سراجالدین میردامادی − سردار محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، در دیداری که از نمایشگاه فناوریهای بهداری نیروی زمینی سپاه داشته، اعلام کرده است «دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران به درگیری فیزیکی ختم میشود».
به نظر میرسد این اولین بار باشد که یک مقام بلندپایه نظامی در جمهوری اسلامی در انظار عمومی درگیری و جنگ را حتمی فرض کرده است. تا پیش از این اغلب فرماندهان نظامی و مسئولان بلند پایه در نظام جمهوری اسلامی احتمال وقوع جنگ و برخورد نظامی را بعید میدانستند و آنرا تهدید توخالی مقامات آمریکایی و اسرائیلی میدانستند.
● گفتوگو با هوشنگ حسنیاری
در مورد اظهارات پربازتاب سر دار جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، با دکتر هوشنگ حسنیاری، استاد کالج نظامی سلطنتی کانادا گفتوگو کردهام.
ارزیابی شما از این اظهارات فرمانده ارشد سپاه چیست؟ آیا به نظر نمیرسد که سپاه به نوعی جنگ را حتمی فرض کرده و به نظر میرسد که آمادگیهایی در این زمینه کسب کرده است؟
هوشنگ حسنیاری: به اعتقاد من به طور قطع چنین است. به خاطر این که فرماندهان سپاه طی ماههای گذشته همواره بر این امر تأکید داشتند که اسراییل کشوریست که بایستی از صحنهی روزگار محو و از جغرافیای سیاسی جهان حذف شود و اسراییل نیز تهدیدات خیلی جدیای را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده، بهخصوص در زمینهی پرونده هستهای ایران و به گفتهی این سرداران که بایستی در نهایت با اسراییل برخورد کرد.
هوشنگ حسنیاری:
«این سرسختی و ایستادگی که در برابر آژانس نشان داده میشود که به تحریمها و به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل انجامیده و به فشارهای بسیار زیادی که بر جامعهی ایرانی امروز وارد میشود، مجموعه اینها معنایش این است که جمهوری اسلامی ایران چندان عنایتی به بحث دیپلماسی و استفاده از اهرمهای دیپلماسی در جهان ندارد و احتمالاً در همین راستاست که سردار جعفری از حتمی بودن و غیرقابل اجتناب بودن جنگ صحبت میکند. در نهایت اگر سپاه قادر شود که این اندیشه را در بین سیاسیون و نظام جا بیندازد که جنگ غیرقابل اجتناب است، به طور قطع چنین جنگی خواهد شد.»
حرفهای سردار جعفری به نوعی جمع بندی حرفهاییست که تا بهحال زده شده است، به وسیلهی سرداران دیگر و یا بعضی سیاسیون در ایران، و خیلی روشنتر به این مسئله پرداخته و احتمالاً این روشنایی از اینجا ناشی میشود که توافقی و یا نوعی جمعبندی کلی در بین سپاهیان بهوجود آمده که این جنگ را غیرقابل اجتناب میبینند.
در جایی سردار جعفری گفته است که اگر جنگی راه بیافتد، متفاوت خواهد بود با آنچه در هشت سال جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد. فکر میکنید این تفاوت در چه زمینههایی خواهد بود و فکر میکنید توانایی سپاه برای مقابله با حملهی احتمالی با در نظر گرفتن آن تفاوتها، چقدر خواهد بود؟
سردار جعفری اذعان دارد که این جنگ با جنگ عراق متفاوت خواهد بود، آن وضعیت تکرار نخواهد شد. منتهی اضافه میکند که بایستی از تجربیات دوران «دفاع مقدس» به گفته ایشان به خوبی استفاده کرد. البته در آن زمان دو کشور کم و بیش هم وزن از نظر توان نظامی در آن شرایط خاص بودند. پیش از آن ایران اولین قدرت نظامی منطقه بود. منتهی بعد از انقلاب به دلیل مشکلاتی که در جمهوری اسلامی ایران بهوجود آمد، تسویههای متعددی که در ارتش انجام شد، تیمساران بسیار زیادی یا اعدام شدند و یا مجبور به فرار، وضعیت از آن حالت خارج شد و به نوعی توازنی بهوجود آمد بین توان نظامی ایران و عراق و در نتیجه در آن شرایط ارتش ایران نتوانست کاری انجام دهد.
منتهی جنگ، جنگ کلاسیکی شد. یعنی برخورد بین دو نیروی نظامی، سعی در گرفتن سرزمین دیگری، حمله، عقبنشینی و آنچه بهعنوان نمونه در جنگ جهانی اول و تا حدی جنگ جهانی دوم دیده میشد. معنای گفتههای سردار جعفری در شرایط امروز − از آنجایی که ظاهراً، طبق گفتهی مقامات ایرانی، سردار جعفری یکی از متخصصین جنگهای غیرمتعارف است − این است که بایستی از ابزارهای مختلفی نه تنها از توان نظامی متعارف − موشکها، تانکها، هواپیماها و احتمالاً درگیری رودررو − استفاده کرد، بلکه بهخصوص بایستی از توان چریکی هم استفاده کرد که بعضیها از آن بهعنوان خرابکاری و تروریسم هم یاد میکنند. یعنی این که نیروهای مسلح ایران بایستی سعی کنند که از هر شرایطی که بهوجود میآید برای ضربهزدن به نیروهای آمریکایی و متحدین آمریکایی استفاده کنند.
یک مورد دیگر که در جنگ با عراق کمتر مورد عنایت قرار گرفت، باز به دلیل شرایط خاص آن زمان، این است که ایران سعی دارد از طریق گروههایی که امروز در اختیار دارد، مانند حزبالله یا احتمالاً حماس و جهاد اسلامی، و یا گروههای دیگری که تحت عنوان طلبه در مراکز مذهبی ایران پرورش پیدا کرده و به کشورهای خود بازگشتهاند، از این نیروها هم استفاده کند برای صدمه زدن منافع آمریکا و متحدین این کشور در کشورهای مختلف. بنابراین برنامه جنگی ترکیبی خواهد بود از دفاع کلاسیک با جنگ افزاری که در اختیار دارند، صدمه زدن به نیروهای آمریکایی در آبهای خلیج فارس یا از طریق آن قایقهای تندرویی که در اختیار دارند و یا توان مینگذاری و همچنین یا بهخصوص استفاده از این گروهها و احتمالاً سپاه قدس که در کشورهای منطقه فعال است.
آیا میشود این لحن و این اظهارات را نشانهای بر ضعیفتر و کم اثرتر شدن راهحلهای دیپلماتیک در بحران هستهای جمهوری اسلامی دانست؟
البته اگر جمهوری اسلامی ایران به واقع دنبال راهحلهای دیپلماتیک بود، دست پیدا کردن به چنین راهحلهایی ساده میبود. ما دیدیم که طی نزدیک به یک دهه جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی مذاکراتی کرده و بعضی وقتها امیدهای کاذبی بهوجود آمده بود در مورد این که این مذاکرات به نتیجه خواهند رسید و اگر دقت کنیم به حرفهایی که اخیراً رئيس سازمان انرژی اتمی ایران در وین مطرح کرده است، در مورد این که ما اطلاعات غلطی به آژانس میدادیم و هر زمانی که لازم میدیدیم در توان خود اغراق میکردیم، ایجاد توهمی این چنین نزد آژانس و تکرار این حرفها به خصوص امروز معنایش این است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک راه دیپلماتیک نمیگشته و نمیگردد. اگر چنین میبود، بایستی از اهرمهایی که در اختیار ایران در جامعه جهانی بود استفاده میکرد.
بهعنوان نمونه آن بحث تعلیق غنیسازی را در نظر گیرید که در زمان آقای خاتمی بهوجود آمده بود و بعداً در اواخر ریاست جمهوری ایشان، نظام به این نتیجه رسید که بایستی سیاست تهاجمی در پیش گرفت و تعلیق را به حالت تعلیق درآورد و دو مرتبه به غنیسازی ادامه داد. معنای این تصمیم این است که جمهوری اسلامی ایران برداشت دیگری از جهان دارد، از تواناییهای دیگران دارد و بهخصوص این درگیری لفظی که همیشه به آن دامن زده میشود، بهخصوص در شرایطی که امروز سالگرد حملهی ایران به عراق را جشن میگیرند و آن سرسختیهایی که نشان داده شد در مورد این که رژیم بعثی باید از بین برود، قدس از طریق کربلا آزاد شود و در نهایت نوشیدن جام زهر، معنای همهی این امور این است که امروز هم ایران کم و بیش در شرایطی نظیر شرایط آن روز خودش را قرار داده است.
این سرسختی و ایستادگی که در برابر آژانس نشان داده میشود که به تحریمها و به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل انجامیده و به فشارهای بسیار زیادی که بر جامعهی ایرانی امروز وارد میشود، مجموعه اینها معنایش این است که جمهوری اسلامی ایران چندان عنایتی به بحث دیپلماسی و استفاده از اهرمهای دیپلماسی در جهان ندارد و احتمالاً در همین راستاست که سردار جعفری از حتمی بودن و غیرقابل اجتناب بودن جنگ صحبت میکند’ در نهایت اگر سپاه قادر شود که این اندیشه را در بین سیاسیون و نظام جا بیندازد که جنگ غیرقابل اجتناب است، به طور قطع چنین جنگی خواهد شد. حتی اگر که فشارهای آمریکا بر اسراییل مؤثر شود و آمریکا خواستهی اسراییل را در مورد جنگ با ایران بتواند تحت کنترل درآورد.
آقایان محترم سراج الدین میردامادی و هوشنگ حسنیاری !
ضمن عرض ادب حضورتان عرض میکنم که جنگ غرب علیه ج.ا.ا ٣٣ سال است که شروع شده و کم کم به پایان خود نزدیک می شود.آخرین مرحله این جنگ هم برخورد نظامی خواهد بود.مطمئنا عملکرد سیاسی اینده دولت امریکا هم تعین کننده آغاز جنگ و یا شروع یک صلح خواهد بود.
اگر آمریکا تمایل به صلح داشت، تحریمها را لغو میکرد و بر سر خلع سلاح اتمی ایران و اسرائیل با روسیه و چین که حامیان ایران هستند وارد مذاکره جدی میشد.متاسفانه امریکائیان هم خر و هم خرما را می خواهند و این خواست با شرایط سیاسی و نظامی کنونی در منطقه سازگار نیست.
مروری بر وقایع سوریه و توجه به بیخردی امریکائیان در اقدامات تک روانه ، خود بیش بینانه و منافقانه و همچنین توجه به دخالت روسیه و چین و مقابله آنان با سیاست های مستکبرانه دولتمردان آمریکایی ،نتیجه بی ثمر بودن جنگ علیه ایران را هم واضح می نماید.صد البته بازنده اصلی در این جنگ نابرابر مردم ایران خواهند بوده و هستند،ولی امریکا هم برند نمی شود.
کاربر مهمان / 24 September 2012
جمهوری اسلامی از خصلت ضد جنگ مردم اروپا و آمریکا حتی مردم اسرائیل بخوبی با خبر است از اینرو سعی دارد از افکار عمومی مردم این کشورها برای فشار به آن دولتها سوء استفاده نماید از اینرو فرمانده ی سپاه سعی دارد عدم اجتناب از جنگ را بعنوان یک حربه بکار برد . مصاحبه ی جعفری ناشی از ضعف و زبونی این فرمانده است که از سیاستهای اقتصادی دولت منتخب خامنه ای و سپاه سیاست اتمی نظامی سپاه و خامنه ای و سرکوب بی وقفه ی مردم حمایت کرده است . بن بست جمهوری اسلامی در بیانات فرمانده ی سپاه کاملا مشهود است این احتناب ناپذیر بودن جنگ نیست بلکه راه بی برگشتی ست که خامنه ای و سپاه در آن قدم گذاشته اند .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 24 September 2012
چون اوباما احتمال جنگ را فعلا از دستور کار خارج کرده ، فعلا شروع به شعار جنگ جنگ دادن کرده اند و سعي ميکنند با مهماني سفارت با اشتون و دادن کادو به ريس سازمان انرژي ، آنها را بخرند؟!
کاربر مهمان / 25 September 2012