بنکسی، هنرمند خیابانی مشهور به مناسبت ایام کریسمس یک گرافیتی تازه بر دیوار گاراژی در ولز بریتانیا از خود به جای گذاشته با پیامی هشداردهنده: پسرکی با لباس زمستانی دستهایش را به روی آسمان گشوده، دهانش را باز کرده با این امید که دانههای برف را روی زبانش حس کند، اما وقتی که به تصویر دقیق نگاه کنیم، میبینیم از برف خبری نیست. سطل زبالهای آتش گرفته و بارانی از خاکستر باریدن گرفته است.
بنکسی هرگز هویت کامل خود را فاش نکرد. آثار هنری او که کارش را از بریستول بریتانیا آغاز کرد، در بسیاری از نقاط جهان از جمله فلسطین به چشم میخورند. اثر تازه این هنرمند معترض در گاراژی در بخش صنعتی شهر پورت تالبوت ولز در بریتانیا یافت شده و خود بنکسی هم ویدیویی از این اثر را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده. او برای همگان کریسمس خوبی آرزو کرده است.
در نظر برخی از شاعران ایرانی، برف زشتیها و ناپاکیها را زیر پوشش سپید و یکدست خود پنهان میکند. برای مثال احمد شاملو میگوید:
برف نو! برف نو! سلام، سلام
بنشين، خوش نشستهای بر بام
پاكی آوردی ای اميد سپيد! همه آلودگیست اين ايام
اسماعیل خویی، شاعر تبعیدی ما هم میگوید:
چه برفی! چه برفی! چه پاکیزه آرامشی، با چه ژرفای ژرفی!
در فرهنگ مسیحی تصویری که از کریسمس وجود دارد، با «برف نو» و لاجرم «پاکی» درآمیخته است. بنکسی در آستانه کریسمس با اثر تازه خود در ولز این تصور همگانی را برمیآشوبد و به ما یادآوری میکند که در اثر گرمایش زمین، از «برف نو» دیگر خبری نیست و به تعبیر شاملو: «همه آلودگیست این ایام»
بنکسی در آثار خود سیاستهای جنگطلبانه، فاشیسم و مصرفگرایی بیحد و اندازه را به چالش میکشد. در اکتبر سال جاری اثر معروفی از او با عنوان «دختر با بادکنک» در حراج ساتبی لندن به قیمت ۱,۰۴ میلیون دلار به فروش رسید اما چند لحظه بعد اثر به پایین لغزید و از داخل یک دستگاه کاغذ خردکن تعبیهشده در پایین قاب رد شد و خود را نابود کرد. بنکسی تصویری از این لحظه را در حساب رسمی اینستاگرام خود منتشر کرده و با تکیه بر گفتهای از پیکاسو درباره انگیزهاش از تخریب این اثر گفته بود: «ضرورت تخریب مثل آفرینش هنری ضرورت دارد.»
بیشتر بخوانید: