ایرج ادیب‌زاده – بعدازظهر یکشنبه، پنجم فوریه۲۰۱۲ (شانزدهم بهمن ماه ۱۳۹۰)، در سرمای منهای پنج درجه‏ پاریس، در حالی‏که پیشتر برف سبکی هم پایتخت فرانسه را سفید‏پوش کرده بود، در میدان “حقوق بشر” (تروکادرو) پاریس، روبه‌روی برج ایفل، گروه پرشماری از ایرانیان گرد آمده بودند تا بار دیگر به اعدام‏های گسترده و هم‏چنان ادامه‏‏دار جمهوری اسلامی اعتراض کنند.

فراخوان گردهمایی را “کمیته‏ مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی” و چند نهاد حقوق بشری ایرانی و فرانسوی با عنوان “نه به اعدام” امضا کرده بودند.

 
 
 
 
“اتحادیه دفاع از حقوق بشر در ایران”، “اتحادیه‏ انجمن‏های ایرانیان فرانسه” و “انجمن گفت‏وگو و دمکراسی” نیز از دیگر امضاکنندگان این فراخوان بودند.
 
در فراخوان “نه به اعدام” آمده است: “ما سرمای چند درجه زیر صفر میدان تروکادرو را به چیزی نمی‏گیریم و گرد هم می‏آییم تا اعتراض خود را هرچه بلندتر فریاد بزنیم؛ برای نه گفتن به سرمای مرگ و سکوت گورستانی‏ که می‏خواهند بر میهن‏مان حاکم کنند. نه به اعدام، نه به حکم اعدام سعید ملک‏پور، زانیار مرادی و لقمان مرادی. این احکام را محکوم می‏کنیم.”
 
از بیژن حکمت، یکی از فعالان سیاسی چپ در پاریس، پیرامون هدف این فراخوان و گردهمایی می‏پرسم. او می‌گوید: “این گردهمایی از طریق همکاری سازمان‏های جامعه‏ مدنی‏ که در فرانسه هستند و علیه سرکوب و اعدام در ایران مبارزه می‏کنند، تشکیل شده است.
 
کمیته‏ ضد سرکوب، دیالوگ و دمکراسی، کمیته‏ دفاع از حقوق بشر، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی کرد و… همه دست به دست هم داده‏اند برای اینکه‏ در این سرمای سخت پاریس، امروز جمع بشوند و نشان بدهند که ما با همدیگر هم‌بسته هستیم و دسته‏جمعی می‏خواهیم از حق مردم ایران برای آزادی بیشتر و برای هم‏بستگی بیشتر دفاع کنیم.
 
در عین حال، حکم اعدام را در ایران محکوم می‏کنیم و خواستار آن هستیم که در ایران سیستم قضایی‌ای‏ برقرار شود که صالح باشد و از دین جدا باشد و در عین حال دفتر حکم اعدام هم برای همیشه در ایران بسته شود و این مجازات وحشیانه و غیر انسانی از مملکت ما رخت بربندد.”
 
اعتراض ملی
 
مهران براتی، پژوهشگر دانشگاه برلین که برای یک سخنرانی به پاریس آمده و در گردهمایی ایرانیان در میدان حقوق بشر تروکادرو شرکت کرده است، در باره‏ حضورش در این مراسم می‌گوید: “من فکر می‏کنم، الان اصلاً درافتادن با جمهوری اسلامی، پروژه‏ای کردن مسائل سیاسی مهم ایران است که یکی از آنها نیز مسئله‏ اعدام در ایران است.
 
این‏گونه اعتراض‏ها، احتیاج به ائتلاف احزاب و گروه‏های سیاسی ندارد. هر شهروند ایرانی، از هر جبهه و نظری که هست، به صفت شخصی، به عنوان حقوق شهروندی، می‏تواند در یک حرکت اعتراض ملی شرکت کند. این امر در زمینه‏های دیگر سیاسی هم صادق است. هر شهروند ایرانی می‏تواند برای آزادی انتخابات در کشور خودش، از هر جبهه‏ای که هست، شرکت کند.
لازم نیست ما از کسی شناسنامه‏ سیاسی بخواهیم که کجا بوده، کی بوده و چه ‏کار می‏کند، این مسئله را در همه‏ زمینه‏‏ها، از جمله حقوق زنان، حقوق اقلیت‏های قومی، حقوق فرهنگی، حقوق هنرمندان و… می‏شود ادامه داد و به هم پیوستن این مجموعه‏ پروژه‏ها است که یک پروژه‏ اعتراض ملی را شکل می‏دهد.”
 
باتوجه به این‏که اعدام‏ها در ایران هم‏چنان به‏طور گسترده ادامه دارد و در قانون مجازات اسلامی که به تازگی تصویب شده است، شرکت در تظاهرات و وبلاگ‏نویسی هم جرم تلقی می‏شود و مجازات اعدام دارد، شما چه چشم‏اندازی در زمینه‏ مسائل سیاسی- اجتماعی در ایران امروز می‏بینید؟
 
از وقتی که دادگاه جنایی لاهه درست شده، یکی از موارد جنایت علیه بشریت در این دادگاه این است که جنایت یا کشتاری به شکل سیستماتیک اعمال شود. آن‏چه شما به آن اشاره کردید، پیگرد استراتژیک شهروندان یک کشور است. یعنی یک مورد، دو مورد، صد مورد و هزار مورد نیست، بلکه می‏تواند ابعاد صدهزاری و میلیونی پیدا کند.
 
به همین دلیل الان این وظیفه‏ حقوقدانان ایرانی و جهانی است که این امر را تبدیل به یک پروژه‏ اعتراضی کنند و آن را به دادگاه لاهه ارائه دهند. مورد استنادش هم جنایت علیه حقوق بشر نیست، بلکه تضییع سیستماتیک حقوق بشر است. این موردی است که باید حتماً از آن برای یک اعتراض جهانی استفاده کرد و فکر می‏کنم پشتیبانی بین‏المللی هم در شرایط کنونی، می‏توان برای چنین پروژه‏ای گرفت.
 
حکومت ایران و اعتراض‌های ما
 
یک خانم حاضر در مراسم نه به اعدام در میدان حقوق بشر تروکادرو، می‏گوید: “من زهره نعیمی هستم و به دعوت سازمان‏هایی که مخالف اعدام در ایران و در همه‏ جای دنیا هستند، در این تظاهرات شرکت کرده‏ام.
 
الان شرایط در ایران خیلی بد است و خیلی‏‏ها را اعدام می‏کنند. من به‌طور کلی با هر مورد اعدامی مخالف هستم. الان هم بچه‏هایی را که واقعاً هیچ جرمی نداشتند، به این دلیل که یا شعار نوشته‏اند یا ایده‏شان را اعلام کرده‏اند، دارند اعدام می‏کنند و این خیلی دردناک است؛ چه برای خانواده‏ها و چه برای ما. این‏ها مثل بچه‏های ما هستند و این خیلی باعث تأسف است.
 
به‏خصوص این بیشتر دردناک است که آن‏هایی که این بچه‏ها را اعدام می‏کنند، خودشان جنایت کرده‏اند، قتل کرده‏اند و اگر قرار باشد کسی مجازات شود، آن‏ها باید باشند. ولی برعکس بچه‏هایی را دارند اعدام می‏کنند که فقط با افکارشان ایده‏ای را بیان کرده‏اند و این برای همه خیلی دردناک است و امیدوارم این احکام را متوقف کنند و تا آن‏جا پیش نروند که این بچه‏ها را اعدام کنند.”
 
فکر می‏کنید این اعتراض‌ها به گوش مردم در ایران هم برسد؟
 
امیدوارم! به گوش مردم که می‏رسد و احتمالاً خیلی از مردم ایران هم با اعدام مخالفند. اما اینکه آیا به گوش حکومت می‏رسد یا نه؟ امیدوارم آن‏ها این اعتراض‌ها را بشنوند.
 
وحشت مرگ
 
در قسمتی از بیانیه‏ پایانی این گردهمایی که خواستار لغو اعدام و لغو حکم اعدام زندانیان سیاسی در ایران شده، آمده است:”… رژیم به‏خاطر سیاست اقتصادی فاجعه‏بارش نیز با بحرانی بی‏سابقه روبرو است و به‏ویژه با سقوط دیکتاتورهای منطقه دچار وحشت مرگ شده و باز به تنها سلاح همیشگی‌اش، یعنی سرکوب و اعدام هرچه بیشتر پناه برده است. تا با ایجاد ارعاب بتواند در آستانه‏ مضحکه‏ انتخابات نمایشی‌اش جلوی برآمد جنبش اعتراضی مردم ایران را بگیرد.”
 
در بخشی دیگر از این مقاله با اشاره به این تایید حکم اعدام زانیار مرادی، لقمان مرادی و سعید ملک‏‏پور و صدور حکم اعدام برای مهدی علیزاده، وحید اصغری، رضا اسماعیلی، جواد لاری و امیر میرزایی حکمتی تاکید شده است: “ما خواهان لغو حکم اعدام ده‏ها زندانی سیاسی محکوم به اعدام و آزادی بی‏قید و بی‏شرط آن‏ها، با دیگر زندانیان سیاسی در ایران هستیم.”
 
گفتنی است این بیانیه توسط کمیته‏ مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی، جامعه‏ دفاع از حقوق بشر در ایران، کمپین لغو حکم اعدام لقمان و زانیار مرادی، انجمن گفت‏وگو و دمکراسی و کانون انجمن‏های ایرانی در فرانسه ارائه شد.