چه نوع بشری میتواند در این قرن و قرن آینده به حیات خود ادامه دهد؟ چه شکلهای دیگر زندگی میتوانند به موازات زندگی ما مجال بروز و ظهور پیدا کنند؟ در این امر شکی وجود ندارد که همه اینها بیش از هر چیزی به شیوه تغذیه ما وابسته است.
میتوان تصور کرد که ما مصرف همه محصولات را تقریباً به صفر رسانیدهایم ولی در همان حال به شیوه غذا خوردن معمول خود ادامه میدهیم. در این حالت ما همچنان در حال نابود ساختن چرخه حیات بر روی کره زمین هستیم، و این امر تغییر نخواهد کرد تا زمانی که رژیم غذایی خود را تغییر دهیم.
امروزه همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که باید تغییری اساسی در رژیم غذایی ما صورت بگیرد: تغییر از رژیم غذایی حیوانی به رژیم غذایی گیاهی. مقالهای که چندی پیش در مجله ساینس منتشر شد، نشان میدهد در حالی که تولید برخی از گوشتها و مواد لبنی از برخی دیگر بیشتر به جریان حیات آسیب میرسانند، ولی در مجموع تولید مواد لبنی و پروتئینهای حیوانی در مقایسه با تولید پروتئینهای گیاهی بیشتر برای چرخه حیات در کره زمین زیانبار است.
در این مقاله میخوانیم که مزرعهها و زمینهای اختصاص یافته برای پرورش دام ۸۳ درصد زمینهای کشاورزی کل کره زمین را به خود اختصاص میدهد، در حالی که ۱۸ درصد کالری مصرفی ما از این زمینها تامین میشود. یک رژیم غذایی گیاهی قبل از هر چیز زمینهای کشاورزی مورد استفاده را تا میزان ۷۶ درصد کاهش میدهد و در نتیجه گازهای گلخانهای و سایر آلایندههایی را که به سبب تولید غذا ایجاد میشوند به نصف میرساند.
یکی از دلایل این امر پایین بودن راندمان تغذیه احشام با دانههای گیاهی است: اکثر ارزش غذایی پروتئین گیاهی در تبدیل آن به پروتئین حیوانی از بین میرود. [در نتیجه انسان با خوردن مستقیم دانههای گیاهی میزان جذب پروتئین را افزایش میدهد.] این قضیه این ادعای من را تقویت میکند که اگر بخواهید سویای کمتری بخورید، باید سویا بخورید: ۹۳ درصد از سویایی که ما مصرف میکنیم، یعنی چیزی که عامل نابودی جنگلها است در گوشت، لبنیات، تخم مرغ و ماهی قرار دارد و اکثر آن در تبدیل شدن به پروتئین حیوانی از بین میروند. وقتی ما سویا را مستقیم میخوریم، محصول کشاورزی کمتری لازم است تا همان مقدار پروتئین را به شکل دامی برای ما فراهم آورد.
تبدیل علوفه به گوشت نیز اثر به مراتب زیانبارتری را دارد. دلیل این امر آن است که برای تولید پروتئین حیوانی زمینهای زیادی باید به مراتع دامی تبدیل شوند: میزان مراتع دامی تقریباً دو برابر زمینهای کشاورزی است، در حالی که این مقدار تنها بخش اندکی از پروتئینی را که ما مصرف میکنیم تامین میکند.
با همه اینها صنعت کشتار دام و طیور همواره خواهان تطاول بیشتر به جهان سایر موجودات زنده است. اکنون دامداران در انگلستان در خواست کردهاند که در برابر درندگان و حیوانات وحشی مثل گرگها از آنها حمایت شود. برای من این پرسش مطرح است که نابود ساختن حیوانات وحشی و گرگها برای امن کردن بیشتر مراتع برای پرورش گوسفندان چه توجیهی دارد؟ مهمترین کاری که می توان در راستای حفظ محیط زیست انجام داد تقلیل میزان زمین کشاورزی بکار رفته برای دامداری است.
اگر نتوانید خوب آشپزی کنید- و بسیاری از مردم نه مهارتاش را دارند و نه فضای لازم برای این کار را- رژیم غذایی گیاهی میتواند یا خسته کننده یا گران از آب درآید. ما نیازمند غذاهای بهتر و ارزانتر گیاهی هستیم که خیلی راحت و سریع بتوانند جایگزین گوشت شوند.
تغییر اساسی با تولید انبوه گوشت مصنوعی (cultured meat) [گوشتی که در آزمایشگاه به شکل سلولی تولید میشود] روی خواهد داد. با این حال سه اشکال اساسی علیه گوشت مصنوعی مطرح می شود. اول اینکه ایده گوشت مصنوعی نفرتانگیز است. اگر برای شما این ایده نفرتانگیز است، دعوتتان میکنم تا ببینید چگونه برگرها و سوسیسهای مورد علاقه شما تولید میشوند.
ایراد دوم این است که گوشت مصنوعی جریان تولید غذای محلی را تحلیل میبرد. احتمالا کسانی که این ادعا را مطرح میکنند نمیدانند که غذای حیوانات از کجا میآید. آذوقه حیوانات نه به شکل محلی بلکه از نقاط دیگر دنیا تامین میشوند. ایراد سوم که از بقیه آنها اهمیت بیشتری دارد بدین قرار است: گوشت مصنوعی خود میتواند به نوع جدیدی از انحصار شرکتی بیانجامد. همین حالا هم صنعت تأمین اغذیه دام و طیور در دستان شرکتهای بزرگ است. اما باید برای حصول اطمینان از این که تولید گوشت مصنوعی با چنین سرنوشتی مواجه نمیشود تلاش کنیم: در این بخش نیز همچون بخشهای دیگر نیازمند قوانین قوی ضد انحصاری هستیم.
*این مطلب در گاردین منتشر شده است.
در همین زمینه
راه نجات این است که زنان لوازم آرایش و لباس کمتر بخرند.
mohammad / 15 June 2018
مشکل اصلی بنظر من ناشی از افزایش بی رویه جمعیت دنیاس که فشار روی منابع طبیعی
رو بسیار زیاد کرده . هرچقدر هم به کاهش مصرف روبیا یم در نهایت باید قبول کنیم
این کره نمیتونه تا بی نهایت افزایش جمعیت داشته باشه. نمودار افزایش جمعیت
دنیا از پیدایش بشر تا امروزو ملاحظه کنید خودتون قبول اشکال از کجاست.
روزبه / 16 June 2018
آقای روزبه، اگر من مثل شما فکر می کردم، برای علاج کار، دور از جان شما و عزیزانت، اول از خود وفرزندهایم شروع می کردم تا اولگویی باشم برای دیگرانی که فکر می کنند گنجایش زمین سر رفته است. همه چیز هست، تقسیم نادرست است.
جواد / 16 June 2018
روزبه جان افزایش جمعیت مشخصا یک عامل اساسی است, اما نه عامل اصلی. با استفاده از تمامی امکانات و ظرفیتهای موجود کنونی در حیطه های کشاورزی, دامداری, علوم,… میتوان به راحتی برای تمامی کره زمین تغذیه فراهم کرد و آنهم از راه درست, صحیح و با حفظ محیط زیست, اما این منطق سود آوری, سرمایه دارانهء بازار است که مانع تحقق چنین امری بدیهی می شود.
چنانکه در مورد مقولهء جمیعت شناسی نیز علاقه مند باشی در ذیل مقالی است در این مورد.
(چند سال پیش در سایتی دیگر, یک رفیق روزبه ی دیگری بود که شما منو خیلی به یاد ایشان می اندازید).
MARXISM AND DEMOGRAPHY
WALLY SECCOMBE
New Left Review I/137, January-February 1983
هوشنگ / 16 June 2018
پاسخ به جواد.
من خودم از اون زمان که به این نتیجه رسیدم به همه از جمله فرزندان خودم نصیحت و توصیه
کرده و میکنم که بچه دار نشوند چون آینده خوبی برایشان در پیش نیست . ولی بچه ها کی به حرف والدین گوش کردن که الان بچه های من بکنند.
متاسفانه وقتی صحبت از منابع غذایی در کره زمین میشه همه به انسانها فکر میکنند در حالی
این افزایش بی رویه جمعیت کل تنوع حیات رو از بین برده از پستانداران خزندگان
ماهیها وووو و هر گونه افزایش جمعیتی تاکنون به قیمت از دست دادن حیات زیست
گونه های دیگه حیات شده . در کره زمین کمتر جایی است که بکر باقی مونده.
امروزه این میلیاردها انسان خواهان خوردن و زیستن ساده نیستند و همه خواهان الگوی
زیست رفاه غربیند . امروز همه دنیا خواهان رفاهند چه کسی خواهان ساده زیستیست.
آیا کسی محدویت توانایهای این کره خاکی را انکار کند ؟ یا جمعیت کره زمین میتواند
تا بینهایت رشد کند؟!!!!! حالا 7میلیارد نه 100 میلیارد آخرش چه؟ باید به رشد جمعیت
ایست زد یا نه؟ بزودی چه بسا شاهد جنگهای خانمانسوز بر سر منابع طبیعی خواهیم بود ووووو
روزبه / 17 June 2018
نگاه نکردن به امور ناخوشایند جزو سرشت بشر است. ما معمولا وقتی با سوال سختی
مواجه میشویم دوست داریم روی خود را از آن برگردانیم! گرت هاردین این را ” عامل
شترمرغ” نامیده است( در کتابی به همین نام).
اصل موضوع همانطور که روزبه اشاره کرده, جمعیت است. اکنون ما هفت و نیم میلیارد
جمعیت را درون سیاره ای قرار داده ایم که حداکثر ظرفیت مفید آن 40% این مقدار است.
کسانی که میگویند ظرفیت زمین برای جمعیت کنونی بسنده است همواره از محاسبات
عددی دقیق طفره میروند!
در این باره مقاله ای در همین سایت زمانه نگاشته شده به نام:” چرا کره زمین ظرفیت
افزایش جمعیت را دارد؟”.این جانب نقدی بر دلایل باورمندان به این توهم را زیل آن
مقاله نوشتم و در ادامه یک محاسبه عددی ساده هم به آن ضمیمه کردمکه برای
طولانی نشدن موضوع ,تکرار نمیکنم . خواننده علاقه مند را ارجاع میدهم به همان
مقاله نوشته شده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۶.
اشکان / 17 June 2018