ماریو لی‌ویو − این روزها که بیست و دومین سالگرد تولد تلسکوپ فضایی هابل را جشن میگیریم، یادم آمد که مردم اکثراً از من راجع به منافعی می‌پرسند که ممکن است از طریق تحقیقات نجومی و اخترفیزیکی عاید بشریت بشود.

هرچند که در ادامه می‌بینید این سؤالِ رایج چه پاسخ واضحی دارد، اما من عادت دارم که قبل از بیان کردن آن، حکایتی را نقل کنم که بر هر رشته تحقیقاتی دیگری هم مصداق پیدا می‌کند.
 
معروف است هنگامی که سِر مایکل فارادی (Michael Faraday)، از طلایه‌داران پژوهش‌های حوزه الکترومغناطیس، سرگرم آزمایشات معروفش با نسل نخست ژنراتورهای برق بوده، ویلیام گلادستون (William Gladstone)، وزیر وقت اقتصاد انگلستان، از آزمایشگاه وی دیدن می‌کند. آقای وزیر، بعد از تماشای شماری از آزمایشات فارادی، از او راجع به کاربرد الکتریسیته می‌پرسد و فارادی هم بی‌مطلعی جواب می‌دهد: “عالیجناب، روزی می‌رسد که باید قبضش را بدهید”. شاید هم این قصه ساختگی باشد، اما پیامش آشکار است: حتی برق هم با منافع خیره‌کننده‌ای که دارد، از پژوهش خالص و بی‌هیچ منفعت بارزی آغاز شده بود.
“اینکه واقعاً اخترشناسی چه سودی برای بشریت در پی داشته، کوتاه می‌شود گفت این علم، مادر همه علوم است!” (عکس از احسان سنایی)
 راجع به کاربری‌های نجوم، احتمالاً برایتان عجیب نخواهد بود اگر بشنوید حدود یکصد سال پیش، هنری پوآنکاره (Henri Poincaré)، ریاضی‌فیزیکدان بزرگ فرانسوی هم دقیقاً همین نکته را یادآور شده بود؛ اما موضوع عجیب، عباراتیست که وی به کار گرفته، که حکایتگر وضع فعلی ما در این رشته نیز هستند. پوآنکاره در سال ١٩٠٥ میلادی، با لحنی پیش‌گویانه گفته بود: “دولتمردان و پارلمان‌نشینان بدانند اخترشناسی یکی از محبوب‌ترین علوم ماست: ناچیزترین ابزارآلاتش صدهاهزار دلار می‌ارزند و کوچکترین رصدخانه چندین میلیون دلار … آن‌هم برای ستاره‌هایی آنقدر دور و ناپیدا که نه ربطی به منازعات انتخاباتی‌مان دارند و نه در هیچکدام‌شان شرکت می‌کنند”. با احتساب قیمتی حدوداً ده برابر آنچه که وی گفته بود، این جمله را می‌‌شود امروزه هم گفت. اما اینکه واقعاً اخترشناسی چه سودی برای بشریت در پی داشته، کوتاه می‌شود گفت این علم، مادر همه علوم است! یا همانگونه که پوآنکاره هم تصریح کرده: “علمیست که توان درک طبیعت را به ما ارزانی داشته است”.
 
بشر از طریق ستاره‌شناسی پی به نظم پدیده‌های آسمانی برد و قوانین طبیعت هم بعداً از همین نظام بود که سربرزدند. اهمیت این مقوله، که انسان به واسطه‌اش هراس وهم‌آلود و سردرگمی‌هایش را به نفع نظم کیهان و میل به حل معماهای طبیعت وانهاد، دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. به قول ادوین هابل (Edwin Hubble / همان اخترشناسی که تلسکوپ فضایی هابل به افتخار او نامگذاری شده): “نخستین گمانه‌زنی‌ها راجع به قانون و قاعده در جهان، از آسمان پیدا شد. همین اندیشه‌ها بود که با هبوط از آسمان‌ها به زمین، زمینه‌ساز تولد علم فیزیک شدند و بعد از آن، سایر رشته‌ها[ی بنیادی علم] یکی پس از دیگری سربرآوردند”. در واقع تلاش‌های فعلی دانشمندان برای دستیابی به یک نظریه نهایی – نظریه‌ای که به توصیف تمام فرآیندهای بنیادین، از ابعاد زیراتمی گرفته تا جهان بزرگ‌مقیاس می‌پردازد – وجودش را وامدار رهیافت‌هایی خواهد بود که از اخترشناسی به عاریت گرفته و خواهد گرفت. با این‌ وجود، اینها تمام ماجرا هم نیست.
 
بشر از طریق تماشای اجرام فوق‌العاده دوردست کیهانی بود که متوجه شد قوانین طبیعت، به جای اینکه صرفاً برای خودش مصداق پیدا کنند، قوانینی همگانی و جاودانی‌اند، یعنی هم بر سرتاسر جهان رؤیت‌‌پذیرمان حکم می‌کنند و هم از تأثیرات گذر زمان برحذرند. علم اخترشناسی، تخیل فیزیکدانان حول مفاهیمی که در زمین امکان درک مستقیم‌شان فراهم نیست (از جمله دماها و چگالی‌های سرسام‌آور پیش‌بینی‌شده در فیزیک ذرات بنیادی و همچنین نسبیت عام) را از رهگذر «آزمایشگاه»های عظیم کیهانی (نظیر انفجارهای مهیب ستاره‌ای و سیاهچاله‌ها) به واقعیت محض بدل کرد. رصد دقیق همین پدیده‌های خشن، از طرفی راه تحقق ایده‌های غیرقابل باور – همچون فرآیند همجوشی هسته‌ای – را در آینده هم گشود. انتظار روزی می‌رود که این رصدها، چیزهای فوق‌العاده مهمی راجع به حیات و خاستگاه‌های آن هم به ما بگویند. فهرست نمونه‌هایی از این دست، همینطور ادامه دارد، اما شاید از همه مهم‌تر این باشد که علم ستاره‌شناسی صریحاً نشان‌مان داده که وجود فیزیکی انسان چقدر حقیر و ناچیز، و گستره ذهن کنجکاوش چقدر وسیع است – ذهنی که تا به همین‌جا بازه‌ای خیره‌کننده از پدیده‌های طبیعی، از ابعاد نجومی گرفته تا زیراتمی را زیر پوشش خود دارد. تا حد زیادی مطمئنم آنچه که ستاره‌شناسی در آینده نصیب‌مان خواهد کرد، دستاورهای گذشته این علم را تحت‌الشعاع خودش قرار خواهد داد.
 

 
دو عکس بالا که تلسکوپ فضایی هابل آن‌ها را به فاصله ١١ ساعت از هم گرفته است، دو سمت تقریباً مخالف سیاره مریخ را نشان می‌دهند. هابل این عکس‌ها را زمانی گرفت که مریخ، به نزدیک‌ترین فاصله‌اش از زمین تا حدود ٦٠ هزار سال دیگر رسیده بود. [قریب به چهارصد سال پیش] اخترشناس آلمانی، یوهانس کپلر (Johannes Kepler / ١٦٣٠-١٥٧١) رصدهای فراوانی را خصوصاً از جابجایی‌های سیاره مریخ به ثمر رساند تا بالاخره موفق به کشف اولین قانون از قوانین سه‌گانه مدارات سیاره‌ای شد که امروزه به نام وی مشهورند. حدود هفتاد سال بعد، ایزاک نیوتن (١٦٤٢-١٧٢٧) از روی همین قوانین موفق به فرمول‌بندی قانون معروف جاذبه جهانی شد.
 
 *پروفسور ماریو لی‌ویو حدود بیست و یک سال است که به عنوان اخترفیزیکدان مؤسسه فضایی تلسکوپ فضایی (STScI / متولی علمی تلسکوپ فضایی هابل) واقع در شهر بالتیمور مریلند مشغول به فعالیت است و در این مدت، سمت‌های متعددی از جمله ریاست شاخه علمی و همچنین شاخه آموزش و ترویج این مؤسسه را عهده‌دار بوده است.
 
 
در همین زمینه: