سراج‌الدین میردامادی – درگیری لفظی بین سران سه قوه، در یک جلسه‏ مشترک بالا گرفت. برادران لاریجانی از یک سو و محمود احمدی‌نژاد از سوی دیگر.
 
از آقای احسان مهرابی، روزنامه‏نگار در ترکیه پرسیدم که ماجرای ردوبدل کردن انتقادات تند بین سران سه قوه، آقای محمود احمدی‏نژاد و برادران لاریجانی در رأس قوای مقننه و قضاییه چه بود و چه نکاتی بین این سه نفر در آن جلسه طرح شد؟
 
احسان مهرابی: آقای احمدی‏نژاد به روال سابق خودش در جلسات سخنرانی‏ها که مخالفان را از کنایه‏ها بی‏نصیب نمی‏گذارد، در این جلسه هم کنایه‏هایی را نثار دیگر قوا کرد. اما تفاوت این بود که این‏بار برادران لاریجانی هم با همان ادبیات آقای احمدی‏نژاد این کنایه‏ها را پاسخ دادند.
 
 
آقای احمدی‏نژاد کنایه‏هایی نثار آقایان پورمحمدی و مصلحی کرد و گفت: “هر چقدر هم مصاحبه کنند، باز آن‏ها را دوست دارم” که اشاره داشت به نکاتی که آقای پورمحمدی درباره‏ نقش اطرافیان دولت در اختلاس سه‏ هزار میلیارد تومانی مطرح کرده بود. او کنایه‏هایی هم نثار آقای جهرمی کرد و گفت: “بانکی که عامل اصلی قضیه بوده، مورد پیگرد قرار نگرفته است”.
 
آقای احمدی‏نژاد همچنین کنایه‏هایی را نثار نمایندگان مجلس کرد و گفت: “نمایندگان پیمان‌کاران را تهدید می‏کنند که در صورت تن ندادن به خواسته‏هایشان وزیر را استیضاح می‏کنند”.
 
این سخنان آقای احمدی‏نژاد با واکنش برادران لاریجانی مواجه شد و آقای صادق لاریجانی اتهامی را که درباره‏ سیاسی بودن پرونده مطرح است رد کرد و گفت: “کسانی که این فساد را کوچک عنوان می‏کنند، سرشان را زیر برف کرده‌اند”. از سوی دیگر، آقای لاریجانی اتهامات جدیدی را درباره‏ افراد جدیدی مطرح کرد و از رستورانی نام برد که پاتوق افراد خاص شده و حتی قضات به آنجا رفت و آمد می‏کنند.
 
البته شنیدن این سخنان از سوی رییس قوه‏ قضاییه که معمولاً باید صحبت‏هایش حقوقی و قضایی باشد، خیلی انتظار نمی‏رفت و این صحبت‏ها بیشتر شبیه شایعات و یا شنیده‏ها است که ممکن است در جایی و حتی از سوی یک رسانه‏ غیرمعتبر مطرح بشود، نه کسی که جایگاه حقوقی دارد و اتهامی که می‏زند، باید روال قضایی و حقوقی داشته باشد.
 
از سوی دیگر، آقای علی لاریجانی هم که بعضی موقع‏ها ادبیاتش شبیه ادبیات آقای احمدی‏نژاد می‏شود، مطرح کرد که یکی از نزدیکان آقای احمدی‏نژاد یا شخصی که مناقشات اطرافش زیاد است، گفته است، “قانون چند من است!” و آقای لاریجانی هم با همین ادبیات پاسخ داد و گفت: “این فرد باید برود در میدان میوه و تره‏بار کار کند و باسکول کار کند، چون متوجه این موضوع نیست”.
 
به ‏هر حال این ادبیاتی است که هرچند در گذشته سابقه داشته است، ولی می‏شود گفت که ادبیات آقای احمدی‏نژاد در مورد مخالفان، باعث شده که آن‏ها هم همین ادبیات را در مورد آقای احمدی‏نژاد به‏کار ببرند و با ادبیات آقای احمدی‏نژاد جواب او را بدهند.
 
 
آقای مهرابی، به نظر می‏رسد که این انتقادات بین قوای سه‏گانه صریح‏تر شده است. ریشه‏ آن را در چه می‏بینید؟ آیا درگیری‏های دیگری در پس پرده وجود دارد که تقابل سران سه قوه این‏گونه بروز کرده است؟
 
بخشی از آن که قبلاً هم وجود داشته، بحث‏های شخصی بین این افراد است که الان فرصت بروز پیدا کرده‌ است. آقای لاریجانی توسط آقای احمدی‏نژاد از دبیری شورای عالی امنیت ملی برکنار شد و کش و قوس در روابط این دو نفر همچنان ادامه پیدا کرده است.
 
احسان مهرابی: گاه ادبیات علی لاریجانی شبیه ادبیات احمدی‏نژاد می‏شود. در واقع، ادبیات احمدی‏نژاد در مورد مخالفان، باعث شده که آن‏ها هم با همین ادبیات جواب او را بدهند
 
اکنون ما موضوع انتخاب ریاست آینده‏ مجلس را داریم و دوباره به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می‏شویم. همین‌ها باعث می‌شود که مناقشات پررنگ‏تر شود. از سوی دیگر هم با پایان دولت، خیلی از اصول‏گرایان فکر می‏کنند که دولت آن قدرت گذشته را از دست داده است و می‏توانند راحت‏تر به مقابله‏ با دولت بپردازند.
 
یک بخش هم این است که آقای احمدی‏نژاد احساس می‏کند انتقاداتی که درباره‏ اطرافیانش مطرح می‏شود، دوباره شکل علنی پیدا کرده است. مدتی بود که آقای مشایی به آن شکل در صحنه‏ سیاسی حضور نداشت، ولی دوباره در دادگاه اختلاس سه‏هزار میلیارد تومانی می‏بینیم که صریحاً از آقای مشایی اسم برده می‏شود و پس از آن، رسانه‏های اصول‏گرای مخالف دولت، این موضوع را خیلی پروبال می‏دهند.
 
آقای احمدی‏نژاد احساس می‏کند که اگر متهمان صحبتی در دادگاه می‏کنند یا اتفاقی در آن دادگاه می‏افتد، این روند توسط دستگاه‏های نظارتی خط داده می‏شود و پروژه‏ای است که قصد دارند دوباره اطرافیان دولت را در موضوع اختلاس سه‏هزار میلیارد تومانی مطرح کنند و حضور اطرافیان دولت و افرادی نظیر آقای مشایی را در این بحث پررنگ کنند.
 
 
نقش هیأت حل اختلاف را در این مسئله چگونه می‏بینید؟ آیا چنین هیأتی که از سوی آیت‏الله خامنه‏ای منصوب شد، توانست اختلافات را کاهش بدهد یا خیر؟
 
تا به حال که می‏توان گفت این هیأت نقش تشریفاتی داشته است. یعنی پرونده‏ خیلی مهمی به این هیأت ارجاع نشده است و حتی پرونده‏ استیضاح وزیر کار هم که آقای احمدی‏نژاد اعلام کرد از آن هیأت خواسته‏اند که در این‏باره اظهارنظر کند، به شکل دیگری ختم به خیر شد. می‏توان گفت که این هیأت‏ها معمولاً در ایران نقش تشریفاتی دارند.
 
نکته‏ مهم هم این است که خود آقای شاهرودی که در ریاست این هیأت قرار دارد، یک طرف اتهام و یک طرف دعوا واقع شده‏است. یعنی آقای صادق لاریجانی از حکمی که برای آقای ملک‏زاده صادر شده انتقاد کرد. هرچند گفته شد که این حکم مربوط به این هیأت نیست و به یک بنیاد ارتباط پیدا می‏کند. از سوی دیگر، بخشی از رسانه‏های اصول‏گرا بخشی از موارد تخلف آقای ملک‏زاده را مطرح کردند که در این تخلف‏ها آقای شاهرودی هم به نوعی زیر سئوال می‏رفت.
 
خود آقای صادق لاریجانی هم شاید احساس می‏کند که آقای شاهرودی با توجه به این‏که رییس قبلی قوه‏ قضاییه بوده‏اند و عملکرد خودشان به نوعی زیر سئوال بوده، بدش نمی‏آید که عملکرد آقای لاریجانی خیلی ضعیف‏تر از عملکرد ایشان جلوه داده بشود و آقای شاهرودی با این بحث تطهیر بشود.
 
به این ترتیب می‏توان گفت که در حال حاضر خود آقای شاهرودی هم یک طرف دعوا هست و او نمی‏تواند نقش مهمی داشته باشد. کما این‏که خود آن هیأت هم از نظر ساختاری خیلی بعید است که بتواند یک هیأت جدی باشد و کاری جدی در این گونه موارد انجام بدهد.
 
 
نقش رهبر جمهوری اسلامی را در فرایند بالا گرفتن اختلافات بین سران سه قوه چگونه ارزیابی می‏کنید؟ آیا فکر می‏کنید که رهبری به صورت جدی می‏خواهد این اختلافات را کاهش بدهد؟ آیا علاوه بر خواستن، این توانایی و نفوذ را دارد؟ و یا نه، اتفاقاً خود رهبری هم بدش نمی‏آید که این تقابل بالا بگیرد و دولت با ضعف و کاستی کارش را به پایان ببرد؟
 
به‏ هر حال نقش رهبری در این میان، خیلی نقش مهمی است و حمایت رهبری در سالیان گذشته از دولت آقای احمدی‏نژاد و خصوصاً از شخص او، باعث شده که اصول‏گرایان نتوانند در موارد متعددی به دولت حمله کنند و همیشه رهبری با حمایت‏های خودش، حجم حمله به دولت را کاهش داده است. اما این حمایت یک استثنا داشته و چهره‏هایی نظیر آقای مشایی و آقای رحیمی همواره مورد حمله‏ مخالفان دولت بوده‏اند و تنها شخص آقای احمدی‏نژاد بوده که از این حملات مصون مانده است.
 
آقای خامنه‏ای انتظار دارد که آقای احمدی‏نژاد کماکان به کارش ادامه بدهد و در این مدت باقی‏مانده، او را تحمل می‏کند. ولی از سوی دیگر، بدش نمی‏آید که چهره‏هایی مثل آقای مشایی و یا آقای رحیمی همچنان در معرض اتهام باشند
 
در پایان دولت هم می‏توان گفت که وضعیت به این شکل است. یعنی آقای خامنه‏ای انتظار دارد که آقای احمدی‏نژاد کماکان به کارش ادامه بدهد و در این مدت باقی‏مانده، او را تحمل می‏کند. ولی از سوی دیگر، بدش نمی‏آید که چهره‏هایی مثل آقای مشایی و یا آقای رحیمی همچنان در معرض اتهام باشند.
 
از سوی دیگر، این تقابلات بین قوا باعث می‏شود که او کماکان نقش پررنگ‏تری را به عنوان رهبری داشته باشد و نقش و جایگاه او برای اصول‏گرایان، بیشتر مهم جلوه داده بشود. چون در این میانه، طبیعتاً اصول‏گرایان باز مجبور خواهند شد که در نهایت قضاوت را به رهبری واگذار کنند.
 
به این ترتیب نمی‏شود گفت که او چراغ سبزی برای حمله به دولت داده‏است، ولی حداقل می‏توان گفت که مانند گذشته، به آن شکل، در ادامه‏ این حملات مداخله نمی‏کند و فعلاً دست اصول‏گرایان مخالف دولت باز است که تا حدودی حملات خودشان را ادامه بدهند.
 
البته این هم سطح و محدوده‏ای دارد و آن‏ها در یک محدوده‏ی خاصی می‏توانند حرکت کنند و این حملات به دولت را داشته باشند و کماکان بنا است که شخص آقای احمدی‏نژاد به کار خودشان در این مدت باقی‏مانده ادامه بدهند.