نگاه به رخدادهای ایران: 

 JACOBIN / Iranians Can Do Without Bill Kristol’s Solidarity 

زمانی که همه ما در حال برپایی جشن‌های سال نو بودیم، ایرانی‌ها سال جدید را با مجموعه‌ای از اعتراض‌های سراسری علیه فساد و سیاست‌های ریاضتی آغاز کردند. با این‌همه آنها در این تلاش‌شان متحدانی نه چندان شایسته پیدا کردند: همان نومحافظه‌کاران و نئوکان‌هایی که چندین دهه گذشته در آمریکا در حال تلاش برای زمینه‌سازی حمله نظامی به ایران بودند.

دانشجویان معترض در دانشگاه تهران

برای بسیاری از ایرانیان با موقعیت‌های اجتماعی مختلف – نه تنها دانشجویان و جوانان در شهری مثل تهران، بلکه ساکنان نواحی بیشتر روستایی و محافظه‌کارتر- که خشمگینانه علیه حکومت برخاستند، این حمایت ناگهانی محافظه‌کاران ایالات متحده هراسناک بود. همه آنها در طی سال‌های گذشته به جد تلاش کرده بودند که همین مردمی را اکنون شجاع و قهرمانِ عاشق آزادی تلقی می‌کنند، یا در حمله رعدآسای نیروهای آمریکایی خاکستر کنند یا از راه تحریم‌های فلج‌کننده، گرسنه و بیمار.

نگاهی به نظرات بیل کریستول ویراستار مجله هفتگی ویکلی استاندارد در این زمینه به ما کمک می‌کند؛ کسی که هفته گذشته مردمِ ایران را «متحدان واقعی ما» خواند، و با نقل جمله‌ای از تامس جفرسون در دفاع از اعتراض‌های مردم ایران، حمایت واشنگتن از آنها را خواستار شد. او همچنین توصیه گاری کاسپاروف به آمریکا را برای «حمایت از مردم ایران، زیرا مردم به یاد می‌آورند که شما کمک کرده‌اید» در توئتیر بازنشر کرد. بدبختانه کریستول باید بداند مردم ایران چیزهای دیگری را نیز به یاد می‌آورند، اینکه کسانی مثل او در صد سال گذشته، در کار کشتار مردم ایران بوده اند…

در واقع دست کم از می‌ سال ۲۰۰۳ – همان زمانی که هنوز آسمان بغداد از دودهای بمباران‌های هواپیماهای آمریکا خالی نشده بود- کریستول تلاش کرد تا با استناد به یک بمب‌گذاری انتحاری وابسته به حماس در بیت‌المقدس و نیز اخبار تأییدنشده رسانه‌ها مبنی بر اینکه یکی از افراد مظنون حمله به سعودی‌ها در سال ۲۰۰۳ در ایران پنهان شده، حمله نظامی به ایران را توجیه کند. کریستول علاوه بر این موضع جنگ‌طلبانه‌اش، به گروه سیاسیِ طرافدار اسرائیل ECI تعلق دارد که در سال ۲۰۱۲ خواستار جنگ با ایران شد.

جان بولتون، سفیر آمریکا در سازمان ملل در دوران بوش پسر، نیز به جمع ستایشگران موضع ترامپ برای «حمایت از تظاهرکنندگان» پیوسته است. در سال ۲۰۱۵ جان بولتون مقاله‌ای با این عنوان نوشت که «اگر می‌خواهید ایران بمب نسازد، بمبارانش کنید.» او همچنین قبل از آن چند مرتبه خواستار اقدام عملی نیروهای نظامی ایالات متحده یا اسرائیل علیه ایران برای تغییر رژیم و اعمال تحریم‌های بیشتر شده بود.

جنیفر روبین از روزنامه واشنگتن پست نیز به همین ترتیب کشورهای غربی را ترغیب کرده تا «کانون توجهشان را مردم ایران قرار دهند.» به زعم او، «آنچه ایالات متحده و متحدان غربی آن می‌توانند انجام دهند، پیشبرد آرمان مردم» و «بازاندیشی در نگرش خویش نسبت به حقوق بشر» است. این همان جنیفر روبینی است که چند سال پیش با اظهار تأسف گفته بود «هرچند، جنگ دارای دورنمایی ترسناک است –چرا که این پتانسیل را دارد که سبب‌ساز ویران شدن زندگی خیلی‌ها شود- ولی ایران مسلح به سلاح هسته‌ای از آن هم ترسناک‌تر است.»

ماکس بووت نیز، چند روز گذشته را به ریتوییت کردن مقاله‌ها و بیانیه‌هایی مشغول بود که خواستار حمایت آمریکا از معترضان ایرانی بودند، آن هم درست پنج سال پس از این تصمیم که «مؤثرترین گزینه [برای ممانعت از یک ایران هسته‌ای] همانا استفاده از نیروی هوایی برای بمباران ایران است»، و اینکه «حتی یک حمله نمادین به ایران نیز کار ارزشمندی است.» بوت همچنین مشاور جان مک‌کین در انتخابات سال ۲۰۰۸ بود و  در آن مقطع در رسانه‌ها به این امر مباهات می‌کرد که «جان مک‌کین در استفاده از گزینه نظامی علیه بلندپروازی‌های اتمی ایران درنگ نخواهد کرد».

نگذارید که اظهارات اخیر او در حمایت از «معترضان شجاع» در ایران باعث شود گذشته‌اش را فراموش کنیم، گذشته‌ای که در آن او مدام بر اعمال نیروی نظامی علیه همین مردم تأکید می‌کرد. مک‌کین نه تنها کسی بود که به شکل رسوایی‌آمیزی واژه «بمب بمب بمب بمب بمب» علیه ایران از زبانش نمی‌افتاد، بلکه همچنین حامی گسترش یافتن تحریم‌ها علیه ایران بود؛ مشخصاً، از قوانینی حمایت می‌کرد که به موجب آنها، اگر اسرائیل تصمیم می‌گرفت به ایران حمله کند، ایالات متحده نیز می‌بایست وارد درگیری نظامی با ایران می‌شد.

جان مک‌کین و جان بولتون

از افراد دیگر در این فهرست آری فلایشر است، اولین مشاور رسانه‌ای بوش، کسی که اعلام کرده «حمایت رئیس جمهور ترامپ در این مدت از مردم ایران بیش از حمایت رئیس جمهور اوباما در کل هشت سال گذشته بوده است». او همچنین آرزو کرده که «اعتراضات همه جای ایران را فرا بگیرد و به فروپاشی این دیکتاتوری مذهبی خطرناک، ارتجاعی و سبوعانه بیانجامد.»

با این‌همه ده سال پیش از این، گروه دیده‌بان آزادی، گروهی از نئوکان‌ها که فلایشر هم عضو آن بود، کمپینی به راه انداختند تا مردم آمریکا را به جنگ علیه ایران ترغیب کنند؛ آنها همچنین حمایت مالی از گروهی را به عهده داشتند که متشکل از مجموعه‌ای از کارشناسان «اسلام رادیکال» بود و ایران را تهدیدی مستقیم برای امنیت ایالات متحده می‌دانست؛ آنها با تحقیق در گروه‌های هدف مختلف رأی‌دهندگان در آمریکا در پی این بودند که چگونه می‌توان به بهترین شکل ممکن حمایت رأی‌دهندگان از عملیات نظامی در ایران را به دست آورند. آری فلایشر همچنین خواستار اعمال «تحریم‌های جدید» بر ایرانیانی بود که اکنون آنها را «شجاع» می‌نامد.

معنای عملیات نظامی چیست

وقتی کسی راجع به «عملیات نظامی»، «بمباران»، و حتی «جنگ با ایران» حرف می‌زند، این گرایش مغالطه‌آمیز وجود دارد که کانون و هدف آن را هیأت حاکمه ایران —و نه خود مردم— بدانند.

به گواه تاریخ جنگ‌ها، اما چنین تمایزی در میدان جنگ بی‌معناست… موشک‌ها و بمب‌ها همانقدر شهروندان را هدف می‌گیرند که هدف‌های نظامی را، و نابسامانی و آشوب حاصله فضای بی‌قانونی را خلق می‌کند که در آن زندگی همگان تهدید می‌شود. برای درک بهتر این وضعیت کافی است که به عراق نگاه کنید.

بسیاری از نئوکان‌ها مدعی بودند که صرفاً درباره حملات نظامی «جراحی»گونه و هدفمند صحبت می‌کنند، عملیات‌هایی که تنها اهداف هسته‌ای ایران را نشانه خواهند گرفت و نه چیز دیگری را. ولی چنین ادعایی حتی در زمینه بحث ایران نیز ادعایی بی‌معناست.

همانطور که تحلیلگر نظامی عمر لمران در سال گذشته گفت، برنامه هسته‌ای ایران «آنقدر بزرگ و پراکنده است» که «بسیار دشوار خواهد بود تصور کنیم یک حمله نظامی از سوی آمریکا به درگیری‌ای جدی بین ایران و ایالات متحده نمی‌انجامد.» همانطور که محقق روابط بین‌الملل استفان زونس می‌گوید، هر تلاشی برای کشتن دانشمندان هسته‌ای باعث کشته‌ شدن بسیاری از شهروندان عادی خواهد شد «چرا که بسیاری از تأسیسات هسته‌ای در مناطق شهری ساخته شده‌اند.»

نباید فراموش کرد که هر حمله‌ای علیه ایران عملیات تلافی‌جویانه‌ای با خود به همراه دارد، عملیاتی که می‌تواند به سرعت به حضور همه‌جانبه ایالات متحده بیانجامد. هیچ شکل واقعی‌ای از درگیری نظامی در کار نیست، مگر اینکه بسیاری از ایرانیان را به نابودی و مرگ بکشاند؛ همانهایی که اکنون نئوکان‌ها وطن‌پرستان شجاع مینامند.

تحریم‌ها نیز اثر مشابهی بر زندگی مردم عادی ایران داشته، و بخش بزرگی از مردم را از امکانات پزشکی محروم ساخته، باعث بیکاری و فقر شده، و کمبود مواد غذایی اصلی را با خود به همراه داشته است. اگر تصور می‌کنید که بحران اقتصادی در آمریکا وضعیت دشواری را برای مردم آمریکا به ارمغان آورده، آنگاه وضعیتی را تصور کنید که چهار برابر از این سخت‌تر باشد، در آن صورت درخواهید یافت که تحریم‌ها چه ارمغانی برای «وطن‌پرستان» ایرانی داشته است.

هدف واقعی

باید همیشه به ادعای نئوکان‌ها مبنی بر حمایت از مردم کشوری که می‌خواهند آن را بمباران کنند، با دیده تردید نگاه کرد. حمایت آنها تنها معمولاً در خدمت هدف واقعی آنها یعنی تغییر رژیم است.

آخرین باری که “بازهای واشنگتن” برای حمایت از اعتراضات ضددولتی علیه یک مستبد سرکوبگر به صف شده بودند، مورد لیبی بود؛ در آن مقطع نیز بسیاری از بازیگران نمایش حمایت از اعتراضات ایران نقش داشتند.

مک‌کین در سال ۲۰۱۱ گفته بود: «باید حمایت‌مان را افزایش دهیم تا مردم لیبی بتوانند به نتیجه مطلوب خود از این اعتراض همگانی نائل شوند و حقوق خود را به دست آورند: پایان حکمرانی قذافی و آغاز یک دموکراسی صلح‌آمیز که همه مردم لیبی از آن نفع خواهند برد.» شورش‌های لیبی نیز به عنوان توجیه‌کننده مداخله نیروهای غربی مورد استفاده قرار گرفتند…

اینکه مجموعه‌ای از نئوکان‌ها و بازها خود را هماهنگ با آرمان‌های مردم ایران می‌دانند، بدین معنا نیست که نباید از نبرد معترضان ایرانی برای آزادی حمایت کنیم. ما باید از همه تلاش‌های انسانی برای رهایی از رژیمی اقتدارطلب و قاهر حمایت کنیم، ولو آنکه افراد مختلف درباره شکل و میزان این حمایت با یکدیگر اختلاف داشته باشند.

ولی اجازه ندهید ستایش نئوکان‌ها از معترضان شما را گمراه کند. اگر ایرانی‌ها این بخت را بیابند که حقیقتاً انتخاب کنند، به محض آنکه به زعم نئوکان‌ها راهی اشتباه را انتخاب کنند، این وطن‌پرستان شجاع، دشمن تلقی خواهند شد.

منبع: ژاکوبن


بیشتر بخوانید:

آتش‌افروزی: سوءاستفاده از اعتراض محرومان

دوسیه تظاهرات اعتراضی ۱۳۹۶