المیرا حسینی- در سال ۱۹۷۴ هنرمند صرب، ماریانا آبراموویچ در یک اجرای نمایشی به نام ریتم، در برابر تماشاکنندگان ایستاد، ابزارهایی را فراهم کرد و تماشاگران را واداشت تا به اختیار ابزارها را انتخاب و با بدنش ارتباط برقرار کنند. ابزارها شامل طیف متفاوتی از آن چیزهایی بودند که تماشاچیان میتوانستند با آنها نقشی از لذت و مهر تا خشونت و زخم بر بدن بازیگر بزنند؛ از چاقو، قیچی و اسلحه گرفته تا شاخهای رز، پر و پنبه.
تماشاگران بهتدریج لباسها را بریدند و هریک به سهم خود نقشی بربدن منفعل هنرمند ایستاده بر کف گالری، حک کردند. بعد از گذشت شش ساعت، نمایش به پایان رسید. آبراموویچ، با تنی پر از زخم و چشمهایی پر از اشک صحنه را ترک کرد.
امروز تصویر گلشیفته برای من، شکل دیگری از اجرای آبراموویچ را یادآوری میکند: بدن عریان هنرمند ایستاده در میان انبوه قضاوتها؛ در میان انبوه تماشاچیها. هریک از ما، مخاطبهای این نمایش، با ابزارهایی که سایتهای اینترنتی به مثابه گالریهای مجازی در اختیارمان قرار میدهند، به نحوی با بدن هنرمند رابطه برقرار میکنیم. تنها فرق در این است که اینجا خبری از قیچی و پونز و چاقو نیست. به جایش ما لایک میزنیم و استتوس و کامنت میگذاریم و پخش میکنیم.
این دو اثر را میتوان به نحوی بازگوکننده تجربه زیست بدن زنانه دانست. آنچه امروز گلشیفته فراهانی تجربه میکند شاید اغراق شده حسی است که تکتک زنان در جامعه ما هر روزه تجربه میکنند: بدنی ایستاده در معرض نگاهها؛ در معرض قضاوتها. بدنی ایستاده در میدان کشمکشها. عدهای گلشیفته را لختتر میخواهند، بدون حضور دستهایش در برابر آن عضو مگو. عدهای او را پوشیده، یادآور قداست مادری فداکار و این قصه، قصه همه زنان است. قصه بدنهایی که روزی عریان خواسته میشوند و روزی پوشیده در حجاب. بدنهایی که با معیارهای زیبایی قضاوت میشوند، بر اساس معیارهای زیبایی زیر چاقوی جراحان میروند، عوض میشوند و به فرم دلخواه در میآیند: چاق، لاغر، سینههای بزرگ، کپلهای کوچک، گونههای برجسته و …
آنچه امروز گلشیفته فراهانی تجربه میکند، شاید اغراق شده حسی است که تکتک زنان در جامعه ما هر روزه تجربه میکنند: بدنی ایستاده در معرض نگاهها؛ در معرض قضاوتها. بدنی ایستاده در میدان کشمکشها
نگاههایی که امروز به بدن عریان گلشیفته دوخته میشوند و تن و ذهن او را به قضاوت مینشینند، همان نگاههایی هستند که همه زنان هر روزه در خیابانهای شهر سایه سنگینشان را حس میکنند. نگاههایی که تن تو را در اتوبوس و مترو، در حال راه رفتن وهنگام بستن بند کفش ابژه میکنند، بدون آنکه تو اراده کرده باشی. نگاههایی که صاحبانشان تو را در خیال لخت میکنند و به تماشا و قضاوت مینشینند.
آیا باید تعجبی از این استتوس فیسبوکی داشت: “عزیزم من با لختشدنت مشکلی نداشتم… اینو دارم به عنوان درد دل میگم، ناراحت نشی. ببین من فقط ترجیح میدادم یه وقتی باشه که آلت به دست دنبال سوژه میگردم لابهلای فانتزیها و فتیشهام، اما اینجوری، الآن تو، تو اذهان عمومی لخت شدی.”
عمل گلشیفته به نظرم مهم و تاثیرگذار است، از این منظر که بسیاری از پیشفرضها را زیر سئوال میبرد. بسیاری از پایهها را میلرزاند. بعضیها نوشتند که چرا این قضیه بیاهمیت را با جار و جنجال مهم میکنید؟ دوستی نوشته بود: “وقعا نمیدونم در این وضعیت که باید مردم رو آگاه کرد و از بسیاری مسائل که آگاه نیستند، باخبر کرد، انتشار این عکسها به چه معناست؟ آیا معنایی جز انحراف اذهان عمومی از مسائل اصلی جامعه دارد؟ بیخود دفاع نکنیم از هر حرکتی.”
به نظر من اهمیت کار گلشیفته را میتوان از همین حجم وسیع بازتاب آن فهمید. عکس در عرض چند ساعت، چندیدن هزاربار پخش و لایک شده و باعث نوشتن چندینهزار استتوس و جوک و موضعگیریهای مختلف شده است. آیا این مجادلات همان حوزه عمومی نیست؟ آیا همین بحثها نشانگر این نیست که مسئله بدن و سکسوالیته یکی از “مسائل اصلی” جامعه ماست؟ آیا این حجم عظیم بازتابها نشانگر این نیست که عکس گلشیفته آنجایی از فرهنگ مسلط ما را به چالش میگیرد که باید؟
عکس “لخت” گلشیفته فراهانی، بازیگر جوان زیر درخت گلابی، دختر هنرپیشهای بزرگ از خانوادهای به نام و شناخته شده، همسر رسمی مردی ایرانی و بازیگر محبوب نقش مقدس مادری که اشکهای بسیاری را به چشمها آورد، از این منظر میتواند بسیاری از مرزهای سیستم را به عقب براند، بسیاری را بر آشوباند و بسیاری را به فکر وادارد، اما به نظر میآید سیستم چنان هم ساده نیست و فراتر رفتن از مرزهای سیستم، آنطورها هم که به نظر میآید آسان نیست. تن زنانه عریانی که با نمایش عریانیاش به دنبال بازتعریف خویش، بازتعریف سبک زندگی انتخابی خویش بدون تبعیت از قوانین سیستم بوده است را به راحتی میتوان به چنگ انداخت. ساز و کارهای سیستم به راحتی میتواند آن را در منطق خود هضم کند، بپذیرد و حتی از آن استقبال کند.
در نوشتههای “طنز” بسیاری از دوستان مذکر سیاسی و سبز و غیره خواندم که “بیصبرانه” از همه زنان روشنفکر خواسته بودند که چنین کنند تا آنها از دیدن آنچه در همه این سالها از دیدنش محروم بودهاند، بینصیب نمانند. بسیاری دیگر با شادی از برآورده شدن آرزوی روزهای بلوغشان نوشته بودند. این یعنی عمل زن در قبال بدنش، به راحتی میتواند به امری فرونشاننده فانتزیهای جنسی مردانه تبدیل شود. مکانیسمهای سیستم، زن یاغی را دوباره به درون مرزهای خویش بازمیگرداند، به همان جایگاه همیشگیاش. به آن سهم تاریخی که در منطق سیستم مردسالار از آن زن بوده است: به بدن. به ابژهای در خدمت لذت مرد- ذهن.
تن زنی که میخواست طغیان کند، میشود ابژه نگاه فالیک. او نیز به درون فرایند تقلیل تن به بتوارهای لذتآفرین فروغلتید و اینجاست که نمایش به پایان میرسد. گلشیفته از درخت گلابی بالا میرود و آبراموویچ، با تنی پر از زخم و چشمهایی پر از اشک صحنه را ترک میکند.
داستان تمام شد به خانههایتان برگردید.
در همین زمینه:
گلشیفته ی عزیر سینمای ایران تو برهنه پوشیده ایران یا هر کجای دنیا که باشی تو قلب ما هستی
یک دختر ایرانی / 23 January 2012
بنظر میاد شما قالب نگاههای خیره به این رفتار یا کنش جنسی/اجتماعی را ماثور از دو جریان مذهبی و سیاسی دیدهاید و غالب مردان را بلا انکار در جرگه افرادی قرار دادهاید که چه با احساس منفی ، و چه با احساس مثبت طوری نسبت به این کنش گلشیفته جبهه گرفتهاند، که تو گویی این زن هیچ اختیاری در قبال بدن خویش ندارد و این مردان هستند که این اجازه را به خود میدهند تا در این مورد تصمیمگیری کنند! که این نگاه نادرست است…
من اتخاذ این رویکرد را از جانب شما میگذارم به حساب زن بودنتان و سرخوردگی تاریخی در قبال این عقده فرو خورده (یعنی عدم احساس تملک زنان بر اندام خویشتن) و پذیرفتن این قانون!
در حالی که بقول خودتان اگر کسی بخواهد بطور ابژکتیو به این قضیه نگاه کنند، یعنی باید بتواند پیوندهای فکری-غریزی خود را که مرتبط با این قضیه هستند فروخورد و سپس به پرداخت مدلولات و ماهیت این کنش بپردازد، که ذهن غیر مستقل شما نشان داد که عاجز از این کار هستید!
رفتار گلشیفته و ماریانا دو تست اجتماعی شبیه هم برای فهم یک مسئله در دوبستر معنایی و فرهنگی متفاوت بود!
کنارهم گذاشتن این دو رفتار از این منظر شاید چندان کار درستی نباشد! چرا که به زعم وجود بسیاری از نمودهای آزادی تنانه در مغرب زمین هنوز هم زنان در شرایطی هستند که باید قبول کنند، حتی در این آزادی (ظاهری) اختیاری نسبت به تن خود نداشته و ندارند! هرچند که بسیاری گمان میکنند زنان آنجا آزادند! بنا براین ماهیت رفتار آبراموویچ با گلشیفته بسیار متفاوت است اگرچه ظاهر رفتار و خواستشان (بخوانید آزمونشان) یکی بوده
کار گلشیفته نیز انجام یک آزمون سخت برای عبور از یک خط قرمز بزرگتر، در مغرب زمین بود! او جوان بود که زیستن در موطن خویش را فروخت و خیال فتح سرزمین عجایب را خرید! سرزمینی که راه بازگشتی در آن وجود نداشت! هرچند که او فیدبک های ناشی از طرح این سوال را (که آیا من اختیار تن خودم را دارم یا نه؟) شاید عقلاً و ایجاباً از پیش میدانست اما جوانی او در حال سپری شدن و مجال تجربت فتح سرزمین عجایب در حال از دست رفتن بود!
محمد تاج احمدی / 25 January 2012
خانم حسینی دست مریزاد. گذشته از اینکه چقدر با شما موافقم یا مخالف، آفرین. نقد عمیقی بود حاصل فاصله گرفتن و بیطرف ایستادن. برای انقدر بیطرف و غیرمخلوط نگاه کردن، آفرین. حداقل کاری که میتونم بکنم اینه که با پاسخ جور رکدن بلافاصله به متن شما، چیزی را که به ذهنم خوراندید قی نکنم. ممنون…
بابک / 24 January 2012
سؤال اوّل این است که چه فرقی میان فرهنگ یک دختر مسلمان ساکن جوامع اسلامی با فرهنگ یک دختر مسلمان ساکن کشورهای اروپائی در رابطه با پوشش هست؟
٢- چه فرقی میان عکس العمل یک دختر مسلمان در جوامع اسلامی با عکس العمل یک دختر در جامع غربی و یا غیر اسلامی در رابطه با رفتار خانم فرهانی می باشد؟
٣ -تاثیر فردیت و مسئولیت شخصی و نهایتأ آزادی فردی در رابطه با مسائل جنسی در جوامع غربی به چه میزان است و تفاوت رفتار جنسی یک فرد وابسته و یا نیمه وابسطه فرهنگی- اجتماعی و اخلاقی با خانواده و شهروندان خود در جوامع اسلامی چیست؟
٤- رفتارهای خارج از چهارچوب افراد در هر دو جامعه چه تاثیری در روابط آنان با خانواده خود و دیگر شهروندان و حکام دارد؟
به نظر من فردگرایی در بسیاری از جوامع سرمایه داری،راه عصیانگری(مثبت و منفی) را برای جوانان سهل کرده است و چون مردم در این جوامع به یک فرد بالغ به عنوان یک انسان کامل و خودمختار نگاه میکنند،لذا اعمال منفی و مثبت او را هم به خود فرد انتصاب میدهند و کسی پدر و مادر و یا خانواده و فامیل شخص را مورد معاخذه و بی احترامی قرار نمی دهد.در صورتی که در بسیاری از جوامع (اسلامی و غیر اسلامی)که فردگرایی هنوز گسترده نیست و وابستگی اخلاقی و خانوادگی شدید است،هر عملی،مخصوصا اعمال غیر عادی شخص با تربیت خانوادگی و فهنگ محیط زندگی او پیوند داده میشود و دیگران هم بلاجبار زیر سؤال میروند.
اگر توجه کنید متوجه میشوید که در روسیه که زیر نفوذ کمونیستها بود و حتی در آمریکا هم چنین حرکتهایی از طرف اکثریت مدم، مورد تائید قرار نمی گیرد.چنانچه در انگلستان هم روابط خانم دایانا( لیدی دای) با مردی مسمان از کشور مصر مورد قبول جامعه متعصب مسیحی و خانواده سلطنتی قرار نگرفت.
اکنون به دور از هر گونه دخالت در تصمیم فردی خانم فرهانی،باید از علاقمندان فوق و دیگر علاقمندان به لخت شدن زنان و مردان در کره زمین سؤال کرد که چه مانعی سر راه شماست که خود چنین نمیکنید؟پاسخ به این سؤال در حقیقت کمک بزرگی به رشد فرهنگی و برخوردی درست با لخت شوندگان بعدی خواهد بود.سپاس
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 24 January 2012
متاسفانه ما ایرانی ها را این ژست های روشنفکرانه کشته است!یا خودمان را در چاقچور می پیچیم یا خودمان را لخت و عور می کنیم،چرا؟چرا این همه افراط و تفریط؟شاید این ها واکنشی ست به جامعه ای توتالیتر و دین زده که به هر جا رو می کنی رنگ و بوی دین می دهد.اما به جای این همه کارهای تقلیدی بهتر است بیاندیشیم و بیاندیشیم.بیاندیشیم که سرمایه داری در پی استفاده ابزاری از انسان است و با ابزارها و جارچی هایش این کارها را بسیار موجه جلوه می دهد.
اهرلی / 20 January 2012
نمی دانم انگیزه واقعی و دقیق گلشیفته فراهانی چیست ولی فکر می کنم آتش هرگز با بنزین خاموش نمی شود…..
مجید / 20 January 2012
كوچه اي كه عزيزان دوست دار روشنفكري ان هم از اين نوع مي روند بن بست است مسائل حادتر و فوري تري نسبت به مطالب و دغدغه هايي كه آنها دارند وجود دارد براي همين توان تاثيرگذاري جدي بر فضاي سياسي و غير سياسي ايران ندارند و متاسفانه هنوز هم فضا در اختيار روشنفكراني از نوع شريعتي و سروش است{ اگر به تيراژ كتاب هاشون نگاه كنيد البته } چون اين مدعيان روشنفكري خيلي از فضاي ذهني و فرهنگي جامعه خود دور شده اند و اساسا در حال و هواي ديگري هستند مردم دغدغه هاي اصلي خود را در گفتار و رفتار آنها نمي بينند و تجلي ان را در روشنفكراني از نوعي كه نام بردم مي بينند و ارتباط بهتري با انها برقرار مي كنند
سيامك / 20 January 2012
دنیای باحالی شده! چه چیزایی که به صورت ارزش دراومدن!
سیدعلی-فرزندآذربایجان / 20 January 2012
تابو در تابوت (در دفاع از گلشیفته)
به نام آنکه تابو شکست
بعد از انتشار عکس و فیلم نیمه عریان گلشیفته فراهانی ، بازیگر محبوب و سرشناس ایرانی در وب سایت ها، با چشمان ناباور خود دیدیم که بعضی از افرادی که دم از آزادی و دموکراسی می زدند، شروع به ناسزاگویی و بیهوده گویی کردند.
عده ای گفتند : الان وقتش نبود! عده ای گفتند : سینمای ما محدود تر می شود! بعضی ها هم اینرا ترفند اطلاعات دانستند و مدام داستان سرایی کردند.
در پاسخ به این افراد باید بگوییم که چگونه است که ما 1400 سال است به دنبال فرصت می گردیم ولی پیدا نمی کنیم؟
مگر غیر از این است که باید فرصت ها را ساخت؟
دیگر چه کاری مانده است تا با ما نکنند؟
قرن ها از اسلام گرایان و نادانان و متعصبان، ضربه خوریدم، شکنجه شدیم، محدود شدیم، ثروتمان، آزادیمان، جنسیتمان و هستیمان تاراج شد، پس آن فرصت کی است؟
هر چه بیشتر سکوت کردیم، بیشتر ضربه خوردیم، هر چه بیشتر سازش کردیم، برده تر شدیم.
اکنون که آزاد زنی، تابو ها را در تابوت کرده است، فریاد واویلتا برآورده اید!
شرم بر نادانی و اغراضتان، که نه تنها کاری نمی کنید، بلکه خود سنگی در راه آزادی هستید.
تا زن ایرانی آزاد نشود، ایران رنگ آزادی را نخواهد دید.
انقلاب برهنه ادامه دارد و این سال 2012 سال بزرگ و شگفت آوری خواهد بود.
(باکرگی ممنوع)
در اهمیت و بزرگی حرکت انقلابی گلشیفته فراهانی و حمایت از او
بدون مقدمه، اهمیت فوق العاده حرکت گلشیفته در این است که ما را با واقعیت روبرو کرد و هر آنچه ما می خواستیم از آزادی و حقوق بشر، بگوییم و بنویسیم، او یکجا نشان داد و اگر ما حقوق انسان ها و مالکیت بر تن را بپذیریم که هیچ، اما اگر نپذیرفتیم، مشخص می شود که فقط شعار می دادیم و در عمل با آزادی بیگانه هستیم.
کسانی که هنوز خود را فریب می دهند و نمی خواهند بپذیرند که او با تن خود فریاد آزادی سر می دهد و تابوی حجاب و محدودیت را می شکند، کسانی هستند که در فردای آزادی دردسر ساز هستند و از شعارهای خود بازخواهند گشت.
وضعیت زنان یک کشور، معیاری برای آزادی می باشد و تا زمانی که زن آزاد نگردد، آزادی دروغی بیش نیست.
پس از قرن ها ستم و بردگی که بر زنان تحمیل شده است، اکنون او با افتخار پرچم وجود خود را افراشته است، بگفته حافظ ” تا سیه روی شود هر که در او غش باشد”
اینکه کسانی می گویند او برای خود برهنه شده و به ما ربطی ندارد و یا او را نماینده زنان ایرانی نمی دانند و از این دست … اینها کسانی هستند که خود را می فریبند زیرا که اگر اینگونه بود، ما شاهد اینهمه واکنش و خبر سازی در سطح جهانی نبودیم و گلشیفته گل کرد.
تاثیر او از تمام فیلم ها و کارهای قبلی او بیشتر بود، چرا که نقاب های ظاهر را برداشت و خود شد، شعار نداد عمل کرد. گفت ببینید این تن برهنه زن است، آیا این حق را دارد یا نه؟ شمایی که از اروپا و آمریکا دم میزنی، آیا تحمل یک تن نیمه برهنه را داری؟ گلشیفته به ما آموخت که واقعیت ها را لمس کنیم و سپس سینه چاک آزادی شویم.
انقلابی که علیا ماجده مصری و گلشیفته آغاز کردند، ادامه خواهد داشت و نوید دهنده تغییرات بزرگ خواهد بود.
در پایان شعری کوتاه در حمایت از سیمرغ آزادی (گلشیفته فراهانی)
نه توپی نه تانکی
فقط
دکمه های پیرهنی باز شد
شیشه های تابو شکست
مردمانی شگفت زده شدند
آزادی استشمام شد
غرور در رگ ها جاری شد
گل ها شیفته شدند
شیفته گل ها شدیم
سیاهی ناپدید شد
سپیدی درخشان شد
زنجیر هاگسسته
یک زن پدیدار شد
باکرگی ممنوع / 20 January 2012
با سلام. گلشیفته من همه تن فریاد است ! او فریاد زنی را میزند که او را کشان کشان تو ی ماشین گشت ارشاد یا منکرات یا امر به معروف و…… ثارالله میکشیدند ! او همان گل شکفته ای است که سر تا پا خونین بود وهیچ نامردی جیگر نداشت که بپرسد چرا اورا میزنید؟! اورا با تنی خونین با خود بردند تا یا زهرا گویان به او تجاوز کنند!. او همه تن فریاد است !. او از تبار شیر مردانی ایست که حالا تخمشان خشک شده ! او که مرلین مونرو نیست ! که او هم بس شرافت داشت نسبت به این نسل بی گند !.
کاربر نادر / 20 January 2012
در اینکه هر کسیو تو قبر خودش میزارن هیچ شکی نیست باید ببینیم این کارش به خانوادش صدمه میزنه یا نه اگر بزنه کارش اشتباه بوده این تفکر که بجنگی عیب نیست ولی یک متفکر باید به همه چیز فکر کنه مگر اینکه دیگران براش ارزش نداشته باشند که اون بحثش جداست دوست داشته کرده دستش درد نکنه جوونا یه عکس لختی دیگه به ارشیوشون اضافه میشه و اگر این اتفاق بیوفته و همه به چشم یک عکس تو ارشیو نگاش کنن ارزش یک تفکر انقلابی به اندازه هیچ خواهد رسید و اون لحظه لحظه شکسته یک تفکر انقلابیه. البته ازین هم نباید گذشت که اندام و چهره گلشیفته به هیچ عنوان قدرت تحریک کردن ندارن ایشون مثل یک پسر هستندمثل این میمونه که در غذای ابگوشت از سویا به جای گوشت استفاده بشه کمو بیش همه ما میتونیم تصور کنیم که اون ابگوشت قابل خوردن نیست و نمیتوان گفت اینگونه بودن به قدرت صحنه ارایی یک کارگردان یا یک عکاس ماهر مربوطه این ذات این خانوم هستش.
محمد / 20 January 2012
زیبا زیبا بود . ممنون المیرا جان
کاربر مهمان / 20 January 2012
هر کسی در نحوه پوشیدن یا نپوشیدن لباس آزاد است و این حق قابل احترام
ولی هیچ آدم عاقلی این کار را نمیکند و انجام این کار هیچ کمکی به هیچ چیز نخواهد کرد
افشین / 20 January 2012
این حرکت زشت و غیر اخلاقی بود و هیچ حکومتی تا به حال با لخت شدن تسلیم حرف مردمش نشده است. قهرمانان واقعی زنانی هستند که قهرمانانه در اوین مقاومت می کنند، نه امثال گلشیفته که حتی در عمرشان یک کتاب درست و حسابی نخوانده اند
کاربر مهمان / 20 January 2012
به نظر بنده که هنوز هم از دلیل و روند این حرکت بی اطالع هستم این کار برش وسیعی از نحوه تفکر جامعه ایران را به نمایش گداشت. این عکس ها اگر چه لخت هستند اما خانم فراهانی بازهم به گونه ای ماهرانه ان قداست و حجاب طبیعی را حفظ کرده اند. اینکه عده ای از ایشان خرده گرفتند و عده ای هم وی را تشجیع و تشویق کردند که بیشترش بهتره خود نمایانگر مجازی-پرستی اذهان خیلی هاست که چند تا عکس را با واقعیت اشتباه گرفته اند. این عمل حانم فراهانی به یقین برای تحریک حس شهوانی مردهای مجازی-گرا نبوده و انها که ملاحظات انچنانی را بر صفحات مجازی شبکه نصب کردند در واقع خویشتن را رسواکردند و لاغیر. به قول مولانا:
در میان روز گفتن روز (خورشید) کو؟
خویش رسوا کردن است ای نامجو.
صبر و خاموشی جذوب رحمت است
این نشان جستن نشان علت است
این همه توجه به چند تا غکس که به هیچوجه هم نشان و نیتی از تحریک و تشجیع جنسی مردان ندارد بی شک “دلیل علت” است. علتی که زایده ذهن بیمار کسانی است که فقط از سوراخ های میان تنه به دنیا مینگرند و همه چیز وهمه کس را به شکل الت تناسلی می بینند. در نظر اینها ادمیزاد حاصل یک قطره اب کثیف و نجس است که در هنگاهم انزال نه تنها فرد را به کل نجس میکند بلکه بر او غسلی هم واجب میکند و اگر نکند هم تمازش و هم روزه اش هردوباطل میشوند و غقوبتی عظیم در انتظارش خواهد بود. حال بگذریم که این چه دینی است که ستونش که نماز باشد با یک چنین کارهایی از قبیل انزال و باد رها شدن باطل میشود.
باری این عکسهای عریان نشان از غلتی می دهد که حتی در کشورهای غربی که اینهمه ازادی های مقاربتی وجود دارد بازهم در میان ایرانیان سکس-سوخته بروز میکند و نشان علت را به وضوح اشکار میکند.
این درد و علت درد دین زدگی ملتی است که کورکورانه پذیرفته است که خدا دارد اورا 4 چشمی می پاید وهر گناهی که او مرتکب میشود در دفتر اعمالش ثبت میکند تا سرانجام در روزی موهوم ویرا به مکافات اعمالش برساند. هیچکس هم نمیپرسد اخر این خدایی که میگویید انهمه قادر است و عادل است و ظالم نیست مگر …ش خل است که صبر کند تا ان روز موعود و بعد هم همه را به صورت فله ای در یک روز خاص در یک محل سرپانگهدار و همه را با یک دادگاه سرپایی به سزای اعمالشان برساند. اگر همه انسانهای را در طول تاریخ در ان روز موعود جمع کنیم ممکن است 15-20 میلیار نفر یا بیشتر بشود. قسمت اعظم انها به یقین یا بی دین هستند یا خارج از دین مبین اسلام که روانه جهنم خواهند شد. بعد هم میمانند کل مسلمانها که چزیی از ان کل است و باز شیعه ها که بازهم جزء کوچکتری از ان کل هستند. از اینها هم فقط انها که بصیرت دارند به بهشت خواهند رفت. و این گروه اخری که بصیرت دارند ظاهرا در یک اتوبوس جا میشوند.
اینها همه از ترشحات ذهن بیمار عده ای است که دین را به بازیچه ای بسیار بچگانه تبدیل کرده اند تا بر دیگران مسلط شوند و چه خوب هم مسلط شده اند. بر نه سوراخ بدن ما حکمروایی میکنند. ما ملت ایران داریم به اینها سواری میدهیم انهم در اذهانمان و در خلوت خانه هایمان و همه جا. آنها در نه سوراخ بدنمان هر یک نگهبانی قرار داده اند و ما خودمان را موظف می دانیم تا از اوامر من در اوردی شان یروی کنیم. آخوندها در تمام گوشه و زوایای اذهان ما ایرانیها رخنه کرده اند و ذهن مارا به اصطلاح امروزی “هک” کرده اند. شاید به همین دلیل است که ایرانیها فکر میکنند کامپوتر برای هک کردن درست شده است و اینهمه بودجه و وقت مملکت صرف هک کردن میشود.
به هر حال این دین زدگان دنیا را از دو سوراخ مهم میان تنه می بینند و هر سوراخی را به شکل همان که می دانید می بینند. بی دلیل هم نیست که این همه نوشته های موافق و مخالف این حرکت بسیار جالب خانم فراهانی در شبکه جهانی دیدیم انهم در یک مدت کوتاه باور نکردنی. بنده شکی ندارم که این اینترنت عجالتا کاری دست اخوند ها داده و سرانجام هم همین اینترنت دودمان این قوم دو سوراخ بین را برای همیشه از دنیا خواهد زدود.
کاربر مهمان / 20 January 2012
گلشیفته بازیگر با استعداد و با شعوریست و این کارش هم ارزشمند بود. به خدا که ارزشمند بود. این یک کار انقلابی و شجاعانه بود. درود بر گلشیفته.
سحر / 20 January 2012
خودشون توی زندان به دخترای مردم تجاوز میکنن و توی گورهای دسته جمعی خاکشون میکنن آبم از آب تکون نمیخوره.اون وقت یه هنر پیشه نمیتونه از بدن خودش به عنوان ابزار حرفه اش استفاده کنه
ایرج میرزا / 20 January 2012
گلشیفته باعث افتخار ملت ایران هست و هر کاری کنه از شعورش هست. زنده باد گلشیفته. همیشه هوادارش هسنم
کاربر مهمانfariba / 21 January 2012
اصلن چرا باید تیتر شود ؟!! برای ِ باقی ِ بازیگران هم همین اتفاق افتاده ؟!! مانده ایم تا بلوغ ِ آزادی … خیلی راه داریم تا رهایی …. خیلی ….
روزبه / 21 January 2012
خودشو لخت کرده که کرده! دلش خواسته! به کسی هم مربوط نیست! شمام اگه دوست دارید خودتون رو لخت کنید، نخواستین هم خب نکنین! آقایون و خانومهایی هم که بدشون میاد خب لطفا روشون رو بگیرن یه ور دیگه نگاه نکنند! والله!
کاربر مهمان / 21 January 2012
این سینه ها خبر فرو ریختن پایه های لرزان حکومت رو نوید میده ،حتما گلشیفته هم از آنچه که پیش خواهد اومد خبر داره که با جرات این کار رو انجام داد.
فرید / 21 January 2012
از نظر من حركت اين خانم خيلي سنجيده شده و درست است. اين مي تواند يك اعتراض بزرگ باشد در برابر كشور هاي كهن فكر و دين مدار كه همه ارزش ها و بي ارزشي را در يك حجم آلت تناسلي مي دانند.
ضحاك از كابل / 21 January 2012
عالی بود. درواقع به این سبب که به زوایای گوناگون پرداخته شده بود از رفتارمخاطبان تا نتایج اجتماعی اش تا حتی تبدیل شدن کنش بازیگر به عکس آنچه خواسته بود
حمید / 21 January 2012
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم که گم
شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم کشمکش و جنگ زندگی
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت
سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت بتلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم
فروغ فرخزاد
کاربر مهمان / 21 January 2012
مانند تمام دوستان مذکر و مونث روشنفکرم، من هم تلاش می کنم مفهوم فلسفی این عریانی ها را درک کنم. کامنت های روشنفکرانه را بارها می خوانم و مقاله هایی را که در اینباره نوشته اند مرور می کنم. اما ذهنم همچنان مملو از تصویرهایی جنسی است که این عکس های عریان برایم ساخته اند. خودم را سرزنش می کنم که چرا نمی توانم بدون تصور و تخیل جنسی به این عکس ها بیندیشم… و سرانجام به این نتیجه می رسم که خودم را بیش از این فریب ندهم : برای من تصویر عریان تن چیزی جز رابطه و لذت جنسی در بر ندارد. تصویر عریان فراهانی، بی آنکه خودم خواسته باشم در آلبوم عظیمی از هزاران عکس لخت زن ها و مردهای سکسی، در مخیله ام ثبت شده است. آلبومی که در طول سالیان متمادی از مجله ها و سایت های پورن فراهم کرده ام.
از همه ی دوستانی که فکر می کنند من موجود کم ظرفیتی هستم با ذهن آلوده، استدعا می کنم بنده را با بیانات روشنفکرانه، روانکاوانه و فلسفی خود به راه راست هدایت کنند.
روشنفکر کم ظرفیت / 21 January 2012
هیاهوی بسیار برای هیچ!
این حق هر زنیست که از مرزها و قوانین و باید و نبایدهایی که مردان برایش فراهم ساخته اند بگذرد!از این نیز بگذریم که بسیاری از زنان نادانسته آلت دست مردان شده اند!
چرا باید ما مردان قدیسه و مقدس را تعریف کنیم!؟کدام قانون این حق را به ما داده که زنان را ملک طلق خویش بدانیم!؟فرض کنید گلشیفته قصدش کشتی گرفتن بوده!یا می خواسته شنا کنه!؟حماقت حد و مرزی ندارد!قانون هرچه قدر خود فرموده تر!!!باشد اجرا کردنش واجب تر!
شیدوش رهام / 21 January 2012
اگر این حرکت برای انجام یک کار تبلیغاتی برای کسب درآمد بوده باشه – که البته شنیده شد که هست – آیا با زهم این کار این قداست عجیبی که شما براش سینه چاک می کنید داره؟ اگر زنان ایرانی حالا به هر دلیل از جمله عقب ماندگی فرهنگی (که البته با پیشفت فرهنگ غربی سنجیده می شود نه قبائل بومی افریقایی) نخوان جلو دوربین ها و چشم ها لخت بشن زندانی تن محسوب می شن؟!!!
هر کس یه تفسیری بر این تابو شکنس داره ولی واقعیت این هست که در جامعه سراسر بدبختی ما مشکل عدم توانایی زنان برای لخت شدن جلو میلیونها چشم خیلی مشکل بزرگی نیست و با همت امثال گل شیفته حل خواهد شد..
ایشان درست زمانی که مردم ایران دارن سایه شوم جنگ بر سرشون حس می کنن و صد تا مشکل ریز و و درشت داره جامعه را هر رزو تنگ تر میکنه کاری می کنه که طالبان ایران بهش استناد کنه که حق با اونهاست و باید بیشتر طناب بر گردن زنان و هنر و هنر مندان پیچید..
خارج نشینان البته قطعا این مسائل درک نمی کنند که به به چه چه می زنن بر این جسارت عظمی بسیار بو دار ..
آراد / 21 January 2012
از اين عمل گلشيفته دفاع نميکنم
اما از اين اتفاق راضيم، نه به خاطر طرفدار بودن از بي بندو باري، نه بخاطر غرب گرايي، نه دلايل سياسي
به دليل اينکه خيلي از ما ايراني ها 1- نميدونيم چي ميخواهيم چي نمي خواهيم 2- فاصله افکار جامعه از هم شفاف تر شد و دره اي که بين سنت شديد و مدرنيته يا حتي پسا مدرن (نه از ديدگاه طرفدار نه مخالف اين دو رويکرد) در ايران هست نمايان شد.
اين فاصله عقيده ها يه جا صداش در مياد.
انصاف و اعتدال بهترين چيزه تويه قضاوت ( چون عملا قضاوت کاره بشر نيست)
p3iman / 21 January 2012
تمایل من به زیبایی، معطوف به عضوی ست که در میان دو گوش پستاندارن قرار گرفته است….گر چه، دیگران یا حتا شما، می توانند معیارها و محکهای متفاوتی برای زیبایی داشته باشند…
به دیدگاه من، زیبایی افرادی چون فرخ رو پارسا، مهناز افخمی، پروین اعتصامی، فریدون فرخزاد، کسروی، صادق هدایت و دیگرانی مانند آنان، در قلم و اندیشههای آنان نهفته شده و ربط چندانی به شکل و فرم صورت یا اندام آنان ندارد…دوستانی که هر نقد و نظری را به عضو میان دو پا ربط می دهند و برچسب زن ستیزی یا مرد ستیزی به آن می زنند، به همان معضلی گرفتارند که اهل منبر و مندیل به آن دچارند…
کاربر مهمان / 21 January 2012
سلام دوستان
چقدر جالب بود .
من شدیدا طالب اون آرامشی هستم که گلشیفته بعد از این کارش صاحب شد.
به نظر من این کار خیلی سخته . یعنی انجام کار که سخت نیست بلکه رسیدن به مقامی که باعث انجام این عمل
بشه خیلی سخته.
ایکاش من هم توانایی رسیدن به اون جایگاه را داشتم.
عباس / 21 January 2012
هر هنرمندی به فرهنگی که در آن رشد کرده و به موفقیت دست یافته ، دِینی هرچند اندک دارد و تصویری در ذهن مخاطبانش ساخته. قطعا از هنرمندی که در فرهنگ شرق بار آمده (متاسفانه یا خوشبختانه) چنین رفتار مدرنی ، دور از ذهن است و شوک غریبی به بینندگان یا شنوندگان آن فرهنگ منتقل مینماید.
حال بعضی با تعصب و برخی با بی تفاوتی و تمسخر با آن برخورد میکنند.در داخل ایران رسیدن به تعادل کمی دور از ذهن است.باید باور کنیم که ما متولد و یا ساکن پاریس نیستیم و سالها با تفکرات High Tech و Post Modern فاصله داریم.سروش لشگری(Persian Raper) به سلامت باد که میفرماید :اینجا تهرانه یعنی شهری که ***هرچی تووش میبینی باعث تحریکه!!!…
Alee Salahshoor / 21 January 2012
بس کنید تورو خدا این نوحه خوانی ها برای بئن زن را گوئی همۀ جهان فقط گرد ننه من غریبم خوانی برای بدن زنان میگردد
چه سوز و گداز های جامعه شناسانه ای اندر بای باز تعرف خویش زنان توسط عریانی
خودتان ازینهمه لفاظی و بازی با تعاریف من درآوردی خنده تان نمیگیرد یا خسته نمیشوید
قربانتان گردم جامه به تن کردن و دور شدن از عریانی انسان غار نشین، رشد و پیشرفتی انسانی بوده است. از آن اجتماعی زندگی کردن، شهر نشینی و تمدن بیرون آمده. حالا اگر باز گشت به غارنشینی و توحش نوعی باز تعریف مفهوم زنانه است، این گوی و این میدان
هما / 21 January 2012
من فکر نمیکنم خود گلشیفته اینقدر عمیق و فلسفی یا حتی سیاسی یا اجتماعی به این قضیه فکر کرده باشه. گلشیفته دختر قشنگ و برازنده ای بود که بخاطر پدرش که نفوذی در عالم سینما داشت به سینما راه پیدا کرد. بدون هیچگونه تحصیلات آکادمیک و دید هنری . همیشه بخاطر زیباییش تحسین شد نه بخاطر بازیش. چرا که همیشه در سطح یک هنرپیشه نه خیلی خوب باقی ماند با یک بازی اغراق شده در میمیک ها و غلو در صداهای حزن آور به سبک هنرپیشه های هندی. گلشیفته حتی در رلهایی که بازی کرده موفق به یکی شدن با کاراکتر رلش نشده و نتوانسته به عمق کاراکتر نفوذ کند و در سطح ادای کاراکتر را آوردن باقی مانده.
نقشها و موقعیتی هم که در مدت اقامت خارج از کشور داشت بیشتر و بهتر از این نبوده. همیشه شکل نمایش و وظیفه نمایشی داشته نه نماینده یک کاراکتر. گلشیفته نماینده یا سمبل یک کاراکتر نیست. گلشیفته میتواند بشکل خیلی سطحی یک کاراکتر را تقلید کند و به نمایش بگذارد. و تا بحال هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور همین کار را کرده.
از گلشیفته نماینده کاراکتر زن ایرانی نسازید. فقط میتوان از گلشیفته یک تیپ ساخت. تیپ زنی که عطش و میل به ابراز وجود و خود نمایی دارد. حالا به هر دلیلی.
کاربر مهمان / 21 January 2012
از گلشیفته ممنونم که به من جوون ایرانی نه تئوریک بلکه کاملا واقعی و قابل لمس آموخت که هیچ چیزی اصالت و قداست نداره و به قول داستایووسکی “انسان چیزی فراتر از بدنش است” ( رمان ابله) … گلشیفته جان ممنونم که تو اینکارو کردی و ممنونم که ریشه های افکار پوسیده ی ما رو تبر زدی … به قول نیچه ” جان شتر میشود، شتر شیر میشود و سر انجام شیر ، کودک می شود” و چه زیباست که فرو نگر شدی و فرونگری را به ما می آموزی …
کاربر مهمان / 21 January 2012
بر سردر کاروانسرايي
تصوير زني به گچ کشيدند
ارباب عمايم اين خبر را
از مخبر صادقي شنيدند
گفتند که واشريعتا خلق
روي زن بي نقاب ديدند
آسيمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دويدند
ايمان و امان به سرعت برق
مي رفت که مومنين رسيدند
اين آب آورد آن يکي خاک
يک پيچه ز گل بر او بريدند
ناموس به باد رفته اي را
با يک دو سه مشت گل خريدند
چون شرع نبي ازين خطر جست
رفتند و به خانه آرميدند
غفلت شده بود و خلق وحشي
چون شير درنده مي جهيدند
بي پيچه زن گشاده رو را
پاچين عفاف مي دريدند
لبهاي قشنگ خوشگلش را
مانند نبات مي مکيدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه مي تپيدند
درهاي بهشت بسته مي شد
مردم همه مي جهنميدند
مي گشت قيامت آشکارا
يکباره به صور مي دميدند
طير از وکرات و وحش از حجر
انجم ز سپهر مي رميدند
اين است که پيش خالق و خلق
طلاب علوم روسفيدند
با اين علما هنوز مردم
از رونق ملک نااميدند
ایرج میرزا
رجبعلی صراف / 21 January 2012
واقعا چی فکر کردید که حرکت خوشیفته رو با آبرامویچ مقیاسه کردید؟ ابتذال از این قیاس شما می بارد… متاسفم برای تحلیل مسخره ی شما… هیچ فرقی بین شما که چنین حرکت لوسی را به ساحت هنر معاصر می برید و بنیادگرایانی که ذات مساله را تقبیح می کنند نمی بینم.
کاربر مهمان / 21 January 2012
اگر از اینکه زنان را در جسم و جسم اورا در دو قسمت از بدن او (که مورد نیاز جنسی مردان است)خلاصه می کنند و بین زن و مرد در آزادی نمایش بدنش فرق می گذارند و برای مردان حق چند همسری(لذت متنوع)قائلند و برای زنان نقش ابزار لذت قائلند و ما با همه اینها مخالفیم چرا در همان زمین “جنسی دیدن زن” با این افکار مبارزه می کنیم ؟!
اگر قرار بر مخالفت با التذاذ بی حد مرد از زنان است چرا بجای محدودیت این آزادی حیوان گونه مردان ،فریاد می زنیم بایدبه ما زنان هم حق چند شوهری دهید؟
اگر مخالف تحقیر زنان هستیم چرا جسمش را تحقیر می کنیم وبرای آنکه به همه بگوییم او انسان است و باید روحش را دید مجبورش می کنیم جمسش را تحقیر کند و بی ارزش نشان دهد ؟
نمایشی از این دست که گلشیفته فریفته اش شده بدین معنی است که من (بعنوان یک زن) برای مبارزه با طمع و حرص جنسی مردان نسبت به بدنم و برای اینکه روحم را از قید تمتعات جنسی مردانه آزاد کرده و عادی اش کنم، خودم را آزادنه عرضه می کنم و به مردها می گویم :” آهای ای جماعت مردان !بیایید آزادنه جسمم را بینید تا برایتان عادی شودو… .
بعبارت دیگر زن باید برای برابر شدن با مرد از جسمش بگذرد و آنرا مابه ازاء آزادی قرار دهد.
جالب است ! مردان همیشه برنده این میدانند!زیرا بدن زن راگاهی با پول می خرند و گاهی بانوید آزادی!
نکته آخر ، گیریم حرف ایشان صحیح !آیا با این کار به نفع اهداف عمومی مردم ایران (جنبش سبز) عمل کرده یا به نفع ظالمان!راستی مشکل امروز ما لخت شدن و آزادی تن نمایی است یا فراگیری اصول اولیه زندگی انسانی آزادانه در کنار هم بدون وجود استبداداست.
حسین سبز / 21 January 2012
خانم گلشیفته حتماً دلایل خودش را داشته و بدن خودش هست و خود داند.
او خود را نشان داد من نگاهش نکردم….
کاربر مهمان / 21 January 2012
آقاي سيامك عزيز
اين مشكل شماست كه هر چه را كه قدرت هضمش را نداريد به روشنفكري ايران نسبت مي دهيد . تا اينجاي كار كه روشنفكري از ا مجموعه دلسوزان و دل نسوزان نيز سربلند تر در كنار نعش وطن ايستاده است . اما آن بره معصوم ، گلشيفته ما ،
آه اين بره معصوم
مادر توست
خواهر توست
حسين علي / 21 January 2012
گمانم نویسنده کار آبرامویچ رو با تحلیلش دربارهی ابژه بودن بدن زن سطحی کرده. آبرامویچ به مفهموم دیگهای اشاره داره. به اینکه مقاومت نکردن انسانها رو ترغیب به انجام هرکاری میکنه. یا سادهتر اینکه منفعل توسری خور میشه. نگاه کنید به حرفهای خود آبرامویچ درین باره. زیر «ریتم صفر/ ۱۹۷۴».
http://en.wikipedia.org/wiki/Marina_Abramovi%C4%87
میخوام بگم گه به گمان من المیرا حسینی مثال بیربط یا به بیان بهتر کمربطی زده و مقایسهی این دو منظرگاه تازهای برای تحلیل باز نمیکنه.
امیر / 21 January 2012
تن گلشیفته!
گلشیفته فراهانی، بازیگر و نوازنده ۲۹ ساله ایرانی ساکن پاریس،
در برابر دوربین های غرب برهنه شد.
(امشب مواظب زلزله باشید!)
آفرین بر او!
گلشیفتۀ معصوم و زیبا، هنرمند تبعیدی و نماینده زنان «ولایت»ی است که در سه دهه گذشته به ضرب شلاق و داغ و درفشِ اراذل و اوباش رسمی حکومت اسلامی، حجاب تحقیر بر سر زن ایرانی کرده و نهایت تلاش خود را بکار برده که بدن زنان را کنترل کند.
آفرین بر گلشیفته که با همان سلاح (بدن خود) به جنگ ژنتیک آخوندی رفت
و خواب مقدس ملاها -و بسیاری از ما شِبه ملاها- را برآشفت.
او هوشمندانه بهترین زمان را برای این حرکت برگزید، زمانی که جهان او و هنر او را می شناسد و به رسمیت می شناسد، و این گونه صدای اعتراض او بسیار موثرتر پژواک می یابد.
برهنگی گلشیفته، اعتراضی شجاع، صریح، رسا و بی شائبه است؛
مبارزۀ زنی است به ستوه وفغان آمده از زهد و خدعه و تقیه ویژه حکومت آخوندی – و نیز امّت ریاکار زاده پروردۀ سه دهه حکومت دروغ آخوندها.
برهنگی گلشیفته به باور من قدرتمندترین روش اعتراضی است به «ظلم»تکدۀ جمهوری اسلامی، علیه ستمی که بر زنان ایران می رود.
اما…
اداره گشت گشتاپوی غیررسمی حکومت اسلامی شعبه خارج از کشور، یعنی ما، بسیاری از ما،
با گفتن اه و اوه و تف و زهرمار در فضای مجازی، مراتب مخالفت خود را با برهنه شدن گلشیفته ابلاغ کردند: وامصیبتا، عفت و اخلاق وناموس بر باد رفت!
یک نکته برای یادآوری، دوستان عزیز، اعضای محترم جوراسیک پارک مصباح و مکارم و خامنه،
بدن گلشیفته از آنِ گلشیفته است، به شما هیچ ربطی ندارد.
خانم ها و آقایان مدرن آخوند پرورده
شما فوق دکترا بگیرید، زیارت اینترنتی ثامن الائمه بکنید، قرآن سر بگیرید، شارب بگذارید، نوره بکشید،
نامه در چاه جمکران بیاندازید، و سر سفره حضرت ابوالفضل ازلی ابدی خود بمانید، حق شماست!
اما، در این یک مورد خاص لطف کنید، حناق بگیرید،
جان من!،َ جان من!
با همه قدرت به حمایت از اعتراض او برخیزیم، و هر کو به سهم خود، صدای او بازتاب دهیم.
کاربر مهمان / 23 January 2012
دو تا ادعای گنده کرده متن:
۱- عکس خانم فراهانی شده ابژه فالیک
۲- خود ایشون هم به اینکه فقط زیباییشون رو نشون بدن بسنده کردن
هر ادعایی، نیاز به مستند داره
برای ادعای دوم که رسما همه چیز حدس و گمان نویسنده است
در مورد ادعای اول، انتخاب گزینهای استاتوسها و کامنتهای فالیک
نمیدونم چه اصراری است که همهٔ مردهای ایرانی رو بیمار جنسی نشون بدن، و مشکل سکس در ایران رو گنده تر از اون چیزی که هست…بعد این رو پتکی کنن بر سر یه زن هنرمند که “نخیر خانم…ابژه شدی رفت پی کارش”…
خانم میخوای چیز بنویسی یه کم مطالعه و تحقیق بد نیست…یه مقدار هم بیطرفی و مستند حرف زدن
حافظ از ملبورن / 22 January 2012
بیاین باهم لخت بشیم لخت و بری از حرف ها و شنودهای تهی و بی اساس
باقر / 22 January 2012
کاری که کرده فقط به خودش مربوطه و نه هیچ کس دیگه
کاربر مهمان / 22 January 2012
حرکت نه چندان جالب گلشیفته فراهانی در نمایش غیر عرف برهنه خود که از دیروز به موجی از رفتارهای استاندارد ایرانی تبدیل شده است مرا بر آن داشت راجع به ملت خودمان بیشتر بنویسم. ملتی که هم به خودش شیفته است و هم به هر چیزی که بوی سکس از آن بیاید به طرز وحشتناکی سمپاتی دارد.
شخصیتهایی مانند گلشیفته فراهانی در دسته بازیگران با چهره معصومانه قرار می گیرند. این نوع بازیگران معمولا در نقشهایی وارد می شوند که حتی اگر نقش منفی بازی باشند بدون عامل فردی چنین قابلیتی را دارا شده اند. مثال واضحی که در سینمای بعد از انقلاب میتوانم اشاره کنم نقش بسیار دیدنی لیلا حاتمی در فیلم آب و آتش که حدود یک دهه قبل اکران شد است. نقش زنی که با حالتی معصومانه در دنیای روسپیگری قرار گرفته و با یک نویسنده که پرویز پرستویی است برخورد می کند و در نهایت در آخر داستان مظلومانه به قتل میرسد. (توصیه می کنم این فیلم را اگر ندیده اید حتما ببینید زیرا واقعا دارای ساخت جالبی است)
خوب با این اوصاف شخصیتی مانند گلشیفته فراهانی که به لحاظ کاراکتری در دسته بازیگران Innocent babe قرار می گیرد باید با تکیه بر توان بازیگری خود راه موفقیت را باز کند نه با نمایش بدن برهنه خود! شاید تصور کنید که نمایش این گونه بدن در خارج از ایران عرف و حل شده است اما چنین نیست و حتی بازیگران حرفه ای به شدت این موضوع را رعایت می کنند تا جاییکه راه دستیابی به چنین عکسهایی هک کردن و دستکاری ابزارهای دیجیتال یا اکانتهای کاربری این بازیگران است!
اما ریشه این رفتار چیست؟
در اینکه این تصمیم گلشیفته تصمیمی در حیطه شخصی است شکی نیست و از این جهت نقدی بر وی نیست اما آنچه وی را به اینجا رسانده است نوع تفکر ما ایرانیها است. رفتار خود شیفته ای که همه گونه راه ها را به انتهایی نه چندان جالب می رساند. مهمترین تصور گلشیفته پس از خروج از ایران طی کردن پله های ترقی به طرزی مهار نشدنی بود اما واقعیت این است که به آن تناسبی که فکر می کرد نشده و نخواهد شد و این موضوع کاملا طبیعی هم هست زیرا پتانسیل وی بیشتر از این نیست و نخواهد بود. او بازیگری خوب است اما نه در حد نقشهای جهانی! نه در حد هالیوود و همین تصور خود شیفته وی از او چنین گلشیفته ای ساخت چون نیاز به مطرح کردن بیشتر خود می بیند اما ابزار فنی و هنری کافی ندارد! در واقع در کلیپی که از وی منتشر شده است تنها زنی که اقدام به نمایش برهنه خود می کند گلشیفته است و بس!
به طور کلی ما ایرانیها به تواناییهای بالقوه یا همان استعداد خود به طرز بی جایی اطمینان داریم و نسل ایرانی را یک نسل خاص و برتر و فوق بشری در زمینه هوش و استعداد می دانیم و مثلا با اعلام خبر موفقیت یک ایرانی در خارج ناگهان این حس بالا می زند. همین حس به همه ما خبر می دهد که مشکل شما سطح پایین توانایی نیست بلکه مشکل در ایران بودنت است! صد البته این موضوع در اغلب موارد چنین نیست. در همه کشورها همه نوع استعداد فراوان است و به خصوص در زمینه هنر سینما به دلایل مختلفی که در این مقال نمی گنجد اصلا توان رقابت فنی با دنیا نداریم. شخصیتهایی که در سینمای ما تاپ محسوب می شوند حتی یک نقش زیر پوستی هالیوودی را هم نمی توانند تست بدهند! البته این نقصی محسوب نمی شود همانگونه که توان فوتبال ما پایینتر از اروپا است در اغلب زمینه های دیگر هم چنین هستیم زیرا انسانها را جامعه و آموزش پرورش میدهد و استعداد پیش نیاز ماجرا است نه همه ماجرا!
البته نباید فراموش کرد که این حرکت او هرزه نگاری نیست اما آنچه مورد نظر است تفکری است که به این نقطه می رسد. افرادی مانند گلشیفته توان مدیریت حوادث اطراف خود را ندارند و اگر تصمیمی غلط بگیرند یا در برابر موقعیتی پیش بینی نشده قرار داده شوند وانمود می کنند که این تصمیم را در عین آگاهی و درایت گرفته اند و با انجام سطوحی بالاتر بر آن اصرار می ورزند. همین تفکر نیز ناشی از همان خود شیفتگی ذاتی ملت ماست زیرا با فرض تکامل فکری خود وارد هر چیزی می شود و تصور خطا ناممکن می شود.
نه کسی در دنیا گلشیفته را نماینده ایران می داند و نه این حرکت او موجب موفقیت بیشترش می شود تنها چیزی که با این کار نصیب او شد شاید یکی دو نقش درجه سوم در فیلمهایی دیگر باشد که احتمالا در آنها هم باید بیش از پیش دست به خودنمایی بزند زیرا توان بازیگری او از یک حدی بیشتر قابل تصور نیست.
نکته دیگری که این ماجرا داشت نوع سمپاتی جالب ملت غیور! ما به هر چیزی که بوی سکس بدهد است! این موضوع در کشور ما بیش از یک کنجکاوی ساده است. من کسانی با سنی قابل توجه را می شناسم که همان یکی دو ثانیه برهنه شدن گلشیفته را صد بار تماشا کرده بودند!!! چیزی که توجیه فکری آن بسیار ناممکن است زیرا فراتر از کنجکاوی است. کلا ملت ما قرابت فکری جالبی با رویاپردازی در این زمینه ها دارد و این هم درد بزرگی است که ابعاد ان بسیار وسیعتر از رفتار نامتعادل و نگاه جنسی به هر موضوعی است.
گلشیفته فراهانی مسلما نمونه آشکار زن ایرانی نیست اما بدون شک نشان دهنده مدیریت فکری ایرانی در کنترل امور است. تصمیمات دفعی و اصرار بر دفعی نبودن و عقلانی بودن آنها و ایجاد سلسله تصمیمات مشابه. چیزی که از کودکان مدارس ابتدایی تا بالاترین رده ها به وضوح دیده می شود.
نکته آخر اینکه نسل گلشیفته دارای چه محدودیتها و تصوراتی بوده است که اکنون کارش به جایی رسیده است که کارهایی که خواننده هایی چون گوگوش و …هم نکرده اند را انجام میدهد.
کاربر مهمان / 23 January 2012
بنظر میرسه که این توجیهات روشنفکر مابانه و پست مدرنستی به زن و جایگاه آن در اجتماع و خانواده و همچنین هنجارهای فرهنگی سرزمینی که از آنجا برخاسته است بی توجه است و یا خود را به نسیان فرو برده است. در هیچ سیستم اخلاقی چنین نگاهی ر به زن ندارند و عفت و پاکدامنی و حیا را جزء اساسی شخصیت انسانی زن میدانند. با این وجود از جنبه دیگری که نگاه کنیم خانم گلشیفته فراهانی در جایگاه یک هنرمند و بازیگر موفق سینما میتوانست الگوی مناسبی برای دیگر زنان این کشور باشد اما با این کار خود تمام گذشته و افتخارات خود را به تاراج داد و قطعا در آینده تاریخی فرهنگ ایران جایی نخواهد داشت. آیا بهتر نیست با این تحلیلهای انتزاعی و ایدهآلیستی فمینستی و تشویق ایشان در انجام این رفتار نا متعارفٰ کمی او را به تفکر و تامل در روشی که پیش گرفته است سوق دهیم و نگذاریم در ورطه پوچی و از خود بیگانگی بیفتد. بهر حال آینده روشنی برای خود ایشان دیده نمیشود و معلوم نیست دچار چه آثار روحی و روانی نا میمونی شوند.
کاربر مهمان / 23 January 2012
سلام
عزيزان محترم فارسي زباني كه با ديدن اين تصوير غمگين دچار غيرت ايراني شده ايد ؛ اين مطلب را براي شما مي نويسم . اگر خبري از شعور و شرافت و نه حقه بازي و خباثت در ميان بود شايد مي شد مستقيم صحبت كرد اما به همين بسنده مي كنم . اما
نگاه آزرده و ويراني زده گلشيفته فراهاني در مقام يك هنرمند با شعور و دلنگران كشورش و مردم سرزمينش يك پرده از ويراني تك به تك ماست .
بسياري از هنرمندان ، نويسنده ها ، روشن فكران مثلا ، و … آي شما كه حلق مباركتان را پاره مي فرماييد :
گلشيفته فراهاني تشنه لخت شدن جلو دوربين كسي نيست .
فرهنگ عزيز سرزمين عزيز شما آدم هاي آزاده بي پناه را به اين حال و روز مي اندازد كه براي اعتراض و انتقاد از آن چه كه هست …
آه قناري معصوم ما ؛ گلشيفته با تو همدردم
اميدوارم قدري از عظمت روح تو را ببينند اين لكاته ها
و با فروغ در حمايت از تنهايي تو مي پرسم :
آي مردم !
آيا شما كه صورتتان را
در سايه نقاب غم انگيز زندگي
مخفي نموده ايد
آيا به اين حقيقت ياس آور
انديشه مي كنيد
كه زنده هاي امروزي
چيزي بجز تفاله يك زنده نيستند
مهيار ايراني / 23 January 2012
رجبعلي صراف عزيز
مخلصيم و درود بر شما
مهيار ايراني / 23 January 2012
گلشیفته فراهانی و دگماتیسم
اشتباهات ۳۰ سال پیش را دوباره مرتکب نشویم.
برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک بایستی حقوق فردی هر شخص مورد احترام قرار بگیرد .چرا که این رکن اصلی حقوق بشر است. آزادیهای سیاسی و اجتماعی در یک جامعه زمانی شکل میگیرد که هر شخص از حقوق فردی برخوردار باشد . حق انتخاب دین، شغل ، محل سکونت و یا لباس را داشته باشد و همه افراد جامعه به دور از جنسیت ، قومیت و مذهب بایستی از این حقوق های فردی برخوردار باشند .
۳۰ سال پیش در ایران ابتدا جمهوری اسلامی بنای دیکتاتوری را با از بین بردن حقوق فردی آغاز نمود وما خاموش ماندیم ( حجاب اجباری ، ممنوعیت پوشیدن لباسهای خارجی ، موسیقی و …)
وسر انجام خاموشی اکثریت در برابر ازبین بردن حقوق فردی در کشور موجب گردید تا رژیم فعالیت احزاب و هرگونه فعالیتها ی سیاسی و اجتماعی را یکی پس از دیگری ممنوع کند . احترام به حقوق فردی پایه و اساس آزادی سیاسی ، مذهبی و قومی است.
نمیتوان حقوق فردی شخصی را نادیده گرفت یا به آن توهین کرد ، زیرا با باورهای شخصی سازگاری ندارد . آزادی یعنی آزادی دگر اندیشان .
خانم گلشیفته فراهانی در این ویدئو برای رفع و دفع تابوهای رایج که درجوامع اسلامی وجود دارند به همراه هنرپیشگان خارجی دیگری اقدام به در آوردن لباس خود میکند. این کار در فضای مجازی واکنشهای مثبت و منفی را از خود نشان داد. متاسفانه افرادی این حرکت نمادین خانوم گلشیفته فراهانی را بد ، مغایر با فرهنگ ایرانی و یا اینکه ” جامعه امروز ما نیاز به تابو شکنیهای انقلابی و آنی ندارد” توصیف کردند .
سوالاتی که اینجا مطرح میشود این است که آیا کسانی که این تابو شکنی خانوم گلشیفته فراهانی را بد میدانند همین نظر را داشتند اگر به جای گلشیفته فراهانی یک هنرپیشه مرد ایرانی در این این ویدئو این نقش را ایفا میکرد؟
نظر شما راجع به هنرپیشه ها ی خارجی زن در این فیلم چیست ؟ آیا از دید شما این کار آنها هم ناپسند است یا اینکه ایرانی بودن خانوم گلشیفته فراهانی در این فیلم سبب گشته تا شما کار ایشان را بد بدانید؟
اگر شما معتقد هستید چون گلشیفته فراهانی یک هنرمند زن ایرانی است , شما کار او را با فرهنگ ایرانی ناسازگار میدانید ؟ از کجا میدانید که باور شما از فرهنگ ایرانی درست است ؟ آیا این همان نگاه ارتجاعی دینی به یک زن نیست که او را از دریچه انسانی با حقوق مساوی نمی بیند؟ آیا این تفکر میتواند نتیجه تربیت کودکی درجامعه مردسالاری باشد که در ضمیر ناخودآگاه ماندگار شده است و اگر چه امروزه به تصوراز افکار مرد سالاری فاصله گرفتیم اما در مورد حقوق زنان ناگهان این تربیت کودکی مردسالاری تحت عنوان ایرانی بودن ، غیرت ، فرهنگ و …. نمایان میگردد . از چه چیز واهمه داریم ؟ اگر پسرمان دوست دختر داشته باشد به آن می بالیم ، لیکن اگر دخترمان دوست پسر داشته باشد آن را بد میدانیم . بدرستی چرا؟ نگرانی از چیست ؟
سوال دیگر این است که اگر عده ای بر اساس باورها ، اخلاقیات و عادات دیرینه تفاوتهایی را بین زن و مرد قائل میگردند . آیا وقت آن فرا نرسیده که خود را از این دگم برهانند؟ آیا می بایست هنوز بر این باور بود که خورشید به دور زمین میگردد؟
جامعه همواره سیر تکاملی دارد و اگر باورهای نادرست درآن باشد آنرا اصلاح خواهد کرد و این نیز همانند تکامل ، در طول زمان مشخص میگردد . کار خانم گلشیفته فراهانی اهمیت بسیاری دارد و ما بایستی بیاموزیم که به آزادی عمل این هنرمند احترام بگذاریم . احترام به حقوق فردی پایه و اساس آزادی سیاسی ، مذهبی و قومی است برای رسیدن به این آزادیها در ایران فردا، بایستی سفت و سخت از حقوق فردی حمایت کرد و کوشش کرد که احترام به حقوق فردی ، جزو اصلی ترین اهداف ما برای رسیدن به ایران دمکراتیک باشد.
بابک سینا
babak sina / 23 January 2012
امروز با همکارانم در محل کارم در مورد این به ظاهر هنرمند صحبت می کردیم همه متعجب از این کار بودند یکی می گفت خب بین 75 میلیون جمعیت باید یه دیوونه هم باشه یکی دیگه می گفت : بیچاره پدر مادر و خواهرش که نامشون به افتضاح کشیده شد و دیگری ” خوبه که دیگه تابعیت ایران رو نداره تا نامش زن ایرانی باشه” و من گفتم از این به بعد هر کس از دست دیگری عصبانی شد به جای فحش و ناسزا به دیگری بگوید”گلشیفته”!
افسانه صادقی / 23 January 2012
نمي دانم گل شيفته چرا مرتكب اين فعل شده؟قضاوتي هم در مورد كارش نمي كنم .نه به تصديق و نه به تكذ يب .ولي يك چيز را يقين دارم رسانه هاي وابسته به حاكميت،براي انحراف افكار عمومي داخل كشور از مطالبه ي حق انتخابات آزاد وسالم و رقابتي و منصفانه ،وبه عنوان خرج توپ تبليغات مبارزه با خانه سينما از اين مو ضوع ،خيلي قشنگ استقبال كرده و با پوشش خبزي كامل، هي خرجشو زياد مي كنه و بعضي دوستان خيلي مبارز هم بازي خورده اند .پويندگان و دوستاران راه سبز اميد بايد هشيار باشند و خانم برومند و آقايان افروغ و رشيدي و ديگر عزيزان هم حوا سشان جمع باشد كه خداي ناكرده هيزم اين آتش جهنمي نشوند و بعضي فمنيست هاي خوش خيال عالم ذهن ، هم برمطالبات اصلي متمر كز باشند وانرژري خود را هدر ندهند .آيا واقعن الان مسآله اصلي جنبش زنان، برهنگي ست ومثلن دغدغه و دل نگرا ني خانم عبادي و هزازان مدافع واقعي حقوق زنان وحقوق بشر، دفاع از حق برهنگي زن ايراني ست .از دختر م گل شيفته هم انتظار دارم به حق نان و نمكي كه از سفره بهزاد فراهاني و سفره مردم نحيب و مظلوم ايران خورده است ،توي زمين نارفيقان بازي نخورد.من با ديدن عكس گل شيفته ،ياد فيلم علي سنتوري افتادم.گل شيفته استعداد غر يبي ست كه قرباني جهل و جور و حماقت و خشونت جامعه نكبت ما شده است ، ولي يقين دارم كه ان شا ءالله مثل علي خو دشو پيدا مي كنه . دخترم تو شاهباز عرشي و خيلي بيشتر از اين حرف و حد يث ها مي ارزي .من تو را و همه ي دختران فيروزه اي ايران زمين را دعا مي كنم و مي دانم كه اين تقدير شما نيست .ان الله لا يغييروا ما بقوم حتا يغييروا ما بانفسهم.
سيامك / 23 January 2012
داستان تمام شد به خانههایتان برگردید.
غزال کیهان فر / 29 August 2012