ایرج ادیبزاده – زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانیتبار کانادایی، روز دوم تیرماه ۱۳۸۳- یعنی ۹ سال پیش،- در حالیکه از گردهمایی خانوادههای زندانیان سیاسی مقابل زندان اوین عکس میگرفت، بازداشت شد. او در مدت بازداشت مورد شکنجه و آزار قرار گرفت و در اثر ضربات وارده، روز بیستم تیرماه همان سال در بیمارستان نظامی «بقیهالله» درگذشت.
علت مرگ زهرا کاظمی ضربه مغزی اعلام شد. پیکر او با شتاب و برخلاف خواسته پسرش، استیون هاشمی که در کانادا زندگی میکند، در شیراز به خاک سپرده شد و از زمان خاکسپاری تا به امروز، هنوز با خواسته فرزند او برای نقش قبر و انتقال پیکر مادرش به کانادا، موافقت نشده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز، به همین مناسبت، در نهمین سالگرد کشته شدن این خبرنگار – عکاس ایرانی- کانادایی، روز سهشنبه دهم جولای، یک گردهمایی اعتراضی و سمبلیک برابر دفتر «ایرانایر» در خیابان شانزلیزه پاریس، مقابل چشمان صدها توریست و نمایندگان رسانههای مختلف فرانسوی و خارجی برپا کرد. در این مراسم نسبت به امنیت جان خبرنگاران و وبنگاران زندانی در ایران هشدار داده شد که بر اساس آمار این سازمان، ۳۳ روزنامهنگار، ۱۹ وبنگارند و شمار زیادی زندانی سیاسی هستند.
از رضا معینی، مسئول بخش فارسی زبان سازمان گزارشگران بدون مرز در پاریس، درباره این تظاهرات اعتراضی در مقابل ایرانایر پرسیدهایم و اینکه آیا واکنشی از سوی مسئولان دفتر ایرانایر یا سفارت جمهوری اسلامی دیده شد یا خیر؟
رضا معینی – واکنشی که خیر، ولی سئوالی که از ما پرسیدند، این بود که چرا در مقابل ایرانایر؟ من این توضیح را باید بدهم که دفتر ایرانایر در شانزهلیزه یکی از پررفتوآمدترین خیابانهای پاریس و در عین حال نزدیک به بسیاری از دفاتر رسانههای بینالمللی قرار دارد.
رضا معینی
این حرکت اعتراضی ما، بدون شک، بدون مجوز بود و در عمل برای سرعت بیشتر و انعکاس بیشتر خبر آن، این نقطه را برگزیدیم. دفتر ایرانایر در مجموعه ساختمانی قرار دارد که به عنوان «خانه ایران» معروف و به شکلی سمبلیک نشاندهنده ایران است.
در پیوند با این اعتراض، متأسفانه نه تنها سفارت جمهوری اسلامی و دفتر ایرانایر که حتی مقامات رسمی هم، علیرغم انتشار خبر آن توسط آژانسهای خبری جهان، تاکنون واکنشی نشان ندادهاند.
واکنش مردم نسبت به این رویداد که با هدف جلب توجه مردم نسبت به شرایط زندانها و زندانیان سیاسی ایرانی، به ویژه روزنامهنگاران زندانی شکل گرفت چگونه بود؟
ما میخواستیم در همین خیابان یا توسط عکسهایی که گرفته میشود، نشان بدهیم که زندانی در ایران چه وضعیتی دارد. از طریق پنج نفر که در مقابل پنج سمبل رسانه مثل کامپیوتر، رادیو، روزنامه و یا قلم و کاغذ، ایستاده بودند، میخواستیم بگوییم که شکنجه چگونه است.
زهرا کاظمی، هدی صابر و علیرضا افتخاری، افرادی بودند که طی این مدت در زندان کشته شدهاند، عدهای شهادت دادهاند که این افراد کشته شدهاند، ولی تاکنون هیچ اقدامی برای مجازات مجرمان، آمران و عاملان این جنایتها طرح نشده، اعلام نشده و پیش نرفته است.
در عکسی که روی رسانههای تصویری منتشر شده است، شکل شکنجه شده و مثله شده بسیاری از روزنامهنگاران را نشان دادهایم که شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد، ولی واقعیت این هست که زندانی سیاسی بدون شک شکنجه میشود.
از یکی از دوستان روزنامهنگاری که در آنجا تشریف داشتند، در این زمینه پرسیدم و ایشان گفتند که بیشتر شکنجههای سفید بوده، نه اینگونه شکنجه. بدون شک زخم شکنجه سفید روی جسم و جان ماندگارتر است، ولی ما به شکل سمبلیک میخواستیم نشان بدهیم که وضعیت زندانیان در ایران وخیم است و باید به این عنوان حرکتی انجام شود. ما در فراخوانمان از جامعه جهانی خواستار توجه بیشتر به آن شدهایم.
این مراسم واکنشی هم در رسانههای فرانسوی داشت؟
چندین شبکه تلویزیونی در آنجا حضور داشتند و فیلم گرفتند و همچنین نمایندگان برخی رادیوها در آنجا بودند. به ویژه روی شبکههای اجتماعی، تصویری را که میخواستیم منتشر و طرح بشود، منتشر شده است و این تصویر را از روز سهشنبه عصر، تقریباً روی سایتها و رسانههای خبری، به شکل بینالمللی و به ویژه در میان ایرانیان میبینیم.
از ایران هم واکنشی مشاهده کردهاید؟
بسیاری از پیامهایی که از دیروز به بخشهای مختلف سازمان گزارشگران بدون مرز رسیده، پیامهای تشکر و سپاس بوده و بسیاری از آنها از سوی خانوادهها و برخی از زندانیان سابق است. دوستان و همکارانی هم قبلاً که در زندان بودهاند و بعد خارج شدهاند، از آن شرایط عبور کردهاند، ولی همچنان قلبشان میتپد. آنها پیامهایی برای ما ارسال کردهاند که برای خودمان دلگرمی بود.
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز، به ویژه نسبت به وضعیت پنج زندانی سیاسی محمد صدیق کبودوند، بهمن احمدی امویی، آرش هنرور شجاعی، محمد سلیمانینیا و نرگس محمدی – که اعلام کرده «هر حادثهای در زندان برای من پیش آمد، عامدانه است»- هشدار داده شده. این هشدار به علت وضعیت نگران کننده این زندانیان سیاسی است؟
دقیقاً. آنچه ما گفتهایم، این است که شرایط این پنج نفر نمونهوار، نشاندهنده شرایط زندانیان سیاسی ایران است. در مورد این پنج نفر، همه سختگیریها، آزار و اذیتهای قضایی، اعمال فشار و شکنجه اعمال شده و دستگیریهایشان هم خودسرانه بوده است و هم غیر قانونی. مثلاً آقای صدیق کبودوند وضعیت وخیمی دارند. ایشان در حال مرگ هستند. یعنی بهطور مشخص، فاصله زیادی با مرگ ندارند.
ما در این اطلاعیه گفتهایم که بسیاری از روزنامهنگاران زندانی در ایران، امروز در همان مکان و در همان شرایطی به سر میبرند که زهرا کاظمی در آنجا به قتل رسید. زهرا کاظمی در چنین شرایطی به قتل رسید و بنابراین با این عنوان در نهمین سالروز مرگ زهرا کاظمی، میخواستیم بگوییم که متأسفانه آن شرایط ادامه داشته است و دارد.
محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، باز تکرار کرده که نظام کسی را به خاطر فعالیت سیاسی زندانی نکرده و گفته که «زندانی سیاسی»، اتهام دشمن است. ارزیابی شما از حرف او چیست؟
صحبتی که ایشان کردهاند، اهمیت زیادی ندارد، به دلیل تکراری بودن آن. اما از این زاویه که ایشان یکی از نمایندگان و نماینده اصلی جمهوری اسلامی در محافل حقوق بشری هستند و خارجیها به او لقب «آیتالله حقوق بشر» جمهوری اسلامی دادهاند، صحبت ایشان مهم است.
بسیاری از روزنامهنگاران زندانی در ایران، امروز در همان مکان و در همان شرایطی به سر میبرند که زهرا کاظمی به قتل رسید.
بدون شک، پیش از ایشان هم برخی دیگر از مقامات جمهوری اسلامی گفته بودند که در نظام اسلامی، ما «مخالف» نداریم، «محارب» داریم و بنابراین اساساً زندانی سیاسی نداریم. به این عنوان کسی که منتقد و معترض نظام جمهوری اسلامی است، به شکل عمومی، از آغاز انقلاب تاکنون «محارب» بوده و علیه حکومت جمهوری اسلامی قیام کرده است.
این صحبت جدیدی نیست. آنچه ما امروز باید بپرسیم، این است که آنچه به سازمان ما مربوط میشود، یعنی این ۳۳ روزنامهنگار زندانی، برای چه در زندان هستند؟ بهمن احمدی امویی چرا در زندان است؟ آیا کاری غیر از نقد روزنامهنگارانه وضعیت اقتصادی ایران انجام داده است؟ آقای محمد سلیمانینیا به چه دلیلی در زندان هستند؟ آیا جرم نرگس محمدی که محکومیتش به خاطر همکاری با یک مؤسسه دفاع از حقوق بشر و خانم عبادی، یعنی کانون مدافعان حقوق بشر بوده، یک جرم سیاسی است؟
سازمان شما بر این عقیده است که ایران دومین زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران است. آیا همچنان این عقیده را دارید؟
ما بر مبنای آمار میگوییم که ایران پس از چین، بزرگترین زندان جهان برای روزنامهنگاران است. این مطلب مشخص و معینی است. اسامیای که ما به عنوان روزنامهنگار و وبنگار اعلام کردهایم، اسامی دروغینی نیستند. این افراد در زندان هستند و با این تعداد، ایران امروز دومین زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران است.
ضمن آنکه ما در همین اطلاعیه تاکید کردهایم که ایران برای مصونیت از مجازات، یکی از استثناییترین کشورها است. زهرا کاظمی، هدی صابر و علیرضا افتخاری، افرادی بودند که طی این مدت در زندان کشته شدهاند، عدهای شهادت دادهاند که این افراد کشته شدهاند، ولی تاکنون هیچ اقدامی برای مجازات مجرمان، آمران و عاملان این جنایتها طرح نشده، اعلام نشده و پیش نرفته است. چنانکه قاتلان و آمران کشتار روزنامهنگارانی مثل محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف، پیروز دوانی و امیدرضا میرصیافی، وبنگاری که بنا بر شواهدی که ما در دست داریم، میتوانم بگویم در زندان به قتل رسیده است، همچنان آزادانه و بهرهمند از مصونیت کیفری میتوانند به زندگی خود ادامه دهند.
نگاه شما به وضعیت آزادی بیان و روزنامهنگاران در ایران چیست؟
آنچه بخواهیم به عنوان روزنامه مستقل از آن نام ببریم، در ایران نداریم. مجموعه روزنامههایی هستند که تحت نظر و تسلط وزارت ارشاد اسلامی و دولت جمهوری اسلامی هستند. ۹ نهاد بر سانسور در ایران نظارت دارند؛ از نهادهایی که مقام رهبری گذاشتهاند تا دیگر نهادهایی که در عمل در حاشیه سیستم سرکوب جمهوری اسلامی قرار دارند.
بنابراین از آنجایی که ۳۳ روزنامهنگار به خاطر نوشتن نقد در ایران زندانی هستند، از آنجایی که ۱۹ وبنگار به خاطر ابراز عقیده آزاد روی اینترنت زندانیاند، من فکر نمیکنم بتوان از آزادی بیان صحبت کرد و آزادی بیان و اطلاعرسانی در ایران جایی ندارد.
ای کاش فعالین حقوق بشر علیه محمد خاتمی به دلیل مرگ زهرا کاظمی اعلام جرم کنند
کاربر مهمان / 12 July 2012
دوست میهمان میفرمایند: ای کاش فعالین حقوق بشر علیه محمد خاتمی به دلیل مرگ زهرا کاظمی اعلام جرم کنند. به نظرتون اگه از پسر شجاع و گوریل انگوری هم شکایت کنیم خوبه؟ قاضی مرتضوی در قوه قضائیه زیر نظر رهبر موجب مرگ زهرا کاظمی شد جنابعالی میخواهید از خاتمی شکایت کنید. لابد از مرتضوی و خامنه ای هم هیچ شکایتی ندارید.
کاربر مهمان / 13 July 2012