چهارمین ترور دانشمندان هسته‏ای ایران طی دو سال اخیر، بامداد روز چهارشنبه، بیست و یکم دی‏ماه (۱۱ ژانویه)، در دومین سال‏گرد ترور مسعود علی‏محمدی اتفاق افتاد؛ این‏بار نیز با اقدامی مشابه، اتصال بمب‏ دست‏ساز به بدنه‏ی اتومبیل مصطفی احمدی روشن و همراهش که او نیز از مسئولان هسته‏ای کشور بود.
 
 
احمدی روشن فارغ‏التحصیل مهندسی شیمی دانشگاه شریف، معاون بازرگانی سایت هسته‏ای نطنز معرفی شده است.
 
تهران؛ امریکا و اسراییل را به این ترورها متهم کرد. یک مسئول امنیتی، درز اطلاعات توسط نهادهای بین‏المللی را در این انفجارها دخالت داده است. به نوشته‏ی رسانه‏های ایران، نام دانشمندان اتمی‏ای که در ماه‏های گذشته ترور شده‏اند، در لیست تحریم شورای امنیت سازمان ملل قرار داشته است.
امریکا ارتباط با ترور دانشمند هسته‏ای ایران را تکذیب کرد.
 
برای بررسی این موضوع، با آقای مهران مصطفوی، استاد فیزیک- شیمی در دانشگاه جنوب پاریس، رییس لابراتور شیمی- فیزیک همین دانشگاه و عضو مرکز ملی پژوهش‏های علمی فرانسه CNRS تماس گرفتم.
 
آقای مصطفوی، نظر شما در باره‏ی این ترور چیست؟
 
به نظر من این ترور مثل ترورهای قبلی، نشان از دخالت اسراییل در این ماجرا دارد. می‏دانیم که اسراییلی‏ها ؛ از این ترورها سر باز نمی‏زنند و در رابطه با گروه‏های فلسطینی نیز، قبلاً ترورهایی در خارج از مرزها انجام داده‏اند، بدون این‏که مسئولیت آن را بر عهده بگیرند.
 
از آن‏‏جایی که اکنون غرب، خصوصاً اروپا و حتی امریکا حاضر نیستند برای به عقب انداختن برنامه‏ی هسته‏ای ایران، یک حمله‏ی نظامی انجام بدهند، این‏طور به‏نظر می‏رسد که سازمان‏های جاسوسی موساد، شاید هم با همکاری اینتلیجنس سرویس و سازمان‏های فرانسه و آلمان و سی‏آی‏ای و همین‏طور برخی از کشورهای عربی منطقه، با هم همکاری‏هایی دارند که بتوانند از طریق‏های دیگر برنامه‏ی اتمی ایران را عقب بیاندازند.
 
آقای احمدی روشن، دانشمند هسته‏ای نبودند. ایشان در در قسمت شیمی فعالیت‏های نطنز، و هم‏چنین در بخش تجاری و در خرید برخی از وسایلی که در غنی‏سازی به‏کار برده می‏شود، دخیل بودند
 
هم‏چنین این‏که این کار در همان سال‏گرد قتل آقای علی‏محمدی و با همان روش صورت گرفته، بیان‏گر یک روش سیستماتیک علیه فعالیت‏های هسته‏ای ایران است.
 
البته آقای احمدی روشن ؛ دانشمند هسته‏ای نبودند؛ در اصل نه دانشمند بودند و نه هسته‏ای. به‏خاطر این‏که ایشان در شیمی مهندسی تخصص داشتند ، ولی در فعالیت‏های نطنز، در قسمت شیمی آن، در جداسازی گازها و هم‏چنین در بخش تجاری و در خرید برخی از وسایلی که در غنی‏سازی به‏کار برده می‏شود، دخیل بودند.
 
جمهوری اسلامی بیشتر امریکا را متهم اصلی این ترور معرفی کرده است. آیا قصد خاصی از طرح چنین اتهامی وجود دارد؟ با توجه به این‏که شما دست اسراییل را در این کار می‏بینید؟
 
البته سخن‏گوی شورای امنیت امریکا، امروز دخالت دولت امریکا در این کار را کاملاً تکذیب کرد. از دید من، اگر کشور خارجی‏ای در این ترور دخیل باشد، در خط اول کشور اسراییل است. برای این‏که به‏طور سیستماتیک، قبلاً این روش‏ها را به‏کار گرفته است.
 
اسراییلی‏ها برای انجام این‏کار نیازی هم به دخالت امریکا ندارند. طبق نوشته‏ی روزنامه‏ی “فیگارو”ی فرانسه، اسراییل کسانی را در کردستان عراق تربیت می‏کند و آن‏ها را برای این‏گونه فعالیت‏ها در ایران تمرین می‏دهد.
 
طبق نوشته‏ی روزنامه‏ی “فیگارو”ی فرانسه، اسراییل کسانی را در کردستان عراق تربیت می‏کند و آن‏ها را برای این‏گونه فعالیت‏ها (ترور) در ایران تمرین می‏دهد
 
از سوی دیگر، صحبت‏های آقای بنی‏گانتس، یکی از مقامات اسراییلی، که ۲۴ ساعت قبل از ترور آقای احمدی‏روشن بیان داشتند نیز؛ قابل توجه است. ایشان در صحبت‏های خود گفتند: “در سال ۲۰۱۲ اتفاقات مهمی در ایران پیش خواهد آمد؛ از جمله اتفاقات غیرطبیعی به‏وقوع خواهد پیوست.”
 
همه‏ی این مسائل بیشتر دخیل بودن اسراییل را مطرح می‏کند تا مستقیماً پای امریکا را به میان بکشد.. ولی این‏که امریکایی‏ها بتوانند از نظر اطلاعاتی به اسراییل کمک کنند، این‏هم امکان دارد.
 
آیا این ترورها با ازسرگیری فعالیت سایت هسته‏ای “فُردو” و گسترش فعالیت‏های غنی‏سازی جمهوری اسلامی، می‏تواند ارتباطی داشته باشد؟
 
سایت فُردو سایتی است که در نزدیکی قم، در زیر کوه‏ها ساخته شده، برای این‏که امکان حمله‏ نظامی را کم کند. دولت ایران اعلام کرده که هم‏اکنون در این سایت، غنی‏سازی تا ۲۰ درصد انجام می‏دهد.
 
می‏دانیم که برای نیروگاه‏های اتمی‏ای مانند نیروگاه بوشهر، غنی‏سازی تا سه‏درصد کافی است و غنی‏سازی تا ۲۰درصد را ایران به بهانه‏ این‏که برای نیروگاه کوچک دانشگاه تهران، احتیاج به اورانیوم غنی‏شده‏ی ۲۰درصد دارند، انجام می‏دهند.
 
اما میزان اورانیومی که تا به‏حال تولید کرده‏اند، کافی به‏نظر می‏رسد و احتیاج نیست که این غنی‏سازی را تا حد ۲۰درصد ادامه بدهند.
هم‏چنان که‏ می‏دانید، برای ساخت یک بمب، باید غنی‏سازی تا بیش از ۹۰درصد ادامه پیدا کند و کشوری که بتواند غنی‏سازی ۲۰درصد انجام بدهد،  مسلماً می‏تواند غنی‏سازی ۹۰درصد را هم در درازمدت انجام بدهد.
 
بالاخره، این‏که تعداد سانتی‏‏فیوژهایی که در فردو وجود دارد –یعنی حدود کم‏تر از سه‏هزار سانتی‏فیوژ‏ی که در فردو وجود دارد- نشان می‏دهد که غنی‏سازی در چنین مرکزی، نمی‏تواند برای یک نیروگاه اتمی باشد. برای این‏که برای یک نیروگاه اتمی، حداقل بیش از شش‏هزار تا ۱۰هزار سانتی‏فیوژ احتیاج هست.
 
برای ساخت یک بمب، باید غنی‏سازی تا بیش از ۹۰درصد ادامه پیدا کند و کشوری که بتواند غنی‏سازی ۲۰درصد انجام بدهد،  مسلماً می‏تواند غنی‏سازی ۹۰درصد را هم در درازمدت انجام بدهد
 
این نشان می‏دهد که از این مرکز بیشتر برای غنی‏سازی میزان کمی اورانیوم، ولی با درصد بالای غنی بودن استفاده می‏شود و این چیزی است که نشان می‏دهد دولت ایران هم‏چنان به دنبال آن است که توانایی‏های ساخت بمب اتمی را داشته باشد و این سیاستی است که دولت ایران از روز اول ادامه داده و قصدش از این سیاست، استفاده از برنامه‏ی اتمی برای تثبیت خود در چانه‏زدن‏ها در صحنه‏ بین‏المللی است.
اسراییلی‏ها هم می‏خواهند این حرکت را کند کنند. البته اسراییلی‏ها واقف هستند که در کوتاه‏مدت و حتی در دو سه سال آینده، ایران قادر نخواهد بود که به بمب اتمی دست پیدا کند و موشکی را داشته باشد که بتواند اسراییل را با بمب اتمی تهدید کند.
 
اما این را باید در نظر داشته باشیم که از این وضعیت، هم اسراییل استفاده می‏کند و هم رژیم ایران. یعنی رژیم ایران از کشته شدن شخصی مانند احمدی‏روشن ضربه‏ی بسیار زیادی نمی‏خورد. برای این‏که آقای احمدی‏روشن یک دانشمند هسته‏ای نبود که ترور او بتواند جریان سیاست‏های اتمی ایران را به عقب بیاندازد.
 
اسراییلی‏ها واقف هستند که در کوتاه‏مدت و حتی در دو سه سال آینده، ایران قادر نخواهد بود که به بمب اتمی دست پیدا کند و موشکی را داشته باشد که بتواند اسراییل را با بمب اتمی تهدید کند
 
بلکه رژیم ایران از این بحران‏ها و از این ترورها برای توجیه خود بهره می‏برد و از حس ناسیونالیستی و وطن‏دوستی ایرانی‏ها سوءاستفاده می‏کند و به‌ویژه قبل از انتخابات مجلس، می‏تواند از این‏گونه ترورها بهره‏برداری سیاسی کند.
 
البته فراموش نکنیم که این‏گونه ترورها ؛ وحشت بسیار زیادی در میان دست‏اندرکاران سیاست‏های اتمی ایران می‏اندازد و باعث می‏شود کسانی که دست‏اندرکار هستند و در این زمینه‏ فعالیت‏های علمی دارند، به شکلی این فعالیت‏ها را رها کنند و این نقشه‏ای است که اسراییلی‏ها دارند.
 
ایران هم نشان داده که توانایی حفاظت از استادهای دانشگاه و مسئولین اتمی خودش را ندارد. چنان‏چه توانایی حفاظت از محلی که موشک‏ها را در آن‏جا می‏سازند، نداشت و توانایی حفاظت از آقای داریوش رضایی‏نژاد – حسن تهرانی مقدم- ، به‏قول خودشان، “پدر موشکی ایران” را هم که در آن‏جا ترور کردند، نداشت. این‏ها همه بیان‏گر ناتوانی رژیم ایران و درهم‏ریختگی سیستم امنیتی او است.
 
همین مسائلی که به آن اشاره کردید؛ حمله به مرکز موشکی و این ترورهای مشابه، مسئله‏ی قدرت امنیتی جمهوری اسلامی را زیر سئوال نمی‏برد؟
 
کاملا! نشان می‏دهد که جمهوری اسلامی که مسئولین‏اش عادت دارند شعارهای توخالی بزرگی، مانند بستن تنگه‏‏ی هرمز، یا پاسخ موشکی به امریکا بدهند، حتی قادر نیست در پایتخت‏ و مراکز مهم‏اش، امنیت ماموران خود  یا افرادی که برای برنامه‏های اتمی ایران فعالیت می‏کنند را حفظ کند.
 

این رژیم از همه نظر، بی‏لیاقتی خود را نشان می‏دهد و ثابت کرده که دیگر کفایت و لیاقت، حتی در سطح حفظ و نگهداری از افراد خودش را هم ندارد.