تحريم جشنواره فجر امسال كه مقدمهاى است موفق براى تحريم همگانى انتخابات نمايشى پيشِ رو، برگزاركنندگان اين رويداد بىمحتواى تبليغاتى را بدجورى دستپاچه كرده است. اول با اعلام اين كه هنرمندان براى كمك به سيلزدگان به سيستان و بلوچستان رفتهاند، بهانه مضحكى تراشيدند براى لغو مراسم افتتاحيه، تا بىرمقىشان را در برداشتن گام اول پنهان كنند. حالا هم هر روز به حيلتى سعى در جلب توجه مردم دارند تا تنورشان را گرم نشان دهند.
تازهترين ترفندشان پاسكارىِ ناشيانه با «شهاب حسينى» بازيگر توانائى است كه استعدادش را دارد در ولايت فقيه ذوب مىكند! او چندى پيش در نامهاى ظاهرا پر رمز و راز ولى آشكارا زيركانه به حسن روحانى، از او مىخواهد ممنوعيتِ بر پرده ديدهشدنِ بهروز وثوقى را در جشنواره فجر امسال لغو كند، كه منظورش بهروشنى زمينهچينى براى دعوت از بهروز وثوقى براى حضور در جشنواره تحريم شده فجر است. او به روحانى خط مىدهد كه با دعوت از بهروز وثوقى، هنرمندانِ تحريمكننده فجر را سنگ روى يخ كند! مگر حسن روحانى از رقيب قبلىاش، سيدابراهيم رئيسى، مكتبىتر و جانماز آبكشتر است؟ مگر او براى حفظ بيضه اسلام حاضر نشد حتى دست به دامان امير تتلو بشود؟ و مگر رژيم اسلامى هيچ پرنسيپى، – حتى مدل شيعى مورد ادعايش -، دارد كه كَكش از اين كارها بگزد؟ ملاهائى كه شهرنو را آتش زدند اما خودشان در صيغهبازارِ مشهد و قم پااندازى مىكنند مگر همينها نيستند؟ مگر همينها نيستند كه چهل سال است به خاطر “بدحجابى” چماق بر سر دخترانمان مىكوبند، و حالا براى گرم كردن تنور انتخابات در بَنرهاى خيابانى ابائى از تصوير كردن بدحجابان در كنار حاج قاسم سليمانى ندارند!
شور گرفتم و داشتم از بيان ادامهی پاسكارى دور مىافتادم!
با اين كه بهروز وثوقى با پاسخِ عارفمسلكانه اما صريحش آب پاكى روى دستشان ريخته، باز سازمان سينمائى در نامهاى به جشنواره فجر اجازه مىدهد فيلمى كه ربطش به بهروز وثوقى خيلى روشن نيست را يك بار – فقط يك بار! – براى منتقدين به نمايش بگذارد.
منتقدين اما همين هفته پيش، جلسه خودشان را خيلى شرافتمندانه و درست متفاوت با خواست هنرمندان ولائى، در فضائى «منتقدانه» برگزار كردند. در اين جلسه «همايون غنىزاده»، كارگردان تئاتر و سينما، جايزهاش را در نطقى كوتاه اما گرم به «كشته راه وطن، پويا بختيارى» و خانوادهاش تقديم كرد. در همين جلسه بازيگر پراستعداد سينماى ايران، «نويد محمدزاده» جايزه بازيگريش را به قربانيان سرنگونى هواپيماى اوكراينى عرضه داشت و به زبان بىزبانى به عاملان اين جنايت بزرگ نيش زد؛ همان كارى كه «حامد بهداد» نيز كرد.
حالا فجر مانده است و آدمهائى در سطح «مهران مديرى» و «ابراهيم حاتمى كيا»، فيلمساز محبوب شليككنندگان به هواپيماى اكرائينى. او در اين جشنواره با فيلمى به نام «خروج» شركت دارد كه نقدنويس سایت «انتخاب» كه به گفته خودش «دلباخته و شيداي آثار و انديشه حاتمي كيا» بوده، در باره اين فيلمش مىنويسد:
«در میانه فیلم، بارها با خود گفتم چه دارم ميبينم؟ اين همه افتضاح يك جا به نام حاتمي كيا؟! تردید ندارم، چنانچه نام حاتمى كيا بر پيشاني «خروج» نبود، قطعا در نيمه فيلم، سينما را ترك مىكردم؛ تصمیمی که بسیاری دیگر از تماشاگران فیلم گرفتند و به چشم خود ديدم که بسياري ادامه فیلم را تحمل نكرده و «خروج» از سينما را بر تحمل «خروج» ترجيح دادند.»
دعواى دولتىها و بيتىها (!) در فيلم «خروج» موضوع اصلى آن است و كوبيدن رئيس جمهور و اطرافيانش با چماق سپاه و امنيتى ها هدف اصلى از ساخته شدنش. نقدنويس «انتخاب» اين را پنهان نمىكند:
«خروج» بیشتر بهانهای است تا حاتمی کیا، بیانیهاش را بخواند، بیانیهای در ظاهر علیه رییس جمهور که در باطن از این هم فراتر میرود و نسبت دادن این همه بیتدبیری به نظام، از فیلمسازی که خود را وابسته به نظام میخواند، جای شگفتی دارد.
كيهان شريعتمدارى اما براى همين فيلم سنگ تمام مىگذارد. نقدنويس كيهان، زمين و زمان را به هم پيوند مىزند و از فيلمهاى مطرح سينماى جهان نام مىبرد تا براى جشنواره بىحيثيت فجر كه چهره شاخص فيلمسازىاش همين حاج ابراهيم حاتمى كياست موقعيتى دست و پا كند:
«حاتمیکیا با ساختاری وسترنگونه به سراغ خروج کشاورزان روستایی رفته است. نماهای لانگ شات و متنوع از صف طویل تراکتورهای کشاورزان معترض در دل دشت و صحرا و جادههای بیابانی در کنار کلوز آپهای تاثیرگذار از چهرههای رنج دیده و عرق کرده آنها بعضا آثاری مانند «سیمارون» یا «رود سرخ» را به ذهن متبادر میسازد.»
باز داشتم از مطلب دور مى افتادم! ولى كدام مطلب؟ اگر چيزى باقى مانده باشد پرسشى است كه از خودم دارم: آيا باز هم شرائط جامعه به جائى خواهد رسيد كه هنرمندان ما در ايران به اين يا آن جناح رژيم بپيوندند و مردمى كه دوستشان دارند را به پاى صندوق راى بكشانند؟ آيا هنوز مىتوان عكس انگشت جوهرى خود را در شبكههاى اجتماعى به شراكت گذاشت و شرم نكرد؟ گمان نمىكنم.
در همین زمینه:
- تهیه کننده تئاتر در مشهد بهدلیل انصراف از حضور در جشنواره فجر دستگیر شد
- عملیات رسانهای روزنامه کیهان برای قطع همکاری صداوسیما با هنرمندان معترض
- نویسندگان و منتقدان سینما: جشنواره فیلم فجر را تحریم میکنیم
- افتتاحیه جشنواره فجر به هم خورد
- تحریم جشنواره فجر: تقوایی هم به کیمیایی پیوست
- فشارهای امنیتی بر هنرمندان برای بازگشت به جشنواره فجر
- اعتراضات به سرنگونی هواپیما: موج دوم انصرافها از جشنواره فجر
- پرواز پیاس ۷۵۲: موج انصراف هنرمندان و داوران از جشنواره فیلم فجر
- همایون غنیزاده جایزهاش را به پویا بختیاری تقدیم کرد
آنچه دراین چهل ساله بعنوان فیلم ها برای نمایش دادن به مردم ایران وهمچنین تحت فیلم های فستیوالی ایران درخارج ازکشور نمایش داده شده است تمامی محتویاتی یکسان نمایش زجروفقر وگریه وماتم و علیلی و بیماری ومعتادی و آنهم تنها مرتبط به خانواده ای و یا والدین وفرزندانشان و یا فرد وافرادی بوده است ومقصراصلی درظهور فقروزجروماتم دراین فیلم ها غایب است …بنده تماشاگرچندین فیلم ایرانی درفستیوال بین المللی در آلمان بوده ام که تنها این فیلم ها موردی برای خوشحال کردن بنده نبود بلکه انکار برای درهم کوفتن اعصاب و شخصیتم بود و همکاران آلمانی بنده هم که این فیلم ها را دیده بودند چنان شکرگذار بودند که درالمان متولد شده اند و درآلمان زندگی می کنند و آلمانی هستند !!!درحقیقت محض این فیلم ها هرچند درایران برمردمانی که زندگانی فقروزجروفاجعه زنده شان دراعمال وکردارهنرپیشه گان این فیلم ها می بینند ولی برای خارجی ها جزء آبروریزی وبی هویتی مردم ایران نتیجه ای نداشته است…درفیلم های فستیوال بین المللی که فیلم هایی برای کودکان وخردسالان به نمایش می گذارند فیلم های ایرانی هم موردی برای خوشحال کردن کودکان وخردسالان ندارند…کودکان بی سرپرست و ذباله گرد پدران معتاد ومحلات خرابه ویران زنده …درحقیقت جشنوارانه فجر باید عنوان دیگری وحقیقت وارانه داشته باشد که جشنورانه اشغالگران ایران درنمایش قدرت شان که زجروفقر و ظلم و ستم وفقرو معتادی و خانه بدوشی برمردم ایران باشد..
حقیقتگو / 07 February 2020