در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان (۲۵ نوامبر) و در مراسمی که انجمن «فضای بین‌المللی زنان» (IWS) در برلین برگزار کرد، از کتابی تحت عنوان «ما وجود داریم، ما اینجا هستیم» رونمایی شد. این کتاب ادامه پروژه‌ای است که پیشتر این گروه فمینیستی چپ‌گرا کلید زده بود. «ما وجود داریم، ما اینجا هستیم» شامل روایت‌هایی است از سرگذشت زنان هم‌سوجنس [سیس‌جندر] و کوییر که در آلمان پناهنده شده‌اند و همچنین مواجهه آنها با صورت‌های مختلفی از خشونت، پدرسالاری، سکسیسم، نژادپرستی و غیره. کتاب اول این مجموعه، «به زبان خودمان»، شامل شهادتنامه ۱۰ زن است که در سال ۲۰۱۵ و به فاصله کوتاهی پس از شروع موج پناهندگی به اروپا منتشر شد.

«ما وجود داریم، اینجا هستیم» روایت مسیر پرخطر زنان پناهنده به آلمان است

در مقدمه جلد دوم این مجموعه، «ما وجود داریم، ما اینجا هستیم»، آمده است: «داستان‌های زنان زیادی در این صفحات انعکاس داده شده است. این کتاب متعلق به آنها است. همچنین متعلق به زنانی است که روایت‌هایشان در این کتاب نیامده…آن دسته از زنانی که از سفر مرگبار میان خشکی و دریا جان سالم به در بردند اما به آلمان رسیدند، در اردوگاه‌ها حبس شدند تا چندماه بعد دیپورت شوند. برای آن زنانی که با تمام وجود در برابر بازگشت اجباری مقاومت کردند.» در ادامه نگاهی به «فضای بین‌المللی زنان» و روایت‌های کتاب جدیدشان خواهیم انداخت.

خودسازماندهی زنان پناهجو و مهاجر

پس از خودکشی محمد رهسپار، پناهجوی ایرانی ساکن در کمپ پناهندگی وورتسبورگ ایالت بایرن، در اواخر ژانویه سال ۲۰۱۲، گروهی از پناهجویان در اعتراض به شرایط بد پناهندگان در آلمان، راه‌پیمایی کردند. آنها با طی کردن مسیری ۶۰۰ کیلومتری از وورتسبورگ به برلین آمدند. چند ماه بعد در زمستان همان سال، جنبش پناهجویی تصمیم گرفت تا مدرسه «گرهارت هاوپتمن» در شهر برلین را که خالی بود به منظور اسکان پناهجویان اشغال کند.

در جریان این اشغال، «فضای بین المللی زنان» به عنوان یک گروه فمینیستی از درون جنبش پناهجویی بوجود آمد تا با پشتیبانی از جنبش زنان، مبارزه علیه نژادپرستی، تبعیض طبقاتی و سکسیسم را بطور هم‌زمان و درفضایی که توسط خود زنان ساخته شده پیش‌ ببرد. این گروه همچنین با رویکرد بینابخشی [اینترسکشنال]، فاصله و مرزبندی خود را با سایر جریان‌های فمینیستی، نظیر فمینیسم سفید (White Feminism) و لیبرال (Liberal Feminism) حفظ می‌کند.

تاریخ مقاومت زنان حاشیه‌ای‌تر را همواره جریان‌های غالب سرکوب کرده‌اند یا نادیده انگاشته اند. در همین راستا، زنان مهاجر و پناهجو در «فضای بین‌المللی زنان» با فعالیت‌هایی نظیر مستندسازی روایت‌هایشان و به منظور افشای ستم رفته بر آنها، اقدام به سازماندهی سیاسی خود کردند تا بتوانند با مسائلی همچون پدرسالاری، سکسیسم، نژادپرستی، خشونت موجود در سیستم پناه‌جویی و سیاستهای مهاجرتی آلمان به طور هم‌زمان مبارزه کنند. آنها همچنین با برگزاری مارشی جداگانه توسط زنان رنگین پوست و زنانی عموما با سابقه مهاجرت و پناهجویی در روز جهانی زن (هشتم مارس)، در تلاش هستند تا مبارزه و مطالبات این زنان را در برلین به خیابان بکشانند.

تجربه پناهجویی: خشونت در لباسی دیگر

با شدت گرفتن جنگ و ناامنی در مناطقی چون خاورمیانه و بخش‌هایی از قاره آفریقا و اوج گرفتن بحران‌های اقتصادی در برخی از این مناطق، موج عظیمی از پناهجویان و مهاجران از اواخر ۲۰۱۴ با عبور از دریای مدیترانه کشورشان را به مقصد اروپا ترک کردند. سفری پر خطر که تلفات جانی بسیاری نیز به همراه داشت.

بر اساس آمار رسمی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، تنها در فاصله ژانویه تا مارس سال ۲۰۱۵، نزدیک به ۵۰۰ پناهجو در دریا غرق شدند. برای بخش زیادی از زنان، مرگ تنها خطری نبود که تهدیدشان می‌کرد. آنها در پروسه فرار و پناهندگی، در سایه خشونت دولت‌ها و پلیس‌های مرزی، با انواع دیگر خشونت‌ مواجه شده‌اند. زنانی که از جنگ، خشونت و پدرسالاری گریخته بودند، در این راه باید سختی‌های بیشتری را تحمل می‌کردند: از تجاوز در مسیر راه گرفته تا بارداری‌های ناخواسته که بعضاً به اجبار همسر برای جلوگیری یا به تعویق انداختن اخراج اجباری انجام می‌شد.

ساحل (نام مستعار) یک تراجنسیتی [ترنسجندر] اهل افغانستان است. او از جنگ و ناامنی در کشورش و فشارهایی که به عنوان یک زن ترنس در جامعه سنتی و مذهبی افغانستان از کودکی متحمل بوده گریخته و اکنون در یکی از شهرهای آلمان سکونت دارد. ساحل نیز مانند خیلی از پناهجویان، با عبور از دریا و خشکی خود را به اروپا رسانده است. او درباره تجربه خود می‌گوید: «مسیر دشواری است. اگر از دریا جان سالم به در ببری، تازه میبینی مشکلات دیگری هم وجود دارد؛ تجاوز».

ساحل پس از دو سال و نیم انتظار در نهایت جواب مثبت پناهندگی خود را دریافت کرد: «احتمالا خوش‌شانس بودم که درخواستم پذیرفته شد. زیرا شمار زیادی از افغانستانی‌ها، با وجود ناامنی، جنگ و کشتار هر روزه در افغانستان، درخواست پناهندگی‌شان رد شده و به اجبار به افغانستان بازگردانده می‌شوند تا اگر در مسیر اروپا زنده مانده‌اند، آنجا کشته شوند!». با اینکه ساحل اکنون اقامت آلمان را دریافت کرده اما هم‌چنان در وضعیت نامناسبی زندگی می‌کند. او در این باره می‌گوید: «به عنوان یک زن ترنس من اینجا هم با مسائل زیادی دست و پنجه نرم می‌کنم. وضعیت از کشور خودم بهتر است اما انتظار داشتم با وضعیتم در ترکیه تفاوت بیشتری داشته باشد. اینجا هم فرصت‌های شغلی کمتری دارم و به سختی می‌توانم خانه‌ای برای اجاره کردن پیدا کنم. زیرا علاوه بر ترنس بودن من یک خارجی هم هستم!»

همزمان با اوج گرفتن بحران مهاجرتی اروپا، نژادپرستی و خارجی‌ستیزی نیز شدت پیدا کرد. به‌طور نمونه در سال ۲۰۱۵ در ایالت زاکسن، یک گروه نئونازی به نام «مقاومت مدنی فرایتال»، کمپ‌هایی را که برای اسکان پناهجویان جدید در نظر گرفته شده بود آتش زدند. آنها همچنین با اقدام به ترور و ناامن کردن فضا برای پناهجویان، موجب رعب و وحشت آنها شدند.

نژادپرستی علیه زنان مسلمان یکی دیگر از مشکلات زنان پناهجویی است که به آلمان آمدند ــ منبع عکس: AFP

در ادامه و پس از حمله‌های دولت اسلامی در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی، موج جدیدی از اسلام‌ستیزی نیز در اروپا به راه افتاد. اکثریت پناهجویانی که در سال‌های اخیر به اروپا رسیدند، از کشورهای مسلمان به این قاره آمدند. بعد از رشد اسلام‌هراسی در اروپا، زنان مسلمان و محجبه شرایط به مراتب دشوارتری را تجربه می‌کنند. ملک (نام مستعار) پناهجوی سوری، تجربه خود را این‌گونه شرح می‌دهد: «از اینکه اینجا هستم راضی نیستم. به اینجا آمده‌ایم تا از بمب‌هایی که این کشورها در سوریه بر سرمان می‌ریزند در امان باشیم. درست است که اینجا از بمب و موشک خبری نیست اما نژادپرست‌ها در واقع کارکرد همان بمب‌ها را اینجا برای ما دارند. اصلا خوشایند نیست که عکس خودت را به عنوان هشدار و خطر روی در و دیوار شهر ببینی1!» اشاره ملک به پوسترهای انتخاباتی حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» است که در آنها شعارهای ضد اسلام با ضمیمه عکسی از زنان محجبه دیده می‌شد.

سحر (نام مستعار) پناه‌جوی دیگری است که درست چند هفته قبل از باز شدن مرزهای اروپا در سال ۲۰۱۵ به آلمان رسید. او نیز همانند ساحل، تجربه تجاوز در مسیر را دارد. علاوه بر این او توسط پارتنر سابقش نیز مورد آزارهای روانی بسیاری قرار داشت و به همین دلیل از شهری که در آن بود به برلین آمد.

او در این باره می‌گوید: «دیگر نمی‌خواستم این وضعیت ادامه پیدا کند و به تنهایی قدرت مقابله با آن را نداشتم. از اداره سوسیال در شهر خودم درخواست کمک کردم اما به جایی نرسید. تصمیم گرفتم به پایتخت (برلین) بروم، شاید آنجا امکانی پیدا کنم تا با کمک آن بتوانم خودم را از آن شرایط خارج کنم ولی مانعی بزرگ به نام بروکراسی سر راهم قرار داشت و این ستمی مضاعف بود!».

بر اساس قوانین جدید پناهندگی در آلمان، تا مدت سه سال بعد از دریافت جواب مثبت، پناهجویان اجازه ندارند شهر و ایالتی که در آن هستند را ترک کرده و در جای دیگری زندگی کنند. سحر بعد از یک سال تلاش بالاخره توانست اداره اتباع خارجی در ایالتی که ساکن بود را قانع کند تا با انتقالش به برلین موافقت کنند:

«از اتفاقاتی که برایم افتاده بود صدمه روحی جدی‌ای دیده بودم و نیاز فوری به خدمات درمانی داشتم اما چون از ایالت دیگری آمده بودم و هنوز اجازه اقامت قانونی در برلین نداشتم هیچ مرکز درمانی‌ای مرا قبول نمی‌کرد…به چندین سازمان دولتی‌ که برای کمک به زنان فعالیت می‌کنند هم سر زدم اما آنها هم کمکی نکردند. زور هیچکس به بروکراسی نمی‌رسد.»

بروکراسی حاکم بر این کشورها باعث می‌شود تا خیلی از زن‌ها که از خشونت خانگی، پدرسالاری و ازدواج‌های اجباری گریخته‌اند، در کشور جدید هم شانسی برای رهایی نداشته و همچنان در روابط خشونت‌آمیز باقی بمانند. سحر بعد از چندین تجربه ناموفق، در نهایت با انجمن فضای بین‌المللی زنان آشنا می‌شود او در این باره می‌گوید: «وقتی وارد دفتر شدم چندین زن با ملیت‌های مختلف آنجا نشسته بودند و با هم گفتگو می‌کردند. مشکلم را برای آنها بازگو کردم. هرکس پیشنهادی ارائه می‌داد و راه‌کاری پیدا می‌کرد. همبستگی موجود بین این زنان به من احساس قدرت می‌داد آن هم در فضایی امن که برای خودمان است، برای ما زن‌ها.» سحر همچنین یکی از هشت زنی است که روایت‌شان از خشونت‌هایی که تجربه کرده‌اند در کتاب «ما وجود داریم، اینجا هستیم» توسط سازمان فضای بین‌المللی زنان منتشر شده است.


در همین زمینه: