مجتبا یوسفیپور – از روز جمعه ۱۶ دسامبر ۲۰۱۱ (۲۵ آذرماه ۱۳۹۰)، نمایش عمومی فیلم “شرلوک هولمز: بازی سایهها” به کارگردانی گای ریچی، کارگردان انگلیسی در سینماهای آمریکا، کانادا، ایتالیا، سوئد و انگلستان آغاز شد. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
در این تازهترین نسخه از ماجراهای شرلوک هولمز، قهرمان مشهور داستانهای جنائی بار دیگر در برابر یکی از قدرتمندترین دشمنانش یعنی پروفسور جیمز موریارتی قرار میگیرد. هولمز، بر روی چندین پرونده جنایی به ظاهر بیارتباط با یکدیگر که در گوشه و کنار اروپا اتفاق افتادهاند کار میکند. او باور دارد رابطهای میان این پروندهها با پروفسور موریارتی وجود دارد. تلاش هولمز برای گرهگشایی از این ماجرا، او را در برابر موریارتی قرار میدهد. موریارتی به هولمز هشدار میدهد که در صورت پافشاری برای کار کردن بر روی این پرونده، دوست و همکار قدیمی هولمز یعنی دکتر واتسون را به عنوان قربانی بعدی خود برمیگزیند. این در حالی است که واتسون به همراه تازهعروسش با قطاری در راه رفتن به ماهعسل خود هستند.
شرلوک هولمز، برای علاقمندان داستان های جنائی و معمایی شخصیت نامآشنایی است. شخصیتی که با مجموعه کتاب های جنائی شرلوک هولمز، نوشته سر آرتور کانن دویل پا به دنیای ادبیات گذاشت و بعدها، بارها و بارها در نسخههای گوناگون تلویزیونی و سینمایی به تصویر کشیده شد.
نخستینبار در سال ۲۰۰۹ میلادی، گای ریچی قسمت اول “شرلوک هولمز” را روانه سینماها کرد. در فیلم گای ریچی، تنها شخصیتها از داستان اصلی گرفته شدهاند، شخصیتهایی که کمی نیز تغییر کردهاند. گای ریچی و فیلمنامهنویسانش کمی شخصیت جدی هولمز را تعدیل کردند و بر بار کمدی آن افزودند. همچنین افزودن صحنههای حادثهپردازی به همراه کارگردانی خوب ریچی در به تصویر کشیدن این صحنهها، باعث شد که اولین قسمت از این مجموعه با موفقیت خوبی در برخورد با تماشاگران روبرو شود و حدود ۵۰۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.
اقبال تماشاگران از این فیلم، کمپانی برادران وارنر، تهیهکننده فیلم را بر آن داشت تا بلافاصله برای ساخت قسمت دوم فیلم دست به کار شود. برای همین، بار دیگر از گای ریچی در سمت کارگردان و رابرت داونی جونیور برای بازی در نقش هولمز، دعوت به کار شد. داونی جونیور، برای پیوستن به این پروژه از بازی در فیلم “کابوها و بیگانگان” انصراف داد. نوشتن فیلمنامه فیلم به میچل و کیران مولرونی سپرده شد.
گای ریچی، کارگردان فیلم، نوشتن ایده اولیه و فیلمنامه این فیلم را یک کار گروهی توصیف میکند. او در ارتباط با پروسه نوشتن فیلمنامه و شکل گرفتن داستان میگوید: “ایده اولیه توسط سوزان، همسر رابرت مطرح شد. اما به عنوان خالقان اثر، همه ما سهم برابری در شکلگیری داستان داشتهایم، در ساختن آنچه فکر میکردیم تماشاگران دوست خواهند داشت و یا ما فکر میکنیم هیجانانگیز است. فکر نمیکنم هیچکدام از ما بتواند ادعا کند که این اثر به تنهایی متعلق به اوست. حتی مثلاً شاید کسی ایده بدی ارائه میکرد، اما وقتی درست فکر کنی، متوجه میشوی که همان ایده بد باعث شده تا ما به ایده بهتری برسیم. فکر میکنم مهمترین بخش کار این بود که فضا را باز بگذاریم تا هر کس بتواند ایده خودش را به میان بیاورد. من شخصاً از بودن در این تیم بسیار لذت بردم. فکر میکنم اگر کسی میخواست فیلم را به نام خودش بکند، به نوعی از سوی دیگر اعضای گروه طرد میشد. وقتی به این مرحله برسید، دیگر تنها از خود خلق کردن لذت میبرید. در این حالت پنج و یا شش نگاه و فکر یکی میشوند و هیچکس ادعای مالکیتی ندارد و این به بهترین شکل جواب میدهد.”
همچون قسمت اول، رابرت داونی جونیور بار دیگر به شخصیت شرلوک هولمز بر روی پرده سینما جان بخشیده است. او که به همراه همسرش نقش عمدهای در ساخته شدن این فیلم داشتهاند، در ارتباط با فیلم میگوید: “به اعتقاد من مانند هر داستان شرلوک هولمز خوبی، شما نمیتوانید تا داستان و گرهگشاییهای آن را حدس بزنید و همواره در برابر اتفاقها و گرهگشاییها شگفتزده خواهید شد. فیلم مایههایی از طنز و احساسات را در خودش دارد. به باور من این یکی از وفادارترین نسخهها به داستان اصلی و رابطه بین شرلوک هولمز و موریارتی در داستانهای کانن دویل است. برای همین من خیلی به آن افتخار میکنم.”
شرلوک هولمز را همه با دوست و همکارش یعنی دکتر جان واتسون میشناسند. اینبار نیز چون قسمت قبل، نقش دکتر واتسون را جود لاو، بازیگر انگلیسی بازی میکند. داونی جونیور، در ارتباط با همکاری مجدد با لاو میگوید: “من درباره جود همان احساسی را دارم که شرلوک در ارتباط با جان دارد. مثل یک برادر دوستش دارم. نکته جالبش اینجاست که ما یک رابطه مردانه با هم داریم، برای همین این رابطه در صحنهها و هنگام فیلمبرداری و بازی کردن نیز وجود دارد. فکر نمیکنم میتوانستم شخص بهتری را در کنارم داشته باشم.”
جود لاو، نیز کار کردن در این فیلم و بازی کردن دوباره نقش دکتر واتسون را اینگونه توصیف میکند: “شروع به شناخت یک شخصیت و باور به اینکه تصویری که از آن میسازی برای تماشاگران جواب خواهد داد، چیزی است که خیلی هیجانانگیز است. مجبوری تنها به خودت و غریزهات اعتماد کنی و بر اساس برداشتت حدس بزنی که این شخصیت در یک موقعیت فرضی چگونه برخورد میکند. در قسمت اول، این پروسه خیلی خوب جواب داد. در حقیقت ما در قسمت اول این را کشف کردیم، چون نمیدانستیم چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی قرار شد تا در قسمت دوم هم بازی کنم، از این میترسیدم که آیا باز هم میتوانیم دوباره آن را تکرار کنیم؟ اما از زمان آغاز تمرینات در خانه رابرت تا زمان شروع فیلمبرداری، ما دوباره در آن فضا قرار گرفتیم. با توجه به شناختی که از یکدیگر داشتیم، فکر میکنم این تمرینات پیش از فیلمبرداری کمک کرد تا قبل از رسیدن به مرحله فیلمبرداری دوباره آن اتفاق بیفتد.”
در قسمت دوم “شرلوک هولمز” یک شخصیت زن نیز به داستان اضافه شده و در کنار قهرمانهای اصلی داستان رویاروی حوادث بیشمار فیلم قرار میگیرد. او یک کولی پیشگوست که نقشاش را نومی راپاسه، بازیگر سوئدی بازی کرده است.
نومی با بازی در نسخه سوئدی فیلم “دختری با خالکوبی اژدها” به شهرت جهانی رسید و این نخستین فیلم انگلیسیزبان او است. او دلیلش برای پیوستن به این پروژه را اینگونه بیان میکند: “مانند این بود که از من دعوت شد تا در یک موقعیت عالی در کنار آدمهایی کار کنم که همیشه تحسینشان کرده بودم و سالهای سال کارهایشان را تماشا میکردم. برای همین انتخابم بیشتر به خاطر آدمهای درگیر با این پروژه بود و بعد بازی کردن نقش این کولی پیشگو.”
اما شاید مهمترین شخصیت در این فیلم، پروفسور موریارتی باشد. شخصیتی که در دو کتاب از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز ظاهر شده است و حضورش در این فیلم، کنجکاوی بسیاری از علاقمندان شرلوک هولمز را برانگیخته است و آنها را وامیدارد تا برای دیدن رویارویی او و هولمز، بار دیگر به سینماها بروند. گفته شده است بازیگرانی چون براد پیت، گری اولدمن، خاویر باردم و دنیل دیلوئیس از نامزدهای بازی در این نقش بودند، اما سرانجام این نقش به جرد هریس، بازیگر انگلیسی سپرده شد. هریس، عکسالعملش در ارتباط با پیشنهاد این نقش را اینگونه توصیف میکند: “از جهت کاری با خودم گفتم که یک موقعیت رؤیایی برایم پیش آمده است. اما وقتی به اجرای آن فکر کردم، از خودم پرسیدم آیا دیوانه شدهای؟ چگونه میخواهی این نقش را بازی کنی؟ ولی خب، در نهایت مجبوری که از موقعیت پیش آمده استفاده کنی و امیدوار باشی به شکلی از پس آن بربیایی!”
“شرلوک هولمز: بازی سایهها” در برخورد با منتقدان نسبتاً موفق ظاهر شده است و توانسته در بیشتر موارد حداقل سه ستاره از چهار ستاره آنها را از آن خود کند. راجر ایبرت، منتقد شیکاگو سانتایمز، با دادن سهونیم ستاره به فیلم، آن را فیلمی سرگرمکننده و لذتبخش توصیف کرده است که به اعتقاد او البته ربط چندانی به داستانهای آرتور کانن دویل ندارد. به قول ایبرت، برای دیدن این فیلم، خاطراتتان از داستانهای کانن دویل را کنار بگذارید و تنها از هیجان فیلم لذت ببرید.
“شرلوک هولمز: بازی سایهها” با زمان ۱۲۹ دقیقه، محصول سال ۲۰۱۱ کمپانی برادران وارنر آمریکاست.
مشخصات فیلم
شرلوک هولمز: بازی سایهها
Sherlock Holmes: A Game of Shadows
نویسندگان: میچل مولرونی، کیران مولرونی ( بر اساس شخصیتهای شرلوک هولمز و دکتر واتسون خلق شده توسط سر آرتور کانن دویل)
Michele Mulroney, Kieran Mulroney (Based on characters created by Sir Arthur Conan Doyle)
کارگردان: گای ریچی
Guy Ritchie
بازیگران: رابرت داونی جونیور، جود لاو، نومی راپاسه، جرد هریس
Robert Downey Jr. , Jude Law, Noomi Rapace, Jared Harris
بودجه تقریبی: ۱۲۵ میلیون دلار
فروش اولین روز نمایش در آمریکا: ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار
در همین زمینه:
::وبسایت فیلم “شرلوک هولمز، بازی سایهها::
::برنامه رادیویی اکران از مجتبا یوسفیپور در رادیو زمانه::