«چگونه می‌توان به شکلی موثر از زندانیان سیاسی حمایت کرد و شیوه‌های حمایت از آنها را ارتقا داد؟» پاسخ رئوف کعبی، عضو ائتلاف «همبستگی برای آزادی و برابری در ایران» به پرسش «زمانه» را در ادامه بخوانید.


▪️ شايد لازم به يادآوری نباشد که وجود زندانی سياسی در يک کشور، نشانه نبود آزادی های اوليه و از جمله آزاديهای سياسی، بيان و … در آن جامعه است. در اين گونه جوامع، فعالين سياسی و نيز مدنی در همه عرصه‌ها، در شرايط غيرعادی نسبت به جوامع ديگر که برخوردار از برخی يا همه آزاديهای مورد نظر هستند، با تحمل فشارهای عديده به نشر انديشه و افکار خود دست زده و از آنها دفاع می کنند و يا برای تحقق خواست‌های خود، تلاش و مبارزه می کنند، تلاشی که در غالب امر، به زندان و شکنجه و انواع فشارها و نيز حتی مرگ و نيستی ختم می شود.

به موازات اين، بديهی است که تلاش حاميان آنها (از جمله مدافعين زندانيان سياسی)، با همان درجه از مشکلات و محدوديت‌ها روبروست و امر دفاع از زندانيان سياسی، به نوبه خود به نوعی فعاليت سياسی محسوب شده و آن هم در چرخه سرکوب و فشار و تضييقات گرفتار می آيد. در هر دو مورد، چه فعاليت سياسی و چه تلاش مدافعان آنها پس از زندانی شدن، درجه فشار و سرکوب در اين جوامع به طور کلی و بدون درنظرگرفتن عوامل متعدد جانبی، تابعی از نخست، تشکل‌يابی و انسجام و سطح فعاليت و نگرش همه گروه‌بندي‌های سياسی، اجتماعی فعال، … ، سپس درجه خشونتی که در مقابل اينگونه فعاليت‌ها به کار گرفته می‌شود و نيز همچنين، موقعيت رژيم سياسی حاکم در ميان جامعه است.

گرچه همه عوامل از هم تاثيرپذيرند، اما در ميان سه متغير فوق، می‌توان بنا به شواهد بسيار گفت که مورد اول به نوعی می‌تواند برروی دو محور ديگر تاثير بيشتری بگذارد و از درجه اهميت خاصی برخوردار است که مستقيم به سئوالی که طرح شده برمی‌گردد. راهکارها، روشها و ابتکارات متفاوتی را می‌توان رديف نمود يا بسته به هر مورد، به بهترين گزينه‌ها رسيد، اما اگر بخواهيم به ويژگی جامعه دفاع و پشتيبانی از زندانيان سياسی و عقيدتی توجه کنيم، نقيصه اصلی و يا يکی از نقيصه‌های اصلی در اين زمينه، نبود عمل و عکس‌العمل همسان و همگرا حتی با وجود گفتمان مشترک در يک عرصه معين، بدون مخدوش کردن مرز و خط کشی‌های سياسی اما ضمن فرارفتن از آنها است.

به ديگر سخن، غالب نهادها، انجمن‌ها و نيروهای سياسی در حرف از همه زندانيان سياسی دفاع می‌کنند و به سهم خود تلاش هم می‌کنند، اما برآمد اين دفاع که طبق تعريف می‌تواند جمعی و وسيع و همه‌جانبه باشد، اگر نگويم نزديک به هيچ که بسيار محدود است. مواردی بوده اند که خوشبختانه از اين قاعده مستثنی بوده اند اما روال و قاعده متاسفانه بدينگونه است که ما به نوعی در اين زمينه، می‌توانيم آن را با وضعيت نيروهای سياسی مقايسه کنيم که علي‌رغم اشتراکات فراوان، ما با چه درجه از تعدد گروه‌ها و سازمان‌ها از يک طرف و مشکلات و معضلات همکاری و همصدائی ميان آنها مواجه هستيم.

بی‌گمان از جامعه ما آن می‌تراود که در اوست. ولی برای تغيير، نياز هست که گفتمان مشترک (برای نمونه فعاليت برای لغو حکم اعدام، دفاع از همه زندانيان سياسی و عقيدتی، …) به عمل مشترک و همگرا برسد. اين کار به الزام ربطی به تحليل و يا ارزيابی و چشم‌انداز سياسی و يا تاکتيک و استراتژی‌های سياسی ندارد به شرطی که معيار مقدم و شايد تنها معيار، همگرائی و اشتراک در آن عرصه معين باشد. بی‌گمان صحبت از “يک نهاد” و يا “يک مرکز” نيست. هر گروهبندی فعال در زمينه حقوق بشر به طورکلی، حق دارد و بسيار طبيعی است که در چارچوب مورد نظر و پسند خود به اين فعاليت روی آورد، اما صحبت از همگراشدن بر سر يک خواست و يا يک گفتمان است. علي‌رغم تلاش بسياری از فعالان که خواسته اند در اين عرصه، از دايره روابط و مناسبات تاکنونی و معمول خارج شوند، اما هنوز با آن وضعيت مطلوب فاصله زيادی داريم.

در اين راستا می توان به تجارب تاريخی اما و صدالبته با خوانش امروزی و در ارتباط با واقعيت کنونی، نيز استفاده برد. کم نيستند نهادها و انجمن و کانون‌هایی که به درستی برای شبکه‌ای نمودن فعاليت‌های خود تلاش کرده و می‌کنند. اين نهادها و به ويژه نهادهائی که از دايره حمايت وسيع‌تری برخوردارند، از مسئوليت بيشتری در اين زمينه برخوردارند تا بتوانند با زدودن مرزهای غير لازم برای فعاليت در اين عرصه معين و عمومی، به امر همبسته و پيوسته بودن همه نهادهای فعال در اين عرصه یاری رسانند تا از اين پراکندگی، حداقل در عکس العمل نسبت به همه اجحافات و فشارهائی که روزانه بر جامعه و فعالان گوناگون آن وارد می‌شود، رهائی يافته و موجبات تاثيرات معين و بايسته اين فعاليت‌ها را فراهم نمايند. بدون ترديد آنگاه، صحبت از عوامل مهم ديگری چون راه کار، روش اعتراض، فشارهای بين المللی، استفاده از امکانات عينی و مجازی و … ديگر موارد نيز به عمل خواهد آمد که هيچکدام نافی ديگری نيست و يا نمی‌بايست به يکی از آنها بسنده نمود که خود موضوع ديگری به شمار می رود.


در همین زمینه

«بسیج از پایین، نه جلب حمایت از بالا» ــ کمیته عمل سازمانده کارگری

«مدافعین زندانیان در هر شهری کمیته‌های محلی ایجاد کنند» ــ کمپین حمایت از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه

«ضرورت هم‌افزایی در برابر چهاردهه تجربه و دانش سرکوب» ــ ک. م.، فعال سیاسی و مدنی در ایران

«حمایت جنبه‌های گوناگونی دارد» ــ شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر و حقوق زنان

«خارج‌نشین‌ها مراقب باشند به خطرات برای کنشگران ساکن ایران دامن نزنند» ــ سپیده جدیری، شاعر و کنشگر زنان

«اعتراضات مستمر مردمی نقش اصلی را در  آزادی  زندانیان سیاسی ایفا می‌کند» ــ شیوا محبوبی، سخنگوی کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی

«شبکه‌های همبستگی منطقه‌ای و جهانی ایجاد کنیم» ــ فریدا آفاری، پژوهشگر چپ‌گرا و عضو اتحاد سوسیالیست‌های خاورمیانه

«لازم است به خودمان تلنگر بزنیم» ــ منیره برادران،فعال و نویسنده چپ‌گرا

«دفاع موثر از زندانی سیاسی و آزادی بیان، دو عرصه متفاوت اما موازی یکدیگرند» ــ پریسا پوینده، از مسئولان کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی

«پراکندگی سیاسی و نظری، فرقه‌گرائی و عدم مدارای سیاسی اپوزیسیون وحدت عمل جدی را ناممکن می‌کند» ــ هایده مغیثی، پژوهشگر ارشد و استاد بازنشسته دانشگاه یورک در تورنتو