بر اساس مطالعات بنیاد مستقل «برتلزمن» در آلمان، ۳,۳ میلیارد نفر زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری زندگی میکنند. از ۱۲۹ کشور مورد مطالعه وضعیت دموکراسی در ایران در رده ۱۱۸ قرار دارد.
بنیاد «برتلزمن» در آلمان در مطالعات تازه خود گفته است که وضعیت دموکراسی و دولت حقوقی در جهان بحرانی است و رهبران کشورهای جهان مدام قدرت خود را افزایش داده و حقوق مدنی را کاهش میدهند. ۳,۳ میلیارد نفر زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری زندگی میکنند. از ۱۲۹ کشور مورد مطالعه وضعیت دموکراسی در ایران در رده ۱۱۸ قرار دارد.
نتیجه مطالعات بنیاد برتلزمن پنجشنبه ۲۲ مارس / ۲ فروردین منتشر شده است. این مطالعات از سال ۲۰۰۴ توسط ۲۵۰ کارشناس از کشورهای مختلف انجام شده و کارشناسها دادههای مربوط به وضعیت دموکراسی، حقوق بشر، وضعیت اقتصادی و کارایی دستگاههای دولتی در ۱۲۹ کشور را مورد مطالعه قرار دادهاند. رتبهبندی کشورها در این تحقیقات از امتیاز یک (بسیار ضعیف) تا ۱۰ (بسیار خوب) در نظر گرفته میشود. این امتیازها در چهار عرصه تحقیقاتی دمکراسی، دولت حقوقی، مدیریت بحران و فقر داده میشود.
از کشورهای مورد مطالعه این بنیاد، ۴۰ دولت، از جمله کشورهای دموکراتیک پیشرفته، در دو سال گذشته حاکمیت قانون در کشورهای خود را محدود کردهاند.
دستکاری در انتخابات، خشونت حکومتی علیه مردم، آزار و اذیت روزنامهنگاران، از جمله اعمالی است که در جهان بیشتر شده و اشکال حکومتهای دموکراتیک در سراسر جهان را در معرض خطر بیشتری قرار دادهاند.
بر اساس اطلاعات این گزارش، بیش از ۳,۳ میلیارد نفر تحت حکومتهای استبدادی زندگی میکنند. این رقم در ۱۴ سال مطالعه بنیاد برتلزمن بیسابقه است.
از ۱۲۹ کشور در حال توسعه و گذار در این بررسی، ۵۸ کشور استبدادی هستند، که سه مورد بیشتر از مطالعات سال ۲۰۱۶ است. سیاستمدارانی در این کشورها هستند که اغلب انتخاب (دموکراتیک) خود را بهعنوان جوازی برای کنترل مطلق تفسیر میکنند. آنها سعی میکنند قدرت نهادها را به قدرت خود منتقل کنند. بدین ترتیب تقسیم قدرت تضعیف میشود، از فعالیت مخالفان جلوگیری میشود و قوه قضائیه و مجریه به اشغال پیروان حاکمان در میآید.
جمهوری اسلامی ایران در ردهبندی وضعیت دموکراسی در جهان در رتبه ۱۱۸ قرار دارد. تنها کشورهایی چون لائوس، ترکمنستان، سودان جنوبی، کره شمالی، لیبی، عربستان سعودی، سودان، اریتره، یمن، سوریه و سومالی بهترتیب پس از ایران قرار دارند. ایران در این ردهبندی در زمینه دمکراسی ۲,۹۲ دولت حقوقی ۲,۳ مدیریت بحران ۳ و فقر ۳ امتیاز گرفته است.
بوروندی و تاجیکستان از جمله کشورهایی هستند که بهرغم آنکه در سالهای گذشته جزو کشورهای استبدادی محسوب میشدند، در دو سال اخیر ساختار استبدادی آنها تقویت شده است. در این دو کشور با نیروهای اپوزیسیون بهشدت و با خشونت مقابله شده است.
کارنامه کشورهای دیگری چون اتیوپی، بحرین، اریتره و ونزوئلا نیز در این زمینه تیره است.
با بیش از ۴.۲ میلیارد نفر در ۷۱ کشور، شمار بیشتری در کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند تا در کشورهای استبدادی (۳,۳ میلیارد نفر). با این حال وضعیت بسیاری از کشورها نگرانکننده است: در هر چهار کشور دموکراتیک، یک کشور (۱۸ کشور از ۷۱ کشور) نقش نهادها و مؤسسات دموکراتیک توسط اقدامات سیاستمداران محلی کاهش یافته است. ۹ کشور از این ۷۱ کشور دموکراتیک از سال ۲۰۱۵ انتخابات آزادانه و منصفانه کاهش یافته و در ۱۲ کشور آزادی تجمع و گردهمایی محدود شده است. در این زمینه تحولات منفی در شرق آفریقا، شرق اروپای مرکزی، آمریکای مرکزی و خاورمیانه بسیار شدید است.
نویسندگان گزارش شماری از دلایل این تحولات را فهرست میکنند: آمادگی بسیاری از دولتها برای حل مناقشات اجتماعی با همراهی و مشارکت مردم از سال ۲۰۰۶ در ۵۸ کشور کاهش یافته است. بسیاری از حاکمان پس از پیروزی در انتخابات، حقوق شهروندان را بهمنظور گسترش قدرت خود محدود کردهاند.
از سوی دیگر، تحولات مثبت اقتصادی نقش مهمی در بنای ساختارهای دموکراتیک ایفا میکنند. با این حال، در ۷۲ کشور در حال توسعه، فقر گسترده و نابرابریهای اجتماعی حاکم است و این راه را به سوی دموکراسی بیشتر ناهموار میکند.
ترکیه در میان کشورهایی که دموکراسی در آنها کاهش یافته جایگاه نخست را دارد. کارشناسهای بنیاد برتلزمن میگویند وضعیت این کشور در دو سال گذشته بدتر شده است. آنها از بازداشتها و محدودیتهای گسترده رسانهها و برکناری وسیع کارمندان و کارکنان دولت پس از کودتای نافرجام در ترکیه و همچنین تغییر قانون اساسی این کشور و تفویض قدرت بیشتر به رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه مثال زدهاند.
اوگاندا و موزامبیک نیز پس از ترکیه از جمله کشورهایی هستند که به سمت کشورهای استبدادی تغییر جهت دادهاند. در میان کشورهای اروپایی لهستان در جایگاه پنجم کشورهایی قرار دارد که بیشترین دمکراسی را از دست دادهاند. در این کشور دولت گرایشهای ناسیونالیستی را تقویت کرده و با چندین اصلاحات قضایی با اتحادیه اروپا در افتاده است.
بر اساس این گزارش، پیشرفتهای بزرگ به سوی دموکراسی تنها در سریلانکا و بورکینافاسو دیده میشود. این دو کشور تاکنون جزو کشورهای استبدادی بهشمار میرفتند اما در سالهای اخیر تحولات مثبتی در آنها صورت گرفته است. در بورکینافاسو اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۴ موجب شد تا بلز کمپائوره، رئیسجمهوری این کشور پس از ۲۷ از قدرت کنارهگیری کند. در سریلانکا، ماهیندا راجاپاکسا، رئیس جمهوری این کشور در سال ۲۰۱۵ بهشکل ناباورانهای پس از ۱۰ سال حکومت در انتخابات شکست خورد.
در هر دو کشور دولتهای جدید منتخب از سال ۲۰۱۵ در قدرت هستند و اقداماتی برای بازگرداندن دموکراسی و حاکمیت قانون انجام دادهاند. با این حال هر دو کشور هنوز از دموکراسی پایدار دور هستند و وضعیت در آنها همچنان شکننده است. درگیریها و تنشها میتوانند سریلانکا را دوباره به عقب بازگردانند.
پس از سریلانکا و بورکینافاسو، اکوادور و آرژانتین بهترتیب در زمره کشورهایی قرار دارند که در آنها دموکراسی تقویت شده است.
مطالعات بنیاد برتلزمن بازه زمانی فوریه ۲۰۱۵ تا ژانویه ۲۰۱۷ را در بر میگیرد. این بررسی هر دو سال یک بار انجام میشود.
بنیاد برتلزمن بنیاد مستقلی است که دفتر اصلی آن در «گوترزلوه» آلمان قرار دارد. این بنیاد در سال ۱۹۷۷ تأسیس شد.
یادداشتهایی از بروبچ بالاترین:
تغییر نام پارس به ایران در سال ۱۳۱۴
۸۳ سال قبل درچنبن روزی (نوروز ۱۳۱۴) به دستور رضاشاه پهلوی و به پیشنهاد سعید نفیسی پیرو نامه مورخ ۶ دی ۱۳۱۳ نام کشور در مجامع بین المللی از پارس و پرشیا به ایران تغییر یافت.
قدیمی ترین سند مکتوب موجود که کلمه ایران در آن بکار رفته مربوط به کتیبه ۳ زبانه از اردشیر یکم پادشاه و بنیانگذار سلسله ساسانی است که در کعبهی زرتشت در استان فارس می باشد. اما در دوره های مختلف با وجود اینکه هزاران سال کلمه ایران وحدت بخش ملت ایران بوده و در شاهنامه فردوسی بیش از ۷۰۰ بار نام ایران آمده است اما این سرزمین کهن از سوی خارجیان با نامهای مختلفی شناخده می شد:
۱ – سرزمین جم، مملکت العجم، بلاد العجم یا بلاد فارس (در ادبیات فارسی، عربی و ترکی)
۲ – میدیا در ادبیات اروپایی سرزمین میانه یااراکستان در جغرافیای اسلامی
۳ – سرزمین پارس و پرس در ادبیات اروپایی
۴ – ایران ، ایرانویچ
در اواخر هم در اروپا ایران را پرشیا می خواندند و در تمام اسناد و قراردادها در متن خارجی پارس بکار میرفت اما در متن پارسی ایران نوشته می شد این وضع موجب شد تا ایران در ۲۷ دسامبر سال ۱۹۳۴ (۶ دی ۱۳۱۳) اعلامیه به کشورهای اروپایی و … ارسال کند و به اطلاع آنان برساند که باید از روز ۲۱ مارس ۱۹۳۵ (نوروز سال ۱۳۱۴) در مکاتبات رسمی با ایران از نام «ایران» استفاده کنند.
بخشی از مفاله استاد سعید نفیسی که ۴ روز بعد از ارسال نامه به دولتهای اروپایی در ۱۰ دی درباره این اتفاق منتشر شد: «حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح نادرست را ترک کنند و مملکت ما را همچنان که ما خود همواره نامیدهایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند» پارس فقط یک بخش از ایران است»
... / 23 March 2018
این تصمیم ربطی به سعید نفیسی نداشت و زمینه سازی برای آن از سوی هرتسفلد و سفارت ایران در آلمان بود. نتیجه تغییر نام هم برای شناسایی تاریخی ایران بسیار زیان بار بود چون نام پرژیا در خارج از ایران دارای بار معنایی تاریخی بسیار سنگینی است.
به خاطر تغییر نام پرژیا به ایران، اکنون بسیاری در غرب تصور می کنند تمدنی که به نام پرژیا وجود داشته از بین رفته!
در مقاله نفیسی هم بی سوادی موج می زند و دقیقا نشان دهنده آگاهی فردی است که از سر کوچه اش آنسو تر را ندیده!
ایکاش همان پرشیا می ماندیم! از اشتباهات بزرگ رضا شاه همین تغییر نام بین المللی پرشیا به ایران است.
کلاس و اعتباری که پرشیا در خارج از ایران دارد صدسال ایران ندارد! گاهی سخت است برای یک خارجی توضیح بدهی که ایران فرقش با ایراک (عراق) چیست؟!
تاریخی که پشت سالیان سال استفاده از کلمه پرشیا بود از بین رفت. ما که خودمان کشورمان را ایران می نامیدیم، حالا چه اصراری بود که بقیه کشورها هم ایران بنامند؟! تمدنهای بزرگ همه چند اسمی هستند. مثلا آلمان در زبان آلمانی دویچلاند، در انگلیسی جرمنی و در فرانسه اَلمان تلفظ میشود، فرانسه در آلمانی فرانکرایخ، در انگلیسی فرنس و در خود فرانسوی فقانس است. دیگر چه کرمی است که همه مردم دنیا یک چیز تلفظ کنند؟!
... / 23 March 2018
اینترنت ماهوارهای رایگان به زودی به افغانستان و عراق میرسد
یک شرکت فعال در حوزه اینترنت قصد دارد در سه ماهه دوم سال ۲۰۱۸، نخستین اینترنت رایگان و پرسرعت ماهوارهای خود را در اختیار مردم افغانستان، عراق و بخش بزرگی از کشورهای آفریقایی قرار دهد. شرکت کوئیکا با اعلام این خبر اعلام کرد که هدف نخست این شرکت تامین اینترنت پرسرعت ماهوارهای برای کشورهای در حال توسعه است. مقابله با نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و فراهم آوردن اینترنت برای مناطقی که دسترسی محدودی به زیرساختهای اینترنتی دارند از دیگر اهداف این شرکت برای فراهم کردن اینترنت ماهوارهای برای مناطق مورد نظر آنهاست. شرکت کوئیکا متعلق به اپراتور ماهواره ای تالیا است. آلن افراسیاب، بنیانگذار و رئیس کوئیکا آلن افراسیاب، بنیانگذار و رئیس شرکت کوئیکا و مدیرعامل تالیا میگوید: «معتقدیم جوامعی که توازن و تعادل ندارند از رشد اقتصادی و تکنولوژی عقب میمانند. کوئیکا قصد دارد که روی این شکاف دیجیتالی و اقتصادی پلی ایجاد کند.» او سپس آماری از کسانی که دسترسی به اینترنت ندارند ارائه میکند: «۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون نفر (۵۳ درصد از جمعیت جهان) هنوز دسترسی به اینترنت ندارند. اکثر این افراد، در مناطق روستایی زندگی میکند و معمولا فقیرند.» آقای افراسیاب، نابرابری بین درآمد و تحصیلات، همچنین فقدان زیرساختها، محتوای آنلاین مناسب و خدمات مرتبط با آن و البته هزینه بالای دسترسی و استفاده اینترنت را از جمله دلایل اصلی استفاده نکردن ۵۳ درصد از جمعیت جهان از اینترنت عنوان کرد. طبق نوشته سایت کوئیکا، این اینترنت توسط فعالیتهای تجاری پشتیبانی میشود و برای همه افراد و کسب و کارها در دسترس خواهد بود. اما به نظر میرسد برای دسترسی به این اینترنت سخت افزارهایی هم نیاز است که کاربر باید هزینه آن را پرداخت کند. دیتای اینترنتی این ماهواره روی Ka-band تعریف شده است.
... / 23 March 2018
گوگل در حال حاضر بالنهای ارائه دهنده اینترنت را در برخی کشورها مانند پورتوریکو به طور آزمایشی و محدود راهاندازی کرده است. پیش از این فیسبوک هم از راهاندازی اینترنت ماهوارهای خبر داده بود اما اطلاعات جدیدی از طرح فیسبوک در دسترس نیست.
کشورهایی که تحت پوشش قرار میگیرند عبارتند از: افغانستان، بنین، بروندی، جمهوری دمکراتیک کنگو، لیبی، مالاوی، نامیبیا، عراق، جمهوری کنگو، سنگال، سوازیلند، توگو، زامبیا، آنگولا، بوتسوانا، کامرون، غنا، لسوتو، موزامبیک، نیجریه، ساحل عاج، روآندا، آفریقای جنوبی، تانزانیا، تونس و زیمباوه.
... / 23 March 2018
نامه گروهی از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی به ترامپ و کنگره آمریکا در واشنگتن پست
//
خب اینها حق دارند نظرشان بگویند، اما امثال من ایارنی دردمند که در داخل به چشم خودم با مردمم صحبت میکنم، می گویند فلانی صدای ما را به خارج برسان و از قلمت استفاده کند. بگو ما نه توان مبارزه با این جلادان نداریم .
در دی ماه هم کلی جوان از دست دادیم، ما با حکومتی اجنبی و انیرانی تا بن دندان مسلح روبرو هستیم. هیچ رحم و شقتی ندارد. به نوامیس ما تعرض میکند و شکنجه شلاق و اعدام پاسخش به مبارزه مسالمت امیز ما است! تنها راه نجات ما حمله نظامی امرکیا و جهان آزاد است.
چرا برخی می توانند از رسانه های خارجی مخالفت با جنگ را اعلام کنند ولی ما مردم داخل ایران صدای یاری خواستن از ارتش های غربی را نداریم؟ فرق ما با مردم افغانستان و عرق تحت ستم طالبان صدام در چیست؟ این حکومت صد بار بدتر از طالبان صدام است و ما زورمان بهش نمی رسد!
آیا آزادی بیان این است که فقط صدای مخالفان جنگ برسد. آنهایی خواهان جنگ آزادی بخش برای ایران هستند حق آزادی بیان ندارند؟!
... / 23 March 2018
فرق کسی (1) که در حد و قامت انجام کاری نیست، اما تلاشش را بهرنحوی می کند تا به مقصود برسد، با کسی (2) که توان کاری را دارد اما تلقین می کند که نمی تواند! در این است که فرد کم توان (1) احتمال موفقیت دارد، ولی فرد توانمند (2) هرگز به جایی نمی رسد. در جمله فوق کلمه «کار و مقصود» می تواند براندازی نظامی مستبد باشد، و کلمه «فرد» مردم یک جامعه.
موضوع بعدی این است که حکومت های مستبد نیاز دارند که انفعال و ترس مردم را ببینند و در این جهت تبلیغ و تلقین هم می کنند. دستکم خودمان به این خواسته استبداد تن ندهیم. مردم اگر با هم متحد شوند استبداد را در عرض 24 ساعت سرنگون می کنند. قدرت مردم را دستکم نگیرید. اگر تا کنون این مهم تحقق نیافته، شاید هنوز به این درک که چگونه متحد شویم دست نیافته ایم.
در موضوع براندازی نظام ولایت فقیه باید گفت که بهترین کیس حمله نظامی خارجی نیست، در حالیکه در داخل مردم با تمام وجود از حکومت منزجر هستند. فقط کافیست جرقه اش زده شود تا نظام پوشالی دزد و مستبد درهم بریزد. حیف است این بستر انزجار از حکومتی ناتوان و دروغگو و غیر پاسخگو تبدیل به مسائل دیگر (بدلیل جنگ خارجی) شود.
بهمن / 23 March 2018
نامه گروهی از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی به ترامپ و کنگره آمریکا در واشنگتن پست
//
خب اینها حق دارند نظرشان بگویند، اما امثال من ایارنی دردمند که در داخل به چشم خودم با مردمم صحبت میکنم، می گویند فلانی صدای ما را به خارج برسان و از قلمت استفاده کند. بگو ما نه توان مبارزه با این جلادان نداریم .
در دی ماه هم کلی جوان از دست دادیم، ما با حکومتی اجنبی و انیرانی تا بن دندان مسلح روبرو هستیم. هیچ رحم و شقتی ندارد. به نوامیس ما تعرض میکند و شکنجه شلاق و اعدام پاسخش به مبارزه مسالمت امیز ما است! تنها راه نجات ما حمله نظامی امرکیا و جهان آزاد است.
چرا برخی می توانند از رسانه های خارجی مخالفت با جنگ را اعلام کنند ولی ما مردم داخل ایران صدای یاری خواستن از ارتش های غربی را نداریم؟ فرق ما با مردم افغانستان و عرق تحت ستم طالبان صدام در چیست؟ این حکومت صد بار بدتر از طالبان صدام است و ما زورمان بهش نمی رسد!
آیا آزادی بیان این است که فقط صدای مخالفان جنگ برسد. آنهایی خواهان جنگ آزادی بخش برای ایران هستند حق آزادی بیان ندارند؟!
صادقانه / 23 March 2018