دانشجویان دانشگاه تهران در نامهای به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی از حبس دانشجویان انتقاد کرده اند و خواهان استعفای او شده اند. شماری از کسانی که اول مه، روز جهانی کارگر برای دفاع از حقوق کارگران به شکل مسالمتآمیز تجمع کردند، هنوز محبوساند. فعالان عرب در جنوب و فعالان کرد در غرب و شمال غرب و فعالان بلوچ در جنوب شرق هدف دستگیریهای امنیتی بودهاند. فعالان محیط زیست کماکان به زندان میافتند، حتی به خاطر دفاع از حقوق حیوانات. گزارشگر ویژه سازمان ملل میگوید ایران دوتابعیتیها را به عنوان اهرم فشار در مذاکرات بینالمللی دستگیر میکند. نه تنها فعالان نیشکر هفتتپه که حامیان آنها و معترضان به سرکوبشان نیز سرکوب میشوند. و این فهرست ادامه دارد.
در این شرایط به طور روزانه خبرهای دستگیری و زندانیشدن معلم، روزنامهنگار، روشنفکر، کارگر، کنشگر، نویسنده، و به طور کلی، معترضان به تبعیض در تمام جنبههای آن منتشر میشوند. در هیاهوی این همه بازداشت و با وجود چتری از سرکوب سنگین بر فراز جامعه، حمایت موثر از زندانیان سیاسی یک مسأله پیچیده اما فوری است.
«زمانه» از شماری از فعالان داخل و خارج ایران برای پرداختن به این مسأله نظرخواهی کرد.
«چگونه میتوان به شکلی موثر از زندانیان سیاسی حمایت کرد و شیوههای حمایت از آنها را ارتقا داد؟» پاسخ سپیده جدیری، شاعر و کنشگر زنان به پرسش «زمانه» را در ادامه بخوانید.
▪️ اجازه دهید صادقانه بروم سراغ موضوعی که این روزها شاهدش هستیم؛ این درست است که حکومت نقش اصلی را در سرکوب و بازداشت کنشگران و دگراندیشان ایفا میکند، اما خود ما به عنوان کنشگر خارجنشین نیز باید حواسمان باشد که خواسته یا ناخواسته کار را برای کنشگران ساکن ایران دشوارتر نکنیم و به خطراتی که ممکن است گریبانگیرشان شود دامن نزنیم.
من چون خارجنشینم، نمیتوانم در پاسخ به سوال شما مثلا بگویم که طبعا موثرترین راه حمایت، بست نشستن مقابل زندانها یا برگزاری تجمع اعتراضی علیه بازداشتها است (در حالیکه اینطور است). من اگر ایران بودم و خودم به صف اول معترضین به این بازداشتها میپیوستم، میتوانستم از مردم نیز دعوت کنم به ما بپیوندند؛ اما از اینجایی که هستم خودم را مسئول خطراتی میدانم که به تحریک من نوعی ممکن است برای افرادی در ایران رخ بدهد. بنابراین به راهکارهایی که خودم از همینجا میتوانم نقشی موثر در پیشبرد آنها داشته باشم میاندیشم، نه اینکه مردم را جلو بیندازم. کار من شاعری است؛ پس به این میاندیشم که بهطور مثال، زمانیکه شاعر یا نویسنده یا روزنامهنگاری بازداشت شود، با نهاد مستقلی چون انجمن جهانی قلم تماس بگیرم و آنها را در جریان بگذارم. آنها معمولا کمپینهایی برای درخواست آزادی شخصِ بازداشت شدهی اهل قلم راه میاندازند و از شاعران، نویسندگان و هنرمندان جهان میخواهند که کمپین را حمایت کنند. این کار را در مورد بسیاری از بازداشتیهای اهل قلم انجام دادهایم و خودشان بعد از آزادی معمولا گفتهاند که کمترین تاثیرش کاهش خشونت و بدرفتاری بازجو و زندانبان با آنها بوده و گاهی نیز تاثیری در حد کاهش مدت زمان حبس داشته است.
کار دیگری که از دست ما کنشگران خارجنشین برمیآید اطلاع دادن موضوع به رسانهها به محض تایید خانوادهی زندانی است و این در صورتی ممکن است که با خانوادههای آنها در ارتباط باشیم. تاثیر انتشار اخبار دستگیریها، اعتصاب غذاها یا شکنجهها، علاوه بر آگاه شدن مردم از موضوع، اگر بخواهیم کمی امیدوار باشیم میتواند این باشد که نه بازجو و زندانبان به زعم اینکه زندانی فراموش شده است او را بیشتر آزار و شکنجه خواهند داد، نه زندانی پس از آگاه شدن از اینکه نامش در تیتر خبرها قرار گرفته است احساس فراموش شدن خواهد کرد و این دست کم، تا حدی باعث کاهش بار روانی از روی او میشود. من البته برگزاری برنامههای فرهنگی یا سخنرانی در حمایت از زندانی را اگر در جمعهای مستقل و مربوط به حوزهی فعالیت او صورت بگیرد و مخاطب غیرایرانی از همان حوزه داشته باشد نیز موثر میدانم چون میتواند باعث حمایت همصنفهایش از او در جهان شود. این راهکارها فعلا به ذهنم میرسد که خودم نیز هر جا توانستهام به آنها عمل کردهام اما قطعا راهکارهای بیشتری نیز وجود دارد.
در همین زمینه
«بسیج از پایین، نه جلب حمایت از بالا» ــ کمیته عمل سازمانده کارگری
«مدافعین زندانیان در هر شهری کمیتههای محلی ایجاد کنند» ــ کمپین حمایت از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه