محمود خوشنام – در یکی از برنامه‏های پیشین اشاره کردیم که از نخستین دهه‏ قرن جاری خورشیدی، رفته رفته پای زنان نیز به عرصه‏های هنری و از جمله موسیقی باز شد. البته پیش از آن، زنان ارمنی که غالباً در صحنه‏های تئاتری بازی می‌‏کردند، سرکی هم به تالارهای کنسرت می‌‏زدند. حضور و شرکت آنان، اگرچه به سبب لهجه‏ ارمنی‏‌شان با اجرای موسیقی سنتی سازگار نبود، ولی به‏ هر حال بودش به ز نبود جلوه می‌‏کرد و می‌‏توانست تا حدودی جای خالی زنان مسلمان ایرانی را بگیرد.

از میان این زنان، چند تنی، هم به دلیل بازیگری و هم به سبب آوازخوانی، شهرت بسیار پیدا کرده‏اند و علاوه بر کنسرت‏گذاری، در برخی از اُپرت‏‌ها و موزیکال‏های آن سال‏‌ها نیز شرکت داشتند. نام پری آقابابایف در صدر فهرست زنان ارمنی‏ نشسته که با آوازخوانی خود، موسیقی مردانه‏ سنتی را نیز از ظرافت زنانه برخوردار ساخته‏اند.
 

می‌‏دانیم که پری آقابابایف در سال‏های دهه‏ ۱۳۰۰، در نمایش‏های رضا کمال شهرزاد نیز شرکت می‌‏کرد و هر جا که نمایش حکم می‌‏کرد، آواز نیز می‌‏خواند. او از جمله، در نمایش «پریچهر و پریزاد»، اثر شهرزاد، در گراندهتل تهران، نقش‏آفرینی می‌‏کرد که موسیقی آن را درویش‏ خان معروف ساخته بود.
 

محمود خوشنام – آشنایی و ازدواج لورتا با عبدالحسین نوشین، نقطه‏ عطفی در زندگی او پدید آورد و فعالیت او را محدود به عرصه‏ تئا‌تر کرد.

نمایندگان کمپانی «هیزماسترز وُیس» (His Master «s Voice) که در‌‌ همان سال‏‌ها به ایران آمدند، خوانده‏های پری آقابابایف را نیز ضبط کردند. در میان این ضبط ‏شده‌ها، ترانه‌ای انقلابی وجود دارد با عنوان «دختران سیروس» که خیلی‏‌ها آن را از آن عارف قزوینی می‌‏دانند. ولی فرم و ساختار ترانه، بیشتر به سبک امیرجاهد است؛ اگرچه از آن او نیز نیست. شاید آهنگساز نا‌شناسی آن را به شیوه‏ امیرجاهد ساخته و از ترس تکفیر ملایان، نام خود را بر آن ننهاده باشد.
 

پری آقابابایف، آن‏گونه که بدیع‏زاده می‌‏گوید، چند ترانه‏ی او را نیز خوانده است.
 

لورتا هایراپتیان نیز از دیگر هنرپیشگان ارمنی است که در عرصه‏ آواز و ترانه‏خوانی فعال بوده است. لورتا در سال ۱۲۹۰ در تهران‌زاده شد. خانواده‏ی او در بحبوحه‏ درگیر‏های انقلاب اکتبر به ایران آمده بودند. او از نوجوانی به بازی در تئا‌تر علاقمند شد و در نمایش‏نامه‏های موزیکال و یا اُپرت‏های اولیه‏ ایرانی، از صدای گرم خود نیز استفاده کرد. از جمله در اُپرت «یوسف و زلخیا» که بر اساس منظومه‏ای از وحشی بافقی ساخته شده بود.

آشنایی و ازدواج لورتا با عبدالحسین نوشین، نقطه‏ی عطفی در زندگی او پدید آورد و فعالیت او را محدود به عرصه‏ تئا‌تر کرد. کار در تئا‌تر فردوسی و تئا‌تر سعدی که به همت نوشین و یارانش برپا شده بود، دیگر مجالی برای پرداختن به موسیقی باقی نمی‌‏گذاشت.
 

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
گفت‏وگوی من و حیرانی من گوش کنید
قصه‏ی بی‏سروسامانی من گوش کنید
شرح این قصه‏ی جان‏سوز نگفتن تا کی؟
سوختن سوختن، این راز نهفتن تا کی؟

با ظهور خواننده‏ سنت‏شکنی چون قمرالملوک وزیری که پیش از این، به او پرداخته‏ایم، ورود و حضور زنان در صحنه‏ اجرایی موسیقی آسان‏‌تر شد و رفته رفته همه‏ راه‌بندان‌ها از میان رفت.
 

روح‏انگیز و ملوک ضرابی که از آن دو نیز یاد کرده‏ایم، با گذر از راه همواری که قمر پدید آورده بود، وارد میدان شدند و پس از آن دو، خیل زنان به عرصه‏های مختلف اجرایی موسیقی روی آوردند و ظرافت و طراوتی به آن بخشیدند که پرداختن به همه‏ آن‏‌ها، از محدوده‏ی تنگ برنامه‏ی ما بیرون است. تنها می‌‏توان به زمینه‏‏سازان و برجستگان آن‏‌ها اشاره کرد.
 

یکی از صداهای برجسته در دهه‏ دوم و سوم قرن حاضر، ملکه برومند بود، که خیلی از زود از صحنه بیرون رفت.
 

محمود خوشنام: با ظهور خواننده‏ سنت‌شکنی چون قمرالملوک وزیری ورود و حضور زنان در صحنه‏ اجرایی موسیقی آسان‏‌تر شد و رفته رفته همه‏ راه‌بندان‌ها از میان رفت.

ملکه که برادرزاده‏ نورعلی‏خان برومند، ردیف‏‌شناس معروف بود، در سال ۱۲۹۰ در تهران‌زاده شد و موسیقی را ابتدا نزد عموی خود و بعد نزد ابوالحسن صبا، حبیب سُماعی، تاج اصفهانی و مرتضی محجوبی فراگرفت. او با همین هنرمندان، سفری نیز به شام و بیروت داشت و در آن‏جا از صدای خود، صفحاتی را به ضبط درآورد. آشنایی ملکه با اسماعیل مهرتاش، پای او را به جمع هنرمندان «جامعه‏ باربد» نیز باز کرد. او در «جامعه‏ باربد» در چند نمایش‏نامه نقش اول را ایفا کرد و از آواز خود نیز در اجرای برنامه بهره گرفت.
 

ملکه برومند در سال ۱۳۶۹ در تهران درگذشت.

در پایان برنامه‏ی امشب، به خواننده‏ی دیگری می‌‏رسیم که او را باید حد فاصل میان سنتی‏‌ها و خوانندگان نوآور بعدی به‏شمار آورد. عزت روح‏بخش که باید او را از خوش‏تحریر‌ترین خوانندگان زن به‏شمار آورد.
 

عزت روح‏بخش شاگرد علی‏خان نایب‏سلطنه بود و از سال ۱۳۲۰، یک سال پس از برپایی نخستین رادیو در ایران، به جرگه‏ی خوانندگان اندک آن پیوست. علی‏اکبر شهنازی، ابوالحسن صبا و مرتضی نی‏داوود نخستین همراهی‏کنندگان او در رادیو بودند.
 

روح‏بخش در بعضی از کنسرت‏های «انجمن موسیقی ملی»، به رهبری روح‏الله خالقی نیز شرکت داشت و قطعات دشواری از بدیعی و خالقی را به‏راحتی اجرا می‌‏کرد.
 

مجید وفادار آهنگ‏سازی بود که برای روح‏بخش ترانه می‌‏ساخت. چندی بعد، پای او به برنامه‏ گل‏های جاویدان و رنگارنگ نیز باز شد. علاوه بر آن، روح‏بخش در یکی دو فیلم سینمایی نیز ایفای نقش کرده است.
 

یکی از ترانه‏های شهرت‏یافته‏ روح‏بخش، قطعه‏ محلی «گل پامچال» است که اینک با هم به تکه‏ای از آن گوش می‌‏کنیم:


گل پامچال، گل پامچال،
بیرون بیا، بیرون بیا
فصل بهاره، فصل بهاره
شکوفان، شکوفان
غنچه واکونه، غنچه واکونه
بلبل سرداره، بلبل سرداره
بشوم قربان دلبر
می‌‏ هم‏پیمان دلبر

در همین زمینه:
::مجموعه برنامه‌های برجستگان سنتی::