امین بزرگیان − هاشمی رفسنجانی در جایی از مصاحبهای که به تازگی در روزنامه شرق منتشر شده است، میگوید:
“امام من را از جبهه فرستادند، رفتم خانه دکتر سنجابی و پیغام امام را دادم که شما کنارهگیری نکن و استعفا نده. ما مشکلاتتان را حل میکنیم.
همین آقای سلامتیان آن موقع همکار دکتر سنجابی بود. من رفتم منطقه نیاوران، هنوز آنجا را خوب نمیشناختم. به منزلشان رفتم، او که در راس و همهکاره بود به استقبالم آمد و بعد در جلسه نیز کارگردان جلسه بود، روابط اینطور بود…..” [1]
چرا “همین”؟
هاشمی گفته است:” همین آقای سلامتیان…”. نکته اینجاست که چرا گفته: “همین”؟
وقتی با دقت تر میخوانیم، میبینیم که قبل از آن در مصاحبه هیچ جا اسمی از سلامتیان نیامده است. جالب نیست؟
“همین” اشارهای دارد به چیزی قریب به ذهن و در محدوده تاملات جدید فرد. مثلا وقتی ما درباره چیزی داریم صحبت میکنیم یا کمی پیشتر درباره آن صحبت کرده ایم، برای دفعه بعدی وارجاع به حرفمان میگوییم: همین. اساسا قید همین در زبان فارسی به چیزی نزدیک و دم دست ذهن یا دید اشاره دارد، اشاره به نزدیک. حالا سؤال این است که احمد سلامتیان که سال هاست از ایران خارج شده چرا درمیان این همه شخصیت سیاسی، “همین” است یا “همین” میشود.
رفسنجانی با “همین” گفته است که سلامتیان در میدان ذهنی اش آن جلوها نشسته و به او دارد فکر میکند. چرا؟ دو فرض اینجا محتمل است:
− یا این “همین شدن”، طنین نامه سرگشاده قدیمی احمد سلامتیان به هاشمی است که پس از حذف سیاسی اخیرش به او (رفسنجانی) یادآوری شده و او را تحت تأثیر قرار داده است.[2] به گونهای که مدام به آن میاندیشد. آنجایی که یادآوری آن نامه برای رفسنجانی تلویحا این پیام را دارد که حذف شدنت از معادلات سیاسی وآزار دیدن دخترت، نتیجه روزی است که برآتش حذف ما فوت کردی و به نظاره نشستی. این حذف شدنت با آن همه جلال و جبروت قدرت و سابقه، نتیجه سنتی است که تو خودت از پایه گذاران آن بودی و….
− و یا این “همین شدن”، نشانهای است از اینکه هاشمی در این روزهای بازنشستگی اجباری وخانه نشینی، پیگیرانه تماشاگرتحلیلها و صحبتهای سلامتیان و دیگران در “بی بی سی” فارسی و رسانههای دیگر است؛ برای او چنان چهره آشنایی شده تا حدی که سلامتیان برایش “همین” شده است .
یا هاشمی را یادآوری نامه احمد سلامتیان عمیقا به گذشته برده است، یا تحلیلهای سلامتیان در بی بی سی به آینده. و شاید هم هردو.
درهرحال، رفسنجانی با یک قید زبانی ساده، موقعیت واقعی و ذهنی خودش و وضعیت سیاسی کلان را لو داده است. او به میانجی سلامتیان، هم به گذشته وهم به حال وآینده میاندیشد. همین گفتنش به خاطر این است.
همین.
پانویسها:
[1] مصاحبه هاشمی رفسنجانی با روزنامه شرق
[2] احمدسلامتیان- مجلس شورای اسلامی- دوازدهم خرداد۱۳۶۰- رئیس جلسه، اکبر هاشمی رفسنجانی: بسم الله الرحمن الرحیم. دیروز در شهر همدان عدهای چماق بدست چاقو زیر گلوی من گذاشتند و گفتند بگو مرگ بر بنی صدر درود بر بهشتی (یکی از نمایندگان: دروغ است) من اینجا به صدای بلند میگویم اگر تکه تکهام کنید، ذره ذرهام کنید به زور نخواهم گفت درود بر بهشتی و به خدا قسم ذره ذره وجود من خواهد گفت مرگ بر استبداد.
خلخالی: حق با شما است (همهمه نمایندگان) آقایان آرام باشید بگذارید حرفش را بزند هیچ چیز نگوئید معرکه گرفته.
سلامتیان: این آن چیزی است که از لباس یک نماینده مجلس که مجلس باید در این کشور معتبر بماند دیروز زیر ضربههای چماق و چوب و چاقوی چماقدارانی که فریاد درود بر بهشتی میکشیدند و به سر من میکوبیدند باقی مانده است (همهمه نمایندگان) این چیزی دیگری است که از لباس خونآلود کس دیگری که پهلوی من ایستاده بود و خود را حامل این ضربههائی که به سر من وارد میکردند باقی مانده است.
یکی از نمایندگان : پس چرا سرومرگنده اینجائی؟ (همهمه نمایندگان)
رئیس: آقایان بگذارید از وقتشان استفاده کنند.
سلامتیان: من نامه سرگشادهای نوشته ام به آقایان دکتر بهشتی، هاشمی رفسنجانی، رجائی، مهدوی کنی مسئولین ذیاختیار جمهوری اسلامی ایران (حجتی کرمانی: آقای این چه صحبتی است که میکنی) وقت این نیست که من این نامه را همهاش را بخوانم، این نامه را میدهم به مطبوعات و خواهش میکنم از مسئولین این جمهوری اگر نمیخواهند استبداد سیاهی در این مملکت مستقر بشود که نوبت خودشان هم بعد فرا برسد چون اول از شما شروع نمیکنند ما که رفتیم نوبت شما هم خواهد رسید مطمئن باشدی وقتی که یک عدهای نماینده مجلس را با تایلیوری که سرش را بصورت تیغه چاقو تیز کردهاند میخواهند بکشند، ساختمان خصوصی مردم را بهش حمله میکنند زن و بچه مردم را مبزنند، بعدساختمان دیگری را که آن نماینده را در آن پناه دادهاند محاصره میکنند در و پنجره خانه مردم را میشکنند این عده افراد کسانی هستند که بعداً حد و مرزی نخواهند شناخت من خواهشم فقط عبارت از این است که مطبوعات و رادیو تلویزیون اگر بی طرفند اگر منصفند این نامه را، مطالبش را به اطلاع عموم برسانند و مسئولین محترم جمهوری اسلامی هم اگر میخواهند آزادی اظهارنظر در این مجلس و در این کشور باشد و افرادی را به جرم اینکه با لایحه چهار دوازدهم بودجه آقای رجائی مخالفت کردند نخواهند مثل سگ بکشند اجازه بدهند که جلوی این نوع کارها گرفته بشود. والسلام علیکم و رحمه الله.
منبع : مشروح مذاکرات دوره اول، جلسه ۱۵۵، تاریخ: ۱۳۶۰/۰۳/۱۲، شماره روزنامه رسمی: ۱۰۵۸۶
حسن اشکوری در این مقاله به موضوع اشاره میکند.
اصرار عجیب روشنفکران اصطلاحا پست مدرن به نیت خوانی و روانشناسی مضحک است. همین!
کاربر مهمان / 24 June 2012
اولا که ممکن است قسمتی که قبلا راجع به سلامتیان صحبت شده از مصاحبه حذف شده باشد ثانیا خانهنشین یا غیرخانهنشین، هاشمی همیشه اخبار روز را پیگیرانه دنبال می کند. قبل از این مچگیری زرنگبازانه کاش یکی دو صفحه از روزنوشت هایش را می خواندید تا ببینید یکی از کارهای عمده روزانه او خواندن و دیدن اخبار و گزارشها و تحلیل هاست.
کاربر مهمان / 24 June 2012
شاید هم هاشمی خواسته با کاربرد این عبارت ” همین” اشاره تحقیر آمیزی به آقای سلامتیان داشته باشد. از این واژه ها و کاربردها در زبان فارسی در موارد زیاد استفاده می شود. مثلا، استفاده از واژه ” طفلک” برای افراد بزرگسال که نشانه تحقیر و استهزای مخاطب است، نه به خاطر حس دلسوزی.
کاربر مهمان / 25 June 2012
منظور از کلمه همین در عبارت “همین سلامتیان” منظور تحقیر سلامتیان بوده،رفسنچانی یا به قول چاپلوسانش “هاشمی” نخواسته آقای سلامتیان بگوید. همین به معنای همین سلامتیان دمدستی و دلقک رسانه ها ست.
کاربر مهمان / 25 June 2012