کمیسیون اجتماعی مجلس بر اساس آخرین آمارهای رسمی سال ۱۳۹۷ از وجود بیست میلیون حاشیهنشین در ایران خبر داده است. مطابق آمارهای رسمی، مکان زیست ۳۵ درصد از جمعیت ایران در بافتهای فرسوده شهری است. در بافت فرسوده ۴۹۵ شهر به مساحت ۵۴ هزار هکتار ۱۱ میلیون نفر و در سکونتگاههای غیررسمی در ۹۱ شهر به مساحت ۵۳ هزار هکتار ۹ میلیون نفر زندگی میکنند. اما نرخ رشد و توزیع فضایی این حاشیهها در کشور یکسان نیست.
شهر سنندج جزو آن دسته از شهرهایی است که نرخ حاشیهنشینی به نسبت جمعیت ساکن در آن، سه برابر میانگین کشوری است. آخرین آمارهای وزرات راه و شهرسازی و شهرداری سنندج، حاکی از آن است که مساحت شهر سنندج ۴ هزار و ۶۰۰ هکتار است که از این میزان ۱۸۲ هکتار آن بافت فرسودهی تاریخی مرکز شهر، ۱۶۵,۹ هکتار بافت فرسودهی میانی شهر، و ۳۲۴,۷ هکتار بافت فرسودهی حاشیهی شهر است. مساحت چهار ناحیهی « منفصل شهری » هم در سنندج مجموعاً ۵۸۰ هکتار است. در کل بیش از ۱۲۰۰ هکتار بافت فرسوده در این شهر وجود دارد که بیش از ۵۰ درصد جمعیت شهر در آن ساکن هستند.
اما در سالهای اخیر، محلاتی در شهر سنندج به سرعت سر برآوردند که به نسبت سایر محلات رشد بسیار سریعتری داشته و حامل آسیبهاب بیشتری نیز بودهاند. از جمله آنها این محله است:
محله نایسر
محله نایسر یکی از محلات حاشیهای شهر سنندج است که در شرق این شهر به شکلی بیسابقه رشد کرد و روز به روز بر ابعاد آن افزوده میشود.
این محله که تا سال ۱۳۷۵ صرفاً روستایی در حومه شهر و با جمعیتی زیر هزار نفر بود، در اواخر دهه هفتاد و همزمان با موج افزایش قیمت املاک، به سرعت و به شکلی بیبرنامه بر میزان جمعیت و تعداد خانوارها و بناهای مسکونی و تجاری آن افزوده شد. تا جایی که اکنون جمعیت آن را بیش از هفتاد هزار نفر تخمین میزنند.
به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سالهای آغازین دههی چهل، ساختار اجتماعیـاقتصادی شهر سنندج همانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران دستخوش تغیرات جدی شد. شکلگیری اولین “سکونتگاههای غیررسمی” (آنگونه که در زبان مرسوم سازمانهای دولتی مصطلح است)، در سالهای ۴۵ تا ۵۵ تشکیل میشود و در اواخر این دوره به وضوح در ساختار کالبدی شهرها نمایان است. سرعت مهاجرت روستاییان به شهرها، در سالهای ۵۵ تا ۶۵ به اوج خود میرسد. در این فاصله، مراکز استانها و شهرهایی که امید بیشتری را برای کار و زندگی بهتر در روستاییان برمیانگیخت، بیشترین جاذبه را برای مهاجرت داشتند. در این دوره شهر سنندج نیز به عنوان مرکز استان کردستان، پذیرای موج اول مهاجرتها است و نخستین مناطق حاشیهای آن در این دوره شکل میگیرند؛ به طوری که نرخ رشد جمعیت در این شهر در فاصلهی سالهای ۵۵ تا ۶۵ به ۷,۸۷ درصد میرسد. این جمعیت عظیم، با توجه به بافت و موقعیت کوهستانی شهر سنندج و محدود بودن امکان رشد، به ناچار در تپهها و اطراف هستهی مرکزی شهر ساکن میشوند. نرخ رشد ۷,۸۷درصدی در این دوران به نرخی تکرارناشدنی در تاریخ شهر سنندج تبدیل میشود و از آن پس تا کنون این شهر اینچنین نرخ رشدی را به خود ندیده است.
محلههای عباسآباد، تقتقان و کانی کوزهله هم در همین دوره شکل میگیرند. اما نایسر همچنان روستایی خوش آب و هوا با باغها و زمینهای کشاورزی باقی میماند. این روستا همراه با روستاهای قار، حسنآباد، گریزه، دوشان و آساوله سکونتگاههایی با رنگ و بوی کشاورزی هستند که از سالهای ۶۵ به بعد و در دور دوم مهاجرتها رشد میکنند. تقسیم اراضی کشاورزی در واقع به دو صورت بر کالبد و ساختار فضایی شهر سنندج اثر میگذارد. از یک سو با تغیر ساختار اجتماعی و اقتصادی روستاهای اطراف و خود شهر سنندج، آن را به مکانی مهاجرپذیر تبدیل میکند و از طرف دیگر روستاهای اطراف آن را به حیات شهری و مناسبات جدید اجتماعی نزدیکتر میکند. به طوری که کاربری زمین در این روستاها را تغیر داده و به طور غیرمستقیم منافع عدهای از مالکان قدیمی اراضی را درگیر شهری شدن میکند. مهاجرین در این دوره اقدام به خرید زمین ارزان (شامل زمینهای کشاورزی و باغهای تفکیکشده) به صورت قولنامهای و ساخت منازل عمدتاً به صورت خودانگیخته و فاقد زیرساخت و با مصالح بی کیفیت، فاقد نما، متراژ پایین و به طور کلی در حد استطاعت خود کردند و به سرعت محلی برای سکونت خود در نزدیکی بازارهای کار آیندهشان ساختند. بورسبازی مالکان و دلالان زمین و آیش اجتماعی با هدف خارج کردن زمینهای کشاورزی از چرخهی تولید و بایر کردن آنها به منظور تغیر کاربری در راستای کسب سود بیشتر در کنار عدمنظارت و کنترل ساخت و سازها در اراضی حریم شهر توسط سازمانهای مربوط، این روند را تسریع کرد و به تدریج موجب بالا رفتن قیمت زمین (در مقیاسی کمتر به نسبت نواحی داخلی و رسمی شهر) و رونق ساخت و سازها در این مناطق شد.
رونق این ساخت و سازها در سالهای جنگ و در فاصله ۶۰ تا ۶۵ به اوج خود میرسد. اما این رشد تنها مختص به این دوره نیست و در سالهای بعدی نیز ادامه دارد، هر چند با نرخ کمتر. به طوری که متوسط نرخ رشد جمعیت روستاهای پیرامون شهر سنندج در سالهای ۷۵ تا ۸۳ نیز برابر با ۲۱,۲۱ درصد بوده و بیشترین نرخ رشد هم مربوط به نایسر با ۳۶,۷ درصد است. این نرخ رشد، سرانجام در سال ۸۴ شهرداری سنندج را وادار به تدوین یک مطالعهی تفصیلی درمورد این آبادیها میکند. نتایج این مطالعه نشان داد که متوسط نرخ اشتغال غیرکشاورزی در آبادیهای اطراف سنندج ۹۲,۷ درصد است. در مجموع، بیش از ۴۹ درصد واحدهای مسکونی این مناطق در ۵ سال منتهی به مطالعه ساخته شده بودند و این نشانگر آن بود که این سکونتگاهها خصلت روستایی خود را از دست دادهاند. در سال بعدی (۸۵)، شهرداری سنندج یک طرح مطالعاتی دیگر را زیر عنوان «طرح توسعه و عمران جامع سنندج» در دستور کار خود قرار میدهد. نتیجه این مطالعه و مشاورههایی که شهرداری سنندج از مهندسین خود میگیرد، پیشنهادی است برای الحاق منطقهی نایسر به شهر سنندج به عنوان « ناحیهی منفصل شهری ». بر مبنای مرحلهی دوم طرح توسعه و عمران شهر سنندج، در سال ۸۸ ارتقای روستای نایسر به ناحیهی منفصل شهری طی صورتجلسهی شورای برنامهریزی و توسعهی استان کردستان تصویب میشود و در سال ۸۹ برای اولین بار در نایسر شهرداری تأسیس میشود.
به این ترتیب در سال ۱۳۹۰، جمعیت نایسر به عنوان بخشی از جمعیت شهر سنندج لحاظ میشود. در سرشماری سال ۹۰، جمعیت سنندج ۳۷۵۲۸۰ نفر اعلام میشود که ۱۲,۸۷ درصد آن را نواحی چهارگانه منفصل شهری تشکیل دادهاند. در سالهای ۹۴ و ۹۵، شهرداری سنندج مساحت کل محدودهی «سکونتگاههای نابسامان» شهر سنندج را ۴۳۵,۳ هکتار اعلام میکند که این میزان ۱۲,۷ درصد کل مساحت شهر را شامل میشود.
آن چه در طرحها و برنامهها و مطالعات سازمانهای مرتبط با برنامهریزی در نایسر در این سالها به وضوح دیده میشود، پیشبینیها و برآوردهایی بوده که گاه بسیار دور از واقعیت بودهاند. مثلاً در طرح تفصیلی سنندج در سال ۱۳۹۰ پیشبینی میشود که جمعیت نایسر با نرخ رشد ۳,۶ درصدی در سال ۱۴۰۰ برابر با ۲۵۲۷۵ نفر خواهد بود. این در حالی است که هماکنون در سال ۹۸، جمعیت نایسر بالغ بر ۷۰ هزار نفر برآورد شده است. به گفتهی بسیاری از اهالی نایسر، جمعیت این ناحیه در فصلهای پاییز و زمستان به هشتادهزار نفر هم میرسد. آن هم به این دلیل که در فصل بهار و تابستان، تعداد نسبتاً زیادی از اهالی این منطقه که هنوز هم بر روی زمین و باغهای کوچک خود کار میکنند، به روستاها و زادگاهشان بازمیگردند و در فصول سرد دوباره به نایسر میآیند.
اکنون محله نایسر، به مکانی «ارزان» برای بخش بزرگی از طبقه کارگر شهر سنندج تبدیل شده که توانایی زندگی در سایر محلات « دلپذیر » شهر سنندج همچون محله «شالمان» یا «مبارکآباد» را ندارند. همچنین این محله طبق دادهها و شواهد اورژانس اجتماعی سنندج، بیشترین زنان «کارگر جنسی» را در خود جای داده است. آنها در گوشه شرقی شهر، برای خود گتویی تشکیل دادهاند که در آن نزاع با شهرداری، سازمان آب و فاضلاب و مابقی سازمانهای خدماتی شهری، بر سر خانهسازی، آب، برق، گاز و سایر امکانات، زندگی هر روزه آنها را شکل میدهد. در یک طرف این نزاع، دولت و ارگانهای آن وجود دارند که خواهان نظارت بر استفاده از این امکانات هستند و در طرف دیگر، حاشیهنشینانی که بعضاً توانایی خرید امتیازات آب و برق و یا گرفتن مجوز خانهسازی را ندارند و بر پایه رفع « نیاز » عمل میکنند. در نایسر کوچهها و معابر هنوز خاکیاند و گل زمستان و گرد و خاک تابستان، مهمانان ناخوانده همیشگی مردم این محله هستند.
وسعت و جمعیت نایسر، به قدری است که در حال تبدیل شدن به یک شهر، درون شهر سنندج است و همین امر نیاز ساکنان این محله به بیمارستان، آتشنشانی، فضای تفریحی و آموزشی را ضروری ساخته است. این در حالی است که در نایسر نه بیمارستانی وجود دارد، نه آتشنشانی و نه حتی یک متر مربع فضای سبز. مثلا در صورت وقوع یک آتشسوزی در این محله، به دلیل فاصله نسبتأ زیاد آن از هسته اصلی شهر، بسیار بعید است که ماشینهای آتشنشانی مرکز شهر بتوانند سر وقت خود را به محل حادثه برسانند و آن را مهار کنند. نایسر اکنون به زیرساختهای خاص خود نیاز دارد. اما اوضاع مالی نحیف شهرداری این محله، چشمانداز مناسبی را برای حل مسائل آن ترسیم نمیکند.