پانتهآ بهرامیزندانیان سیاسی در ایران، انعکاس گروهها و گرایشهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قومی و مذهبی در جامعهاند و به همین دلیل هم به شدت رنگارنگاند. 

حسن زارعزاده اردشیر، مدیر اجرایی مرکز بینالمللی حقوق بشر در کانادا و سخنگوی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، معتقد است نوعی تبعیض نسبت به طیف رنگارنگ زندانیان سیاسی وجود دارد. او میگوید: «نمیتوانیم بگوییم همه زندانیان به جنبش سبز یا به طیف خاصی وابسته هستند. چه آنان از طیفهای سیاسی مختلف چپ، راست، دانشجویان، زنان و روزنامهنگاران تشکیل شدهاند. در شرایطی که طیف گستردهای از زندانیان سیاسی در زندانهای ایران وجود دارد، شاهد آنیم که برخی رسانهها نگاه دقیقی نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی ندارند و گرایشهایی که به برنامهسازان و فعالان رسانهها نزدیکترند بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و این باعث میشود ظلمی در حق دیگر زندانیان سیاسی بشود.»
 
تبعیض نسبت به زندانیان سیاسی
 
در شرایطی که ما طیف گسترده‌ای از زندانیان سیاسی در زندان‌های مختلف داریم، می‌بینیم که برخی رسانه‌ها نگاه دقیقی نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی ندارند و گرایش‌هایی که به برنامه‌سازان و فعالان رسانه‌ها نزدیک‌ترند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند.
حسن زارعزاده اردشیر، به مرخصی نوروزی زندانیان سیاسی اشاره میکند و میگوید: «اندک شمار زندانیان سیاسی که برگه مرخصی نوروزی دریافت کردند، بیشتر از طیفهای مثلاً اصلاحطلب بودند که توانستند به راحتی به مرخصی بیایند و حتی در طول سال هم از مرخصی برخوردار شوند. آنها حتی میتوانند از امکانات دیگری که سایر زندانیان در اختیار ندارند بهرهمند شوند. البته این جای خوشحالی است که شرایط برای آنها آسانتر گرفته میشود و من امیدوارم که اصلاً هیچکدام از این عزیزان در زندان نباشند، ولی این نتیجه تلاش رسانهها و گروههای حقوق بشری است که این امکانات را برایشان فراهم میکنند. اگر این فعالیتها برای همه زندانیان سیاسی باشد، طبیعتاً دیگر ما نمیبینیم یک دانشجوی چپ و یک روزنامهنگار و فعال حقوق بشری مستقل در زندان بماند. آنها هم تحت فشار نهادهای حقوق بشری و فعالیتهای داخلی و بینالمللی میتوانند از حداقل امکانات استفاده کنند. به هرحال ما تلاشمان بر این است که همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.
 
در شکل فعالیتی که ما در دو، سه سال اخیر از سوی فعالان سیاسی وابسته به جنبش سبز دیدهایم، آنها همواره خواهان آزادی زندانیان سیاسی پس از وقایع جنبش سبز بودند. این رویکرد امکانی را به خود رژیم جمهوری اسلامی میدهد که خود به خود نوعی تفکیک و تبعیض بین زندانیان سیاسی قائل شود. در حالی که ما باید تلاش کنیم همه زندانیان را با یک نگاه ببینیم و به آنها توجه کنیم. طیف گستردهای از زندانیان سیاسی در زندان هستند و نه یک طیف خاص سیاسی یا ایدئولوژیک.»
 
واقعیت این است که در رسانهها اخبار مربوط به برخی از زندانیان سیاسی بیشتر به چشم میخورد. وضعیت زندانیان سیاسی طیفهای سکولارـ دموکرات کمتر رسانهای میشود. این موضوع دو دلیل کلی دارد: اولاً ناشی از کمکاری طیفهای دموکرات- سکولار است و دوماً این گروهها رسانههای کمتری را در اختیار دارند و بنابراین جریان مسلط را در رسانهها تشکیل نمیدهند و طبعاً اخبار آنها نیز به طور یکسان انعکاس نمییابد. شما ماجرا را چگونه تحلیل میکنید؟

حسن زارع‌زاده اردشیر: ما باید تلاش کنیم همه زندانیان را با یک نگاه ببینیم و به آنها توجه کنیم. طیف گسترده‌ای از زندانیان سیاسی در زندان هستند و نه یک طیف خاص سیاسی یا ایدئولوژیک.
سایر نیروها هم در تلاش و تکاپو هستند. مثلاً ما آقای حشمتالله طبرزدی را کمتر در اخبار میبینیم. به خاطراینکه وابستگی به اصلاحطلبها ندارد. ایشان ناراحتی قلب دارد، ناراحتی ریه دارد و خودش هم حاضر نیست در مورد مریضیاش صحبت کند یا از مقامات زندان درخواست کند که او را به بیمارستان ببرند. این امکانات درمانی اما برای بعضی دیگر از زندانیان فراهم میشود، برای اینکه وابسته به اصلاحطلبها هستند و فشار آنها روی مقامات بیشتر است. در مورد این فرد که مستقل است اما این فشار وجود ندارد. در مورد افراد دیگر هم به همین ترتیب. هم اکنون در زندان رجاییشهر نزدیک به ۵۵ زندانی سیاسی وجود دارد که بیشتر از مرخصی و درمان برخوردار نیستند.
 
همین چند روز پیش که من و دوستانم از کانالهای غیر مستقیم توانستیم با اینها صحبت کنیم، گفتند که مقامات زندان به هیچ عنوان حاضر نیستند که اجازه دهند آنان در بیمارستان مورد مداوا و درمان قرار بگیرند. در حالی که در برخی موارد شاهدیم که با احکام قضایی این امکان برایشان وجود دارد که بیرون از زندان بروند و معالجه شوند. در مواردی دادستانی موافقت کرده است و در مواردی قضات موافقت کردهاند. مقامات دیگری هم که البته باید امضا کنند، امضا نمیکنند و اینها با این کار میخواهند زندانیان مریض را در بلاتکلیفی نگهدارند و فشار روانی را روی آنها زیاد کنند. وقتی این انعکاس پیدا نمیکند، طبیعتاً به وضعیت آنها هم توجه نمیشود.

درحال حاضر حضور طیف سیاسی خاصی در رسانهها کاملاً مشهود است و به نظر میرسد فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران، زندانیان سیاسی وابسته به خودشان را یا در واقع زندانیان سیاسیای را که نزدیک به آنها هستند و از نزدیک میشناسند بیشتر مورد توجه قرار میدهند. این باعث میشود زندانیان سیاسی طیفهای دیگر کمتر مورد توجه قرار نگیرند. بهخصوص آن دسته که بیمار هستند و نیاز مبرم به درمان دارند و همچنان در شرایط بدی در زندانها نگهداری میشوند؛ ازجمله در زندان رجاییشهر که به تبعیدگاه و شکنجهگاه معروف است و ما مرتب اخبارش را در سایتمان، در کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، منتشر میکنیم و علیرغم اینکه سعی میکنیم گزارش مربوط به آنها را انعکاسی وسیع بدهیم، ولی باز میبینیم که مورد اقبال بعضی از رسانهها قرار نمیگیرد.
 
کارگران زندانی
 
زندانیان کارگر طیف بزرگی از زندانیان سیاسی ایران را تشکیل میدهند که معمولاً به خاطر داشتن سندیکاهای مستقل و تلاش در زمینه حقوق کارگران تحت فشار هستند. علی نجاتی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هم اکنون در زندان است. شاهرخ زمانی، کارگر نقاش و عضو هیئت بازگشایی سندیکای کارگران نقش و تزیینات ساختمان هم اکنون در زندان بسر میبرد و به ۱۱ سال زندان به خاطر دفاع از حق تشکل و حقوق صنفی و قانونی کارگران محکوم شده است.
 
کارگران زندانی به ترتیب از راست به چپ: محمد جراحی، رضا شعبانی، شیث امانی، علی نجاتی، ابراهیم مددی، علی خاوران، بهنام ابراهیم‌زاده، رسول بوداغی، شاهرخ زمانی، صادق کریمی و مهدی شاندیز.
صدیق کریمی و شیث امانی از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران نیز از دیگر زندانیان سیاسی به شمار میآیند. محمد جراحی به پنج سال، پدرام نصرالهی، به دوسال، مهدی فراحی شاندیز به سه سال و بهنام ابراهیمزاده برای فعالیتهای کارگری به چهارسال زندان محکوم شدهاند.
 
از مهمترین خواستهای کارگران، حق تشکیل سندیکاهای مستقل است. با اینکه به این خواست در قانون کار ایران توجه شده ولی در عمل جمهوری اسلامی با ایجاد تشکلهایی مانند خانه کارگر، آنها را وابسته به خود کرده است. در دهه اخیر شاهد خیل کارگرانی هستیم که بهخاطر این ابتداییترین حقوق در زندان هستند؛ از آن جمله است رضا شهابی از کارگران شرکت واحد تهران. 

حسن زارع زاده اردشیر، کنشگر حقوق بشر در این زمینه میافزاید: «الان آقای رضا شهابی که یکی از کارگران شجاع است که در زندان چندروزی دست به اعتصاب غذا زد و دچار بیماریهایی شد. به طور مرتب یک پای او در دادگاه است و پای دیگرش در بیمارستان و خلاصه در شرایط نامناسبی بهسر میبرد. علی اخوان از فعالان کارگری به سه سال زندان محکوم شده است یا رسول بداغی، مدیر روابط عمومی کانون صنفی معلمان نیز شرایط خوبی در زندان ندارد. به مناسبت روز کارگر و معلم پیامی از او در قالب شعر منتشر کردیم. ما این متن را در سایتمان به عنوان نخستین رسانهای که آن را منتشر میکند ارائه دادیم.
 
بیانیهای را نیز از یکسری از زندانیان سیاسی به عنوان زندانیان سکولارـ دموکرات منتشر کردیم که روز اول ماه مه را که روز کارگر است گرامی داشتند و عنوان کردند که تداوم رژیم جمهوری اسلامی باعث میشود که حقوق کارگر هم نقض شود. زندانیانی مثل حشمتالله طبرزدی، مجید دری، رضا شریفی بوکانی، میثاق یزداننژاد، ناصر بردیا و جعفر اقدامی این بیانیه را امضا کرده بودند و همین نشان میدهد مسئله دفاع از حقوق کارگران الان به یک دغدغه و چالش اساسی تبدیل شده است و زندانیان سیاسی از طیفهای مختلف، حتی در روز کارگر و معلم اقدام به صدور بیانیه برای آنان میکنند، علیرغم اینکه صدور چنین بیانیهای تهدیدی هم برای آنها در زندان محسوب میشود.»
 
زنجیر کردن پای زندانی در بیمارستان
 
هاشم خواستار معلم زندانی در بهمن سال ۱۳۸۹ به بیمارستانی در شهر مشهد منتقل شد و او را با زنجیر به تخت بستند.
در مجموع زندانیان سیاسی حتی در زمانی که برای معالجه به بیمارستان منتقل میشوند، با برخوردهایی توهینآمیز مثل زنجیر کردن پای زندانی به تخت مواجهاند. ازجمله در مورد کیوان صمیمی این اتفاق افتاد. این عمل با ضوابط و قوانین خود حاکمیت نیز در تضاد است.
 
حسن زارعزاده اردشیر، کنشگر حقوق بشر وضعیت زندانیان دانشجو را اینگونه ترسیم میکند: «در مواردی مثل مرخصی دانشجویان هم قبلاً دیدیم مثلاً وقتی خانم مهدیه گلرو آمده بود به مرخصی شبانه به منزلش ریختند یا خانم بهاره هدایت و تعداد دیگری که این امکان را پیدا کرده بودند با موارد مشابه روبهرو شدند. در زمان دادن مرخصیهای نوروزی، آقای احمد زیدآبادی این امکان را نیافت، ولی بعد از چند روز به وی گفتند که میتواند از مرخصی استفاده کند. بعد هم خیلی سریع او را به زندان برگرداندند. بنابراین ما میبینیم که فشار روی زندانیان سیاسی خیلی زیاد است و این یک رویه کاملاً غیرانسانی است که در زندانها از سوی مقامات قضایی و امنیتی برقرار شده است و به هیچ عنوان دارای ضابطه نیست. چه تمام این افراد را به عنوان خطری برای بقای جمهوری اسلامی تلقی میکنند و خارج از اصول حقوقی و انسانی با این افراد برخورد میکنند.»
 
زندانیان زن و دانشجو
 
 در دهه ۶۰ عمده زندانیان سیاسی زن را کسانی تشکیل میدادند که وابسته به گروههای سیاسی بودند. در میان آنان شمار دانشجویان و دانشآموزان چشمگیر بود. در عین حال زنانی بودند که به خاطر دیانت بهایی در زندان بودند. امروز پس از گذشت سه دهه شاهد دگرگونی در ساختار زندانیان سیاسی زن ایران هستیم. دو گروه اصلی را میتوان در این میان دید: گروه نخست زنانی هستند که به طور مشخص به خاطر فعالیت در حوزه حقوق زنان در زندان هستند؛ ازجمله کنشگران حرکت یک میلیون امضا. گروه دوم دانشجویان دختری هستند که به خاطر فعالیتهای دانشجویی در پیوند با آزادیهای سیاسی و حرکتهای اعتراضی در زندان هستند.
 
درحال حاضر حضور طیف سیاسی خاصی در رسانهها کاملاً مشهود است و به نظر میرسد فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران، زندانیان سیاسی وابسته به خودشان را یا در واقع زندانیان سیاسیای را که نزدیک به آنها هستند و از نزدیک میشناسند بیشتر مورد توجه قرار میدهند.
حسن زارعزاده اردشیر، وضعیت آنان را در زندانهای کنونی ایران چنین ترسیم میکند:
 
«شماری از دانشجویان زندانی را زنان تشکیل میدهند که در بند زنان هستند و در کنار دیگر زندانیان سیاسی زن و همینطور سایر زندانیان زن که غیر سیاسی هستند. آنها در بند زنان به طور مرتب گرفتار یک وضعیت غیر بهداشتی هستند که گزارش میشود و خود زندانیان سیاسی در مورد وضعیت آنجا گله دارند. از طرفی دانشجویان زندانی مرد هم در زندانهای دیگر پخش شدهاند. بعضی از آنها مثل مجید دری به شهرهای دیگر تبعید شدهاند و تعدادی هم به زندان رجاییشهر و تعدادی هم در بند ۳۲۵ زندان اوین به سر میبرند. طیف گستردهای از اعضای انجمنهای دانشجویی را اینها تشکیل میدهند که از زمان جنبش سبز به اینسو با آنها برخورد شده است و در زندانهای جمهوری اسلامی نگهداری میشوند و همواره وقتی که مسئله مرخصی و درمان مطرح است، میبینیم که دانشجویان در اولویت قرار ندارند؛ به خاطر اینکه همواره در صدر فعالیتهای سیاسی قرار داشتند و بیشترین اعتراضها را در جامعه و بهخصوص در دانشگاهها سازماندهی میکردند. حال نیز در زندان با سختگیریهای بسیار زیاد روبهرو هستند: کاوه رضایی، آرش صادقی، جواد علیخانی، بهاره هدایت، ابوالفضل طبرزدی، ضیا نبوی، مجید توکلی، شبنم مددزاده، مهدی خدایی، حسین رونقی ملکی، فرشته شیرازی، سعید جلالیفر ازجمله فعالان دانشجویی در حوزههای مختلف هستند که همواره تحت فشار قرار دارند.
 
آقای معین غمین، دانشجوی علوم و فنون دانشگاه بابل هم روز چهارم اردیبهشت دستگیر شده است. آقای علی سالم، فعال دانشجوی چپ از آخر فروردین ماه که به زندان اوین مراجعه کرد، حکم دوسال حبس تعزیریاش به اجرا درآمد و به بند ۳۵۰ منتقل شد. همچنین آقای میلاد کریمی عضو اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد از ۱۴ فروردین خودش را به زندان سنندج برای اجرای حکم معرفی کرد.
 
در بیرون از زندان دانشجویان فعال تلاش زیادی در دفاع از حقوق آنها انجام میدهند و مرتب کمپینهایی را راهاندازی میکنند و همین کمپین اخیر با نام صدای دانشجویان در بند باشیم، یک حرکت بسیار موفق از سوی چندین تشکل دانشجویی و حقوق بشری است که توانست بار دیگر موضوع دانشجویان زندانی و زندانیان سیاسی را مطرح کند و تحرکی هم در دانشگاهها و تشکلهای دانشجویی در داخل و خارج از کشور به وجود آورد.»
 
وضعیت اسفبار زندان رجایی شهر
 
زندانی رجاییشهر در زمان پهلوی دوم ساخته و بهرهبرداری از آن در زمان جمهوری اسلامی آغاز شد.
 
 این زندان در نزدیکی کرج واقع شده است. در دهه ۶۰ به نام زندان گوهردشت معروف بود و از آنجا که دارای شمار زیادی سلول انفرادی است، در ابتدا از آن به عنوان زندان تنبیهی استفاده میکردند؛ چون عدم ارتباط زندانی با دیگران و تنهایی ممتد و مدام باعث افسردگی، شکستن و اختلالهای روانی در زندانی میشود.
 
حسن زارع‌زاده اردشیر: زندان رجایی شهر در دهه ۶۰ به نام زندان گوهردشت معروف بود و از آنجا که دارای شمار زیادی سلول انفرادی است، در ابتدا از آن به عنوان زندان تنبیهی استفاده می‌کردند.
دو زندان گوهردشت و اوین در تابستان ۶۷ شاهد خونینترین قتل عام سیاسی در صدسال اخیر ایران بودند. هنوز آمار دقیقی از اینکه چه شمار زندانی در تابستان ۶۷ در این زندانها اعدام شدهاند، در دست نیست. امروز از زندان رجاییشهر به عنوان تبعیدگاه نام میبرند چون امکاناتی اندک برای زندانی دارد.
 
حسن زارعزاده اردشیر میگوید: «ایقان شهیدی، دانشجوی زندانی در اوین و فعال حق تحصیل که بهایی هم هست، از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید شده و در کنار دیگر زندانیان سیاسی قرار گرفته است. میدانید اکثر کسانی که به زندان رجاییشهر تبعید میشوند، زندانیانی هستند که جمهوری اسلامی با آنها برخورد تندتری انجام میدهد. کسانی که در زندان رجاییشهر کرج هستند، امکان تلفن به خانوادههایشان را ندارند و تلفن آنها مدتی است که قطع شده. اینها در سالن ۱۲ در یک بند ویژه امنیتی در محاصره هستند و مقامات به هیچ عنوان اجازه نمیدهند که اینها بتوانند ملاقات و تلفن داشته باشند. ملاقات اینها هر دو هفته یکبار تحت تدابیر شدید امنیتی انجام میشود که البته ملاقات حضوری هم نیست، پشت شیشه است. ضمن اینکه هواخوری زندانیان رجاییشهر کمتر شده است و در روز دو سه ساعت بیشتر نیست. در حالی که قبلاً اینها در طول روز این اجازه را داشتند که به حیاط زندان بروند و برگردند. البته این فقط شامل زندان رجاییشهر نمیشود. در اکثر شهرستانها ما این مشکلات را داریم. مجید دری دانشجوی زندانی که در زندان بهبهان است، نسبت به وضعیت این زندان بسیار انتقاد میکند و گزارشهایی را به بیرون داده که نشان میدهد تبعید زندانیان سیاسی به سایر زندانها به این خاطر صورت میگیرد که آنها را زیر فشارهای بیشتری قرار دهند. علیرغم این وضعیت اسفبار در زندانها اما زندانیان سکولار دمکرات همواره از درون زندان بیانیه میدهند و به کوششهای خود ادامه میدهند.»
 
سایهای بر موضوع حقوق بشر در ایران
 
اردشیر زارعزاده براین باور است که سازش حکومت ایران و غرب نمیتواند بر مسئله حقوق بشر در ایران سایه بیافکند. گستره فعالیت برای زندانیان سیاسی و حقوق بشر آنچنان افزایش یافته که غیر قابل بازگشت است.
 
وی ادامه میدهد: «اگرچه این مذاکرات به جایی رسیده که بعضاً گفته میشود ممکن است خیلی مسائل را تحتالشعاع قرار دهد، ولی با این حال من معتقد هستم که حجم گسترده فعالیتهای حقوق بشری در برونمرز از سوی ایرانیان و غیر ایرانیان، نهادهای مدافع حقوق بشری ایرانی که در کشورهای مختلف در کانادا، آمریکا، اروپا و جاهای دیگر وجود دارند، این امکان را به دولتهای خارجی نخواهند داد که نقض حقوق بشر را ندیده بگیرند و طبیعتاً در طول سالهای گذشته هم این فعالیتها بوده که بیشترین تأثیر را گذاشته است. ما بارها دیدهایم که در سطح بینالمللی چقدر تمایل به مذاکره و سازش با جمهوری اسلامی زیاد بوده و همین کوششهای ایرانیان در خارج از کشور توانسته است مسیر این معاملات و این سازشها را به سمت برخوردهای سختگیرانه با جمهوری اسلامی پیش ببرد.»
 
ایمیل گزارشگر: