند و نیروی لازم به عنوان سربازان ولایت تامین شود.
این پیری جمعیت ایران نیست که تهدیدی برای آینده است بلکه این وجود جمهوری اسلامی است که ممکن است جمعیت ایران را قلع و قمع کند. نرخ مرگ و میر ویروس کرونا فقط دو درصد است اما با رویهای که جمهوری اسلامی در پیش گرفته هیچ بعید نیست به قول برخی از کاربران شبکههای اجتماعی جمعیت ایران نصف شود. یک کاربر توئیتر ادعا کرده است که برادر او با هواپیما از چین به امارات و بلافاصله از امارات به ایران پرواز کرده است. او خودش به مقامات فرودگاه اعلام کرده که از چین میآید اما مسئولان فرودگاه امام خمینی به او گفتهاند. «اینجا ایران است و خر تو خر»، بنابراین قرنطینه یا ثبت اطلاعات لازم نیست. این همان مدیریتی است قدرت کشندگی آن از هر ویروسی بیشتر است.
معضلات و مشکلاتی که در جوامع مدرن و دموکراتیک برای انسان و انسانیت تهدید محسوب میشود در نظام ولایی مصداق رسیدن به هدف و پیروزی است. در دنیای مدرن ارتباط جنسی با کودکان زیر ۱۸ سال یک جرم سنگین است اما در نظام جمهوری اسلامی وام ازدواج زوجهای زیر هجده سال را بیشتر میکنند و در نتیجه کودک همسری در ایران چهار برابر افزایش مییابد. زلزلهزدگان سال ۱۳۹۶ استان کرمانشاه هنوز در کانکس زندگی میکنند و زندگی سیلزدگان خوزستان و لرستان هنوز سامان نیافته است اما دویست میلیون دلار به سپاه بودجه اضافی برای توسعه برنامه موشکی پرداخت میشود. در چین و ایتالیا شهرها قرنطینه میشوند تا جلوی انتشار ویروس کرونا گرفته شوند اما در جمهوری اسلامی شهر قم به عنوان کانون انتشار بیماری کرونا قرنطینه نمیشود و در اماکن مذهبی به عنوان دهانکجی به مردم ایران مراسم جمعی برگزار میکنند. نمایش ظواهر اسلامی مهمتر از جان انسانها است. احتمال زنده ماندن در حکومتی که چنین منطقی دارد چقدر است؟ کدام خطرناکتر است؛ ویروس کرونا یا جمهوری اسلامی؟ واکسن ویروس کرونا تا چند ماه دیگر توسط دانشمندان کشورهای توسعه یافته جهان ساخته خواهد شد؛ دوباره مردم ایران میمانند و روحانیون و داروی امام صادق! اگر ما تاکنون در اعتراضات آبان گلوله نخوردهایم یا به هواپیمای ما شلیک نشده یا زندگی زیر خط فقر ما را از پا در نیاورد و اگر از دست ویروس کرونا نجات پیدا کنیم دیر یا زود با یک فاجعه دیگر در جمهوری اسلامی از پای در خواهیم آمد. ما این روزها برای زنده ماندن دنبال ماسک و ماده عفونی میگردیم اما برای زنده ماندن و زندگی کردن در ایران یک راه حل بیشتر وجود ندارد و آن ریشهکن کردن بیماریای به نام جمهوری اسلامی است.
طبق جمله آخر این مقاله خوب , واقعا راهی جز ریشه کردن انگلی به اسم جمهوری اسلامی نداریم . این انگل تمام اعضای بدن جامعه ایران رو تحت تاثیر قرار میده و از کارایی میندازه . اگه متحد نشیم و این غده بدخیم و از بین نبریم بعید نیست که در آینده مجبور بشیم دست خانواده مون رو بگیریم و آواره عراق و افغانستان و .. بشیم .
علی / 27 February 2020