ایرج ادیب زاده − محمود احمدی‌نژاد، در حالی که کمتر از ۹ ماه به پایان دوره‌ی دوم ریاست جمهوری‌اش مانده است، با حضور در یک گفت‌وگوی یک‌ساعت و نیمه‌ی تلویزیونی در شبکه‌ی اول تلویزیون دولتی ایران، نگرانی خود را از انتخابات سال آینده‌ی ریاست جمهوری در ایران نشان داد.

احمدی‌نژاد که اعلام نتیجه‌ی انتخاب دوباره‌اش، بزرگ‌ترین تظاهرات و جنبش اعتراضی مردمی را در دوران جمهوری اسلامی باعث شد، در پاسخ به این پرسش که«آیا رییس جمهور در سال پایانی دولت، اسامی مفسدان را اعلام می‌کند؟» گفت: «از کجا می‌دانید سال پایانی دولت است؟ »

این سخنان، جنجالی در محافل سیاسی و رسانه‌های ایران به وجود آورده است. روزنامه‌های روز پنجشنبه (۱۶ شهریور) ایران بازتاب گسترده‌ای به این سخنان داده‌اند. واکنشی تند از سوی محمد دهقان، عضو هیأت رئیسه‌ی مجلس بود که احمدی‌نژاد را به خاطر اظهاراتش در مورد باقی ماندن دولت او، به شدت مورد حمله قرار داده و می‌گوید: «دیشب با شنیدن این حرف‌ها، آرزو کردم عمر این دولت هرچه زودتر تمام شود.» محمد دهقان سئوالات برنامه‌ریزی شده را تبلیغ طرح انتخاباتی “پوتین- مدودف” دانسته و می‌افزاید: «رییس جمهور باید بداند، جمهوری اسلامی روسیه و ایشان هم پوتین نیست. مدودف مورد نظر آقای احمدی‌نژاد هم چنین جایگاهی نخواهد داشت».

اشاره‌ی این نماینده‌ی مجلس به رحیم‌مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری است. روزنامه‌ی “مغرب” امروز نوشته: «از اول دولت احمدی‌نژاد، اسم او بر سر زبان‌ها بود. منتها اول کار گمان بر آن بود که شورای نگهبان او را تایید صلاحیت نخواهد کرد. بعد این نظر برگشت».

گفت‌وگو با حسن شریعتمداری

نظر حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم آلمان را درباره این موضوع پرسیده‌ام.

سخنرانی یک ساعت و نیمه‌ی محمود احمدی‌نژاد، آن هم یک هفته پس از پشتیبانی آقای خامنه‌ای از دولت و تطهیر آن، چه اهمیتی داشت؟

آقای احمدی‌نژاد در سیاست خارجی و محورهای اصلی آن، نزدیک‌ترین آدم به آقای خامنه‌ای است و در سیاست داخلی ، در حقیقت، رقیبی است که زیاد برای آقای خامنه‌ای خوشایند نیست. رقیب به این معنا:  درست است که آقای احمدی‌نژاد نسبت به جایگاه رهبری و ولایت فقیه ادعایی ندارد، ولی در ارتباط با جایگاه ریاست جمهوری که آقای خامنه‌ای می‌خواهد در جمهوری اسلامی یک نفر حاجب دربار و هیچ‌کاره باشد، ایشان ادعا دارد که ریاست جمهوری خود قدرتی است مستقل و اینجا و آنجا برای آقای خامنه‌ای شاخ و شانه‌ای، هرچند نه چندان واضح، کشیده است.

بنابراین آقای خامنه‌ای نه تکذیبش از دولت احمدی‌نژاد و نه تأییدش، یک چک سفید امضا و یا یک رد کامل نیست که بتوان بر اساس آن قضاوت کرد. آقای خامنه‌ای ماهر است در این‌که با مهره‌های مختلف، نزدیک انتخابات بازی کند، و از هرکدام از آن‌ها که بزرگ‌ترین امتیاز را برای آینده گرفت، دستگاه رهبری خودش را در پشت آن قرار بدهد.

آقای احمدی‌نژاد البته کسی نیست که آسان از این سمت دست بکشد و تیمش را به امید خدا رها کند. معلوم است که کاندیدا خواهد داشت، معلوم است که فعالیت خواهد کرد، پول بزرگی از درآمد نفتی که معلوم نیست کجاست، حتماً مصارف انتخاباتی خواهد داشت، سفرهای استانی تصادفی نبوده‌اند و حتماً در استان‌ها تیم‌هایی را ایجاد کرده‌اند. ولی موانع زیادی هم بر سر راه آقای احمدی‌نژاد است.

آیا سناریوی پوتین- مدودف می‌تواند در ایران هم تکرار شود و آقای احمدی‌نژاد سر بزنگاه از آقای خامنه‌ای امتیاز بگیرد؟

این‌که اگر از تیم آقای احمدی‌نژاد کسی رییس جمهور شود و احمدی‌نژاد در تیم دولت بماند تا در دوره‌ی بعدی رییس جمهوری بتواند باز رییس جمهور بشود، آرزوی دیررسی است. نه دولت آقای احمدی‌نژاد و نه جمهوری اسلامی در وضعی نیستند که مثل پوتین و مدودف چهار سال آینده را برنامه‌ریزی کنند.

اما این‌که یکی از معاونین ایشان و یا یکی ازاعضای تیم ایشان کاندیدای ریاست جمهوری بشود، امکانش خیلی زیاد است. ولی مسئله موکول به این است که چه توافقی بین ایشان و آقای خامنه‌ای باید صورت بگیرد که شورای نگهبان رد صلاحیت نکند و در شمارش آرا و تقلبی که امکاناً ترتیب داده می‌شود، هماهنگی بین شورای نگهبان و وزارت کشور باعث بشود که این تقلب آبرومندانه‌تر برگزار شود و اختلاف این دو، اسرار را خیلی زود در معرض دید عموم قرار ندهد.

حسن شریعتمداری:
«این‌که اگر از تیم آقای احمدی‌نژاد کسی رییس جمهور شود و احمدی‌نژاد در تیم دولت بماند تا در دوره‌ی بعدی رییس جمهوری بتواند باز رییس جمهور بشود، آرزوی دیررسی است. نه دولت آقای احمدی‌نژاد و نه جمهوری اسلامی در وضعی نیستند که مثل پوتین و مدودف چهار سال آینده را برنامه‌ریزی کنند. اما این‌که یکی از معاونین ایشان و یا یکی ازاعضای تیم ایشان کاندیدای ریاست جمهوری بشود، امکانش خیلی زیاد است. ولی مسئله موکول به این است که چه توافقی بین ایشان و آقای خامنه‌ای باید صورت بگیرد که شورای نگهبان رد صلاحیت نکند و در شمارش آرا و تقلبی که امکاناً ترتیب داده می‌شود، هماهنگی بین شورای نگهبان و وزارت کشور باعث بشود که این تقلب آبرومندانه‌تر برگزار شود و اختلاف این دو، اسرار را خیلی زود در معرض دید عموم قرار ندهد.»

همه‌ی این‌ها سئؤالاتی است که پیش روست؛ مخصوصاً که رقیب‌های قدری مانند قالیباف حضور دارند و اگر آقای ولایتی یا حداد عادل از طرف آقای خامنه‌ای کاندیدای ریاست جمهوری بشوند، آن وقت باید دید که آقای خامنه‌ای میلش به کدام‌یک از آن‌ها خواهد بود و پشت سر کدام خواهد ایستاد.

از طرف دیگر، عامل مهم‌تر سپاه است که باید دید آقای احمدی‌نژاد واقعاً چه اندازه از سران سپاه را دارد و آقای مصباح یزدی و دیگران هم رفتارشان در مقابل تیم احمدی‌نژاد چه خواهد بود.

آقای احمدی‌نژاد بارها وعده داده که لیست دانه‌درشت‌های فساد مالی را افشا خواهد کرد. در حالی‌که می‌دانیم رحیمی از اعضای دولت و معاون رییس جمهوری، ۱۰ پرونده‌ی فساد دارد و پورمحمدی رییس بازرسی کشور گفته که به دستور رهبری، این پرونده‌ها را مسکوت گذاشته‌اند. شما فکر می‌کنید احمدی‌نژاد در این ۹ ماه باقی‌مانده دست به چه کارهایی بزند؟

من فکر می‌کنم که همان‌طور که پرونده‌ی آقای رحیمی عامل فشار بر احمدی‌نژاد بوده و اکنون کنار گذاشته شده است، آقای احمدی‌نژاد هم پرونده‌هایی دارد که عامل فشار به رهبری و دیگران است و نه تنها این اسامی را نخواهد گفت، بلکه تا لحظه‌ی آخر آن‌ها را وسیله‌ی فشار قرار خواهد داد. چون اگر این اسامی را بگوید، دیگر وسیله‌ی فشار نخواهند بود و آبروی از دست رفته، دیگر عامل فشار مجدد نمی‌شود.

بنابراین ایشان دائماً این مسئله را تکرار خواهد کرد و احتمالاً پرونده‌هایی که در اختیار دارد و از وزارت اطلاعات برداشته (آن‌طور که شایع است) به اندازه‌ی کافی حساس هستند که در مواقعی دیده‌ایم برخلاف تصمیم آقای خامنه‌ای و سایر مقامات جمهوری اسلامی، ایشان می‌تواند به عربستان سعودی برود، آقای رحیمی، آقای بقایی و آقای رحیم‌مشایی را هم با خودش ببرد و هیچ‌کس هم نمی‌تواند جلوگیر او باشد.

بنابراین می‌شود حدس زد که این پرونده‌ها به اندازه‌ی کافی حساس هستند و ایشان وسیله‌ی فشار به اندازه‌ی کافی دارد. ولی این برای موفقیت در انتخابات کافی نیست. ایشان به هر صورت باید پایگاه‌هایی در سپاه ایجاد کرده باشد، در استان‌ها باید افرادی را بسیج کرده باشد و پول هنگفت نفت را باید مقدار زیادی ذخیره کرده باشد برای انتخابات بعدی؛ و همه‌ی این‌ها حدس و گمان‌هایی است که اغلب حکومت‌گران می‌زنند و به این ترتیب، از وی بسیار نگرانند.

به هر صورت می‌شود یقین داشت که ایشان کسی نیست که آسان این قدرت را واگذار کند و کنار برود و چالش او با دیگران صحنه‌هایی از تنش بین رهبران جمهوری اسلامی را مجدداً به نمایش خواهد گذاشت.

در این میان، مردم ایران هم آیا نقشی خواهند داشت؟ آیا خیزش دوباره‌ای صورت خواهد گرفت؟

مردم ایران، حداقل یک اکثریت جامعه‌ی مدنی، می‌دانند که این نظام حرمت رأی آن‌ها را نگه نخواهند داشت. این تصمیم جامعه‌ی مدنی است که بین این همه مصائب موجود به کدام‌یک تن در بدهد. آیا احمدی‌نژاد را انتخاب کند؟ آیا اصلاً پای انتخابات حاضر نشود؟ آیا کس دیگری را انتخاب کند؟ آیا این انتخابات را بایکوت کند؟ و یا به اعتراضات خیابانی دست بزند؟ !

فعلاً علائمی از چنین حضور اعتراض‌آمیز در خیابان نیست، ولی هنوز چند ماهی به انتخابات مانده و نمی‌توان ازا کنون آینده را دید. بسیار بستگی به حوادثی دارد که در پیش داریم و بسیار بستگی به این دارد که یک تیم از تیم‌هایی که مدعی قدرت‌اند، از شرکت در انتخابات ناامید شوند و به مردم بپیوندند و آن‌ها را برای حضور در خیابان بسیج کنند و حداقل مانع حضور آن‌ها در خیابان نشوند.