۲۵ سال پیش بود که ماری الیزابت پیفر، نویسنده و روانشناس بالینی آمریکایی، در کتابش با عنوان «تجدید حیات اوفیلیا» تلاش کرد سبک زندگی دختران نوجوان را پیشگویی کند. او پیشگویی کرده بود که نوجوان‌ها با والدین خود درگیری‌های بیشتری خواهند داشت و رفتارهای پرخطری که به عقیده او نتیجه فرهنگ ضد زن و خشونت‌‌آمیز عصر جدید است، افزایش پیدا خواهد کرد. اما او اکنون با نگاهی دوباره به سبک زندگی دختران نوجوان بر این باور است که آنها درگیری کمتری با والدین خود دارند، رفتارهای خشونت‌آمیز کمتری دارند و به امنیت خانه و خانواده وابسته هستند.

این خبر خوبی برای والدین است. اما در واقع مدت زمانی که نوجوان‌‌ها صرف می‌کنند تا در اینستاگرام و فیس‌بوک تصویری غیرواقعی برای شخصیت مجازی خود بسازند، عملکرد آنها را برای انجام وظایف روزمره‌ای که برای این مرحله از زندگی بسیار مهم است تحت تاثیر قرار می‌دهد.

پیفر که فارغ‌التحصیل دانشگاه برکلی است، بر این عقیده است که نوجوانان اسکرین‌باز به اندازه کافی با دنیای واقعی تعامل ندارند تا یک هویت مستحکم وظیفه‌شناس بسازند. پیفر با تمرکز بر گفت‌وگوهای جمعی و یک به یک متوجه شد میان شخصیت آنلاین دختران نوجوان که خود را باهوش و دوست‌داشتنی نشان می‌دهند و هویت واقعی آنها که معمولا شخصیتی ترسیده و آسیب‌پذیر و به طور غیر قابل باوری تنهاست، تفاوت وجود دارد. 

واقعیت این است که بلوغ طبیعتا با درگیری‌های روانی همراه است. بسیاری از والدین از این شکایت دارند که نوجوان‌های امروزی نسبت به اطرافیان و به ویژه والدین خود بی‌توجه هستند و همواره درگیر دنیایی هستند که گویی والدین در آن نقشی ندارند. آمارها نیز نشان می‌دهند از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ میزان استرس ناشی از فشارهای روانی در میان نوجوانان۱۲ تا ۱۷ سال ۵۲ درصد افزایش پیدا کرده است. پژوهشگران دلیل افزایش ناگهانی فشارهای روانی بر نوجوانان را به دو عامل نسبت می‌دهند. به عقیده پژوهشگران افزایش روابط دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی و همچنین کاهش مدت زمان خواب نوجوانان، دو دلیل مهم افزایش مشکلات روحی و ناراحتی‌های روانی هستند.  

یکی از مادران درباره یافته‌های جدید می‌گوید: «این دقیقا همان چیزی است که پیش از این درباره تلویزیون می‌گفتیم و معتقد بودیم تماشای تلوزیون مغز ما را پوک می‌کند. اما در حقیقت زندگی در دنیای دیجیتال باعث می‌شود دختران در روابط رو در رو با همسالان خود فقط درگیر خود باشند، غمگین باشند، آماده یک رابطه واقعی نباشند و از چنین رابطه‌هایی پرهیز کنند. آنها اگر با پیشنهاد ملاقات در زندگی واقعی روبه‌رو شوند، نگرانی زیادی درباره طرد شدن دارند و اگر در یک جمع قرار بگیرند نمی‌‌دانند چگونه باید رفتار کنند.»

به گفته ماری پیفر، اوفیلیاهای امروزی خودعملکردی مناسبی ندارند و البته این تعجبی ندارد چون نزدیک‌ترین روابط آنها در دستگاه‌های موبایل پنهان شده است. نویسنده می‌گوید متاسفانه باید نظر بیشتر والدین را تایید کرد که گوشی‌های هوشمند اعتیادآورند و شبکه‌های اجتماعی عامل اضطراب هستند. ترس از دست دادن رخدادی مهم در شبکه‌های اجتماعی باعث نگرانی آنها می‌شود و فشار همسالان برای قرار دادن زندگی خود در دنیای آنلاین در این میان عاملی برای ایجاد نگرانی نوجوانان است. پیفر می‌گوید: «مدت زمانی که شما در دنیای مجازی می‌گذرانید، تمام جنبه‌های بلوغ را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به این ترتیب بلوغ جسمی، عاطفی، شناختی و جنسی و روابط نوجوانان تحت تاثیر این مساله هستند.»

واقعیت این است که کنترل مدت زمان استفاده از گوشی‌های هوشمند حتی برای افراد بالغ و بزرگسال نیز کار دشواری است. این کار حتی در محیط با نظم و ترتیب مدرسه نیز با دشواری‌های فراوانی همراه است. برای نوجوانان دور زدن محدودیت‌های اعمال شده در استفاده از اینترنت نیز بسیار آسان است.  

به عقیده پیفر اگر عدم اتصال به دنیای مجازی که برای آنها بسیار مهم و حیاتی است، دلیل ناامیدی و یاس نوجوانان به ویژه دختران است، راه حل این مشکل آن است که به نوجوانان یاد بدهیم چگونه باید هم از تنهایی لذت ببرند و هم در جمع دیگران از معاشرت لذت ببرند. کاری که والدین باید انجام بدهند برگزاری دورهمی‌های بیشتر خانوادگی، تشویق نوجوان‌ها برای انجام کارهای نیمه وقت و به طور کلی انجام فعالیت‌هایی است که آنها را در ارتباط و معاشرت با افراد واقعی قرار می‌دهد و نه چند آواتار مجازی.

پیفر می‌گوید این وظیفه ماست که نوجوانان را از مضرترین جنبه زندگی بشر دور کنیم و آنها را به زیبا‌ترین جنبه‌ها و الهام‌بخش‌ترین عناصر فرهنگی آشنا کنیم. ما باید شکل خانواده‌ها را به قبل از سال ۲۰۰۷؛ یعنی زمانی که شبکه‌های اجتماعی وارد زندگی ما شدند برگردانیم. نظارت بر میزان استفاده کودکان و نوجوانان از وسایل الکترونیکی و میزان خواب آنها می‌تواند در بهبود سلامت روان فرزندان تاثیری داشته باشد اما آنچه مهم‌تر است نزدیک شدن به نوجوان‌ها برای درک خلق و خو و روحیات است. این کار اگرچه دشوار است اما برای فهم احساسات آنها مهم است.

ارتباط برقرار کردن با نوجوانان نیازمند همدلی است و ما باید مراقب باشیم در این کار زیاده‌روی یا کم‌کاری نکنیم. فقط کافی است که بدانیم چه وقت باید آنها را همراهی کنیم و چه وقتی آنها را تنها بگذاریم.