مجتبا یوسفیپور – از روز جمعه ۶ ژانویه ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم “بانوی آهنین” ساخته فیلیدا لوید، فیلمساز انگلیسی در سینماهای انگلستان، ایرلند و اسپانیا آغاز شد.
این فیلم از جمعه آینده ۱۳ ژانویه نیز نمایش عمومی خود را در سینماهای کشورهای آمریکای شمالی، کانادا، هلند و یونان آغاز خواهد کرد. به همین مناسبت، در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
“بانوی آهنین” یک درام زندگینامهای است که داستان زندگی مارگارت تاچر، نخستوزیر سابق بریتانیا را به تصویر میکشد. فیلم با استفاده از ساختار بازگشت به گذشته دوران مهم زندگی این نخستین رهبر زن حزب محافظهکار انگلستان و نخستین نخستوزیر زن بریتانیا را به تصویر میکشد: روزهایی چون دوران به قدرت رسیدن تاچر، مبارزهاش برای رسیدن به نخستوزیری در جامعهای مرد سالار و درگیر شدنش در جنگ معروف فالکلند. “بانوی آهنین” سعی میکند تا تصویر پیچیده شخصیت این زن قدرتمند تاریخ انگلستان را به تصویر بکشد و نشان دهد که او، برای رسیدن به اهدافش مجبور به پرداخت چه بهایی شد. در فیلم، تاچر در دوران کهنسالی و دست و پنجه نرمکردن با عوارض آن، خاطرات برخی از روزهای مهم زندگیاش را به یاد میآورد.
در سالهای اخیر، سینمای انگلستان به ساخت فیلمهایی با محوریت شخصیتهای تاریخی معاصر روی آورده است. بعد از به تصویر کشیدن زندگی ملکه انگلستان در فیلم “کوئین” محصول سال ۲۰۰۶ میلادی و ساختن فیلم “سخنرانی پادشاه” با محوریت شخصیت جرج ششم پادشاه انگلستان در سال ۲۰۱۰، اینبار نوبت به یکی از جنجالیترین شخصیتهای تاریخ معاصر بریتانیا رسیده است؛ شخصیتی که برخلاف دیگران، برای مردم بریتانیا دو چهره دارد، برخی او را منجی انگلستان در آغاز دهه ۸۰ میلادی میدانند و برخی دیگر او را عامل نابسامانیها و وضعیت بد اقتصادی این کشور در این دهه مینامند. به همین دلیل، پرداختن به این موضوع بسیار چالشبرانگیز بود و از نخستین روزهای آغاز پیشتولید فیلم و انتشار خبرهای آن، بحثهای مخالفان و موافقان فیلم در شبکههای اجتماعی و وبسایتها آغاز شد و این بحثها همچنان ادامه دارند.
فیلمنامه فیلم توسط ابی مورگان، فیلمنامهنویس انگلیسی نوشته شده است. مورگان کارش را با نمایشنامهنویسی آغاز کرد و سپس به تلویزیون کشیده شد و با نوشتن مجموعه تلویزیونی “سکس ترافیک” توانست مقام خود را به عنوان یک نویسنده موفق تثبیت کند. این مجموعه تلویزیونی در سال ۲۰۰۵برنده بفتای بهترین مجموعه تلویزیونی شد. مورگان امسال در مقام نویسنده مشترک فیلم “شرم” را نیز بر روی پرده داشت. او در ارتباط با چگونگی روی آوردن به نوشتن این فیلمنامه میگوید: “پیشنهاد نوشتن فیلمنامهای درباره مارگارت تاچر به من داده شد. اما مشکل پیدا کردن زاویه دید درست برای روایت این قصه بود. چیزی که برایم بسیار الهامبخش بود، صحبت کردن با دختر تاچر و پرسیدن از او درباره مادرش بود. در سال ۲۰۰۴ با هم دیداری کردیم که بسیار برای من مفید بود. این به من کمک کرد تا بتوانم به زندگی تاچر نگاهی از زاویه امروز و بعد از گذشت دوران کاری و سختیها داشته باشم. این نقطه شروع خوبی برایم بود.”
“بانوی آهنین” توسط فیلیدا لوید کارگردانی شده است. این دومین فیلم سینمایی فیلیدا لوید در مقام کارگردان است. او پیشتر در سال ۲۰۰۸ فیلم “ماما میا” را کارگردانی کرد که با استقبال خوب تماشاگران روبرو شد و توانست تا با فروشی حدود ۶۰۰ میلیون دلار نام خود را به عنوان یکی از موفقترین فیلمهای انگلیسی در گیشه ثبت کند. لوید که فعالیت هنری خود را به عنوان کارگردان تئاتر و اپرا آغاز کرده است، در نخستین تجربه فیلمسازی خود به سراغ فیلمی کمدی موزیکال رفت و از تجربههای اپرایی خود در کارگردانی آن بهره جست. او ساختن فیلم “بانوی آهنین” را به کار کردن در فضایی شکسپیری تشبیه میکند و در ارتباط با دلایلش برای قبول کارگردانی این فیلم میافزاید: “اول که به من پیشنهاد ساختن فیلمی درباره مارگارت تاچر داده شد یک جورایی شوکه شدم، که البته از جهتی نشانه خوبی هم بود. فیلمنامه را دوست داشتم و این موقعیت را به من میداد تا دوباره با مریل کار کنم. تمامی اینها به علاوه اینکه فیلمنامه تنها یک فیلمنامه زندگینامهای صرف نبود، من را جذب کار کرد. برای همین فکر کردم موقعیت خوبی است که نباید از دستش داد.”
فیلیدا لوید، پرداختن به شخصیتی چون مارگارت تاچر را کاری چالشبرانگیز توصیف میکند. او در ارتباط با این چالش و مراحل تحقیق و آمادهسازی برای این فیلم میگوید: “فکر میکنم در انگلستان تنها به دو صورت به مارگارت تاچر نگاه میشود. برای ۳۰ سال گذشته این بحث تنها دو سویه داشته است. یک طرف نگاهی هیولاوار به او دارند و او را شخصیتی اهریمنی توصیف میکنند که زندگی میلیونها نفر را از بین برد، در سوی دیگر گروهی قرار دارد که از او قدیسی میسازند که انگلستان را بعد از جنگ نجات داد. پیش از آغاز فیلمبرداری سعی کردیم با آدمهای زیادی از هر دو گروه دیدار داشته باشیم و با داستانهای آنها در ارتباط با جنسیت و طبقه اجتماعی آشنا بشویم. چیزی که خیلی من را تحت تأثیر قرار داد این بود که فهمیدم فاصله طبقاتی خیلی بیشتر از تفاوت جنسیتی او را از دیگران جدا میکرد.”
این دومین همکاری لوید با مریل استریپ، بازیگر شناخته شده آمریکایی بعد از فیلم “ماما میا” است. این بازیگر ۶۳ ساله که با ۱۶ بار نامزدی جایزه اسکار و ۲۶ نامزدی جایزه گلدن گلاب لقب پرافتخارترین بازیگر تاریخ سینما را به خود اختصاص داده است، در این فیلم چالش بزرگی چون بازی کردن نقشی را پذیرفته است که بسیاری از تماشاگران بارها و بارها تصویر او را در تلویزیون دیدهاند و در خاطر دارند. از سوی دیگر، مریل آمریکایی برای بازی در این نقش مجبور بود تا با لهجه انگلیسی صحبت کند، هرچند تقلید لهجه یکی از سادهترین کارها برای اوست و در کارنامه او بازی در بیش از ۱۰ نقش با لهجههای گوناگون به چشم میخورد. استریپ، برای به دست آوردن بیان و حرکتی مشابه با حرکات تاچر، ساعتها فیلم از سخنرانیها و بحثهای او در مجلس انگلستان را تماشا کرد و به گفته خودش یکی از سختترین قسمتهای کارش، تقسیم نفس در هنگام بیان جملات همچون تاچر بود. استریپ دلیلش برای پذیرفتن این نقش حساس و خطرناک را اینگونه توضیح میدهد: “چرا نقش اولین رهبر زن در دنیای غرب را بازی کردم؟ برای اینکه نقشهایی مثل این خیلی کم هستند. یا اصلاً وجود ندارد. این نقش چالشبرانگیزی بود، برای اینکه او در پیری به گذشته نگاه و زندگی سخت و پر پیچ و خمش را مرور میکند. آن هم از زاویه قرار داشتن در دوران کهنسالی. برای همین این داستان همانقدر داستان سه روز از زندگی شخصی این زن است که داستان سه اتفاق بزرگ و معروف در زندگی اوست، اتفاقهایی که او به یاد میآورد.”
گفته شده مریل استریپ چنان مشتاق بازی در این نقش بود که تمامی دستمزد دریافتی خود برای این فیلم را به موزه ملی تاریخ زنان واشنگتن هدیه کرد.
اما “بانوی آهنین” در برخورد با منتقدان و تماشاگران چندان موفق ظاهر نشده است. گفته شده است فرزندان مارگارت تاچر از تصویری که فیلم از بانوی آهنین دهه ۸۰ انگلستان ارائه کرده است اعلام نارضایتی کردهاند. در نقطه مقابل، دیوید رونی، منتقد “هالیوود ریپورتر” معتقد است که فیلم توانسته تا تصویر دو پهلوی تاچر را به بر پرده منتقل کند و قضاوت را به تماشاگر و برداشت شخصی او بسپارد. لزلی فلپرین، منتقد “ورایتی” فرم استفاده شده برای بیان قصه فیلم توسط کارگردان را فرمی کهنه و ناکارآمد توصیف میکند که تلاش دارد با استفاده از تدوین خود را نجات دهد. اما آنچه که تقریباً همه بر آن اتفاق نظر دارند، بازی قدرتمند مریل استریپ در این نقش پیچیده و چالشبرانگیز است. او امسال برای بازی در این نقش بار دیگر نامزد جایزه گلدن گلاب بهترین بازیگری شده است و بسیاری اعتقاد دارند در مراسم اسکار نیز یکی از رقیبان اصلی مجسمه طلایی بهترین بازیگری زن امسال خواهد بود. همچنین “بانوی آهنین” توانسته تا در فهرست اولیه نامزدهای جایزه بفتای امسال در ۱۴ رشته نامزد شود.
“بانوی آهنین” با بودجهای حدود ۱۳ میلیون دلار ساخته شده است و محصول سال ۲۰۱۱ کشورهای انگلستان و فرانسه است.
مشخصات فیلم
بانوی آهنین
The Iron Lady
نویسنده: ابی مورگان
Abi Morgan
کارگردان: فیلیدا لوید
Phyllida Lloyd
بازیگران: مریل استریپ، جیم برودبنت، ریچارد ئی گرانت، آنتونی هد
Meryl Streep, Jim Broadbent, Richard E Grant, Anthony Head
در همین زمینه:
::وبسایت فیلم “بانوی آهنین”::
::برنامه رادیویی “اکران” از مجتبا یوسفیپور در رادیو زمانه::
ویدئوی نخست: پیشپرده فیلم “بانوی آهنین”، ویدئوی دوم: تیزر برنامه رادیویی “اکران” (تدوین: مجتبا یوسفی پور)
بد نيست کسی به نويسنده تذکر بدهد که “توانسته تا” غلط است، همينطور “مجبور بود تا” و اصولاً کاربرد “تا” چيز ديگريست. و خوب است همان کس به ايشان بگويد زبان فارسی افعال ديگری هم به جز “به تصوير کشيدن” دارد و لازم نيست هر دو خط يک بار آن را به کار ببرند (چهار بار در بند سوم و چهارم نوشته).
منظور ايشان از “یک درام زندگینامهای” احتمالاً نمايشی بر اساس زندگينامه است که به دليل ترجمه ناشيانه انگليسی به فارسی به اين صورت درآمده است. مروری بر کاربرد يای نکره در زبان فارسی و تفاوتش با حرف تعريف در زبانهای غربی (مثل a يا an در انگليسی) میتواند راهگشا باشد.
کاربر مهمان / 19 January 2012