چه نوع بشری می‌تواند در این قرن و قرن آینده به حیات خود ادامه دهد؟ چه شکل‌های دیگر زندگی می‌توانند به موازات زندگی ما مجال بروز و ظهور پیدا کنند؟ در این امر شکی وجود ندارد که همه اینها بیش از هر چیزی به شیوه تغذیه ما وابسته است.

اثر از پیتر آرتسن نقاش هلندی قرن شانزدهم با عنوان: A Meat Stall with the Holy Family Giving Alms

می‌توان تصور کرد که ما مصرف همه محصولات را  تقریباً به صفر رسانیده‌‌ایم ولی در همان حال به شیوه غذا خوردن معمول خود ادامه می‌دهیم. در این حالت ما همچنان در حال نابود ساختن چرخه حیات بر روی کره زمین هستیم، و این امر تغییر نخواهد کرد تا زمانی که رژیم غذایی خود را تغییر دهیم.

امروزه همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که باید تغییری اساسی در رژیم غذایی ما صورت بگیرد: تغییر از رژیم غذایی حیوانی به رژیم غذایی گیاهی. مقاله‌ای که چندی پیش در مجله ساینس منتشر شد، نشان می‌دهد در حالی که تولید برخی از گوشت‌ها و مواد لبنی از برخی دیگر بیشتر به جریان حیات آسیب می‌رسانند، ولی در مجموع تولید  مواد لبنی و پروتئین‌های حیوانی در مقایسه با تولید پروتئین‌های گیاهی بیشتر برای چرخه حیات در کره زمین زیانبار است.

در این مقاله می‌خوانیم که مزرعه‌ها و زمین‌های اختصاص یافته برای پرورش دام ۸۳ درصد زمین‌های کشاورزی کل کره زمین را به خود اختصاص می‌دهد، در حالی که ۱۸ درصد کالری مصرفی ما از این زمین‌ها تامین می‌شود. یک رژیم غذایی گیاهی قبل از هر چیز زمین‌های کشاورزی مورد استفاده را تا میزان ۷۶ درصد کاهش می‌دهد و در نتیجه گازهای گلخانه‌ای و سایر آلاینده‌هایی را که به سبب تولید غذا ایجاد می‌شوند به نصف می‌رساند.

یکی از دلایل این امر پایین بودن راندمان تغذیه احشام با دانه‌های گیاهی است: اکثر ارزش غذایی پروتئین گیاهی در تبدیل آن به پروتئین حیوانی از بین می‌رود. [در نتیجه انسان با خوردن مستقیم دانه‌های گیاهی میزان جذب پروتئین را افزایش می‌دهد.] این قضیه این ادعای من را تقویت می‌کند که اگر بخواهید سویای کمتری بخورید، باید سویا بخورید: ۹۳ درصد از سویایی که ما مصرف می‎کنیم، یعنی چیزی که عامل نابودی جنگل‌ها است در گوشت، لبنیات، تخم مرغ و ماهی قرار دارد و اکثر آن در تبدیل شدن به پروتئین حیوانی از بین می‌روند. وقتی ما سویا را مستقیم می‌خوریم، محصول کشاورزی کمتری لازم است تا همان مقدار پروتئین را به شکل دامی برای ما فراهم آورد.

تبدیل علوفه به گوشت نیز اثر به مراتب زیانبارتری را دارد. دلیل این امر آن است که برای تولید پروتئین حیوانی زمین‌های زیادی باید به مراتع دامی تبدیل شوند: میزان مراتع دامی تقریباً دو برابر زمین‌های کشاورزی است، در حالی که این مقدار تنها بخش اندکی از پروتئینی را که ما مصرف می‌کنیم تامین می‌کند.

با همه اینها صنعت کشتار دام و طیور همواره خواهان تطاول بیشتر به جهان سایر موجودات زنده است. اکنون  دامداران در انگلستان در خواست کرده‌اند که در برابر درندگان و حیوانات وحشی مثل گرگ‌ها از آنها حمایت شود. برای من این پرسش مطرح است که نابود ساختن حیوانات وحشی و گرگ‌ها برای امن کردن بیشتر مراتع برای پرورش گوسفندان چه توجیهی دارد؟ مهمترین کاری که می توان در راستای حفظ محیط زیست انجام داد تقلیل میزان زمین کشاورزی  بکار رفته برای دامداری است.

اگر نتوانید خوب آشپزی کنید- و بسیاری از مردم نه مهارت‌اش را دارند و نه فضای لازم برای این کار را- رژیم غذایی گیاهی می‌تواند یا خسته کننده یا گران از آب درآید. ما نیازمند غذاهای بهتر و ارزانتر گیاهی هستیم که خیلی راحت و سریع بتوانند جایگزین گوشت شوند.

تغییر اساسی با تولید انبوه گوشت مصنوعی (cultured meat)  [گوشتی که در آزمایشگاه به شکل سلولی تولید می‌شود] روی خواهد داد. با این حال سه اشکال اساسی علیه گوشت مصنوعی مطرح می شود. اول اینکه ایده گوشت مصنوعی نفرت‌انگیز است. اگر برای شما این ایده نفرت‌انگیز است، دعوتتان می‌کنم تا ببینید چگونه برگرها و سوسیس‌های مورد علاقه شما تولید می‌شوند.

ایراد دوم این است که گوشت مصنوعی جریان تولید غذای محلی را تحلیل می‌برد. احتمالا کسانی که این ادعا را مطرح می‌‌کنند نمی‌دانند که غذای حیوانات از کجا می‌آید. آذوقه حیوانات نه به شکل محلی بلکه از نقاط دیگر دنیا تامین می‌شوند. ایراد سوم که از بقیه آنها اهمیت بیشتری دارد بدین قرار است: گوشت مصنوعی خود می‌‌تواند به نوع جدیدی از انحصار شرکتی بیانجامد. همین حالا هم صنعت تأمین اغذیه دام و طیور در دستان شرکت‌های بزرگ است. اما باید برای حصول اطمینان از این که تولید گوشت مصنوعی با چنین سرنوشتی مواجه نمی‌شود تلاش کنیم: در این بخش نیز همچون بخش‌های دیگر نیازمند قوانین قوی ضد انحصاری هستیم.

*این مطلب در گاردین منتشر شده است.


در همین زمینه