بهروز صمدبیگی – به نظر میرسید همانطور که در دوره هشتم مجلس بسیاری از دستورات از “بالا” دیکته شد و نمایندگان رای و حرفشان متناقض از کار درآمد، این بار هم انتخاب رئیس مجلس دستوری باشد. در نزدیکی و همراهی بیشتر “غلامعلی” نسبت به “علی” هم تردیدی وجود نداشت اما در روز رایگیری گمانهزنیها نقش برآب شد تا علی لاریجانی برای دومین دوره متوالی ریاست مجلس را به دست بگیرد و با رایی معنادار نسبت به حداد عادل پیروز شود.
او حتی نایب رئیسان دوره پیش را هم در کنار خود میبیند. اما آیا این نتایج دارای معانی خاصی است و تاثیری در صفبندی سیاسی آینده اصولگرایان خواهد داشت؟ چهرههای تاثیرگذار مجلس کدامها خواهند بود و روند و روال مجلس برای انتخاب اعضای هیات رئیسه و فراکسیونها چگونه است؟
روند و روال انتخاب هیات رئیسه
علی لاریجانی، نماینده قم توانست از مجموع ۲۷۵ رأی نمایندگان حاضر در این نشست، ۱۷۳ رأی را به خود اختصاص بدهد و غلامعلی حداد عادل، نفر اول تهران ۱۰۰ رای گرفت. دو نفر هم در رقابت رئیس مجلس هشتم و رئیس مجلس هفتم رای سفید دادهاند. البته لاریجانی به جز محمدرضا باهنر و محمدحسن ابوترابی فرد که به عنوان نایب رئیس اول و دوم انتخاب شدهاند، حسین سبحانینیا، علیرضا منادی، شاهین محمدصادقی، محمدحسین فرهنگی، محمد دهقان و جواد جهانگیرزاده را نیز به عنوان دبیران “موقت” در کنار خود میبیند. هیات رئیسه موقت مجلس اداره نشستها تا زمان تایید اعتبارنامه دو سوم نمایندگان و برگزاری انتخابات هیات رئیسه دائم را برعهده دارد.
از احسان مهرابی، خبرنگار باسابقه حوزه مجلس درباره احتمال تغییر این ترکیب در رایگیری مجدد پرسیدیم و او پاسخ داد: «تاکنون سابقه نداشته که رئیس و نایب رئیس موقت در رایگیری هیات رئیسه دائم رای نیاورند، اگر هم تغییری صورت بگیرد در حد سایر اعضای هیات رئیسه خواهد بود.»
مهرابی درباره روال رایزنیهای تعیین رئیس مجلس هم توضیح میدهد: «در ادوار قبلی که فراکسیونهایی با گرایش مختلف وجود داشت، مثلا فراکسیون اصلاحطلبان یا اصولگرایان، تصمیم در فراکسیون گرفته میشد و رای اعضای فراکسیون در روز رایگیری مشخص بود. اما در شرایط فعلی به نظر میرسد که بخش عمدهای از آرا، محصول تصمیمگیری غیرفراکسیونی و معطوف به نمایندگان تازهوارد و یا کمتر سیاسیتر مجلس باشد. البته پیش از این هم سابقه داشته که تصمیمگیریهای فراکسیونی در روز رایگیری منجر به نتیجه نشود، مانند مورد محسن کوهکن که در فراکسیون رای نیاورد ولی به عنوان هیات رئیسه برگزیده شد.»
در انتخابات مجلس نهم دو گرایش عمده از اصولگرایان پا به میدان رقابت گذاشتند و در غیاب احزاب و گروههای مخالف، بیشترین آرا را نصیب خود کردند. جبهه متحد اصولگرایان با حمایت معنوی آیتالله مهدوی کنی و اصولگرایان سنتی ۶۶ نماینده اختصاصی خود را به مجلس فرستاد که لاریجانی و حداد عادل نیز در این طیف قرار داشتند. جبهه پایداری با حمایت معنوی آیتالله مصباح یزدی و قرائت فکری تندروانهتر از اصولگرایی هم ۲۳ نماینده اختصاصی دارد و اشتراک این دو گروه به ۱۴۱ نماینده میرسد.
زمزمههایی وجود داشت که مرتضی آقاتهرانی، سرلیست جبهه پایداری در رقابت برای ریاست مجلس شرکت خواهد کرد اما چنین نشد و گزارشها از گرایش این طیف به ریاست حداد عادل خبر میداد. به این ترتیب اگر هر ۲۳ نماینده اختصاصی این طیف به حداد عادل رای داده باشند، سهم او از ۲۰۷ نماینده دیگر اصولگرای متعلق به دو جبهه پیروز تنها ۷۷ رای بوده است. ضمن این که ۲۸ نماینده جبهه ایستادگی یا در واقع یاران و نزدیکان محسن رضایی، دو نماینده صدای ملت، ۸ نماینده جبهه بصیرت و بیداری اسلامی و ۱۳نماینده حزب مردمسالاری گرایش بیشتری به رئیس دور قبل داشتند.
اما آیا آرا الزاما با توجه به گرایش فکری و وابستگی جناحی نمایندگان توزیع میشود؟ نقش نمایندگان تازه وارد چیست؟
احسان مهرابی، روزنامهنگار: بسیاری از نمایندگان شهرستان ترجیح میدهند به دنبال کسب محبوبیت در حوزه انتخابیه خود باشند پس نزدیکی به دولت را برای کسب اعتبارات و افتتاح پروژهها انتخاب میکنند. عدهای هم که دورنمای طولانیمدتتری را در ذهن دارند به سپاه نزدیک میشوند
احسان مهرابی توضیح میدهد: «برخی نمایندگان پیش از رقابتهای انتخاباتی هم خط مشی و وابستگی حزبی و جناحی دارند اما تعداد زیادی به خصوص آنها که نماینده شهرستان هستند، پس از ورود به مجلس از رقابتها و جنجالهای سیاسی پرهیز میکنند و رو به محافظهکاری میآورند. بسیاری از نمایندگان شهرستان ترجیح میدهند به دنبال کسب محبوبیت در حوزه انتخابیه خود باشند پس نزدیکی به دولت را برای کسب اعتبارات و افتتاح پروژهها انتخاب میکنند. عدهای هم که دورنمای طولانیمدتتری را در ذهن دارند، نزدیکی به اهرمهای قدرت مانند سپاه را انتخاب میکنند. در مجموع معمولا حدود ۳۰ نماینده هستند که حضور پررنگ و فعال در مباحث کلان دارند و سعی میکنند فعالیتها و موضعگیریهایشان بازتاب خبری داشته باشد. اتفاقا این طیف بر روی تصمیمگیریهای کلان مجلس هم تاثیرگذارند.»
اما چرا نفرات اول تهران جایی در هیات رئیسه مجلس جایی ندارند؟ در پاسخ به این سوال مهرابی میگوید: «تنها در دوره هفتم بود که رئیس مجلس همان نفر اول تهران بود ولی به طور کلی نمایندگان شهرستانی لابیهای قویای در مجلس دارند و فراتر از جهتگیریهای سیاسی به دنبال منافع منطقهای و قومیتی خود هستند. از جمله مهمترین این لابیها، نمایندگان ترکزبان مجلس هستند که نفوذ و تاثیر بالایی دارند و جهانبخش محبینیا نماینده میاندوآب به نوعی این طیف را در هیات رئیسه نمایندگی میکرد. حالا هم که او در این دوره حضور ندارد، جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه به جایش بههیات رئیسه راه پیدا کرده است.»
گمانهزنیهای یک شکست
پیش از این اگر اراده رهبری بر تصمیمی به گوش نمایندگان میرسید، ذرهای در عمل به آن کوتاهی نمیکردند. همانطور که در رای اعتماد به کابینه محمود احمدینژاد در شهریور ۱۳۸۹ دستور رسیده از”بالا” را پذیرفتند و برخلاف گفته احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس که پیشبینی کرده بود «یک سوم کابینه رأی نمیآورد»، تنها به سه وزیر پیشنهادی رای اعتماد ندادند. محمد رضا باهنر، نایب رئیس دوم مجلس هم به صراحت اعلام کرد «اگر توصیه رهبری نبود، احتمال داشت که هشت تا نه نفر از وزرا رای نیاورند و این آغاز خوبی برای دولت نبود.»
با این سابقه میشود نتیجه گرفت ارادهای مبنی بر ریاست حداد عادل در راس هرم قدرت جمهوری اسلامی شکل نگرفته است. برخی اخبار تایید نشده حاکی از آن است که مخالفتهای طیفی از سرداران سپاه منجر به عدم حمایت رهبری از حداد عادل و شکست سنگین او در رقابت با علی لاریجانی شدهاست. حداد عادل در ماههای اخیر آشکارا به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و کاندیدای بالقوه ریاستجمهوری آینده نزدیک شده بود که این به مذاق طیفهایی از فرماندهان سپاه و نیزوهای متنفذ اصولگرایان خوش نمیآید. همان طور که حامد طالبی، دبیر سرویس سیاسی خبرگزاری فارس پست هشدارآمیزی در خصوص به قدرت رسیدن غلامعلی حداد عادل در مجلس نهم نوشت و بلافاصله وبلاگش از دسترس خارج شد.
او نوشته بود: «لاریجانی اگر رئیس شود تکلیفمان با او روشن است اما با عملکرد قابل پیشبینی و تجربهشده دوستان و اطرافیان حداد چه میتوانیم بگوئیم جز این که از ماست که بر ماست.»
اخبار تایید نشده حاکی از آن است که مخالفتهای طیفی از سرداران سپاه منجر به عدم حمایت رهبری از حداد عادل و شکست سنگین او در رقابت با علی لاریجانی شدهاست
اگر فرض بر صحت این اخبار بگذاریم، حداد عادل نیز همچون قالیباف که در میانه انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ از حمایت رهبری محروم و برای شرکت در انتخابات ۸۸ منع شد، لااقل در این برهه حمایت پدرِ دامادش را از دست داده است.
ضمن این که حضور لاریجانی در سمت ریاست مجلس تلویحا به این معناست که او تمایل چندانی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آینده ندارد و با این پالسهای ارسالشده، اصولگرایان منتقد احمدینژاد باید به دنبال کاندیدای دیگری باشند.
تقسیم قدرت در کمیسیونها
طبق آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی «پس از انجام مراسم تحلیف، نمایندگان به حکم قرعه بهطور مساوى به پانزده شعبه تقسیم مىشوند و افراد باقیمانده بهترتیب از شعبه اول به بعد، یک یک به شعب افزوده مىشوند. نمایندگانى که بعداً سوگند یاد مىکنند به حکم قرعه به عضویت شعبى که کسرى دارند پذیرفته مىشوند». هر شعبه داراى یک رئیس، دو نایب رئیس، یک سخنگو و دو دبیر خواهد بود. دو وظیفه مهم این شعبهها “رسیدگى به اعتبارنامهها”و “بررسى و تشخیص صلاحیت نامزدهاى عضویت درکمیسیونهاى تخصصى مجلس” است. کمیسیونهای تخصصی مجلس ۱۵ تا و شامل آموزش و تحقیقات، اجتماعی، اقتصادی، امنیت ملی و سیاست خارجی، انرژی، برنامه و بودجه و محاسبات، بهداشت و درمان، صنایع و معادن، عمران، فرهنگی، قضایی و حقوقی، کشاورزی، آب و منابع طبیعی، اصل نود قانون اساسی، تحقیق، سیاست داخلی و شوراها، تدوین آیین نامه داخلی مجلس وکمیسیون تلفیق است.
با شروع مجلس نهم و تعیین اعضای هیات رئیسه، رقابت برای ریاست کمیسیونها هم داغ شده است. مخصوصا جایگاه حداد عادل پس از عدم حضور در هیات رئیسه مورد توجه است. خیلیها فکر میکردند او بار دیگر به سمت ریاست کمیسیون فرهنگی اکتفا خواهد کرد اما این بار برای عضویت در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نامنویسی کرده و بخت اول ریاست این کمیسیون است، کمیسیونی که دو وزیر سابق کابینه احمدینژاد، محمدمهدی زاهدی و حسین مظفر (وزرای پیشین علوم و آموزش و پرورش) هم احتمالا خود را در حد و اندازه ریاست آن میدانند، کمیسیونی که نبویان، شاگرد برجسته آیتالله مصباح که یکی از برنامههای اصلیاش را تلاش برای اسلامی کردن کتابهای آموزشی اعلام کرده بود، در آن عضویت خواهد داشت.
با رفتن حداد عادل، کمیسیون فرهنگی چهره چندان شاخصی ندارد و شاید به روحالله حسینیان، نماینده تندروی اصولگرا برسد. کمیسیون امنیت ملی هم در واقع مهمترین کمیسیون مجلس و جزو پردرخواستهاست که علاالدین بروجردی شانس بالایی برای تکرار سمت خود در ریاست آن دارد. کمیسیون برنامه و بودجه هم شرایط مشابهی دارد و جز رضا عبداللهی رئیس دور پیش آن، شاید نام غلامرضا مصباحی مقدم و احمد توکلی هم برای ریاست آن به میان بیاید. رقابت برای کمیسیون اقتصادی هم احتمالا بین الیاس نادران و ارسلان فتحیپور، رئیس دور پیش خواهد بود. ریاست کمیسیون پرطرفدار انرژی هم در غیاب حمیدرضا کاتوزیان، رئیس دور پیش آن به مسعود میرکاظمی یکی از وزرای نفت کابینه احمدینژاد میرسد.
حداد با حمايت مرتضوي زود دستش را رو کرد!
کاربر مهمان / 31 May 2012