گزارشی میدانی درباره حال و روز کارگران افغانستانی در ایران که بحران اقتصادی سختی‌های زندگی آنان را تشدید کرده است.

استراحت. (عکس از آرشیو)
استراحت. (عکس از آرشیو)

“نداریم آقا، بالاخره باید از جایی در بیاوریم و برای زن و بچه مان درهرات بفرستیم. سالهاست در ایران کار می‌کنم. احترام نمی‌گذارند اما آن اوایل پول خوبی می‌دادند. الان که دیگر کار کردن در ایران نمی‌صرفد. برگه مهاجرت هم ندارم. سواد هم ندارم. کارفرما می‌گوید چون برگه نداری، پول کمتری بهت می‌دهم. جایی هم دستمان بند نیست. تا معترض می‌شویم، می‌گویند شما قاچاقی اینجا هستید. زنگ ‌می‌زنیم بیایند و از ایران بیرونتان کنند. ناچاریم کارمان را کنیم و چیزی نگوییم…”

اینها را آقا عبدالله کارگر حدودا ۵۰ساله افغانستانی می‌گوید. او در یک ساختمان نیمه کاره در غرب تهران مشغول فعالیت است. همراه با تعداد دیگری کارگر جوانتر که آنان هم افغانستانی هستند.

می‌گویند نسبت به کاری که می‌کنند و سختی کار پول بسیار کمی می‌گیرند که با بحران ارزی موجود و سقوط اقتصاد ایران دیگر برایش صرف نمی‌کند در ایران کار کنند. می‌گویند ۱۵۰۰۰ریال، معادل ۹ افغانی است که پول خرید تخم مرغ در افغانستان هم نمی‌شود!

یکی از کارگران که جوانتر از بقیه هم به نظر می‌رسد و مشخص است بسیار مورد اذیت و آزار قرار گرفته، می‌گوید: “ما کارگران مهاجر در ایران تحت فشاریم اما چاره‌ دیگری نداریم. وضعیت اشتغال در ولایت خودمان (فاریاب در شمال افغانستان) بسیار ناگوار است. مدت زیادی نیست که در ایران هستم اما در همین مدت کوتاه خیلی مشکلات دیدم. مسئولین ایران ما را اذیت می‌کنند.”

یک مهاجرت دیگر: از ایران به ترکیه

بحران ارزی موجود باعث شده بسیاری از کارگران افغانستانی سودای مهاجرت به ترکیه را در سر بپرورانند. آنان معتقدند در ترکیه هم “احترام بیشتری” برایشان قائل هستند و هم “پول بیشتری” می‌گیرند.

در ماه‌های اخیر عملاً بسیاری از کارگران افغانستانی مهاجر به دلیل فشارهای وارده و بی ارزش شدن پول ملی ایران، به ترکیه مهاجرت کرده‌اند.

دولت ترکیه اعلام کرده که در سه ماهه نخست سال جاری میلادی ۲۷هزار تبعه افغانستان به صورت غیرقانونی و توسط قاچاقچیان از سوی مرزهای شرقی وارد ترکیه شده‌اند. اقدامی که با توجه به افزایش فشارها و وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی در ایران، انتظار می‌رود سرعت بیشتری به خود بگیرد.

نحوه زندگی تا زمان یافتن کار

اشتغال کارگران افغانستانی در ایران همواره با فشار و استثمار چه از جانب کارفرمایان و چه از جانب دولت همراه بوده است.

افغانستانی‌هایی که برای کار به ایران می‌آیند، تا زمان پیدا شدن کار، زندگی بسیار سختی را می‌گذرانند. برحسب یک آمارگیری اتفاقی از ۱۲کارگر افغانستانی شاغل در یک ساختمان، ۸نفرشان (معادل ۶۷%) قبل از پیداکردن کار “کارتن خواب” بوده‌اند. ۳نفرشان (۲۵%) با دادن رشوه در مغازه می‌خوابیدند و ۱نفر (۸%) هم چند روزی را در یک مسافرخانه در جنوب تهران سپری کرده است. بسیاری‌شان برای کسب کار مجبورند به دلالها که آنان را برسرکار می‌آورند و در اختیار کارفرما قرار می‌دهند، رشوه بدهند تا زودتر به کار مشغول شوند.

دردسرهای دیدار خانواده در افغانستان

کارگران همچنین برای رفتن به افغانستان و سپس بازگشت به ایران ناچارند پول کلانی را، که گاه معادل حقوق یک ماهشان است، به قاچاقچیان بدهند تا آنان را به شیوه اسفباری با ماشین به تهران ببرند:

“نصف پول را اول میگیرند و نصف پول را موقعی که به مقصد رسیدیم. سه نفر را در صندلی جلو سوار می‌کنند. هفت نفر را در صندلی عقب و چهارنفر را در صندوق ماشین! در طول مسیر هیچ حرکتی نمی‌توانیم انجام دهیم. راننده‌ها اغلب بلدند چطور از پلیس راه عبور کنند تا کسی شک نکند. دیده‌ایم که برخی شان هم از بچه‌ها پول بیشتری گرفته‌اند تا به مامورین پلیس راه بدهند و آنان اجازه دهند که به تهران برسیم. برخی از مامورین هم بچه‌ها را می‌گیرند، کتک میزنند و به افغانستان می‌فرستند…”

اینها را برهان کارگر۳۵ساله افغانستانی می‌گوید که در همان ساختمانی که آقا عبدالله مشغول به کار است، او نیز کار می‌کند. می‌گوید سالی دوبار باید به قاچاقچیان پول بدهد تا به افغانستان برود و دوباره به ایران برگردد. می‌گوید “ساعتهایی که در ماشین میگذرانیم که به تهران بیاییم بسیار سخت میگذرد. نه می‌توانیم تکان بخوریم، نه حرفی بزنیم…”

مشکل کارت اقامت و بیمه

برطبق آماری که اخیرا نایب رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری داده، حدود چهار میلیون و هفتصدهزار پناهنده و مهاجر در کشور حضور دارند که پس از بحران ارزی موجود، تعدادشان کم و کمتر می‌شود. بیش از ۷۵% این افراد در جامعه ایران در حال فعالیت هستند که از این تعداد حدود ۷۰۰هزارنفر در روستاها مشغول به کارند. از این تعداد فقط ۵۰۰هزارنفرکارت اقامت دریافت کرده‌اند و حضور بقیه از دیدگاه حکومت جنبه غیرقانونی دارد.

به همین سبب برای رفت و آمد این گروه از مهاجران، کارتل‌های اقتصادی پرسودی از قاچاق انسان در دو سو مرز شکل گرفته است. اگر آمار ۷۵درصدی را مبنا قرار دهیم، شمار افغانستانی‌های شاغل در ایران به ۳.۵میلیون نفر می‌رسد که طبق آمار رسمی، تنها ۱۰درصدشان کارت اقامت دارند. با این همه بیمه شدگان افغانستانی در ایران از ۲۰هزارنفر فراتر نمی‌رود! به عبارتی دیگر کارگران افغانستانی با استثمار وحشتناکی در ایران روبرو هستند. اکثریت قاطع کارگران افغانستانی کارت اقامت ندارند و از خدمات بیمه هم محروم مانده‌اند.

نداشتن کارت اقامت و به تبع آن بیمه، مطلوب کارفرمای ایرانی است. چنانکه از حدود ۳میلیون کارگر افغانستانی بدون کارت اقامت و بیمه، می‌تواند به عنوان نیروی کار ارزان و در دسترس بدون اینکه بخواهد برای کارگرش هزینه کند، بهره ببرد. این سود هنگفت فقط مخصوص کارفرمایان نیست. طبق آمارها، دولت ایران هم در بودجه عمومی سالیانه خود به مدد حضور کارگران افغانستانی مهاجر، چیزی حدود دوهزار میلیارد تومان صرفه جویی می‌کند! − سود سرشاری که باعث شده اگرچه به ظاهر دولت ایران خود را مخالف حضور کارگران افغانستانی به بهانه بیکاری کارگران ایرانی نشان دهد اما در واقع این میزان سودآوری برای دولت باعث شده تا به نوعی موافق حضور این کارگران مهاجر باشد. طبیعتا دولتی که اغلب با کسری بودجه مواجه است، از این سود هنگفت نمی‌گذرد.

این تعداد از نیروی کار افغانستانی مهاجر، نیاز به مسکن دارند، مسکنی که معمولا عنوان بهتر آن “آلونک” است. اغلب آنان که خانواده شان درایران نیستند، با دیگر کارگران هموطن شان به صورت گروهی درآلونک‌هایی واقع درحاشیه تهران و شهرهای اطراف مثل ورامین، پاکدشت یا شهریار زندگی می‌کنند. صاحب خانه‌ها معمولا خانه‌های شان را به تعداد بیشتری از افغانستانی‌ها اجاره می‌دهند تا پول بیشتری گیرشان بیاید. خانه‌هایی محقر، عموما تنگ و تاریک، و بیشتر زیرزمین‌هایی که معمولا با قیمت‌هایی گزاف به تعداد زیادی از افغانستانی‌ها اجاره می‌دهند تا در آن جا روزگار بگذرانند.

تبعیض نظام‌یافته

به همه این فشارها اضافه کنید تبعیض نظام‌یافته‌ای را که در ایران در مورد شهروندان افغانستانی (و نه صرفا کارگران) اعمال می‌شود مانند اینکه در دانشگاههای دولتی هم باید شهریه بپردازند، به استخدام رسمی نهادهای دولتی در نمی‌آیند، از مزایایی چون داشتن سیم کارت، حساب بانکی، مسافرت با هواپیما یا قطار و… محروم هستند، در ۱۵استان ایران اجازه اقامت ندارند و موارد بسیار دیگر که نشان می‌دهد، رفتار دولت ایران در مواجهه با شهروندان مهاجر افغانستانی تا چه اندازه تبعیض آمیز است. این تبعیض بر مبنای هیچ قانونی نیست و از جنس تبعیضی است که در حکومت ولایی بر غیرخودی‌ها اعمال می‌شود.

اما تبعیض حکومتی یک مکمل هم دارد: دید تبعیض آمیز بسیاری از مردم علیه شهروندان افغانستانی. از یادآوری این نکته به این گروه از مردم نباید خسته شد که شما نمی‌توانید هم علیه تبعیض و سرکوب حکومتی شکوه کنید، هم خود مدافع تبعیض در مورد همنوع خود باشید. قایل شدن به هر استثنایی در حق‌خواهی، حق را خدشه‌دار می‌کند.


در همین زمینه