شهرنوش پارسی‌پور – شیه هو – با فشار گاز زدن/سه‌خطی بالا لی چسبنده، آتش/سه‌خطی پائین چه ان برانگیختن، تندر
ابن شش‌خطی نمایشگر دهان بازی‌ست (همانند شش خطی ٢٧) با مانعی میان دندان‌ها در خط چهارم. در نتیجه لب‌ها نمی‌توانند به هم برسند. شخص برای آنکه دندان‌ها را به هم برساند باید با قدرت تمام مانع را گاز بگیرد.

از آنجایی که شش‌خطی از دو سه‌خطی تندر و آتش و نور تشکیل شده نشان می‌دهد که در طبیعت چگونه موانع به ضرب زور جاکن می‌شوند. گاز زدن با تمام قوا باعث غلبه بر مانعی خواهد شد که جلو رسیدن لب‌ها را به یکدیگر می‌گیرد؛ توفان با تندر و برق خود بر حالت تنش طبیعت غلبه می‌کند. توسل به قانون و مجازات‌ها بر آشفتگی که جنایتکاران و تهمت‌زنندگان در تعادل اجتماعی به‌وجود آورده‌اند غلبه می‌کند. موضوع این شش‌خطی یک پرونده جنایی‌ست که در تضاد با شش‌خطی سونگ، برخورد و درگیری قرار می‌گیرد که موضوع آن یک پرونده جزایی‌ست.

داوری
گاز زدن با فشار با موفقیت توأم است
مطلوب این است که عدالت برقرار شود.

هنگامی که مانعی در اتحاد ایجاد می‌شود، فشار شدید باعث موفقیت خواهد شد. این در تمامی شرایط درست است. هرگاه اتحاد برقرار نشود معنی‌اش این است که شایعه‌پردازان و خائنان در کار‌ها دخالت کرده و راه را می‌بندند. برای جلوگیری از صدمه خوردن دائمی تصمیمات شدیدی باید اتخاذ شود. مانع سنجیده‌ای ار این قسم خود به خود از میان نخواهد رفت. داوری و تنبیه لازم است تا آن را از میان برداشته و یا از مسیر منحرف کند.
 

با این وجود مسئله اقامه دعوا کردن به شکل درست از اهمیت برخوردار است. شش‌خطی، لی، به معنای روشنایی و چن، انگیختگی را در هم ترکیب کرده است. لی نرم است و چن سخت. سختی و هیجان بیش از اندازه در تنبیه کردن بسیار خشن عمل خواهند کرد. روشنایی و نرمش بیش از اندازه نیز بسیار ضعیف می‌باشند. این دو در ترکیب باهم تعادل برقرار می‌کنند. در چنین موقعی‌ست که انسان تصمیم‌گیرنده (که خط پنجم نمایشگر اوست) گرچه که طبیعت آرامی دارد، اما در عملکرد خود احترام برمی‌انگیزد.
 

انگاره
تندر و برق:
انگاره گاز زدن شدید.
چنین بود که پادشاهان زمان‌های پیشین در مجازات‌های به روشنی تعیین شده
قوانین را محکم می‌کردند.

هنگامی که عدم شفافیت در کدهای جزایی و قصور در اجرای آن‌ها وجود دارد موانع در زندگی اجتماعی انسان افزایش می‌یابد. تنها راه تقویت قوانین شفاف کردن آن‌ها و تحقق فوری مجازات‌هاست.

تنبیهات کاربردهای فردی قانون هستند. قوانین تنبیهات را مشخص می‌کنند. هنگامی که بر وفق طبیعت جنایتی که رخ داده تنبیهات نرم و یا سخت اتخاذ می‌شود شفافیت قانونی غلبه می‌کند. این شفافیت نور را نشان می‌دهد. قانون از طریق کاربرد عادلانه تنبیهات تقویت می‌شود. این از طریق وحشت ناشی از تندر نشان داده می‌شود. این روشنایی و خشونت باعث ایجاد احترام می‌شود؛ مجازات‌ها به خودی خود هدف نیستند. هنگامی که عدم شفافیت در کدهای جزایی و قصور در اجرای آن‌ها وجود دارد موانع در زندگی اجتماعی انسان افزایش می‌یابد. تنها راه تقویت قوانین شفاف کردن آن‌ها و تحقق فوری مجازات‌هاست.
 

خط‌ها (یک)
(یک جدا از معنای شش‌خطی در کلبت خود، خطوط منفرد به شکل زیر شرح می‌شوند: افراد شرح داده شده در خط نخستین و بالا‌ترین خط گرفتار تنبیه می‌شوند، بقیه خط‌ها در معرض آن هستند.)
 

نه در خط آغازین یعنی:
پاهای او در کند قرار گرفته،
پس انگشتانش ناپدید شده‌اند.
سرزنشی نیست.

اگر انسانی برای نخستین بار جرمی انجام دهد مجازات نرم خواهد بود. تنها انگشتان در کند قرار می‌گیرند. این باعث خواهد شد که او دیگر گناه نکرده و از سرزنش بری بماند. این اخطاری‌ست که به موقع جلوی شر را بگیریم.
 

شش در خط دوم یعنی:
گاز زدن به گوشت نرم،
پس بینی او ناپدید می‌شود.
سرزنشی نیست.

در این مورد تفاوت گذاشتن میان مورد غلط و درست آسان است؛ این همانند گاز زدن به یک گوشت نرم است. اما شخص در اینجا با گناهکار سنگدلی روبروست که خشم او را برانگیخته و یک کم از حد خود فرا‌تر می‌رود. ناپدید شدن بینی در حال گاز زدن نشان می‌دهد که خشم فرد هشیاری‌های او را از میان برده است. به هر حال صدمه بزرگی در اینجا رخ نمی‌دهد، چرا که کیفر چنین جرمی عادلانه است.
 

شش در خط سوم یعنی:
گاز زدن به یک گوشت خشک بیات
و برخورد کردن با چیزی سمی.
حقیر شدن مختصر. سرزنشی نیست.

مجازات به وسیله کسی اعمال می‌شود که فاقد قدرت و صلاحیت انجام آن است. از این قرار مجرمان زیر بار نمی‌روند. موضوع مورد جدال یک موضوع کهنه است، – که به وسیله گوشت شکار نمک‌سود نشان داده می‌شود- و در کنار آمدن با آن مشکلات آغاز می‌شوند. این گوشت کهنه فاسد شده است تنبیه‌کننده در وارد شدن به این مبحث، نفرت سم‌آلودی را علیه خودش برمی‌انگیزد، و در چنین شرایطی دچار موقعیت حقارت‌باری می‌شود. اما چون تنبیه مساعد با زمان است او بری از سرزنش باقی می‌ماند.
 

نه در خط چهارم یعنی:
گاز زدن به گوشت کهنه پر از رگ و ریشه.
پیکانی فلزین دریافت می‌کند.
مراقب مشکلات بودن
و پشتکار داشتن مطلوب است.
خوش اقبالی.

مشکلات عظیمی برای غلبه کردن برآن‌ها وجود دارد، زیرا مخالفان قدرتمندی باید تنبیه شوند گرچه این بسیار مشکل است، اما کوشش با موفقیت توأم می‌شود. اما لازم است که همانند فلز سخت باشیم و همانند پیکان راست‌قامت تا بر مشکلات غلبه کنیم. اگر شخص این مشکلات را بداند و مقاوم باقی بماند، به اقبال خوش دست خواهد یافت. کار مشکل در آخر به نتیجه خواهد رسید.
 

شش در خط پنجم یعنی
گاز زدن به گوشت خشک بی‌چربی.
طلای زرد دریافت می‌کند
با پشتکار آگاه از خطر بودن.
سرزنشی نیست

به راستی موردی که تصمیم گرفته شده آسان نیست، اما کاملاً روشن است. از آنجایی که ما به طور طبیعی متمایل به آسان‌گیری هستیم، باید تمام کوشش خود را بکنیم که همانند طلا زرد باشیم – این همانند طلا حقیقی و همانند زرد، رنگ میانه، (میانگین) بی‌طرفانه است. تنها با آگاه ماندن از خطر رو به رشد مسئولتی که داریم است که می‌توان فرض کرد که بری از اشتباهات خواهیم ماند.
 

نه در خط بالا یعنی:
گردن او در قید چوبین بسته شده.
پس گوش‌هایش ناپدید شده است.
بداقبالی.

برعکس خط نخست در اینجا با انسانی روبرو هستیم که غیر قابل اصلاح است. تنبیه او استفاده از قید چوبین است و گوش‌های او در زیر این قید ناپدید شده است. – این یعنی او در برابر اخطار‌ها کر است. این یک‌دندگی راهبر به بداقبالی‌ست. (٢)
 

(٢ بایستی اینجا به این نکته توجه کرد که یک تفسیر جایگزین از این شش‌خطی بر مبنای ایده زیر ممکن است، “در بالا، نور (خورشید)؛ در پائین جنبش.” در این تفسیر شش خطی نمادی از یک بازار پر از جنب و جوش در پائین است، در حالی که خورشید در بالا می‌درخشد. اشاره به گوشت القاکننده این معناست که این یک بازار خوراک است. طلا و پیکان ابزار خرید و فروش هستند. ناپدید شدن بینی به معنی نداشتن شامه است، یعنی اینکه شخص مورد بحث فاقد اشتیاق است. ایده زهر و سم اشاره به خطرات ثروت، و اموری از این دست دارد.
 

کنفسیوس در رابطه با نه در خط آغازین می‌گوید:
 

انسان پست از نامهربانی شرمی ندارد و از بی‌عدالتی نیز اکراه ندارد. اگر سود زیادی در پیش رو نباشد او تلاشی نخواهد کرد. اگر ترس نداشته باشد کوششی در بهبود خود ندارد، اما اگر به گونه‌ای تربیت شده که در مسائل کوچک درست عمل کند در مسائل بزرگ محتاط است این برای انسان پست خوش‌اقبالی می‌آورد.
 

در موضوع خط نهم در بالا کنفسیوس می‌گوید:
 

اگر خوبی انباشته نشود برای اعتبار دادن به نام یک انسان کافی نیست. اگر شر انباشته نشود آنقدر قوی نیست تا انسانی را نابود کند. از این قرار انسان پست با خودش فکر می‌کند، “خوب بودن در مسائل کوچک ارزشی ندارد”، و پس، از انجام کار خوب منصرف می‌شود. او فکر می‌کند، “گناهان کوچک صدمه‌زننده نیستند”، و پس، مرتکب آن‌ها می‌شود. از این قرار گناهان او آنقدر انباشته می‌شود که دیگر قادر به پوشاندن آن‌ها نیست، و تقصیرات او آن چنان از حد می‌گذرد که دیگر قادر به پاک کردن آن‌ها نیست.)

 در همین زمینه:
::کتاب “یی‌جینگ” به روایت و با تفسیرهای شهرنوش پارسی‌پور::