سهراب مختاری در گفتوگو با «زمانه» تأیید کرد که مراسم گرامیداشت محمد مختاری و محمدجعفر پوینده به خاطر دخالت نیروهای امنیتی برگزار نشد. آذر امسال بیستمین سالگرد قتل سیاسی این دو روشنفکر برجسته ایرانی است.
محمد مختاری، پدر سهراب، و محمدجعفر پوینده دو تن از نویسندگانی هستند که در جریان قتلهای زنجیرهای سیاسی در ۱۳۷۶ به دست مأموران امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
طبق سنت سالانه، کانون نویسندگان ایران در فراخوانی اعلام کرده بود که امروز جمعه ۱۶ آذر ساعت ۳ بعدازظهر برای گرامیداشت یاد محمد مختاری و محمدجعفر پوینده به امامزاده طاهر کرج میروند و بر سر مراز این دو تن ادای احترام میکنند.
هرچند برگزاری مراسم سالگرد داریوش فروهر و پروانه اسکندری با حضور پرشمار مردم و فعالان امیدها برای برگزاری آزادانه سالگرد روشنفکران بهقتلرسیده را کمی افزایش داده بود، مراسم کانون نویسندگان با دخالت مأموران امنیتی لغو شد.
به گفته سهراب مختاری، «متأسفانه همانطور که انتظار میرفت، امروز نیز همچون سالهای پیش با حضور پرشمار مأموران انتظامی و امنیتی از برگزاری مراسم جلوگیری کردند و حتی راههای رسیدن به گورستان را مسدود کرده بودند. مأموران امنیتی به هیچ کس اجازه ورود به گورستان را ندادند و کسانی را که زودتر داخل شده بودند، بیرون کردند.»
در ادامه این گفتوگو از سهراب مختاری پرسیدیم که روند دادخواهی قتلهای زنجیرهای سیاسی در ایران را چه در میان مردم و چه از منظر حکومتی چه طور ارزیابی میکند. او توضیح داد که نزدیکان به حکومت همچنان به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی به چشم امنیتی مینگرند و از فاش شدن حقیقت جلوگیری میکنند.
سهراب مختاری گفت دادگاه این قتلهای سیاسی در واقع برای محافظت از چهرههای ارشد نظام و تلاش برای فاش نشدن حقیقت برگزار شد. به باور او، نزدیکان به حکومت همچنان به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی به چشم امنیتی مینگرند و از فاش شدن حقیقت جلوگیری میکنند و همین نگاه امنیتی به خودسانسوری در جامعه و روند کند دادخواهی درباره پرونده این قتلها دامن زده. او اصلاحطلبان را نیز به قربانیکردن حقیقت به پای مصلحتاندیشی برای حفظ نظام متهم میکند.
سهراب مختاری اما در انتها تأکید کرد که تجربههای مشابه نشان داده روند دادخواهی نه فقط طولانی و زمانبر است که باید به یک مطالبه گسترده اجتماعی بدل گردد.
مردمان کشوریکه اززمان ظهور حکومت خمینی بعنوان امت اسلام و یا برده گان اسلامی لقب گذاری شدند وچهل است همچون برده گان آنهم درکشور خودشان دراردوگاه برده گی اسلامی به رهبری خمینی وخامنه ای گرفتارشدند..بسیاری که فاجعه پیش روی حکومت آخوندها بدرستی واقف نبودند و انکار که خدای آزادی بیان وافکار درایران آنهم با آخوندسانان ظهورکرده است ..همان بسیاری هم با تخیلات واهی غیرمنطقی و روجوع نکردن به تاریخ ایران درصدد پشیبانی ازحکومت خمینی برآمدند تنها بعنوان چوب کبریت برای روشن کردن دیگ اخوندها مورد استفاده و درشعله آخوندها سوختند…خانه تکانی و یا به عبارتی کشورتکانی آخوندها و جمع کردن افرادیکه که درآینده موجب دردسرشان میشدند و بطورعمدی با برچسب های ضدحکومتی به قتل رساندند و یا همگی را اعدام و کشتند…جمع آوری به هرشکل وفرمی ازمخالفان و پهلوی معابان و دگراندیشان و معدوم کردن آنها دربست ازطرف خارجی ها که حامیان حکومت آخوندی وچپاول کردن آزادنه ایران بودند به خمینی درپاریس تجویز شده بود..
حقیقتگو / 07 December 2018
پاره یی از شعر “آب های همیشه”
آغاز شد
سال بلند
سالی که سروهای جوان
برف های خونین را
از شانه های خویش تکاندند.
شورش به سوی شادی
در ارتفاع بهمنی ی ماه و برف.
و شاعران
با یکهزار و سیصد و پنجاه و هفت سرو
خود را به رودخانه سپردند.
شورش به سوی شادی / 07 December 2018