در جریان اعتراضات به واقعه شلیک به هواپیمایی مسافربری اوکراینی، مردان کنشگر و صاحبنظر در عرصه سیاست و اجتماع، با حیرت به حضور چشمگیر زنان در اعتراضات پرداختند. این حیرت وشگفتی به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه جامعه مردانِ صاحبنظر و فرهیخته از حضور زنان در اعتراضات سیاسی ناآگاه است و در تمام این سال ها، اگر نگوییم به دلیل خصومت با فمینیسم، که بر اساس یک دیدگاه متاثر از مردسالاری، حاضر نبودهاند پیگیر حضور زنان در اعتراضات مدنی و سیاسی باشند.
بازخوانی تاریخ توسط پژوهشگران زن دهههاست که آغاز شده و در تمام جوامع به حقایقی از حضور زنان در عرصه های مختلف دست یافتهایم که تا امروز به دلیل مردسالاری مسلط بر نویسندگان، تاریخنگاران و سیاستمداران، پنهان و نادیده گرفته شده بود. تاریخ ایران هم مستثنا نیست. تاریخ باستان ما پر است از زنانی که نقش مهمی در سیاست داشتند اما آنقدر که از پادشاهان و سرداران مرد میشنویم کمتر از آرتمیس (دریاسالار) و پوراندخت و آذرمیدخت (ملکههای ساسانی) شنیدهایم. زنان از دوران قاجاربه این سو، در تمامی جنبش های مطرح نقش داشته اند. هرچند به تناسب زمان و فرصت هایشان، تعدادشان کم و زیاد بود. برای مثال در زمان شکلگیری جنبش مشروطه، عمده ایرانیان بیسواد بودند. این بیسوادی برای زنان که حق تحصیل نداشتند بیشتر بوده و زنان به واسطه فرهنگ رایج آن زمان بیشتر در اندرونی بودند. با این حال آنها دوشادوش مردان در جنبش تنباکو و مشروطیت نقش داشتهاند اگرچه حضورشان بیشتر در حمایت از روحانیت بوده تا ترقیخواهی.
در زمان مشروطه، مهمترین خواسته زنان هم حق برابر در امور سیاسی و هم حق تحصیل برای دختران و زنان بود. اما به مانند تاریخ دیگر کشورها، خواستههای زنان بعد از به سرانجام رسیدن جنبش و انقلاب نادیده گرفته شد و در قانون اساسی مشروطه حقی برای زنان قائل نشدند. با این حال، زنان مبارز آن دوران کوتاه نیامدند و با تمام موانع برای پیشبرد خواستههایشان قدم برداشتند. از جمله راهاندازی انجمنهای مخفی مانند «اتحادیه غیبی نسوان» که خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق سیاسی زنان و مردان بود یا انجمن «مخدرات وطن» که برای استقلال ایران از دولتهای بیگانه تلاش میکرد. در کنار این انجمنها، نشریاتی هم از سوی زنان منتشر شد. گفته میشود که از سال ۱۲۸۴ تا ۱۲۹۴ بالغ بر ۳۰ زن در نشریات ایران مینگاشتند. اگر در نشریات اولیه ( دانش و شکوفه) بیشتر متناسب با زمان، به مسائلی چون خانه داری و فرزندپروری پرداخته میشد، بعد از ۱۲۹۳ نشریات زنان فمینیستیتر شده و مطالباتی سیاسی و اجتماعی از جمله رفع حجاب اجباری، ممنوعیت ازدواج دختران زیر ۱۵ سال، حق رای، استقلال مالی و … داشتند. از زنان مبارز و تاثیر گذار در دوران مشروطه میتوان از سردار بی بی مریم بختیاری و همچنین آغا بیگم نجم آبادی و صدیقه دولت آبادی نام برد.
تلاش انجمنهای زنان برای آموزش زنان و پیگیری مطالبات برابریخواهانه از زمان مشروطیت تا دوران پهلوی اول ادامه پیدا کرد. از جمله «جمعیت نسوان وطنخواه» که در طی ۱۰ سال فعالیتش در دوران رضا شاه موفق به برگزاری تظاهرات اعتراضی، جمعآوری نامههای سرگشاده برای طرح خواستههای مرتبط با زنان شدند. یکی از کارهای این جمعیت فرستادن عریضهای به مجلس شورای ملی بود که در آن خواستار تصویب قانون برای ممنوعیت ازدواج کودکان زیر ۱۶ سال و اجباری شدن معاینه تشخیص سلامت زن و مرد قبل از ازدواج شدند. اما فعالیت این جمعیت و نشریات زنان در زمان رضا شاه بعد از مدتی با سرکوب مواجه شد. در دوران پهلوی دوم که سطح سواد زنان بالاتر رفت، زنان نقش بزرگی در شکلگیری احزاب و گروههای سیاسی داشتند؛ احزابی مانند مانند شورای زنان ایران و تشکیلات زنان حزب توده ایران. از زنانی که در حرکتهای سیاسی نقش داشتند میتوان به پروانه اسکندری از حزب ملت ایران اشاره کرد که در اولین بزرگداشت برای شهدای ۱۶ اذر در سال ۱۳۳۹، در سخنرانی خود آن روز را روز دانشجو نام نهاد. زنان در تظاهرات ضد شاه و انقلاب نیز نقش گستردهای داشتند اما به مانند جنبش مشروطه، پس از به ثمر رسیدن انقلاب، اولین ضربهها به زنان و حقوق آنها وارد شد. با اینکه در اعتراض به اجباری شدن حجاب تظاهرات شش روزه از سوی زنان و به صورتی خودجوش شکل گرفت و حدود ۱۵ هزار نفر در آن شرکت داشتند اما اکثریت نیروهای انقلابی پشت زنان را خالی کردند. در میان اعدام شدگان سال ۶۷ نیز زنان بسیاری بودند که نشان از نقش زنان در فعالیتهای سیاسی دارد. تصاویری که از تظاهرکنندگان در اعتراضات کوی دانشگاه (۱۸-۲۳ تیر ۷۸) ثبت و ماندگار شده نیز گواهی بر حضورگسترده زنان است و در کنار عزتالله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده هم از کشته شدگان ۱۸ تیر است. اما در تمام سالهای بعد از این وقایع روایتها صرفا مردانه و از زبان مردان بود و ما کمتر نامی و صدایی از زنان فعال آن روزها میشنویم.
در اعتراضات سال ۸۸ برای اولین بار توجهها کمی بیشتر به حضور زنان جلب شد. سمبل اعتراضات ۸۸ «ندا آقا سلطان» شد و در همان روزهای اول اعتراضات تصاویر زنان ایرانی در خیابان ها و اعتراضات در صفحه رسانههای غربی نقش بست و تا مدتها مقالات بسیاری درباره این حضور شگفتانگیز نوشته میشد. هرچند حیرت و شگفتی این روزهای صاحبنظران، باز بر ما آشکار میکند که آن حضور چشمگیر و درخشان زنان ایرانی در اعتراضات ۸۸ هم در طول سالیان و در میان روایتهای مردانه گم شده است. این روند در اعتراضات دی ۹۶، اعتراضات حمایتی از کارگران نیشکر هفت تپه و آبان ۹۸ هم ادامه پیدا کرد. یعنی حضور زنان در این دهه هرگز کم نبوده و هربار بیشتر شده اما همواره نادیده گرفته شده است.
باید توجه داشت که اشارات این یادداشت تنها مروری است بر مشارکت زنان در اعتراضات عمدتا سیاسی و در آن به فعالیتهای جنبش زنان که متمرکز است بر مطالبات زنان پرداخته نشده است. اگر نقش زنان در تمام این دورانها بیشتر معطوف به مسائل زنان بوده به این معنا نیست که زنان توانایی مشارکت سیاسی را نداشتهاند، بلکه عدم امکان تحصیل برای دختران و زنان مهمترین مانع مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بود. با اینکه با شکسته شدن این مانع زنان هم از کم کم از نقشهای از قبل تعریف شده برایشان بیرون آمدهاند و در فعالیتهای سیاسی نقش داشتهاند، اما نگاه قشر روشنفکر بر زنان در همان قالب نقشهای کلیشهای باقی مانده است. برای همین است که این روزها وقتی زنی تحلیل سیاسی میکند یا مشارکت سیاسی دارد، بسیاری متعجب میشوند. در واقع در تمام این سالها و با تمام سرکوبها و محدودیتها زنان آگاهتر شده و پیش رفتهاند اما بخشی از مردان متکبرانه در جا زدهاند.
به عنوان یک زن کنشگر و فمینیست، به فعالان و صاحبنظران مرد توصیه میکنم به جای ایستادگی و مقاومت در برابر فمینیسم و فمینیستها، به جای رد شدن از کنار مطالبات زنان فعال با تصور اینکه تنها مربوط به زنان است، با دقت بیشتری کار فعالان زنان را دنبال کنند تا دیگر دچار این همه شگفتزدگی از حضور زنان نشوند و گمان نکنند این اولین بار است که زنان این چنین گسترده به میدان آمدهاند. ما زنان همیشه، در تمامی جنبشها، حضور داشتهایم و به صورت مداوم انکار و نادیده گرفته شدهایم اما دیگر قابل حذف شدن نیستیم.
منایع:
نگارنده برای ارجاعات تاریخی از مجموعه مقالات پرونده «جنبش زنان» در سایت آسو که به همت مریم حسینخواه تهیه شده و همچنین مقاله «نقش زنان در جنبش مشروطیت»، الهه باقری، فصلنامه روزگاران، سال هشتم، شماره ۲، بهار ۱۳۹۰ استفاده کرده است.