نشریه بریتانیایی گاردین در گزارشی به قلم جولیان بورگر، دبیر بخش دیپلماسی آن رسانه، واکنش‌های احتمالی ایران را به تحریم‌های اقتصادی اخیر بررسی کرده‌است که صنعت نفت ایران را نشانه می‌رود.

 
روز دوشنبه، ۲۳ ژانویه (سوم بهمن) وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی بر سر توقف واردات نفت از ایران و تحریم بانک مرکزی آن کشور توافق کردند. بر مبنای این توافق، دارایی‌های بانک مرکزی ایران در اروپا مسدود خواهد شد و قراردادهای نفتی با ایران نیز تنها تا تاریخ اول ژوئیه (یازدهم تیر) معتبر خواهد بود. در همان زمان، آمریکا هم مجموعه اقدامات تنبیهی خود علیه اقتصاد ایران را تکمیل کرد و با تصویب تحریم‌های جدید، ایران را در شرایطی سخت‌تر قرار داد. 
 
ایران در سال‌های اخیر یک پنجم از نفت صادراتی خود را به اروپا می‌فروخت که اکنون می‌باید خریدار دیگری برای آن بیابد. در عین حال هنوز می‌تواند به کشورهای آسیایی نفت بفروشد، اما چنان‌چه تحلیل‌گر گاردین می‌گوید، ناگزیر است که تخفیف بسیاری به مشتریان آسیایی خود بدهد.
 
بورگر می‌نویسد: “برخلاف تحریم‌های پیشین ایران، این بار تحریم نفت تقریبا به همه شهروندان ایران آسیب می‌رساند و به منزله یک تهدید برای حاکمیت به حساب می‌آید. تهران همیشه گفته‌است که چنین اقدامی عین اعلام جنگ است. بسیاری از کارشناسان حقوقی غرب نیز بر این سخن صحه می‌گذارند.”
 
این نویسنده به رخدادهای اخیر در خلیج فارس اشاره می‌کند، عبور ناو هواپیمابر آمریکا به همراه کشتی‌های جنگی بریتانیا و فرانسه از تنگه هرمز که علی‌رغم هشدارهای مقامات ارشد سپاه پاسداران ایران، بی‌هیچ حادثه خاصی صورت پذیرفت. او اما نوید رخ‌دادها و تنش‌های دیگری را در خلیج فارس می‌دهد که با نزدیک شدن به موعد تحریم‌ها جدی‌تر خواهد شد. “ایالات متحده آمریکا حضور نظامی خود را در منطقه پررنگ‌تر کرده‌است و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تدارک مانور دریایی جدیدی برای ماه آینده است.”
 
عرضه نفت ایران
 
“تنگه هرمز گلوگاهی حیاتی برای انتقال نفت خلیج فارس به جهان است. کوچک‌ترین ناملایمتی می‌تواند منجر به افزایش شدید قیمت نفت خام شود و این به معنای مصیبت برای اقتصاد جهانی است که به نفت وابستگی دارد.”
 
اگر ایران تنگه را ببندد، انگار که شریان‌های حیاتی خود را قطع کرده‌است، چرا که شصت درصد درآمد آن از فروش نفت حاصل می‌شود
 
بورگر با اشاره به تهدیدهای برخی مقامات سپاه مبنی بر بستن تنگه هرمز می‌نویسد: “برای مقامات ایران ساده است که به تلافی تحریم‌های اخیر، به نگرانی‌ها در رابطه با بستن تنگه هرمز دامن بزنند و به این ترتیب قیمت هر بشکه نفت خام را به ۱۱۵ دلار برسانند. این اتفاق، چنان‌چه خیلی‌ها هشدار داده‌اند، می‌تواند ضربه مهلکی به اقتصاد جهانی وارد بیاورد که در حال بهبود یافتن است. از این رو هر حرکتی از جانب نیروی دریایی ایران در خلیج فارس، می‌تواند مثل یک بمب عمل کند.”
 
بورگر به زیردریایی‌های ایران اشاره می‌کند که قابلیت کاشت مین را دارند و از هزاران قایق‌ نظامی مجهز به موشک‌های ضدکشتی سخن می‌گوید که ایران در اختیار دارد. همچنین سنت شهادت در میان ایرانیان را یادآوری می‌کند که می‌تواند سلاحی در دست حکومت علیه دشمنان خود باشد
او اما احتمال بستن تنگه هرمز را آن‌قدرها بالا نمی‌داند چرا که بیشتر از دشمنان ایران، این خود ایران است که از بستن تنگه هرمز متضرر می‌شود؛ “[چنین اقدامی برای ایران] مثل یک شمشیر دولبه می‌ماند. عربستان سعودی می‌تواند نفت خود را از طریق خط لوله عرضه کند در حالی که همه سکوهای نفتی ایران در قسمت غربی تنگه واقع است. بنابراین اگر ایران تنگه را ببندد، انگار که شریان‌های حیاتی خود را قطع کرده‌است، چرا که شصت درصد درآمد آن از فروش نفت حاصل می‌شود.”
 
“به جز این، ایالات متحده هیچ ابهامی در این رابطه باقی نگذاشته‌است که هر گونه اخلالی در جریان عبور و مرور [نفت‌کش‌ها] در خلیج فارس با اقدام نظامی سنگینی مواجه خواهد شد و تاسیسات هسته‌ای ایران هدف حملات قرار خواهد گرفت. این خط قرمز آمریکاست.”
 
گزینه‌های نظامی آمریکا
 
نویسنده گاردین در ادامه تلاش می‌کند این پرسش را پاسخ ‌دهد که اگر روزی کار به تقابل نظامی کشید، آمریکا چگونه می‌تواند بر ایران تفوق بیابد. او می‌نویسد: “تردیدی در قدرت تهاجمی آمریکا نیست. ناوگان پنجم آن که در خلیج فارس گشت می‌زند، قرار است به یک یا دو ناو هواپیمابر دیگر مجهز شود. در عین حال نیروهای آمریکا از عراق خارج شده‌اند و پنتاگون بر شمار نیروهای نظامی خود در کویت افزوده است. لس‌آنجلس تایمز گزارش داده‌است که اکنون پانزده هزار نیروی آمریکایی آنجا هستند، شامل دو تیپ نظامی و یک واحد هلیکوپتر. در عین حال آمریکا پشت‌گرم به حضور معنادار نیروی دریایی بریتانیا در خلیج فارس و متحدان عربی‌اش است. ارتش ایران در مقایسه با آن بسیار کوچک جلوه می‌کند، اما این ارتش آن‌قدر نیرومند هست که بتواند به ناوگان تجاری آسیبی جدی وارد آورد.”
 
بورگر به زیردریایی‌های ایران اشاره می‌کند که قابلیت کاشت مین را دارند و از هزاران قایق‌ نظامی مجهز به موشک‌های ضدکشتی سخن می‌گوید که ایران در اختیار دارد. همچنین سنت شهادت در میان ایرانیان را یادآوری می‌کند
 
بورگر به زیردریایی‌های ایران اشاره می‌کند که قابلیت کاشت مین را دارند و از هزاران قایق‌ نظامی مجهز به موشک‌های ضدکشتی سخن می‌گوید که ایران در اختیار دارد. همچنین سنت شهادت در میان ایرانیان را یادآوری می‌کند که می‌تواند سلاحی در دست حکومت علیه دشمنان خود باشد.
 
به گفته او، “بزرگ‌ترین نگرانی ناوگان پنجم این است که ایران با اتکا به چنین قوایی بتواند در نبردی نامتناجس بر کشتی‌های آن پیروز شود، به‌ویژه در حدود کم عرض تنگه هرمز که جزایر پراکنده‌ای در آنجا واقع است و به همین خاطر برای حملات غافل‌گیرکننده ایرانیان، مکانی ایده‌آل خواهد بود.”
 
“یکی از راهکارهای نیروی دریایی آمریکا در این‌باره ساخت نوع جدیدی از کشتی‌های جنگی است، کشتی‌هایی که قادر به مبارزه در کناره ساحل هستند و به منظور مقابله با تاکتیک‌های نیروی دریایی ایران ساخته شده‌اند. این کشتی‌ها [که به LCS شهرت دارند] زیبا، کوچک و سریع هستند و عالی، برای آب‌های کم عمق.”
 
“در نهایت این که آمریکا می‌تواند از برتری خود در هوا و انبوه موشک‌های هدایت شونده دقیق خود برای انهدام سایت‌های موشکی ایران و بنادر نظامی و اسکله‌های ساحلی آن بهره بگیرد. همچنین به طور قطع این حملات نظامی مشمول مراکز فرماندهی و احتمالا سایت‌های هسته‌ای نیز خواهد بود.”
 
تدابیر ایران
 
اما واضح است که ایران نیز در برابر تهدیدها و تهاجم نظامی بی‌کار نمی‌نشیند. بورگر در آخرین سطرهای گزارش خود تاکتیک‌های احتمالی ایران را در مقابله با غرب مرور می‌کند.
 
نویسنده گاردین در گزارش خود از تعبیری خاص سخن می‌گوید که گویا میان مقامات ایران مصطلح است: “اگر قرار باشد که ما سقوط کنیم، همه را با خود پایین می‌کشیم.”
 
یکی از این تاکتیک‌ها می‌تواند تقلیدی باشد از الگوی “جنگ نفت‌کش‌ها” که بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۷ میان ایران و عراق به وقوع پیوست. هدف از این تاکتیک، افزایش نرخ بیمه و دیگر هزینه‌های کشتیرانی است که به صعود قیمت نفت یاری می‌رساند و همین خود حادثه‌ای دردناک برای غرب خواهد بود.
 
بورگر: در نهایت این که آمریکا می‌تواند از برتری خود در هوا و انبوه موشک‌های هدایت شونده دقیق خود برای انهدام سایت‌های موشکی ایران و بنادر نظامی و اسکله‌های ساحلی آن بهره بگیرد. همچنین به طور قطع این حملات نظامی مشمول مراکز فرماندهی و احتمالا سایت‌های هسته‌ای نیز خواهد بود
او به نقل از سم گاردینر، استاد استرتژی و عملیات‌های نظامی در کالج نشنال وار (National War College)، می‌نویسد: “نیازی نیست که آنها کار خاصی بکنند. اگر آنها همان کاری را که در جریان جنگ نفت‌کش‌ها کردند، این بار نیز بخواهند انجام دهند، یک مین دریایی به کشتی دشمن برخورد می‌کند. اتفاقاتی مثل این، قیمت نفت را بالا می‌برد.”
 
نویسنده گاردین در انتهای گزارش خود از تعبیری خاص سخن می‌گوید که گویا میان مقامات ایران مصطلح است: “اگر قرار باشد که ما سقوط کنیم، همه را با خود پایین می‌کشیم.”
 

بورگر می‌نویسد: “مقصود آنها خیلی واضح است. اگر قدرت‌های غرب به ایران حمله کنند، عرصه جنگ محدود به مرزهای ایران نخواهد بود، بلکه تمام جهان به میدان جنگ ایران تبدیل خواهد شد.”