بهنام داراییزاده – روزهای ۱۸ تا ۲۲ ژوئن (۲۹خرداد تا دوم تیرماه) جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه شصت و بخشی از جان به در بردگان آن دوران، در لندن گرد آمدند تا با طرح روایتها، خاطرات، اسنادی که در دست است و شهادتهای خود، مسئولان جمهوری اسلامی را در برابر هیئتی از حقوقدانان و وکلای بینالمللی به پای میز محاکمه بکشانند.
این دادگاه نمادین است و قرار نیست حکمی که در نهایت صادر میشود، جنبه «قضایی» یا «اجرایی» داشته باشد.
بنا بر آنچه در سایت برگزاری این کارزار حقوقی “ایران تریبونال” آمده است، این محاکمه در کلیات خود از “دادگاه راسل” (Russell Tribunal The) پیروی میکند. دادگاهی که در دهه ۱۹۶۰، به منظور رسیدگی نمادین به جنایتهای آمریکا در ویتنام، از سوی جمعی از روشنفکران تشکیل شد.
به منظور آشنایی با سازوکار دادگاه لندن یا “ایران تریبونال”، با رویا غیاثی* یکی از دستاندرکاران این کارزار گفتوگویی داشتهایم و در پرسش نخست از او پرسیدهایم: دادگاه راسل چه ویژگیهایی داشت که دستاندرکاران کارزار در شرایط فعلی، آن را به عنوان «الگوی کار» خود پذیرفتهاند و تفاوتش با کارزار حقوقی کنونی چیست؟
رویا غیاثی: به نظر میرسد تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی هنوز در مسند قدرت است، هیچ کشوری و هیچ دادگاه بینالمللی حاضر نباشد مسئولان آن را به پای میز محاکمه بکشاند. به همین دلیل، دست ما برای ثبت و بررسی حقوقی مدارک از همه جا کوتاه بود. الگوی دادگاه راسل را هم از این جهت انتخاب کردیم که دادگاهی بود مردمی که توانسته بود اسناد و مدارک رویدادهایی که در ویتنام اتفاق افتاده بود را نشان دهد.
بنابراین تا زمانی که این محدودیتها وجود دارد، تنها راه بازمانده برای ما این است که به شیوه “دادگاه راسل” عمل کنیم. دادگاه راسل نتایج خوبی در پی داشت و با ارائه سند توانست جنایتهای آمریکا را نشان دهد.
ما هم به همین شیوه، با ارائه اسناد و مدارک و بیان شهادتها خواستیم نشان دهیم جمهوری اسلامی چه جنایتهایی بر ملت ایران، زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها روا داشته است. ما دلایلی و اسنادی داریم که به حقوقدانان و وکلای بینالمللی ارائه میدهیم. آنها نیز این مدارک را ثبت و بررسی خواهند کرد و بر پایه همین مدارک، در نهایت کیفرخواست و حکمی مستند صادر خواهد شد.
تفاوت دادگاهی که الان در لندن در حال برگزاری است، با “دادگاه راسل”، این است که دادگاه لندن، دادگاه ستمدیدگان، خانوادههای جانباختگان و کسانی است که از کشتار دستهجمعی سالهای۱۳۶۰ جان سالم به در بردهاند؛ ازجمله فعالان سیاسی که خوشبختانه توانستهاند آن دوران را پشت سر بگذرانند و امروز از دیدهها و شهادتهای خود بگویند. این دست از افراد و قربانیان در این دادگاه نقش اصلی و مستقیم را دارند. در حالیکه دادگاه راسل، دادگاهی بود که روشنفکران دست به دست هم داده بودند و میخواستند با سند، پرده از جنایت بردارند.
گورستان خاوران، در نزدیکی تهران که شمار نامشخصی از اعدامیان دهه شصت(مشخصاً تابستان ۱۳۶۷) در گورهایی دستهجمعی دفن شدهاند.
شما در اظهارات خود اشاره کردید که در این دادگاه، جمعی از وکلا و حقوقدانهای بینالمللی، به عنوان ناظر یا رسیدگیکننده حضور دارند. حضور این دسته از افراد تا چه اندازه میتواند دادگاه را از حالت “نمادین” خارج کند؟
از نگاه من، این دادگاه تمامی شرایط یک دادگاه “رسمی” را دارد. تنها تفاوتی که میکند این است حکم صادره، جنبه “اجرایی” ندارند. یعنی دستگاه اجرایی وجود ندارد که این حکم مستند و حقوقی را اجرا کند. ما خواهان چنین شرایطی بودیم، ولی چنین امری برای ما مقدور نیست.
آیا در این مرحله، دادگاه منتهی به صدور حکم خواهد شد؟
در حال حاضر، مرحله اول دادگاه در حال برگزاری است. به این ترتیب که تمامی شهادتها دارد جمع میشود. از روی این شهادتها و شکایتهای طرح شده «دادخواهی حقوقی» صورت میگیرد. در مرحله دوم دادگاه که قرار است در هلند برگزار شود این اسناد به قاضیهای بینالمللی نشان داده خواهند شد و آنها بعد از بررسی تمامی این اسناد و شنیدن مجدد شهادت شاکیان، به قضاوت مینشینند و در نهایت هم حکم صادر خواهند کرد.
در این مرحله از روی تمامی شواهد و اسناد موجود، کیفرخواستی تنظیم میشود. با این کیفرخواست مستند و حقوقی است که به دادگاه میرویم، ولی چنانکه گفتم، در نهایت، حکم صادره به این معنا نیست که به فرض سران جمهوری اسلامی فردا دستگیر شوند.
آیا در جریان روزهایی که دادگاه داشت برگزار میشد، سند، اظهارنامه و عکسهایی بود که به تازگی ارائه شده باشند و تاکنون در سایر مراجع مشابه یا از سوی گروههای مختلف سیاسی یا در اینترنت منتشر نشده باشند؟
من شخصاً نمیتوانم بگویم که آنچه در این دادگاه ارائه میشود، با آنچه تاکنون در سایر سایتها و رسانهها منتشر شده تفاوت داشته است. به باور من، آنچه تاکنون گفته شده، چهره و هویت منسجم و حقوقی نداشت، اما اکنون تمامی این موارد در قالب “سند حقوقی” ارائه میشود.
تفاوت دادگاهی که الان در لندن در حال برگزاری است، با “دادگاه راسل”، این است که دادگاه لندن، دادگاه ستمدیدگان، خانوادههای جانباختگان و کسانی است که از کشتار دستهجمعی جان سالم به در بردهاند.
در این دادگاه، هر روز شاهدان میآیند و مینشینند جلوی دوربین و در برابر انظار عمومی شهادت میدهند. جهان دارد این شهادتها را میبیند، روزنامههای مختلف و سایتهای مختلف دارند آنها را بازتاب میدهند. اینگونه نیست که کسی در خفا چیزی گفته باشد. این اشخاص چهره و هویت مشخص دارند. آمدهاند و اینجا نشستهاند و حرفها و مشاهدات خود را میگویند.
وقتی شاهدان شروع به صحبت میکنند، تمامی کسانی که در سالن نشستهاند تحت تاثیر قرار میگیرند و به گریه میافتند. واقعاً صحنههای غیر قابل توصیفی است؛ وقتی آدم رنج را در چهره تکتک این شاهدان میبیند. به نظر من، این خود سندی بزرگ است. شاید کسی بتواند روی کاغذ دروغی بنویسد، ولی وقتی در اینجا در جلوی چنین جمعیتی نشسته است و میداند که تمام جهان چشم به او دوختهاند، دیگر این نمیتواند دروغ باشد، این سند یک جنایت است.
البته جدا از این شهادتها، برخی از گزارشهای پزشکی قانونی نیز وجود دارد. از جمله اینکه فرد “با شلیک گلوله، ۹ گلوله در سینه” کشته شده است. یا دست و پای فردی بسته بوده و پزشکی قانونی نوشته است که این فرد اعدام شده و… اسنادی از این دست نیز وجود دارند که اکنون همه جمعآوری میشوند و به دادگاه ارائه خواهند شد.
آیا فعالیتهای کارزار به برگزاری همین دادگاه ختم میشود یا در قالبی دیگر در آینده نیز ادامه خواهد داشت؟
اولین هدف ما، برگزاری قسمت اول دادگاه بود که الان در حال برگزاری است. این هدفی بود که شاید خیلیها گمان میکردند دست نیافتنی است. پس از این، مرحله دوم دادگاه در اکتبر و در لاهه برگزار خواهد شد. بعد از این مرحله است که میتوانیم بگویی کار ما به پایان میرسد و باید منتظر صدور حکم نهایی باشیم.
پانویس:
*رویا غیاثی، خواهر “کبری غیاثی” است که در فروردینماه سال ۱۳۶۱ در اصفهان دستگیر و در آذر همان سال نیز تیرباران شد. کبری غیاثی به هنگام اعدام، ۲۳ ساله بود.
آقای دارابی زاده، با سپاس از زحمات شما و احترام برای جانباختگان و بازماندهگان دهه ،60 دو مطلب ضروری را عنوان میکنم. امیدوارم باعث رنجش نشود.
1- تا جایی که شناخت مستند نشان میدهد، افراد مطلعتری که خود پایهگذار چنین بررسیای بوده اند، چون آقایان ایرج مصداقی، مهدی اصلانی و خانم برادران اطلاعات و درک عمیقتری از کارشان دارند که به خواننده مطلب یاری روشنگرانه را برساند. آیا در دسترس نیستند؟
2- با دقت در سایت ایران تریبونال، مواردی از نفرت انفجاری دیده میشود که یادآور اسلحه کشیِ دهه 60 است. از جمله دو قطعه شعر از «شوکران» که بعد از بیست سال خود را ایران سرخ و مادر آتشفشان معرفی میکند. گویا آماده است که در انتقام فرزندش گلوی «دشمن» را بدرد. آیا باید نفرت این بازمانده را هم بنام دادخواهی منعکس کنید؟
کاربر مهمان / 22 June 2012
“کبری غیاثی”
متولد: ١ فروردین ١٣٣٨-آبادان
نام پدر: غیاث
دیپلم متوسطه در رشته ریاضی
http://www.youtube.com/watch?v=0KHTatkYRf4&feature=relmfu
Yade janbakhtegan gerami bad.
کاربر مهانjasmien azadi / 22 June 2012
"کبری غیاثی" از هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر بود. یادش کرامی باد! با آرزوی موفقیت برای IRan Tribunal متولد: ١ فروردین ١٣٣٨-آبادان نام پدر: غیاث دیپلم متوسطه در رشته ریاضی
کاربر مهانjasmien azadi / 22 June 2012
جفری رابرتسون: خامنه ای، رفسنجانی و میر حسین موسوی باید بخاطر قتل عام دهه ۶۰ در دادگاه سازمان ملل محاکمه شوند
– یکی از قضات و وکلای سرشناسی که درباره جنایت اعدام های دهه ۶۰ تحقیق کرده، وکیل سرشناس حقوق بشر بین المللی و قاضی سابق دادگاه جنایات جنگی سیرالئون، جفری رابرتسون است که از قضات مشهور انگلیسی میباشد. او پس از بررسی شواهد و مستندات در گزارش حقوقی ۱۴۲ صفحه ای که برای بنیاد برومند گردآوری کرده که طبق گفته پروفسور پیام اخوان، دادستان پیشین دادگاه جنایات جنگی رواندا، در این دادگاه از گزارش جفری رابرتسون استفاده خواهد شد. جفری رابرتسون در این گزارش حقوقی که در مقاله روزنامه گاردین منتشر شده، اینگونه نتیجه گیری کرده است:
پس از فوت آیت الله خمینی، سه چهره برتر حکومت جمهوری اسلامی زنده هستند و باید در دادگاه سازمان ملل محاکمه شوند، این سه نفر شامل علی خامنه ای، علی اکبر رفسنجانی و میر حسین موسوی است. در بخش دیگری از مقاله جفری رابرتسون در روزنامه گاردین، او تصریح میکند:
در جریان تحقیی که برای بنیاد عبدالرحمن برومند [سازمان حقوق بشری مستقر در امریکا] انجام داده به مصاحبه ای از میر حسین موسوی با تلویزیون اتریش در دسامبر ۱۹۸۸ برخورد کرده است. میرحسین موسوی در پاسخ به اتهامات سازمان عفو بین الملل، غیر صادقانه پاسخ میدهد که زندانیان قصد شورش داشتند و “ما میبایستی این توطئه را سرکوب میکردین، در این رابطه ما هیچ رحمی نداریم.”
http://my.gooya.com/permalink/4019.html
کاربر مهمان / 25 June 2012
بهتر نیست از دولت فرانسه به خاطر تسویه های بعد از جنگ جهانی دوم که هزاران شهروند این کشور به جرم همکاری با آلمان اعدام شده اند هم شکایت شود؟ فرقش چیست؟ در ایران هم این افراد به جرم خیانت اعدام شده اند. آن هم در زمان جنگ. شما یک کشور مثال بزنید که در زمان جنگ خائنین و همکاری کنندگان با دشمن را اعدام نکرده باشد. اتفاقاً همه هم در دادگاه های صحرایی و بدون طی مراحل دادرسی اعدام کرده اند. اگر بنیان گذاران این حرکت صادق هستند و دنبال این نیستند که از فضای سیاسی فعلی علیه ایران کیسه ای برای خودشان بدوزند چرا از فرانسه انتقاد نمی کنند؟ لااقل وانمود کنند که ما دلمان خوش باشد.
کاربر مهمان / 26 June 2012