حمله نیروهای موسوم به “دانشجویان بسیجی” به سفارت بریتانیا در ایران (بیست و نهم آذرماه) و ورود به محل سفارت و باغ قلهک و تخریب اماکن و وسایل و گروگانگیری شماری از کارمندان نمایندگی بریتانیا همچنان موضوع داغ محافل سیاسی داخل و خارج از ایران است. 

در گفت‌وگو با دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بین‏الملل در دانشگاه استکهلم از او پرسیده‌ام: از نظر کنوانسیون وین که امنیت سفارتخانه‏ها و پرسنل آن را تعیین می‏کند، دولت‏ها چه تعهداتی دارند که جمهوری اسلامی ایران در روز سه‏شنبه آن را نقض کرده است؟
 
سعید محمودی: وقتی عده‏ای افراد عادی، یعنی نه مأموران دولت، به سفارتخانه‏ای یا به دیپلمات‏‏های خارجی مقیم کشور تعرض می‏کنند، از دیدگاه حقوق بین‏الملل معمولاً دو سئوال اساسی حقوقی پیش می‏آید:
 
سئوال اول این است که این افراد علی‏الاصول تحت کنترل دولت هستند. آیا دولت از برنامه‏ حمله و تعرض به سفارتخانه‏ خارجی اطلاع قبلی داشته است یا نه؟ یعنی اگر جواب این سئوال منفی باشد، یعنی این‏که حرکت کاملاً بدون پیش‏بینی قبلی بوده باشد و انتظار آن نمی‏رفته است، در آن صورت مسئله‏ حمله‏ عده‏ای افراد عادی به یک سفارت خارجی مطرح می‏شود و از دیدگاه حقوق بین‏الملل سئوالی که پیش می‏آید این است که آیا دولت پذیرنده- در این مورد دولت ایران- مسئولیتی در قبال این کار دارد یا نه؟
 
اکثر حقوقدانان بین‏المللی معتقد به مسئولت مطلق‏اند. یعنی این‏که صرف نظر از این‏که دولت کنترل داشته یا نداشته، اطلاع داشته یا نداشته، صرف این‏که برخلاف خواسته‏ کنوانسیون وین، به‏موقع عمل نکرده، پیش‏بینی حوادث را نکرده و نتوانسته از سفارتخانه‏ خارجی حفاظت کند، خود این مسئله ایجاد مسئولیت می‏کند و بنابراین دولت مسئول و پذیرنده باید این مسئله را به نحوی که در حقوق بین‏الملل روشن است، جبران کند.
 
سناریوی بعدی این است که دولت یا انتظار این کار را داشته، به دلایلی که بعضی اوقات پیش می‏آید؛ یا این‏که خودش به نحوی این حرکت را پشتیبانی کرده و یا این‏که بعد از این که اتفاق افتاده، به‏صورت فعال عمل نکرده که اثرات چنین تعرضی را از بین ببرد و با آن مقابله کند. در این صورت، نظر کلیه‏ حقوقدانان، یک‏جا و بدون هیچ تردیدی، این است که دولت پذیرنده مسئول است.
 
حتی در مورد اول هم تعداد حقوقدان‏هایی که معتقدند اگر افراد بدون اطلاع قبلی و بدون اطلاع دولت به سفارتخانه‏ خارجی حمله کنند، دولت را نباید مسئول دانست، بسیار محدود است. نظر غالب این است که صرف خواست کنوانسیون وین که تاکید می‏کند وقتی شما با کشوری روابط دیپلماتیک داشتید موظف‏اید که همه‏ وسایل حفاظت از سفارت را در همه‏ احوال تهیه کنید، باعث می‏شود که دولت مسئول باشد.
 
در مورد جریان روز ۲۹ آذر ضمن این‏که البته وزارت خارجه به‏صورت رسمی از این قضیه فاصله گرفت و حداقل این عمل را محکوم کرد یا ادعا کرد که غیر قابل قبول است، ولی شواهد ظاهری قضیه نشان می‏داد که به‏هرصورت، دست کم اگر از قبل هم اطلاع نداشتند، وقتی اتفاق افتاد، دولت ایران آن‏طور که موظف بوده عمل نکرده است. به‏خاطر این‏که این مسئله حدود هفت، هشت ساعت در دو محل متفاوت، به‏طور هم‏زمان ادامه داشته و تصاویری که آمده و اطلاعات دقیق‏تری که منتشر شده است، نشان می‏دهد که این افراد تقریباً بدون هیچ مانع و رادعی مدت‏ها کارشان را انجام داده و تخریب کرده‏اند و عملکرد پلیس ابتدا با تجاوز متناسب نبوده و در نهایت بعد از هفت، هشت ساعت موفق شده‌ است آن‏ها را از سفارتخانه اخراج کند.
 
اما باز این سئوال پیش می‏آید: به فرض این‏که پلیس همان ابتدا افرادی را که دست به این عمل زده‏اند اخراج می‏کرد، بازهم آنها باید دستگیر و بازجویی می‌شدند. اگر آنها مطابق قوانین ایران مرتکب جرمی شده‏اند که قطعاً باید این‏طور باشد، با توجه به مفاد کنوانسیون وین، این افراد باید مجازات بشوند و همه‏ این مسائل باید به صورت عمومی اعلام بشود.
 
ما این‏بار شاهد بودیم که شورای امنیت در این ارتباط بیانیه‏ای داده و حمله به سفارت بریتانیا در تهران را محکوم کرده است. در حالی‏که حمله به سفارت‏خانه‏‏ها قبلاً هم به تکرار علیه سفارتخانه‏‏های اروپایی (اما شاید نه در این حجم) اتفاق افتاده بود. چرا این بار شورای امنیت وارد کار شده است؟ آیا برخورد شورای امنیت عادی بود؟
 
بله. در موارد مشابه، از جمله وقتی سی سال پیش سفارت آمریکا در ایران را هم گرفتند، اولین کار این بود که شورای امنیت این مسئله را محکوم کرد. البته با توجه به این‏که هم انگلیس و هم آمریکا، هردو اعضای ثابت شورای امنیت هستند، این امر خیلی راحت‏تر صورت می‏گیرد. مسئله را فوری مطرح می‏کنند.
 
اما این عمل در هر حال از نظر حقوق بین‏الملل، عمل قبیحی است و صرف نظر از این‏که در کدام کشور اتفاق بیافتد، یکی از نقض‏های عمده‏ حقوق‏ بین‏الملل به شمار می‏آید. به‏خاطر این‏که مصونیت اماکن دیپلماتیک بیش از دو، سه هزار سال قدمت دارد و همه‏ کشورها آن را به‏شدت رعایت می‏کنند. به همین دلیل هم وقتی چنین اتفاقی می‏افتد، زمینه‏ لازم برای محکومیت‏اش فوری فراهم است. همانطوری که در این مورد حتی روسیه و چین هم بدون هیچ شرط و شروطی این کار را محکوم کردند.
 
به همین دلیل، به نظر من، موقعیت فراهم بود که این مسئله در شورای امنیت مطرح بشود. گرچه جنبه‏ سمبلیک دارد، ولی به‏هر صورت نشان می‏دهد که مسئله از دیدگاه کشورهای دیگر تا چه اندازه مهم بوده است.
 
تبعات سیاسی این حمله چه خواهد بود؟ فکر می‏کنید آیا محتمل است که سایر کشورهای اتحادیه‏ اروپا مانند نروژ سفارتخانه‏ خود در ایران را ببندند و ما در پی حمله‏ دیروز، شاهد یک بحران دیپلماتیک باشیم؟
 
به نظر من، بستگی به عملکرد دولت ایران دارد. اگر دولت ایران به‏طور سریع مسببین این امر را دستگیر کند و به صورت عمومی نشان بدهد که به‏صورت جدی با این مسئله مواجه شده است، احتمالاً واکنش کشورهای دیگر در حد اعتراض خواهد بود و به دادن اعلامیه و محکوم کردن این عمل ختم خواهد شد. ولی به‏نظر می‏رسد که تعرض روز بیست‌ونهم، حداقل تا الان با جهت‏گیری محکم دولت ایران و مقامات ایرانی به‏طور کلی، مواجه نبوده است. اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، من بعید نمی‏دانم که کشورهای دیگر، حداقل برای اعتراض هم شده باشد، اقداماتی شبیه اقدام نروژ انجام بدهند. یعنی سطح روابط‌‏شان با ایران را کاهش بدهند یا این‏که روابط دیپلماتیک‏شان را دست‏کم برای مدتی، با ایران قطع کنند.
 
یکی از دعواهای اخیر، دعوا بر سر جایگاه حقوقی باغ قلهک بوده است. اگر باغ قلهک توسط جمهوری اسلامی یا نهادهای قضایی بسته بشود یا از سفارت بریتانیا گرفته شود، آیا از نظر حقوقی، بریتانیا امکان عمل متقابل را در کشور خودش، در خصوص املاک جمهوری اسلامی ایران دارد یا خیر؟
 
 
مسئله‏ حقوقی باغ قلهک، مسئله‏ مالکیت آن است و مسئله این است که آیا دولت انگلیس واقعاً مالک این فضا هست یا نه. در این صورت، مسئله‏ به حقوق مالکیت خصوصی برمی‏گردد و فرقی نمی‏کند که صاحب آن دولت انگلیس باشد یا فردی عادی.
 
اگر دولت ایران بر یک مبانی محکم حقوقی بتواند اثبات کند که دولت انگلیس صاحب اصلی این منطقه نیست، این‏جا را غصب کرده یا اگر هم صاحب‏اش بوده، الان از نظر قانونی این مالکیت را از دست داده است، من گمان نمی‏کنم که دولتی مانند انگلیس بخواهد دست به اقدام متقابل بزند. برای این‏که این حق هر دولتی است که مطابق قوانین داخلی خودش، هرجور صلاح و درست است، عمل کند.
 
ولی اگر بخواهد جنبه‏ سیاسی داشته باشد، یعنی بدون هیچ پایه حقوقی محکمی، فقط این ادعا مطرح شود و به خاطر این‏که ما با انگلیس اشکال سیاسی داریم، این بهانه‏ای باشد برای این‏که این منطقه را از دست انگلیس بیرون بیاورند، آن وقت بعید نیست که دولت انگلیس دست به اقدام متقابل بزند.
 
البته معمولاً اقدام متقابل نباید عملیات غیر قانونی باشد. چون در ارتباط با همین تعرض دیروز به سفارت بریتانیا، یکی از استدلال‏ها این بود که چون دولت انگلیس بانک مرکزی ایران را تحریم کرده، این واکنشی در مقابل آن است. در حالی‏که تحریم بانک مرکزی ایران، از نظر حقوق بین‏‏الملل، امری غیر قانونی نیست. هر کشوری می‏تواند در روابط خودش با کشور دیگر، اگر به جهاتی ناراضی است، به عملیات غیر دوستانه دست بزند. این عملی غیر دوستانه بوده است.
 
دولت ایران هم می‏تواند عمل‏های غیر دوستانه علیه دولت انگلیس انجام بدهد. مثلا ً بانک مرکزی انگلیس را تحریم کند، اجازه ندهد توریست‏های انگلیسی به ایران بیایند، روابط تجاری‏اش را با انگلیس به‏طور کلی قطع کند و… این‏ها عملیات غیر دوستانه است، ولی غیر قانونی نیست. به محض این‏که شما کاری را انجام دادید که در واقع نقض یک تعهد بین‏المللی است، مانند این‏که شما تعهد کرده‏اید که دیپلمات‏های خارجی و اماکن دیپلماتیک در ایران باید همیشه مصون باشند و هیچ‏کس حق ورود به سفارتخانه آنها را ندارد، نقض این تعهدات کاری غیر قانونی است. در نتیجه، سیستمی که در کار می‏آید، سیستم عملکرد قانونی متقابل است، نه سیستم انتقامی. به همین دلیل هم منظور من در مورد باغ قلهک این است که اگر کار ایران از نظر حقوقی کاملاً محکم و صحیح باشد، دولت انگلیس مجبور است بپذیرد، ولی اگر بخواهند غیر قانونی عمل کنند، آن وقت باید منتظر دعوایی بین دولت ایران و انگلیس بود که در جای دیگری باید حل بشود.