سه‌شنبه ۲۷ دسامبر ۲۰۱۱ میلادی، پلیس ولایت بغلان، جسد نیمه‌جان سحرگل، دختری ۱۵ ساله را در زیرزمین خانه همسرش پیدا کرد. سحرگل که هفت‌ماه پیش در ولایت بدخشان “به شوهر داده شده بود”، پنج‌ماه در اتاقی تاریک در زیرزمین خانه همسرش زندانی بود. پلیس بغلان گفته است که او به شدت از طرف همسر و خانواده‌اش مورد “لت و کوب” قرار گرفته و شکنجه شده است.

پلیس ولایت بغلان به خبرنگاران گفته‌ است، پس از آنکه سحرگل تقاضای همسرش مبنی بر خودفروشی را رد می‌کند، مورد غضب شوهر و خانواده‌اش قرار می‌گیرد. سحرگل بلافاصله به شفاخانه شهر پلخمری در شمال افغانستان انتقال داده شد. نظر به گفته داکتران شفاخانه پلخمری، انگشتان دست و پای چپ سحرگل توسط شوهرش کشیده شده، بازویش شکسته و از نظر روانی نیز به شدت آسیب دیده است.

سحرگل اکنون برای معالجه به کابل انتقال داده شده و در شفاخانه‌ای تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفته است. ثریا دلیل، سرپرست وزارت صحت عامه افغانستان به خبرنگاران گفته است که درمان سحرگل ممکن است ماه‌ها طول بکشد، ولی تاثیرات روانی ناشی از شکنجه و خشونت ممکن است برای همیشه در زندگی او باقی بماند. تنها سحرگل نیست که در افغانستان به چنین حالتی گرفتار می‌شود. داستان او، تنها یکی از تراژدی‌های غمناک و دردآور زنان افغانستان است. بسیاری از داستان‌های این‌چنینی زنان در افغانستان، به دلایل مختلف همیشه پوشیده می‌مانند و عاملان آن بدون کیفر رها می‌شوند.

به گفته فعالان حقوق بشر، داستان سحرگل نوعروس خردسال که مورد خشونت خانوادگی قرار گرفته است، نمونه فاحش نقض حقوق زنان درافغانستان است. پس از انتقال این نوعروس جوان به کابل، شماری از مقامات دولت افغانستان و اعضای مجلس این کشور در شفاخانه کابل از او عیادت کردند وخواهان مجازات سنگین عاملان خشونت با او شدند. حامد کرزی، رئیس‌جمهور افغانستان نیز به وزارت داخله کشور دستور داد تا موضوع شکنجه این نوعروس خردسال را مورد بررسی قرار دهد و به صورت جدی پی‌گیری کند، اما گمان نمی‌رود این خواست‌ها و دستور‌ها به حقیقت بپیوندد. زیرا در سال‌های گذشته نیز در موارد مشابهی پرونده‌های خشونت علیه زنان پی‌گیری نشده‌اند و عاملان آن بدون کیفر مانده‌اند. فعالان حقوق بشر در افغانستان می‌گویند که در ده سال گذشته عدم رسیدگی به پرونده‌های خشونت علیه زنان، موارد خشونت و نقض حقوق زنان را افزایش داده است.

فعالان حقوق بشر در افغانستان می‌گویند که در ده سال گذشته عدم رسیدگی به پرونده‌های خشونت علیه زنان، موارد خشونت و نقض حقوق زنان را افزایش داده است

هنگام عیادت مقامات دولتی در شفاخانه کابل، سحرگل جوان روی صندلی چرخدار نشسته بود و توان صحبت کردن را نداشت. سحرگل تلاش می‌کرد به بعضی از سئوالات مقامات جواب دهد، اما او کلمات را به صورت ضد و نقیض ادا می‌کرد. از این‌رو گمان می‌رود سحرگل از حیث روانی به شدت آسیب دیده و امکان معالجه کامل او آن‌هم در افغانستان دور از انتظار است.

قضیه خشونت با سحرگل به صورت گسترده در رسانه و محافل حقوق بشری افغانستان بازتاب پیدا کرده است. فعالان حقوق بشر که پیش از این نیز از نقض گسترده حقوق زنان در افغانستان و عملکرد ضعیف دولت در قبال عاملان آن انتقاد کرده بودند، یک‌بار دیگر نگرانی خودشان را از افزایش خشونت‌ علیه زنان و بی‌میلی دولت در جهت رسیدگی به نقض گسترده حقوق زنان اعلام کرده‌اند و خواهان رسیدگی جدی دولتی در این زمینه شده‌اند.

نقض گسترده حقوق زنان افغانستان
در ماه گذشته سازمان ملل متحد در گزارشی از دولت افغانستان به دلیل “اجرای محدود” قانون محو خشونت علیه زنان انتقاد کرده بود. نظر به گزارش سازمان ملل متحد، از میان دوهزار و ۲۹۹ مورد خشونت علیه زنان که در یک دوره زمانی بین ماه مارس ۲۰۱۰ تا نیمه سال ۲۰۱۱ در افغانستان ثبت شده است، تنها ۲۶ درصد آنها با در نظر داشتن قانون محو خشونت علیه زنان، مورد رسیدگی قرار گرفته‌اند. در این گزارش همچنان به رسیدگی هفت درصدی مجازات عاملان خشونت علیه زنان توسط دادگاه‌های افغانستان نیز اشاره شده است.

قانون محو خشونت علیه زنان که در سال ۲۰۰۹ در افغانستان رسمیت پیدا کرد، حدود ۲۰ مورد خشونت علیه زنان ازجمله ازدواج زیر سن قانونی، ازدواج اجباری، “بد دادن” (ازدواج برای حل منازعه) و زمینه‌سازی برای خودسوزی زنان را جزو اعمال مجرمانه دانسته است. اعمالی چون تجاوز به عنف و ضرب و جرح زنان نیز جرم پنداشته شده و برای مرتکبین آن مجازات ویژه در نظر گرفته شده است.

کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز هزار و ۲۶ مورد خشونت علیه زنان را در شش‌ماه اول سال ۲۰۱۱ میلادی گزارش داده است. با این حال، مسئولان این کمیسیون می‌گویند در بسیاری از موارد زنان به دلیل ترس نمی‌توانند از خشونت‌های صورت گرفته علیه‌شان شکایت کنند. براساس گزارش موسسه بین‌المللی آکسفام که در ماه اکتبر سال گذشته منتشر شد، ۸۷ درصد از زنان افغانستان خشونت‌های فیزیکی، آزار جنسی و ازدواج اجباری را تجربه کرده‌اند.

مصونیت از مجازات
مصونیت ازمجازات برای عاملان خشونت و تجاوز به زنان درافغانستان تقریباً به یک امر عادی تبدیل شده است. تحقیقات سازمان‌های حقوق بشری نشان می‌دهد که ۳۹ درصد افراد متهم به تجاوز وخشونت، ازطرف اشخاص صاحب نفوذ و قدرتمند محلی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌گیرند.

خلاء درنظام قضایی و پیروی از قوانین سنتی و افراطی در بسیاری از ولایت‌های افغانستان، روز به روز زن‌ستیزی را دراین کشور بیشتر ساخته است. ازسوی دیگر راه‌حل‌های رایج درجامعه قبیله‌ای افغانستان برای اصلاح تجاوز جنسی، ازدواج با متجاوز، دادن پول به خانواده قربانی، متهم کردن قربانی به زنای محصنه و یا کشتن آن برای پاک کردن توهین خانوادگی است.

خودکشی گزینه‌ای برای خلاصی از خشونت
خودکشی زنان برای خلاصی از خشونت و فرار از خانه برای رفتن به مدرسه، تنها گزینه‌ای است که زنان افغانستان به آن عادت کرده‌اند. نظر به گزارش نهاد‌های مدافع حقوق زن، خودکشی زنان در سال گذشته به شکل نگران‌کننده‌ای افزایش یافته است و مسئولان نهاد‌های مدافع حقوق زنان در ولایت هرات افغانستان می‌گویند که از گسترش خودکشی زنان در حوزه غرب کشور نگرانند.

عزیزه خیراندیش، مسئول شبکه جامعه مدنی در هرات می‌گوید: “ازبهار سال ۱۳۹۰ تا به حال در ولایت هرات ۱۵۰ زن دست به خود کشی زده‌اند.” بر اساس گفته‌های خانم خیراندیش ۴۵ تن از آن‌ها زندگی خود را از دست داده‌اند و بقیه در شفاخانه‌های این ولایت بستری شده‌اند. او می‌افزاید عدم پی‌گیری عاملان خشونت علیه زنان باعث شده است تا موارد خشونت همچنان گسترش یابد. به گفته او عاملان ۳۰ مورد از قتل زنان در هرات تاکنون گرفتار نشده‌اند.

او خشونت‌های خانوادگی، فقر، بیکاری، بیماری‌های روانی و بی‌سوادی را از عمده‌ترین عوامل این خودکشی‌ها دانسته است و می‌گوید برای از بین بردن این معضل اجتماعی اقدامات جدی از سوی دولت و نهاد‌های مدافع حقوق زنان صورت نگرفته است.

تهدید، پرخاشگری فیزیکی و قتل
تعقیب و توهین درخیابان‌ها و تهمت و افترا برای ترور شخصیت زنان درجامعه از مواردی است که هر زن افغانستانی که می‌خواهد در زندگی اجتماعی سهم داشته باشد، با آن روبه‌رو است. مینا، دانشجوی دانشگاه کابل که اکنون برای یک دوره آموزشی به اروپا آمده است می‌گوید که به دلیل نوع پوشش و لباسش چندین‌بار توسط دانشجویان دانشکده شرعیات تهدید به مرگ شده است.

سهم‌خواهی نیز همواره توام با ترس و دادن قربانی بوده است و مردان افغانستانی کوشیده‌اند با استفاده سوء از سنت‌های ناپسند رایج در جامعه، زنان را به زنجیر بکشند

او توضیح می‌دهد: “یک‌بار که از دانشکده ادبیات بیرون شدم، چون باد شدید می‌وزید روسری‌ام کنار زده شد ولی قبل از آنکه روسری‌ام را درست کنم یکی از دانشجویان به من نزدیک شد و با مشتش به سویم نشانه گرفت و با صدای بلند داد زد: اگر بازهم این‌طور ببینمت با دستان خودم تو را خواهم کشت. اینجا کشور اسلامی است و باید حجاب را مراعات کنی.” مینا می‌گوید به خاطر آزار و اذیت دانشجویان تندرو چندین‌بار به پلیس دانشگاه شکایت کرده ولی پلیس به جای رسیدگی به شکایتش او را مقصر دانسته و روسپی خطابش کرده است.

خانم مینا می‌گوید: “زنان در محیط کار، درس و خیابان همیشه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند: “روزی به خاطر اینکه زود‌تر به دانشگاه برسم سوار تاکسی شدم ولی راننده بلافاصله ماشینش را پارک کرد و به من دست‌اندازی کرد.” او می‌گوید: “من آن روز با تلاش زیاد خودم را از تاکسی بیرون کردم و بعد هرچه داد زدم کسی به من کمک نکرد.” مینا می‌گوید که در کابل زندگی برایش آزاردهنده شده است و هیچگاه جرئت نمی‌کند به تنهایی و آزادانه در خیابان‌ها گردش کند.

خانم مینا ادامه می‌دهد: “متاسفانه نهاد‌های دولتی و قضایی هم در افغانستان در بسیاری از موارد باعث سلب آزادی زنان شده‌اند. یک زن در افغانستان وقتی مورد خشونت و آزار جنسی قرار می‌گیرد، اگر به نهاد‌های دولتی مراجعه کند، مورد پرخاشگری قرار می‌گیرد و یا بدون دلیل قانونی او را متهم می‌خوانند و بعد به زندان انداخته می‌شود.”

مینا به پرونده گلناز اشاره می‌کند؛ دختری که پس از گزارش تجاوز یکی از بستگانش به وی به دوازده سال حبس محکوم می‌شود: “مسئله گلناز یکی از موارد آشکار برای اثبات ادعای من است ولی در عین حال صد‌ها پرونده از این نوع تا هنوز مخفی مانده و کسی به آن توجه نکرده است.”

گلناز که از طرف شوهر دخترعمویش مورد تجاوز قرار گرفته و حامله شده بود، پس از گزارش به پلیس بازداشت شد و پس از سه سال زندان نظر به تقاضای گسترده برای آزادی‌اش با شرط اینکه با متجاوزش ازدواج کند، از بند‌‌ رها شد. پنج‌هزارنفر طوماری را برای آزادی گلناز امضا کرده بودند.

دستاورد‌های اندک همراه با قربانی‌های فراوان
پس از سقوط رژیم طالبان، زمانی که زنان افغانستان حتی اجازه بیرون رفتن از خانه را نداشتند، فعالان حقوق زنان کوشش کردند تا در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی سهم فعالی داشته باشند، اما در طول این ۱۰ سال اگرچه به نحوی توانسته‌اند در بعضی موارد پیشرفت‌هایی داشته باشند، اما این سهم‌خواهی نیز همواره توام با ترس و دادن قربانی بوده است. زیرا مردان افغانستانی کوشیده‌اند با استفاده سوء از سنت‌های ناپسند رایج در جامعه، زنان را به زنجیر بکشند و در بسیاری از موارد حتی اجازه تصمیم‌گیری درباره سرنوشت‌شان را نیز به آن‌ها ندهند.

در طول سال جاری میلادی چندین زن در نقاط مختلف افغانستان توسط افراد مسلح و نیروهای طالبان سنگسار و یا تیرباران شده‌اند. در آخرین مورد به تاریخ ۱۹ عقرب/ آبان سال جاری افراد مسلح نا‌شناس یک زن را به همراه دختر جوانش به جرم روسپیگری در شهر غزنی تیرباران کردند. همچنان در سال گذشته افراد طالبان در ولایت بادغیس واقع در شمال غرب افغانستان یک زن ۴۸ ساله را به جرم داشتن رابطه جنسی غیر مشروع به مرگ محکوم کرده است و در حضور مردم پس از زدن دوصد ضربه شلاق به ضرب گلوله کشتند. یک هفته پس از آن بازهم افراد طالبان یک زوج جوان را در ولسوالی امام صاحب ولایت قندوزسنگسار کردند.

البته این‌ها تنها گوشه‌ای از حقایق پنهان و تراژدی‌های غمناک زنان افغانستان است که تاحال هیچ یک از این قتل‌ها تحت پیگرد قانونی قرار نگرفته‌اند.