تهاجم نظامی ناتو به لیبی به منظور سرنگونی رژیم سرهنگ قذافی، پس از هفتماه به بار نشست و با دهها هزار کشته و شمار بسیار بیشتری زخمی و کشتن سرهنگ قذافی پایان یافت، اما فروپاشی رژیم قذافی به معنای گذار به دموکراسی نیست. باید به انتظار نشست و دید قبایل این کشور چه راهی را برخواهند گزید.
بارک اوباما که از این عملیات موفق خشنود است، در برنامه شوی Jay Leno آن را “یک نسخه موفق برای آینده“[1] عنوان کرده است. او میگوید حمله نظامی به لیبی متفاوت از تهاجم نظامی به عراق و افغانستان بود. چرا: “تفاوت در این است که ما قادر به سازماندهی جامعه جهانی بودیم،ما قادر به اخذ حکم سازمان ملل برای عملیات بودیم،ما توانستیم کشورهای عربی را درگیر سازیم،بنابراین،هرگز به اینگونه نبود که ما بهطور یکجانبه تصمیم به برکناری کسی بگیریم،بلکه این جامعه جهانی بود، و این یکی از دلایلی است که تمام عملیات تنها یک بیلیون دلار برای ما هزینه در بر داشت، و نه یک تریلیون دلار،حتی یک سرباز آمریکایی روی خاک لیبی نداشتیم،حتی یک سرباز آمریکایی کشته یا مجروح نشد، و من فکر میکنم که این یک دستور(پخت) برای موفقیت در آینده است.”
بخش فارسی صدای آمریکا در گفتوگوی اختصاصی 26 اکتبر با خانم هیلاری کلینتون با استناد به این سخن اوباما، از او میپرسد در چه زمانی از “این دستور عمل پخت“ در سوریه یا دیگر کشورها استفاده خواهید کرد؟ وزیر خارجه دولت آمریکا در پاسخ میگوید: “به مواد اولیه نگاه کنید در لیبی. خیزشی مردمی که متهورانه بود که برخی ابتدا حتی آن را خیزشی از سر نادانی خواندند چون مردم با رهبری طرف بودند که آنها را موش و سگ میخواند و تهدید کرده بود که آنها را بکشد؛ حتی اگر خانه به خانه باشد. این قیامی طبیعی بود که از درون برخاسته بود و بعد ما شاهد درخواست کمک از درون لیبی بودیم. و همینطور تقاضای کمک از سوی اتحادیه عرب و به این ترتیب بود که سازمان ملل متوجه اهمیت به رسمیت شناختن این همه شد. در سوریه وضع فرق میکند. دست کم تاکنون اینطور بوده. آنجا مردم خواهان کمک خارجی نیستند و خواستار دخالت نظامی هم نیستند. آنها واقعا خواستار آن نیستند که جمهوری اسلامی به دولت کشورشان کمک کند. بنابراین من فکر میکنم پرزیدنت اوباما به خواست مردم لیبی برای آزاد شدن اشاره کرده همچنان که مردم مصر و تونس این خواست را داشتهاند. در برخی کشورها مردم به کمک بیشتری نیاز داشتهاند اما مهم آن است که این نوع خیزشها از درون برآمده است.”
بدینترتیب باید ابتدا “مواد اولیه” آماده شود. “خیزشی داخلی” علیه دیکتاتوری، سرکوب آن خیزش به وسیله رژیم حاکم، “تقاضای کمک” رهبران جنبش و در پایان پاسخ مثبت “پرزیدنت اوباما به خواست مردم لیبی برای آزاد شدن”. یعنی تهاجم نظامی و سرنگونسازی رژیم حاکم. اینها نکاتی است که وزیر خارجه آمریکا با شفافیت تمام از آن سخن میگوید.
کلینتون: ما دوست داشتیم به نفع تحولات داخل ایران حرکت کنیم اما به ما هشدار داده میشد که حمایت آمریکا میتواند امنیت معترضان و اعتبار را به خطر بیندازد و آرمانهای جنبش سبز نقض شود. فکر کنم اگر باز هم این اتفاق در ایران بیفتد و اعتراضاتی شکل بگیرد، اینبار مخالفان خودشان اعلام میکنند که ما از جهان میخواهیم که از ما حمایت کند. مثلاً در لیبی، مخالفان قذافی اعلام کردند که از هرگونه حمایت خارجی استقبال میکنند و ما هم حمایت کردیم.
دولت آمریکا تاکنون بارها اعلام کرده است که در رابطه با ایران همه سناریوها- ازجمله تهاجم نظامی- روی میز قرار دارد. در همین روز خانم کلینتون مصاحبهای هم با بخش فارسی بیبیسی داشته است. در اینجا به گونه صریحتری از پروژه لیبیائیزه کردن ایران سخن گفته میشود. خانم کلینتون میگوید، در دوران جنبش سبز، “ما دوست داشتیم به نفع تحولات داخل ایران حرکت کنیم اما به ما هشدار داده میشد که حمایت آمریکا میتواند امنیت معترضان و اعتبار را به خطر بیندازد و آرمانهای جنبش سبز نقض شود. فکر کنم اگر باز هم این اتفاق در ایران بیفتد و اعتراضاتی شکل بگیرد، اینبار مخالفان خودشان اعلام میکنند که ما از جهان میخواهیم که از ما حمایت کند. مثلاً در لیبی، مخالفان قذافی اعلام کردند که از هرگونه حمایت خارجی استقبال میکنند و ما هم حمایت کردیم”.
خانم کلینتون به صراحت خط میدهد که اگر اینبار در ایران اتفاقی بیفتد، رهبرانش از آمریکا خواهند خواست که مشابه لیبی در ایران عمل کند. مشابه لیبی چه معنایی دارد؟ فرض کنید آگاهانه در یکی از استانهای مرزی ایران تحرکاتی مسلحانه صورت بگیرد و رژیم آن را سرکوب کند. در گام بعد، رهبران آن حرکت از دولت آمریکا و دول غربی بخواهند برای حفاظت از آنها وارد عمل شوند. در نهایت آمریکا و دیگر دول غربی به بهانه حفاظت از جان مردم، همچون لیبی بمباران مقرهای نظامی را آغاز و تا سرنگونی رژیم ادامه دهند.این یعنی پروژه “لیبیائیزه کردن ایران”.
در 14 شهریور 1390 حزب دموکرات کردستان ایران طی نامهای ضمن استقبال از پروژه تهاجم نظامی ناتو به لیبی مینویسد:”صدور قطعنامه 1973 شورای امنيت راه را هموار ساخت تا هواپيماها و هليکوپترهای نظامی آمريکا و فرانسه و بريتانيا بلافاصلهحملات خود را بهپايگاههای هوايی و دريايی و محل تجمع نيروهای نظامی ليبی آغاز نمايند…در نتيجه اين تصميم بهجای شورای امنيت و اقدام بهموقع پيمان ناتو…جبههی آزاديخواهان سرگرم تلاش جهت تثبيت حاکميت جديد در کشور” شدهاند.
سپس به تقسیم کردها میان چهار کشور ایران،عراق،سوریه و ترکیه- برخلاف خواست و تمایلشان- و مبارزه کردها برای “کسب حق تعیین سرنوشت” از یکسو و “قتل عام” آنها توسط حکومتها از سوی دیگر اشاره میکند و به استقبال مدل لیبی برای ایران میرود. او مینویسد:”ملت کرد که سرزمينش در پی يک توافقنامه استعماری و برخلاف خواست و تمايل خويش ابتدا ميان دو امپراتوری ايران و عثمانی و سپس ميان چهار کشور ايران و ترکيه و عراق و سوريه تقسيم شدهاست، از ديرباز در راه کسب حق تعيين سرنوشت خويش مبارزه میکند و دراين راستا با ددمنشانهترين شيوههای سرکوب و قتلعام مواجهشدهاست…ما ضمن ابراز خوشحالی از پيروزی مبارزه مردم ليبی و حمايت از قطعنامه1973 شورای امنيت در رابطه با اين کشور، خواستار آنيم که شورای امنيت سازمان ملل متحد با اتکا بههمين اصل مسئوليت حمايت، خطر همکاریهای شوم دولتها و سرکوب از سوی حاکمان را از ملت کرد دور سازند.”
روشن است که کردها همیشه سرکوب و از حقوق اساسیشان محروم شدهاند. این هم امری مسلم است که کلیه دموکراسیخواهان ایرانی، از برابری همه ایرانیان و دموکراسی برای همه دفاع میکنند. نظام سیاسی حاکم بر ایران باید بر مبنای مشارکت همه شهروندان ایرانی برساخته شود، اماتقاضای اقدامی شبیه اقدام لیبی در ایران، پیامدهای مهلکی برای همه ایرانیان و کردها دارد که نباید نادیده گرفته شود.
اکبر گنجی: مگر رژیم حاکم بر چین و روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر دیکتاتوری نیستند؟ پس چرا به چین یا روسیه حمله نظامی نمیشود؟ مگر عربستان سعودی و بحرین دیکتاتوریای بدتر از استبداد حاکم بر ایران نیستند، چرا در این کشورها طرح دستور غذایی موفق لیبی به اجرا در نمیآید؟
آنچه خانم کلینتون و حزب دموکرات کردستان ایران میگویند، نه “انقلاب مردمی” است، نه “دخالت بشر دوستانه”، بلکه برنامهریزی و اجرای پروژه سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری توسط دولت آمریکا است. “دخالت بشر دوستانه” آن چنان که مدافعان آن گفتهاند، مشروط به شرایطی است که هیچیک درباره ایران صدق نمیکند. مدافعان “دخالت بشر دوستانه”(حمله نظامی) در ایران باید نشان دهند شرایطی که صاحبنظرانی چون جان راولز یا مایکل والزر گفتهاند، در ایران محقق شده است. به تعبیر دیگر،این دسته از صاحبنظران هیچگاه نگفتهاند که میتوان(باید) رژیمهای دیکتاتوری را با دخالت نظامی سرنگون کرد. اگر اینگونه بود، جهان دائماً باید شاهد جنگ باشد. مگر رژیم حاکم بر چین و روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر دیکتاتوری نیستند؟ پس چرا به چین یا روسیه حمله نظامی نمیشود؟ مگر عربستان سعودی و بحرین دیکتاتوریای بدتر از استبداد حاکم بر ایران نیستند، چرا در این کشورها طرح دستور غذایی موفق لیبی به اجرا در نمیآید؟ برخی از کشورهای آسیای میانه وضعشان از ایران صدسال پیش هم بدتر است و در عین حال آمریکا در آن کشورها دارای پایگاه نظامی است.
این نوع سیاست خارجی، یعنی تبدیل جهان به حکومت جنگل. ما در قرن بیستویکم زندگی میکنیم، اما وزیر خارجه دولت آمریکا در روز روشن از طریق رسانهها دستورالعمل سرنگونسازی رژیمهای دیکتاتوری به کمک حمله نظامی آمریکا را آموزش میدهد. پس حقوق بینالملل چه جایگاهی دارد؟ خانم کلینتون در 27 اکتبر در جلسه کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا گفت:”کاسترو باید برود.” بهعنوان یک مدافع حقوق بشر و دموکراسیخواه آرزو میکنم که رژیم کاسترو که بهطور سیستماتیک در پنج دهه گذشته مردماش را سرکوب کرده است،به تاریخ سپرده شود و نظامی دموکراتیک جایگزین آن شود، اما دولت آمریکا چگونه به خود حق میدهد اینگونه درباره نظامهای “دیکتاتوری معارض” تصمیمگیری کند؟ آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی- یا دیگر دول- بگویند که رژیم آل سعود، رژیم حاکم بر بحرین و دیگر “دیکتاتوریهای متحد” آمریکا، باید بروند، دولت آمریکا این سخنان را دخالت در امور داخلی دیگر کشورها قلمداد نخواهد کرد؟ نمیتوان یک بام و دو هوا بود. مسئله این است.
نظام سیاسی لباسی است در حد قد و قامت مردم یک جامعه. این لباس اگر بزرگتر باشد، بر تن آنان زار میزند، اگر کوچکتر از آنان باشد، دریده خواهد شد و با وصلهزدن و لباس چهل تکه درست کردن نمیتوان آن لباس بدقواره را تا ابد بر تن مردم یک جامعه به سرعت در حال رشد و تحول کرد.
دموکراسی باید از پایین و از دل یک جامعه بجوشد.باید زیرساختهای آن را به وجود آورد. دموکراسی محصول توازن قوا بین دولت و مردم است. اگر مردم قدرتمند نباشند،دموکراسی هم وجود نخواهد داشت. باید مردم را از طریق “سازمانیابی”های متنوع و متکثر قدرتمند ساخت. در هر نقطهای که مردم سازمانیابی شوند، در همان نقطه دولت عقب رانده خواهد شد و موازنه قوا بدینترتیب شکل میگیرد. اگر جامعه مدنی قوی و گسترده- مولف از انواع سازمانها و نهادهای مدنی- وجود نداشته باشد، حتی اگر رژیم استبدادی سرنگون شود، دموکراسی برساخته نخواهد شد و دیکتاتوریای جایگزین دیکتاتوری پیشین میشود. به تجربه انقلاب 1357 ایران بنگرید. بدون وجود یک جامعه مدنی قدرتمند، رژیم شاه را سرنگون ساختیم و دیکتاتوریای سرکوبگرتر از رژیم شاه پدید آوردیم. خوب و خیرخواه بودن رهبران انقلاب و جنبش مخالفان موضوعی است که مسئله را تغییر نمیدهد. برای این که “قدرت فسادآور است و قدرت مطلقه، فساد مطلقه به دنبال میآورد”. اگر مردم سازمانیافته و قدرتمند نباشند، هرکس در قدرت باشد دیکتاتوری را تداوم خواهد بخشید. نمیتوان دستگاه دولت و سازمانهای سرکوب را به رهبران انقلاب یا جنبش مخالفان تحویل داد- و در نبود جامعه مدنی قدرتمند- از آنان انتظار دموکراسی ملتزم به آزادی و حقوق بشر داشت. میتوان با حمله نظامی دهها یا صدها هزار تن را کشت، کشوری را ویران ساخت، رژیم دیکتاتوری را هم سرنگون کرد، اما بدینترتیب نمیتوان دموکراسی ملتزم به حقوق بشر برساخت.
به پیامد جنگ ناتو در لیبی بنگرید که در اولین گام پس از مرگ قذافی،وعده قانونیسازی اجرای شریعت و چندهمسری داده شد. این بود دموکراسیای که وعده داده میشد؟ ما بیش از سه دهه است که اینها را داریم و اجرای “اسلام فقاهتی” و “نظام سلطانی فقیه سالار” فضای تنفس را از ما گرفته است. مردم ایران به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر نیاز دارند و این نظام را خود باید بسازند و راهی جز این هم ندارند که در اولین گام به دنبال قدرتمندسازی خود از طریق سازمانیابی بروند. “آموزه لنینیستی سیاست” میگفت هدف انقلاب تسخیر قهرآمیز دولت است. دولت را که تسخیر کنید، همه کار میتوان کرد، اما این آموزه کاذب است.به جای نگاه به بالا(دولت)، باید به پایین(جامعه مدنی) نظر دوخت. دموکراسیخواهان باید به دنبال هژمونی در جامعه مدنی باشند. اگر بتوان در جامعه مدنی هژمونی کسب کرد،میتوان در بالا هم نظام دموکراتیک برساخت.مسئله ایران،مسئله گذار مسالمتآمیز از نظام سلطانی فقیهسالار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است، نه سرنگون کردن رژیم با حمله نظامی آمریکا و دیگر دول غربی و ویران ساختن زیرساختهای ایران و نابودی صدها هزار ایرانی.
پاورقی:
1- به دقیقه پانزده و پنجاه و پنج ثانیه تا دقیقه شانزده و سی ثانیه بنگرید.
مقالههای آقای گنجی، کم و بیش جالب،خواندنی و تحریک کننده است. اینبار هم نکات مهمی را یادآوری میکند، ولی مثل همیشه، میداند که چه نمیخواهد ولی نمیداند که چه میخواهد ! و در لغتهایی پر ملاط و همهگونه تفسیری چون نظام دموکراتیک (به چه شکلی ؟)، آزادی (با چه محتوایی؟)، حقوقبشر (از چه زاویه و انگاری؟)، به دام کلیگویی میافتد. با ریسجمهور شدن یک تحصیلکرده کوشا،باهوش، سخنور و کمی هنرپیشه، دو رگهایی با ریشههایی از آفریقا و اسلام در آمریکا، که قدرت و اعتماد بنفس را به مخاطبین القا میکند، هیًت حاکمه آمریکا توانست نهری به درون تشکیلات سیاسی- اطلاعاتی نظامهای پوشالی و بی خاصیت دولتهای عربی بزند و رفرمی ظاهری در ساختار قدرت به پشتوانه نارضایتی و هزینههای جانی مردم ایجاد کند، این مهم با چشم آبیهای انجیل بدست جمهوریخواه آمریکا میسر نبود. آمریکائیها و غربیها به امید، تشکیل نظامهای معتدل منطبق با ارزشهای اسلامی مردم این کشورها هستند، نمونه ایرانی آن ، نهضت آزادی و ملی- مذهبی ها هستند، آنها به این نتیجه رسیدهاند که اگر غرب، دمکرات مسیحی یا سوسیالمسیحی تا حالا داشته، چرا مسلمانها نمیتوانند بشکل اسلامی، نظایر آنرا داشته باشند، ترکیه موش آزمایشگاهی آنها بود. بدلیل گستردگی وسائل ارتباط جمعی و تکنیک بهروز شدن، قشریگری و تک صدایی در سیاست این کشورها، از جانب یک گروه امکان پذیر نیست، “حتا نمونه تمامیت خواه ایرانی آن، ولی فقیه دارای محذوراتی هست !؟”،ولی امکان هرج و مرج سیاسی و بهتر نشدن وضعیت اقتصادی- اجتماعی مردم در این کشورها،برای امنیت اسرائیل در منطقه، قابل پیشبینی هست.
ایراندوست / 29 October 2011
آقای گنجی،
تحلیل شما در جنگ مسلحانه هوشمندانه و هوراه با دلسوزی و آینده نگری بود. ای کاش مطلبی هم در خصوص وضعیت کردها بنگارید در آینده که چه پیش روی دارند. بگذارید از کردهای ایران بگویم که در حکومت پیشین و کنونی سالهاست که حق آنها نه تنها تضعیف بکه حتی لایق بررسی نبوده، چطور باید این حق را بستانند وقتی حتی اجازه سخن گفتن هم ندارند و یا حتی درخواست کنن!
براستی چه راه حلی و تضمینی در دست هست که اگر ملت ایران به خیابان آمدند به خاک و خون کشیده نشوند، اسلام، قانون … من موافق جنگ نیستم ولی آیا راهکاری برای انسانی که با دست پر آمده برای کشتن چگونه باید ایستاد؟ آیا نیاز به کمی فشارهای اینگونه نیست؟
با تشکر
ناشناس / 29 October 2011
صادقانه بگویم من نمی دانم که آقای گنجی کیست و یا چیست؟ یک استراتژیست سیاسی؟ یک روزنامه نگار؟ یک متکلم ؟ جامعه شناس؟ اقتصاد دان؟ سیاست شناس؟ ایشان ماشاءالله در همه زمینه ها صاحبنظر است. اما من خواننده گیجم که آیا مطالبی که ایشان مینویسد جزء همان بولتن هایی نیست که قبلا می نوشت؟ لطف نموده ایشان پاسخ من را بدهد.
حسین کمالی / 29 October 2011
با سلام. پهلوان اکبر یواش یواش رقص هفت پرده****** شما بفرمائید اگر مردم لیبی تقاضای کمک نکرده بودند؟! این هیولا هم اکنون با مردم چکار میکرد؟! شما که یک اسطوره مقاومت وعالم به همه علوم هستید! لطفا یک نسخه درمانی برای مریض ما بنویسید! چونکه عزرائیل پشت در دق الباب میکند! از دست این عقرب جراره به کی پناه ببریم؟؟!. لطفا سفسطه نکن ! مستقیم حال احوال بیمار را بپرس وکاری بکن! به نظر من کار از دارو وگل گاوزبان گذشته! این بیمار مشرف به موت احتیاج به شوک درمانی دارد! ما که نظافتچی اطاق عمل هم نیستیم!!. ولی اگر مرد! نفرمائید که عمرش بسررسیده بود؟! وحالا همه باهم برای امرزش روحش دعا کنیم!! تاتار که پشت در تجمع کرده ! در داخل هم که اعضای خانه مثل سگ وگربه به جان هم افتاده اند! شما هم که در ساحل عافیت نشسته اید وبر گور بی میت قذافی روضه میخوانید !! لطفا اگر ینده نوازی کردید ومارا مستحق جوابی دانستید؟! حواله به جان راولز یا مایکل والزر نکنید!! والی حکایت ملا نصرالدین ومیخ طویله خرش ووسط دنیا را هم برای شما تعریف خواهم کرد !.
کاربر نادر / 29 October 2011
آقای گنجی، از اینکه پیام بدون نام است از ابتدا عذر میخواهم. باور دارم شما هم معتقدید مفهومی که بیان میشود بیش از نام و آوازه مورد نظر میباشد.
شما و من هر دو از کشور فراری شدیم. یعنی الف: از فشارهای واقعی که طبقات، اصناف، زنان، قومها – ملیتها و اقلیتهای مذهبی متحمل میشوند، مصونایم. ب: پیداست که از دور، ولی با علاقه درگیر رویدادهای اقتصادی – اجتماعی میهن و منطقه و جهان هستیم.
معنایش این است که تنها و تنها کسانی که اقتصاد داغان، تبعیض بیکران و طبیعت ویران را با جسم و روانشان و بطور روزمره بر شانه میکشند، محقاند توان خود را بیازمایند. دموکراسیای که من و شما در غرب داریم و یا از خواندن کتابهای در مجموع غربیان آموختیم و برایشان قرقره میکنیم، برای آنها نان شب و سریناه و گرمای زمستان نمیشود.
من و شما که هر دو دلواپس رویدادها هستیم ولی هر تکان دموکراسیخواهیمان درجا درهم کوبیده نمیشود، میشود با کمی فروتنی لااقل اجازه دهیم گرسنه معرفت دموکراسی بدون کوچکترین منفذ، خود تصمیماش را بگیرد.
ولی ما میتوانیم برای درک عملی این دموکراسی بغرنج، خود را امتحان کنیم. شما در همین غرب در خیابان با یک مست روبرو میشوید که به کودک یا زنی حملهور میشود. آیا میایستید و فیلسوفانه نظر میدهید که چون دموکراسی باید از درون کودک و زن بجوشد، من حق دخالت ندارم؟ مسئولیت انسانی شما چیست؟ طبعا ممکن است با کمک به آن کودک شما هم زخمی شوید و یا کودک تصور کند همیشه باید دیگران به او کمک کنند و در عین حال شما دارید حس بشر دوستانه خود را ارضا میکنید و شاید تصور خود منجی بودن گریبانتان را بگیرد!
و اما در مورد آمریکا و کلا غرب: اولا چرا باید غربی که بسیاری دانش و تکنولژی و علوم فراگرفته و امنیت اجتماعیمان را تامین میکند عاری از خطا باشد؟ ثانیا این پر توقعی و طلبکاری ما که هر کدام سازی و در شرایط متفاوت هر یک تنبور جدیدی هم مینوازیم و انتظار رقص آنها را داریم چه قبای طنزگونهایست به اندام ما؟ یک روز خواهان محاصره اقتصادی، روزی فشار برای حقوق بشر. روز دیگر که آنهم جواب نداد محاصره بیشتر اقتصادی و ….
بنظر شما که در حرف خواهان تساوی کرد و فارس هستید و هرگز بعمل در نیاوردید، کشته شدن قذافی توسط دو لیبیایی
مجوز هراس از “کرد مسلح” که لابد حذف شدنی است میباشد چرا که “دموکراسی از پایین” شما معلم اخلاق را نمی فهمند؟
«و درست همینجاست که کرد و غرب جنایتکارند!».
کاربر مهمان / 29 October 2011
با آقای گنجی موافقم. مخصوصاً تجربه ی عراق و افغانستان به وضوح دیدگاه های آقای گنجی رو اثبات میکنه. به زور نه میشه دین رو تحمیل کرد و نه دموکراسی رو.
ایرانی / 29 October 2011
من هیچوقت نفهمیدم اعتماد به نفس پشت جملات این چنینی از کجا می آید:
آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی- یا دیگر دول- بگویند که رژیم آل سعود، رژیم حاکم بر بحرین و دیگر “دیکتاتوریهای متحد” آمریکا، باید بروند، دولت آمریکا این سخنان را دخالت در امور داخلی دیگر کشورها قلمداد نخواهد کرد؟ نمیتوان یک بام و دو هوا بود. مسئله این است.
آقای گنجی که خودش صاحب نظر است لابد می داند که پنج کشور دارای سلاح هسته ای اعضای دائم شورای امنیت هستند و حق وتو دارند و اساسا نظم جهان در دوران ما بر همین اساس تنظیم شده است. بنابراین بله! یک بام و دو هوا می توان بود و یک بام و دو هوا هم هست. اما یک بام و دو هوای دولتهای چین و روسیه کجا که در روز روشن جنایات اسد را تایید علنی و بی شرمانه می کنند و یک بام و دو هوای آمریکاییها و متحدان غربیشان کجا.
در ضمن مگر مصر متحد آمریکا نبود؟ مگر شاه متحد آمریکا نبود؟ چرا آمریکا به دولتهای این کشورها برای سرکوب مردمشان کمکی نکرد؟ مطمئن باشید فردا در عربستان هم قیامی مردمی شکل بگیرد و آل سعود سرنگون شود، آمریکا انگشتش را هم برای آنان تکان نخواهد داد.
با این هم که نظام سیاسی باید در قد و قامت مردم همان کشور باشد کاملا مخالفم. مگر مردم ترکیه با این فرهنگ خاورمیانه ای و نژاد پرستانه و عقب مانده شان (به نسبت غرب) شایسته یک دموکراسی واقعی هستند. اما همین دموکراسی نیم بند موجود در ترکیه ببینید آنها را به کجا رسانده و ما کجاییم. اساسا این حرف که باید تغییر از پایین ایجاد شود، تنها کاربردش تحقیر و تو سر جامعه و روشنفکر جلوه دادن گوینده است: “من” که تغییر کرده ام. “عوام” هم تغییر کنند کار تمام است!!
کلمه “لیبیاییزه کردن” هم بسیار کلمه مضحکی است و بوی تئوری توطئه از همه جای این کلمه بلند است. کدام لیبیاییزاسیون؟ قذافی نیامد در تلویزیون نگفت همه را می کشم؟ به هیچ کس رحم نمی کنم؟ اگر دولتهای غربی دخالت نمی کردند و قذافی الان این کار را کرده بود، خود شما نمی گفتید ببین هیچ دخالتی نکردند و گذاشتند قذافی هر جنایتی خواست بکند!! بالاخره این دولتهای غربی بیچاره چکار کنند که شما راضی شوید؟
منتقد / 30 October 2011
اين رژيم را در غرب بوجود آوردند و با هواپيماي فرانسوي وراديوي انگليسي بمردم ايران انداختند.
مردم ايران سي و چند سال در جهنم اهدايي جلز وو لز کردند و سوختند و ساختند ولي ديگر جاي براي تحمل بيشتر باقي نمانده ..
مردم ايران سزاوار حکومتي بمراتب بهتر دارند.مگر از مردم ترکيه کمترند که گير اين مصيبت دچار شده اند و ميليونها نفر از کشور فرار و بقيه هم دنبال راهي جهت فرار از زندان خليفه هستند.
همانها که تصميم بر جانشيني حکومت سلطنتي با حکومت خليفه اي کردند بدانند که زمان اينها سپري شده و از حرکت مردم درراه دموکراسي حمايت جدي تري بعمل آورند…
کاربر مهمان / 30 October 2011
جناب گنجی گویی متاسفانه راه دیگری نیست. صدام و بن علی و مبارک و قذافی و اسد پیروان همند و حکومت خونخوار روحانیت و سپاه پاسدران ایران پیرو همه ی آنها ست. ولی یک واقعیت تلخ این است که مردم ایران بیدار نمی شود و چشم نمی گشاید و غرب در بحران را نمی بیند و نمی تواند تجزیه و تحلیل کند که اگر مسئله ی ایران را غرب با بحران خودش هر دو حل کند این هموست که صاحبکار و صاحبخانه خواهد شد. و این یعنی تمامی آن همه فداکاریها و جانبازیها در راه آزادی را به پشیزی فروختن نه که به حقارت فروختن و تن در دادن. ولی خجالت بر روحانیت و امامشان خامنه ای که از خودشان را بروز قذافی انداختن که بدتر از حتا یک سگ کشته شد هم ابایی ندارند.
پاکباخته از تهران / 30 October 2011
با سلام
نویسنده حرف های پر اب و تابی زده اند ولی در مورد این هیولای فقاهت مدار ایران به نظر میرسد که همان نسخه ای که خانم کلینتون دادند تنها نسخه ای باشد که کارساز خواهد بود و به قول کاربر ناشناس گل گاوزبان و عناب و سه پستان به درد این حکومت یا خلافت سید علی نمیخورد.
با این نسخه اقای گنجی میترسم که مردم یکبار دیگر به خیابانها بیایند ولی دیگرباره توسط رزیم پارانوید ایران که از سایه خودش هم میترسد سرکوب شوند و برای مدتی دراز خفقان ادامه یابد.
اگر به حرف های خانم کلینتون خوب گوش فرادهیم وی فقط در یک صورت مداخله و کمک نظامی امریکارا محتمل دانست و ان در صورتی است که این مداخله به نفع مردم ایران امریکا را کاسه از اش داغتر جلوه ندهد. رهبران مخالفان یا بهتر بگویم خود مخالفان بایستی پشتوانه مردمی شان وسیع باشد و در عین حال یکصدا و بدون هیچگونه اما و اگر تقاضای کمک و مداخله کنند. در غیر اینصورت اش همان است و کاسه همان و تازه رژیم اینبار خود را با چنگ و دندان مسلح خواهد کرد تا بتواند فتنه را در نطفه خفه کند. حالا اقای کنجی میتوانند هرجه دوست دارند نسخه یچی کنند اما بدون یک درخواست همه جانبه و قاطع برای کمک از طرف مخالفان هرگز راه به جایی نخواهیم برد.
خواهش بنده اینست که اقایان دست به قلم و به اصطلاح با فهم تر دست از نوشتن مقاله های “فقط برای خالی نبودن عریضه” بردارند و با سکوت اجازه دهند تا مخالفان فکر و دکر خودرا یکجا و یکجهت در راستای استقرار حاکمیت مردم بر مردم در ایران متمرکز کنند. هریک از این ترمزهای بازدارنده و هشدارهای بی اساس حصول ازادی را برای جندسالی دیگر به عقب خواهد راند و رژیم سفاک سید علی و شرکاء ریشه های عمیقتری به جان و مال و ناموس مردم فرو خواهد کرد.
به امید بیداری همه ایرانیان
کاربر مهمان / 30 October 2011
بابا بنده خدا زحمت کشیده و مقاله ای تهیه و به چاپ رسانده، دارید ایشان را مجکوم به
ابراز نظر می کنید و او را زیر سئوال برده و به نحوی تجاوز به حقوق می کنید.
بتمرگید و اگر دوست داشتید مقاله را بخوانید و اگر نظری داشتید مطرح کنید و سعی
نکید ترور شخصیتی کنید و اگر خواستید بدون تحقیر نظرتان را عنوان کنید .
امضاء
عضو جمعیت ۷۵۰۰۰۰۰۰ نفری روشن فکر ترین، دانا ترین، با تمدن ترین جامعه جهانی که
به تمام دنیا میخواهد همه چیز را صادر کند و خود را بنیانگزار حقوق بشر می داند.
بدبختی ما ایرانیان نفت و ثروت باد آورده نیست بی فرهنگی و کمبود شخصیت و خود بزرگ
بینی است.
adel / 30 October 2011
بالاخره شورشی اتفاق افتاده بود. یعنی اگر آمریکا و غرب دخالت نمی کردند و قذافی مخالفانش را کشتار می کرد نتیجه بهتری حاصل شده بود؟ چه نسخه بهتری برای لیبی داشتید آقای گنجی؟
کاربر مهمان / 30 October 2011
با سلام : فراموش كرديد كه ما همان ارتش 20 ميليوني ديروز بوديد ولي امروز همان ارتش 40 ميليون شده البته با علم و دانش و فن آوري به علوم سياسي به روز شديم و عاشق ولايت هستيم . و اين قصه پردازي دمكراسي شما نخ نما گشته . آمريكا هرگز دلش بحال مردم ايران و هيچ جاي دنيا نميسوزد و اكنون بگفته خانم كليتون حمله نظامي راهبردي نيست . ميبايست راه ديگري را جستجو كنند . ( تفرقه جدائي اين است سلاح آمريكائي براي كشور هاي انقلابي) همه مردم با وجدان و آگاه اين موضوع تفرقه و جدائي را ميدانند .
کاربر مهمان حسن / 30 October 2011
با این سیستمی که آقای گنجی به آن اعتقاد دارد این حکومت 30 سال دیگر هم باقی خواهد ماند
مسعود / 30 October 2011
در هر حال لیبی و عراق و حتا مصر و بزودی سوریه و جاهای دیگر در ایران برای همه سیاه مشق است! برای مردم این اینرا می گوید که اگر خودتان تصمیم به برکناری یکی از خونخوارترین رژیمهای جهان را نگیرید چه بر سر کشورتان می آید و چه کسانی از آن سود خواهند برد، به رژیم ایران نیز می گوید که سرانجامش با همه ی سرسختی در برابر مردم شکستی قهرآمیز و مرگآور است در برابر غرب و حتا شرق تا سرمایه های مادی و معنوی ایران را به یغمبا برند چنانکه همین سی و دو سال هم برده و می برند، و با تخریب ایران پنجاه سال از شر رکود اقتصادی و بیکاری نجات پیدا خواهند کرد. چرا که لیبی و عراق و بزودی سوریه و ایران چنان تخریب خواهند شد که تنها کمکهای هزارعوض آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه … غرب و چین و شوروی و کره …شرق می تواند آنرا بازسازی کند. ولی آیا این سارقین آدمکش و این متجاوزین سنگسارگر و شهید پرور و مردم و خلق شریف و قهرمان ایران قادرند بفهمند که وقت بسیار تا بسیار تنگ است، و تنها بهانه ای که هزارانش را حکومت اسلامی به صندوق غرب و جهان ریخته کافی ست تا ایران در یک بیست و چهار ساعته تبدیل به تلی از خاکروبه شود. مردم آیا بیدار می شوند، آیا این اینترنتداران و این باسوادان و این روشنفکران چپ و راست و میانه قادرند مردم را هوشیار و بیدار کنند!!! آیا قادرند دور محور دموکراسی چپ و راست و لیبرال و دموکرات و جمهوریخواه و مشروطه خواه جمع شوند و یک جنبش فراگیر درست کنند؟؟؟
پاکباخته از تهران / 30 October 2011
این گزیده هائی از نوشته تحت عنوان ( در دنیا چه میگذرد ؟ ) که هشت ماه پیش در http://iran-asha.blogfa.com/post-119.aspx نوشتم :
با نگاه به ریز و درشت تحولات چند دهه پیش و به ویژه رویدادهای دو ماه اخیر باور من براینست که سیاستی حساب شده و با انواع امکانات منطقه ای و جهانی گام به گام با زیرکی در حال اجرا شدن هست . زبان رسمی و تبلیغی چنین سیاستی ” حقوق بشر” – ” کثرت گرائی یا دموکراسی ” – ” پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی ” و از این قبیل هست ، یعنی درست آنچیزی که اکثریت مردم آرزویش را دارند . ولی در عمل آنچه میتوان صدای گامهایش را دید و شنید پیشرفت زمینه مناسب برای حاکم شدن سیستمهائی سیاسی و اجتماعی القاعده ای یا شبه القاعدهای طالبانی یا شبه طالبانی و یا اخوان المسلمینی و یا مشابه آن میباشد و به نظر من چنین امری با وجود مقاومتهای فراوان در کوتاه مدت کم یابیش شدنی است ولی ناپایدار . مرکز چنین سیاستی هم نه آنگونه که رسانه های ریز و درشت جهان در حال القایش هستند ” امپریالیسم آمریکا ” ، بلکه در خود همان لندن ” با سوابق درخشان چند صد ساله ” قرار دارد
در نگاهی دراز مدت و با مشاهده رویدادهای مهم در کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا میتوان دید که تلاش انگلستان دست کم از حدود چهل سال پیش این بوده که حکومتهای اسلامی آنهم با سبک و سیاقی که دلخواه آنکشور نه مردم محلی باشد ، مستقر شوند . در این راستا ابتدا پاکستان ، بعد ایران ، سپس عراق و افغانستان و ترکیه و حالا هم که تونس و مصر و دیگران در راهند . با این وجود ملتها و حتی دولتهای این منطقه هیچگاه تسلیم مطلق سلطه هنوز پایدار انگلستان نشده اند و حتی حکومتهای مورد حمایت انگلستان هم بعد از مدتی و به نوعی سرپیچی کرده اند .
رشید دمهری / 30 October 2011
باسلام.اکبر اقا سنگی توی چاه انداخته اید که هیچ دیوانه ای قادر به بیرون اوردن ان نیست مگر عاقلی مثل شما !!!. مردم لیبی چکار میتوانستند بکنند که نکردند!تا از دست این خون اشام رهائی پیدا بکنند؟؟!. هیچ ملتی قبول نمیکند تا لشکر جراری مثل ناتو بمب وموشک در خانه هایشان بریزد!مگر انکه صاحبخانه بدتراز انها کرده باشد! گرچه همه میدانیم همین سرهنگ قذافی دوسال پیش مهمان اروپا بود وعشوه میکردکه من فقط زیر چادر میخوابم وهر صبح هم بایدشیر شتر نوش کنم ! وبیست دختر زیبای لیبیائی هم محافظ 007 من هستند!! اروپا هم به پا اندازی او همت گماشت ! حالا مقایسه بفرمائید شرائط ما را با این حاج اقا که با هیچ صراتی مستقیم نمیشود! اکبر اقا لطفا در حد ما زیر نویس کنندگان پاسخ یا نسخه ای بنویسید ! اگر فلسفه بافی کردید؟! حسابت با کرامت الکاتبین است !. ما فی البداهه مینویسیم ولی شما یک هفته فرصت دارید! زنده باشید!.
کاربر نادر / 31 October 2011
آقای گنجی، با این مقاله یکی از طرف داران پر و پا قرص خودتان را نا امید کردید.
۱. اگر نسخهٔ خانوم کلینتون بد است، پس راه کار دیگر چیست؟ فقط نشستن و انتقاد از هر روشی که موجب سر نگونی جمهوری اسلامی میشود کار بیهودهٔ ایست. شاید بتوان با همفکری و راهنمایی و مشارکت، این عمل درد آور را با کمترین ضرر به انجام رساند. برای نمونه، شاید با مورد هدف قرار دادن، چند پایگاه سپاه که مسئول سرکوب مردم هستند بتوان مجاب گشایشی شد.
۲. ترساندن و نگران کردن مردم از اینکه اگر جمهوری اسلامی برود، چه میشود و چه، تنها در جهت خط جمهوری اسلامی است.
۳. من هم با اینکه دموکراسی ساز و کار دارد و نمیتواند هدیه ی خارجی باشد کآملا موافقم. ولی آیا راهپیمایی سکوت ۳ میلیون نفر را در تهران ندیدید؟ آیا مردم ما هنوز به اندازهٔ مردم آمریکا، در دور جفرسون (۱۸۰۰ میلادی) بالغ نشده اند.
۴. فرمودید که پس چرا آمریکا به چین و روسیه و عربستان و بحرین حمله نمیکند، اگر قرار به از میان بر داشتن دیکتاتور است. این گفته شما (با عرض معذرت) بسیار خنده دار است. این حرف شما مثل این است که بگوییم چون زورمان به فلان قاتل نمیرسد ، پس همهٔ قاتلها باید آزاد باشند و به کارشان ادامه دهند. هر یک دیکتاتور کمتر، دنیا بهتر.
۵. به نظر بنده روش جمهوری اسلامی در ۳ دهه گذشته، راه هرگونه اصلاحی را بسته است. هر یک روزی که جمهوری اسلامی بر سر کار است، مملکت در سراشیبی از هم پاشیدگی، شتاب بیشتری میگیرد.
۶. از چه لحاظ اینقدر مطمئن میگویید که عربستان از جمهوری اسلامی بدتر است؟؟ چون خانمها حق رانندگی ندارند؟؟ آیا میدانید که مردم عربستان مالیات نمیدهند؟ آیا میدانید که بهداشت و درمان برای همه رایگان است؟
خواهش میکنم پاسخ دهید،
کاربر مهمان / 31 October 2011
با سلام . آيا چند در صد مخالفين با وجدان و آزاد آگاه نظام جمهوري اسلامي ميدانند كه جمهوري اسلامي براي رسيدن به اسقلال فرهنگي – اقتصادي – علمي – بين الملي و …. و قطع وابستگي به شرق و غرب و تحميل جنگ 8 ساله و جنگ داخلي كه صد ها هزار شهيد و مجروح و جانباز شيميائي تقديم كرده كه اجازه ندهد كه بيگانه يك وجب خاك را در اشغال خودش داشته باشد . وهزاران مطلب ديگر . هر پيشرفتي كه ايران داشته باشيد بيگانه هزار برابر عليه ايران مطلب دارد و آتش افروزي توسط خودشان و مخالفين در گوجه و خيابان ميكنند و بي وجداني عمل ميكنند . چــــرا؟ تمام اين تلاش ها اين است كه به افكار و خواست آمريكا بله بگوئيم . مثل عربستان
کاربر مهمان حسن / 01 November 2011
با سلام استاد حسن عزیز! من هروقت یکی از شماها را در همین پانویسها زیارت میکنم دلم غنج میرود! وهمیشه به شما خوش امد میگویم.چونکه خداوند بشما فرصتی داده تا با حقایق روزگار اشنا شوید! وشاید هم ذخیره ای باشید برای بقای این مملکت !ولی دنیا واخرت خود را برای این مختصر جیفه دنیا ارزان نفروشید! وقتی شما در کمر مرحوم ابوی بودید! ما خودمان پوزه استعمار واستکبار واستحمار و…. را بخاک مالیدیم! و بعدهم وقتی بعثیها (که حالا درهمه ارکان مملکت نفوذ کرده اند!!) شکست سختی دادیم! شما تازه تاتی تاتی میکردید ولی ما به دنبال اتشبارهای خمسه خمسه عراقی که هرروز خاک اهواز ودزفول وشوش و…را شخم میزدند از دب حردان تاموسیان ودشت میشان را درهم نوردیدیم.از شما خواهش دارم حالا که باانها سر وسری دارید ورزق خود را از برکت وجود انها میبینید! سئوال بفرمائید؟: چه کرده اید که ملت خالص ومخلص اینچنین مایوس شده؟! ودل به رحمت تاتارها و ناتوها بسته اند؟؟!!.
کاربر نادر / 01 November 2011
در جواب کاربر مهمان حسن
دوست عزیز از اینکه ج.ا. استقلال نبم بندی را فراهم کرده است هیج حرفی نیست ولی ان شعارهای اولیه مردم که سه تا بود (استقلال ازادی ج.ا) همه محقق نشده اند. اینکه یکنفر به قدرت برسد و بخواهد بقیه را به زور مطیع خود کند سرانجام به فروچاشی منتهی خواهد شد.
دیگر اینکه فرموده اید هیج کس در راهپیمایی های 1388نمیخواست اتش افروزی کند و همه با سکوت راهپیمایی کردند. متاسفانه حکومت چون به صدای بلند عادت کرده صدای مردم را در ان سکوت چندمیلیونی نشنید و به اتش افروی ادامه داد.
اگر هم فکر میکنید که امروز کشوری میتواند بدون ارتباز با اقتصاد عرب دوام اورد به شوروی و کشورهای بلوک شرق هم نگاهی بیندازید. به میبی هم نگاه کنید. به کوبا و کره شمالی هم نظری بیفکنید.
دیگر اینکه امریکا هیج احتیاجی به اشغال خاک ایران ندارد بلکه با حملات هوایی بسیار دقیق چندتا از مراکز فرماندهی سپاه و علمای اعلام من جمله بیت رهبری را متلاشی خواهد کرد انوقت خود مردم از درون به پاکسازی خواهدن پرداخت. به اندازه کافی دشمن تراشی کرده اند که به محض بروز چنین کنشی سه میلیون و پنج میلیون و بیشتر از خفا به درایند و کار را تمام کنند. دیدید که حتی یک سربا امریکایی پا در خاک لیبی هم نگذاشت اما قذا فی را نابود کردند.
دیگر اینکه هیج ایرادی در داشتن یک رابطه علمی-اقتصادی با غرب وجود ندارد. این گرفت و گیرهای رژیم فقط برای حفظ ابروی خودش است تا منافع مردم ایران.
همان نظر خانم کلینتون درست است و اجرا هم خواهد شد دیرو زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
کاربر مهمان / 02 November 2011
(جواب آقا نادر) با سلام دوست گرامي آقا نادر : بايد خدمتان عرض كنم كه به ادعا شما گفته ايد كه كمر استكبار و استعمار را به خاك خون كشيديد تازه مردم عزيز مان نميدانند كه شما و امثال شماها با اين تفكري كه داريد . چگونه جلوي استكبار و استعمار را گرفتيد كه براي يك عدد سيگار چگونه در زندان شاه التماس زندانبان ميگرديد .(بماند) شما فرموديد در منطقه جنگي بوديد . نگفتيد شما ها در منطقه جنگي چگونه خدمت ميكرديد ؟(******آقا نادر خان ما دنيا و آخرت خود را براي سربلندي ايران اسلامي و نفر به نفر ايراني مخلص در طبق اخلاص گذاشته ايم . نادر خان شغل من كاسب هستم و مثل افكار شما ها دل در گروه بيگانه ندارم . و از خداوند براي سربلندي تك تك ايراني با وجدان و مخلص آزاده مسئلت دارم .
کاربر مهمان حسن / 03 November 2011
با سلام دوست عزيز كه نامت را نگفتي ( ارسال شده توسط کاربر مهمان در تاریخ چهارشنبه, 08/11/1390 – 06:34)
جواب شما : نگاه بفرمائيد كه از روزيكه آمريكا را از كشور بيرون انداخته شده تا امروز 90/8/12 آمريكا و نوكران داخلي و خارجي هر روز چه بلائي و چه تهمت هائي زدنند – مثل جنگ مسلحانه سازمان منافقين مثل قائله ترك و فارس – عرب و عجم كرد و فارس و جنگ تحميلي – و اعوامل هاي تروريستي در شهر ها مثل ريگي و جاسوسي مثل سفارت آمريكا و حمله نظامي آمريكا و حمله هوائي آمريكا به هواپيما مسافري و تحريم هاي آمريكا و بلوكه كردن دارائي هاي ايران از زمان شاه تا امروز . و هم پيماني اروپا با آمريكا در دادن بمب شيميائي به صدام فراموش كه نكرديد و كمك هاي مالي بسيار توسط عربستان و كويت و نيرو نظامي ( اين مطالب يك در هزار بود)
اول انقلاب ايران قوي نظامي كلاسيك نداشت و همه مردمي ( ارتش 20 ميليوني) بود كه از كشور دفاع ميكرد . آمريكا هيچ غلطي نتوانست بكنند . الان كه ايران هزار مرتبه قويتراز قبل شده . اگر ميتوانست تا كنون يك كار مثبتي ميكرد فقط بلد است از راه دور موشك بزند يا …. انسانهاي بيگاه را بكشد (مثل افغانستان و عراق ) .ولاغير . از خداوند براي تك تك نفرات ايراني هاي با وجدان و آزاده كه براي قطع تمام وابستگي ها بشرق و غرب در دانشگاها تلاش ميكنند و هرگز در دلشان از تهديت هاي بيگانه بيم ندارند دردو ميفرستم .
کاربر مهمان حسن / 03 November 2011
جناب آقای اکبر گنجی گرامی
ضمن اینکه با قسمت اعظم سخن شما در مورد پیش فرض های تحقق یک جامعه دموکراتیک موافقم اما حتما خوب می دانید که در منطق استنتاجی اگر فرمول
مورد استفاده کاملا درست باشد و بخش بزرگی از اطلاعات خام وارده هم صحیح باشد اما صرفا بخشی از ریز اطلاعات کوچک اما کلیدی و مهم را به غلط
جایگزین کنیم نتیجه دریافتی قطع به یقین کاملا درست و منطبق بر واقعیت نخواهد بود.این درست است که دموکراسی اصولا فرآیندی است از پایین به بالا و
نه بالعکس.اما فرمول “هنوز آهسته و پیوسته” را در مورد جامعه ایران چندان درست نمیدانم.ایران این روزها بدل به یک موجود کاملا بیمار و محتزر شده و
اصولا برای شرایط بحرانی تجویز طول درمان مناسب نیست.در نظر داشته باشید پزشک در اتاق عمل، وقتی دستگاه فلت لاینر ضربان قلب بیمار را بسیار
ضعیف و نزدیک به ایست نشان می دهد دستور نمی دهد که تخت را سر و ته کنند و بیمار را به بخش برگردانند و به او سر ساعت دارو دهند!او در این هنگام
دستگاه شوکر را برداشته و برق مستقیم را به بدن بیمار میزند.جامعه ایران اتفاقا به مصداق بارز همان ضرب المثل “عدو شود سبب خیر” به سبب وجود
استبداد دینی هولناک ولایت فقیهی به لحاظ سطح آگاهی سیاسی به مراحل بالایی رسیده.به نحوی که بعضا تحلیل های سیاسی جوانان نسل سوم داخل کشور
انسان را به شگفتی وا میدارد و حتی در پاره ای مواقع از تحلیلهای ستون نویسان واشنگتن پست به مراتب عمیق تر است.پس شک نکنید که درد این کشور
برخلاف لیبی،تونس و…ناپختگی و ناآگاهی سیاسی نیست.چرا که همگان در جریانات سال 1388 مردمی را دیدیم که به خصوص در راهپیمایی سکوت اوج
پختگی سیاسی شان را به جهانیان نشان دادند اما پس آیند آن چه شد؟یک سخنرانی از طرف “دیکتاتور بزرگ” و بعدش هم استفاده رژیم اشغالگر تهران* از
خشونت وحشیانه و بی حد و حصر.معادله کاملا واضح است:در یک سو افراد عمیقا فاسدی که نان در خون خور این رژیم جعلی هستند با انواع و اقسام
وسایل سرکوب.و در سوی دیگر مردمی که دست خالی و با اعتقاد قلبی شان در مقابل این جرثومه های فسادند.نمی توان امید داشت تا مردم دست خالی به
تنهایی تا ابد گوشت دم توپ اینها شوند.از طرفی خوب می دانیم که مسائلی چون اعتصاب کاری و اینها در ایران بیشتر به یک شوخی شبیه است.وقتی
کارگرانی که حقوق دریافتیشان به زحمت کفاف اجاره خانه و امرار معاششان را می دهد و همان دستمزد ناچیز هم مثلا در مورد کارگران کارخانه سیمان ماه
هاست پرداخت نشده و از آن طرف خیل عظیم بیکارانی را داریم که منتظرند تا اینها از کار اخراج شوند تا بلافاصله جایگزین شوند،اعتصاب بدل به گزینه
پوچی میشود.
از طرفی خانم کلینتون و مشاورانش یک نکته کلیدی را نادیده گرفته اند:ایشان می فرمایند اول می بایست ما ندای یاری خواهی را از داخل ایران بشنویم تا به
کمک آییم!این سخن عجیبی است!!رژیم اشغالگر تهران افراد را بی هیچ مدرکی و با برچسبهای خاص خودشان چون عامل موصاد و مهره دشمن زندانی و
اعدام میکند حال چه رسد به زمانی که فرد یا گروه یا تشکیلاتی از داخل ایران ندای “هل من ناس ینصرنی” سر دهند!! این امری است واضح که دنیای امروز
دهکده کوچکی است که هر نوع مرض و انگلی در آن به سرعت آثارش به قسمتهای دیگر سرایت میکند پس جامعه جهانی می بایست در راستای کندن غدد
سرطانی در هرجای دنیا اهتمام ورزد.چیزی که خوشبختانه احساس میشود امروزه کمی به این نتیجه رسیده است.سوال اینجاست که آیا آلمانها بدون کمک
قوای خارجی میتوانستند هیتلر را به زیر کشند؟ایتالیاییها در مورد موسولینی چطور؟با کمی تامل پاسخ چندان سخت نیست.
*رژیمی که پایگاه مردمی ندارد و صرفا خود را به زور اسلحه و کهریزک و تجاوز و اوین بر مردم تحمیل نموده نامی جز یک رژیم اشغالگر ندارد.
پیرمرد / 04 November 2011
باسلام. آقا نادر احساس ميكنم شما انسان با وجدان هستيد : ولي كافي نيست . لذا بايد انسان با وجدان وآگاه و آزاده باشد تا بحث ها به نتيجه برسد . (اين مقدمه حرفم بود ) 1 – شما بفرمائيد چه كسي به چه شخصي گفت بارك الله و به كي گفت خدا بيامرز ؟ 2 – از اينكه قبول فرموديد افكار هايي مثل شما براي يك نخ سيگار بدست آوريد چگونه كمر استكبار و استعمار را خم كرديد تا يك سيگار بگيرد . 3 – هر دولتي يك كارنامه سياسي – اقتصادي – فرهنگي نظامي دارد . نگاه بفرمائيد به كارنامه 32 ساله جمهوري اسلامي كه يك سانتيمتر خاك را بدشمن نداديم . ودر زمان شاه قسمت هائي از خاك ايران را بدستور آمريكا اين شيطان بزرگ بخشيد و بعد ها به شاه دستور داد ده ها هزار سرباز ايراني براي كشتن مبارزين ظفار عزام كرد و ده ها هزار سرباز به بلندي هاي جولان اسرائيل فرستاد تا مردم فلسطين را بكشد اين كارنامه كثيف شاهنشاهي بود ( در ضمن قسمتي از نوشته هاي بالا من سانسور شده) چرا؟ مطالب خيانت و زير بنائي ملي بسيار دارم . و از خداوند براي سربلندي تك تك هر ايراني با وجدان و آگاه و مخلص آزاده مسئلت دارم .
کاربر مهمان حسن / 05 November 2011
پير مرد سلام . مطالب شما را خوانم ( دوست عزيز من از دست دمكراسي كه دست آويز بي وجدان ها ي نوكر صفت خسته شدم . لطفأ اسم دمكرسي را عوضي كنيد ) شما فرموديد كه خانم كلينتون ایشان می فرمایند اول می بایست ما ندای یاری خواهی را از داخل ایران بشنویم تا به كمك شان بيائيم : خانم كليتون هم فهميد كه مخالفين چند تا خس و خاشاك هستنند خانم كلينتون كور و كر نيست و مشاورينش خفه نشدن كه نبينند و نشنوند كه هر ساله روز 13 آبان در سراسر ايران مردم فرياد مرگ بر آمريكا مرگ بر اسرائيل مرگ بر انگليس فرياد ميزنند . در ضمن آقاي گنجي يك شاخه از سفارشات بيگانه را كه در راستاي فكريش است خدمت ميكند رضا پهلوي – رجوي – فريدون فرخ زاد وووووو . هركدام از اين شاخه ها از يك ريشه اسكبار آب ميخورد ( مخالفين بي وجدان مثل مار زخمي اند كه چاره اي جز در بغل و در خدمت آمريكا بودنند را ندارند) اي پير مرد عزيزم . از خداوند براي تك تك نفرات ايراني هاي با وجدان و آزاده آگاه كه براي قطع تمام وابستگي ها بشرق و غرب در دانشگاها تلاش ميكنند و دلشان در گروه سربلندي دست قوي ايران اسلامي دارند و از تهديت هاي بيگانه بيم ندارند درود ميفرستم . و برايشان توفيق سربلندي آرزو دارم . حسن
کاربر مهمان حسن / 05 November 2011
باسلام. استاد حسن (کاسب!) ایکاش به اندازه ان لوطی با معرفت (استاد حسن بنا) شما هم اخلاق مدار بودید! هر انچه که شما فرمودید من هستم! ایا هرانچه که می نمائی هستی؟؟!. ان زمان که ما برای یک نخ سیگار پابوس مرحوم ابوی شما بودیم! هنوز هم بارک الله به ان خدابیامرز! شما چطور؟؟!.
کاربر نادر / 04 November 2011
با سلام . ايرانيان عزيز با وجدان و آگاه همگي ميدانند . كه مثل آقاي گنجي – كديور – رضا پهلوي – رجوي- خانم عبادي ووووو …. هر كدام به سليقه فكريشان مثل يك تيم فوتبال عمل ميكنند . اين تيم بر انداز مثل آقاي گنجي ايشان راهبري و براي اربابش خوش رقصي ميكنند و اين سايت ها هم تداركات چي تبليغات اينها هستنند براي تيم ها : و مدير كل اصلي آن صهيونيسم ها هستنند كه مخارج مالي را عربستان انجام مي پردازد . و هر تيمي كه برنده براندازي شد او يك ايدئولوك معرفي و كتابهايش اثر تاريجي ميگردد . لذا او از ايران سهم اصلي را برد و نوكريش پيش آمريكا چشم گير تر است و در آيند مثل مبارك – قذافي – رضا شاه – بن علي و…. ميشود (البته آمريكا و نوكرانشان هر شب ” آنهم خواب پنبه دانه ميبينند. در ضمن هر ايراني با وجدان و آگاه و غيرتمند تمام اين روش ها را ميدانند و گهنه و نخ نما شده . از خداوند براي نفر به نفر ايراني با وجدان آگاه و غيرتمند آزاده درود ميفرستم .
کاربر مهمان حسن / 06 November 2011
با سلام
یک راست میروم اصل مطلب من حدود 4 سال پیش دقیقا دو بار در همین رادیو زمانه از اکبر گنجی یک سوال کردم که ایشان جواب نداد و رادیو زمانه هم زیر کامنت من نوشت که سوال را به ایشان منتقل میکند حال دوباره همان سوال را از ایشان میکنم .
سوال از آقای گنجی این است که آقا شما که اینقدر نگران حمله آمریکا هستید و حمله را بد میدانید بفرمایید که اگر رژیم صدام حسین و حالا قذافی صد سال دیگه ادامه داشت منظور روش حکومتی است آیا باز شما مخالف بودید ؟آیا رژیم بشار اسد اگر صد سال ادامه یابد خیلی بد ميشود که آمریکا وی را سرنگون کند؟ طالبان چطور بد بود که سرنگون شدند؟آیا رژیم جمهوری اسلامی اگر صد سال دیگه ادامه یابد باز شما مخالف حمله هستید ؟ یادتان بیاورم که نیمی از درآمد کل فروش نفت در تاریخ ایران را فقط احمدی نژاد به باد داده از جنایتها و کشتار مردم چیزی نمیگم فقط همین یک قلم را بچسبید آیا باز مخالفید؟ این سوال را خواهشا آقای گنجی جواب بدهید و رادیو زمانه اگر ایشان وقتشان جهت نوشتن مقالات مهم کم بود و جواب ندادند شما جوابشان را بگیرید یک کلمه است بله یا خیر و اعلام کنید. متشکرم. 4 ساله منتظر جوابم
اما نظر خودم را هم در رابطه با مقالات آقای گنجی عرض کنم ايشان خارج از کشور مستقر هستند و نه داخل کشور و جوائز دریافتی به ایشان باعث شده ایشان مشکلات داخل کشور را فراموش کنند و مقالات فلسفی سیاسی اقتصادی اجتماعی ایشان و آنچه که خود را مینمامند یعنی روشنفکر قلمرو عمومی باعث شده که فکر کنند باید در هر شرایطی با جنگ مخالف باشند در حال که ما روشنفکر برجسته زمان کارل پوپر را داریم که نگاهش به جنگ این نیست که در همه حال بد است بلکه میگوید بعضی مواقع انسانیت حکم میکند که وارد جنگ شد چرا که اگر شما وارد جنگ نشوید در واقع همدست جنایتکاران هستید با چشم بستن بر روی جنایت . بنی آدم اعضای یکدیگرند که درآفرینش زیک گوهرند
من شخصا از هرگونه حمله نظامی به ایران که هدف سرنگونی جمهوری اسلامی باشد به جد استقبال میکنم از سوی هر کشور دموکراتی که باشد چرا که این وظيفه انسانی آن کشورهاست
کاربر مهمان / 12 November 2011
با سلام دوست عزيز غربي ها ( آمريكا – انگليس – اسرائيل – و اروپا ) به كشور هاي حمله ميكنند هزاران كودك و پير زن و پير مرد و افراد بي دفاع اش را ميكشد و منابع طبيعي اش را غارت ميبرد و استغلال كشورش را از بين ميبرد و ميگويند اين دمكراسي است مثل ويتنام – عرق – افغانستان – لبنان و فلسطين و… : لذا جنگ در تمام ابعادش بد است – زشت – خانمان سوز و عقب ماندگي مي آورد است . و هزاران بيگناه كشته ميشود . در ضمن اگر كشوري از خودش دفاع كند ميگويند تروريست اند . ( اين معناي دمكراسي و تروريستي بود) اين شعر (بنی آدم اعضای یکدیگرند که درآفرینش زیک گوهرند) صحيح است ولي استكبار خودشان را برتر از انسانيت ميدانند و در كشور ها دخالت و حمله نظامي ميكنند (خوانندگان عزيز شما قضاوت كنند) . از خداوند براي نفر به نفر ايراني با وجدان آگاه و غيرتمند آزاده درود ميفرستم .
کاربر مهمان حسن زارع / 14 November 2011
چون دلم نمی خواست مطلبی پای مقاله آقای گنجی بنویسم ،مقاله آقای گنجی را هم نخواندم.اما تمام نظرات را خواندم.سؤالاتی از طرفداران حمله نظامی وسط امریکا و غرب به ایران را دارم . امیدوارم که دامنه بحث یا ختم و یا منطقی ادامه یابد.١-ایا آمریکا و صهیونیستها قبل از انقلاب ابسار شاه را در اختیار داتند و یا خیر و اگر اری چرا در جهت رشد دمکراسی و ایجاد آن تمایلی نداشتند؟(آگاهانه نامی از کودتای ٢٨ مرداد و سقوط دولت دمکرات دکتر مصدق را پیش نمیکشم که وصله توده ای و یا جبهه ملی و یا مذهبی به من بزنید) ٢- اگر امریکا قلبا به دمکاتیزه کردن خاور میانه علاقمند است،چرا قبل از بپا خواستن مردم تحت ستم اقدام به میانجیگری و یا سرنگونی دیکتاتوران دست پرورده خود نمیکند؟ اگر غرب به سرکردگی امریکا خواهان صلح و امنیت منطقه است چرا از به رسمیت شناختن یک کشر فلسطینی ،حتی در مرزهای توافقی بین المللی ١٩٦٧ موافقت نمیکند؟اگر امریکا ذاتش انساندوستی است (که نیست)چرا سعی نمیکند مشکلات موجود را در چهارچوب دمکراسی با دیگر دوّل قدرتمند موجود در کره زمین حل و فسخ نماید و مدام یکه تازی و عربده کشی میکند؟دوستان و هموطنان گرامی دولتمردان آمریکا ادمکشان قهار و استعمار گران بیرحم و نژادپرستان بی وجدان هستند و هر زمان که زورشان برسد همچون شیر می غرند و درنده خویی شان را به رخ میکشند و هر زمان که زورشان نرسد چون زالو خون انسانهای جوامع بشری را در خفا و با حیله گری می مکند و هر وقت هم که شرایطی برای سوء استفاده و سلطه گری بیابند چون لاشخوران بر سر شکار به زمین زده شده( لیبی)پرواز میکنند.اینکه برخی می گویند اگر امریکا نبود و یا ناتو نبود غزافی چنین و چنان میکرد هم مضخرف است.اگر قرار باشد چنین غیر مسئولانه بحث را ببرید،بنده هم میگویم که اگر امریکا و غرب غذافی بی وجدان را حمایت و تا دندان مسلح نمی کردند،غزافی هم چون بن علی هیچ غلطی نمی توانست بکند.وقتی مردمی بپا خواستند و عز خود را جزم کردند،هیچ دیکتاتوری قادر به مقابله با انان نخواهد بود،مشروط بر اینکه رهبران جنبش نوکر اجنبی و استعمار گران نباشند که وسط راه زیر پای انقلابیون را خالی کنند و یا پس از پیروزی انقلاب فرزندان راستن خلق را قلع و غم نمایند.
اما چون عادت ندارم بدون رائه راه حل حتی غلط ،مطالبم را به اتمام برسانم،پیشنهاد می کنم به آشتی ملی تن بدهید و اغازی مجدد جهت اصلاحات قوایین در ایران برای مدت دوسال و سپس با برگزاری یک همه پرسی برای ادامه حیات سیاسی کشور به شکل مذهبی و یا سکولار دمکراتیک مردم را به نظر دهی دعوت نمایید و هرچه خلق و خلق الله رای دادند،انرا بپذیرید و بدان عمل کنید.اکنون ممکن است کسی بفرماید که ج.ا.ا. با ین پشنهاد مخالفت خواهد کرد و به آشتی ملی تن نخواهد داد چون مسئولین ماهیتا مستبد و تمامی خواه هستند.خب انگاه به جای اینکه از امریکا و ناتو درخواست حمله نظامی کنید بهتر است خود نظامی شود و نوچه انان هم نشوید.یک قراراد منصفانه بنویسید که در مقابل انچه لازم دارید یک تعهد مناسب و متناسب(نه اینکه انان را در امور کشور دخالت بدهید و یا خوزستان را به انان ببخشید) بدهید تا امکاناتی برای مقابله در اختیارتان بگذارند.مگر خودتان مرده اید که دیگران به جای شما بجنگند و حقوق انسانی شما را بگیرند؟اگر میترسید و یا ترجیح میدهید که کشور را فدای راحت طلبی خود کنید،بهتراست لای گل بروید و ابروی ایران و ایرانی را هم نبرید.البته این راه قهر آمیز برای کسانی است که عجله دارند و دوست دارند هر چه سریعتر به قدرت برسند و من شخصا مخالف هر گونه هرکت نظامی و یا مسلحانه تروریستی هستم.اما راه دیگری هم هست که برای افراد غیر نظامی و دمکرات است و ان تجمع و اعتراض و تحصن مسالمت آمیز به روش گاندی است و من شخصا روش مبارزه گاندی را با دولت اسلامی جهت ایجاد اصلاحات و برقراری عدالت اجتماعی صحیح میدانم و اگر مذهبیون زیاده خواه و دیکتاتور مقابله خصمانه کنند،مطمئنا مورد غضب مردم جهان قرار گرفته و بدون هیچ شکی سقوط خود را موجب میگردند.لطفا توجه کنید که با انتخاب روش مسالمت امیز و قبول نظام ج.ا. و ولایت فقیه تا برگزاری رفراندوم امنیت مرزها و جامعه هم پایدار خواهد بود.فراموش نکنید که همین پاسداران و بسیجیان و ارتشیان بهترین سربازان کشورند و با جانفشانی انان ایران تا به امروز ایران مانده است.اگر این هموطنان غیور و مسلمان طبق دستور ولی فقیه با اشرار،تجزیه طلبان،خلقیون و مزدوران صهیونیزم(سازمان مجاهین)مبارزه و مقابله نمی کردند آمریکا و غرب تا کنون کشور را به ده قسمت کرده و هر قسمت را به همدستان خود فروخته بودند.همین امریکایی که امروز برخی به ان دخیل بسته اند.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 15 November 2011
با سلام خدمت دوست عزیز حسن زارع
متن شما را خواندم خدمت شما عرض کنم من آدم مذهبی نیستم اما اگر شما هستید باید جواب دهید پس پیامبر اسلام کار بسیار بدی میکرد که میجنگید چون به قول شما جنگ در همه حال بد است پس تمام فتوحاتی که اسلام کسب کرده تماما بد است ( باز هم تکرار میکنم که آدم مذهبی نیستم و اعتقادی هم به مذهب ندارم) .
اما شخصا جنگ را در همه ابعاد آن بد نميدانم و این سوال را از شما هم میپرسم که از آقای گنجی پرسیدم و هنوز جوابی نگرفتم آیا شما اگر طالبان صدام قذافی اسد نصرالله خامنه ای و … 100 سال دیگه به شیوه حکومتی خود ادامه بدهند آیا شما مخالف حمله نظامی خواهید بود؟؟
اما در رابطه با اینکه نوشته اید کشورهای استکباری! اولا انسان و انسانیت رو به کمال دارد و نمیتوان با گذشته اکنون را سنجید اینکه در گذشته بریتانیا مثلا استعمار میکرده دلیل نمیشود که اکنون همینطور است هرچند که تا حدی هر کشوری به فکر منافع خود است اگر بخواهیم با گذشته حال را بسنجیم پس ایران در گذشته بزرگترین امپراطوری را داشته است پس استعمارگرترین کشور است قبول دارید ؟
انسانیت پس از جنگ جهانی دوم با حقوق بشر سازمان ملل رو به کمال گذاشته است و دقیقا پس از جنگ سرد ( دوران جنگ سرد رفتار دولتها را بخصوص دولت آمریکا را نمیتوان محکوم کرد بلکه باید ممنون هم بود یادمان نمیرود که خروشچف زمان کوتاهی نیاز داشت تا جهان را نابود کند و در این صورت الان من و شما و کلا جهانی وجود نداشت تا بخواهیم درباره جنگ حرف بزنیم شما از تمام کشورها نام بردید بجز شوروی که بزرگترین خائن به ایران و ایرانی است کشوری که با جنگ بخشهای زیادی از خاک ایران را جدا کرده است اگر بخواهیم قضاوت کنیم کاری که شوروی با ایران کرده است هیچ کشوری نکرده و اکنون روسیه جای شوروی را گرفته دریای خزر معرف حضور است اگر اشتباه میکنم تصحیح کنید) است که دنیا ارزش دموکراسی و حقوق بشر را درک میکند و همین حقوق بشر است که اجازه نمیدهد که دولتهای دموکرات چشم بر روی نقض آن ببندند چرا که انسانیت اجازه نمیدهد شخصا اگر رئیس جمهور ایران بودم دستور حمله به سوریه را میدادم چرا که انسانیت حکم میکند که جلوی کشتار بیگناهان را بگیرم چرا که چشم بستن بر جنایت همراهی با آن است .
دوست عزیز این موضوع را نمیتوان در چند سطر بیان کرد من با عجله نوشتم اما حرف من این نیست که حتما باید با جنگ جمهور اسلامی را سرنگون کرد بلکه اگر راهی دیگر غیر از جنگ باشد چه بهتر ولی نباید فکر کنیم که حالا که جنگ بد است پس جمهوری اسلامی را بیخیال شویم منم اگر جای آمریکا بودم باید اقدام میکردم چرا که جمهوری اسلامی نشان داده که دست کمی از طالبان ندارد و اگر به بمب دست پیدا کند حتما از آن استفاده خواهد کرد آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان در برابر ناامنی در جهان مسئول است دوست عزیز فقط تصور کن آمریکا وجود نداشت آیا جهانی برای زندگی باقی میماند. من نیز به اندازه شما اگر نه بیشتر ولی کمتر هم نیست مخالف حمله نظامی به ایران هستم ولی اگر قرار باشد نظام جمهوری اسلامی پابرجا باشد بخاطر اینکه جنایتهایش و خرابی هایش که بر مملکت میاورد و آورده است اولین کسی هستم که موافق حمله نظامی خواهم بود.
در پایان شما را به ژاپن ، آلمان غربی ، کره جنوبی ارجاع میدهم که به اشغال آمریکا درآمدند و اکنون به عنوان ابرقدرتهای اقتصادی جهان میباشند جهان مدیون آمریکاست چرا که جنگ جهانی دوم با حضور آمریکا پایان یافت.
ali / 16 November 2011
جواب به : ارسال شده توسط ali در تاریخ چهارشنبه, 08/25/1390 – 07:48.
با سلام . دوست عزيز من مذهبي نيستم ايكاش مذهبي بود . ولي اعتقاد به اسلام و مذهب و خط ولايت فقيه دارم.
1 – جنگ هائيكه پيامبر دارد تمامأ تحميلي بود .و پيامبر دفاع از حق ميكرد.
2 – دولتي كه خواهان و اقدام به جنگ ميكند او درهمه حال يعني تجاوز و زيادي خواهي بهر شكل بد و خانمان سوز و به عقب كشاندن و سوار ملت شدن است . ولي دفاع از حقي كه نا خواسته بجنگ ميكشانند و جنگ را تحميل ميكنند . مثل دفاع ايران در برابر جنگ صدام ( صدام هم تنها نبود بلكه آمريكا – انگليس- روسيه – و مصر -اردن – قذافي – با پول عربستان و چندين كشور ديگر و هر كدام يك ماموريت خاصي داشتنند .) فرصت نيست كه تك تك اين كشور ها با ما چه كردنند و در آخر نتواستنند يك سانتمتر خاك ايران را بگيرنند و حاكم بشوند . و از همه بدتر و كثيف تر اين است كه يك هم وطن ايراني بي وجدان علاقه داشته باشد كه يك بيگانه بكشورش حمله كند و زن و بچه و بيگاه را بكشد و حاكم بر استغلال و اقتصاد و فرهنگ آن كشور شود تا ايشان خوشنود و مسرور شود .
3 – طالبان – صدام – قذافي ملك عبدالله – بن علي- علي عبدالله صالح – آل خليفه و …. (بحرين – هرات و قسمتي از آذربايجان و .. مطلق به ايران بود ولي شاه بخشيد . چرا .؟) و ضعيت امسال اين اشخاص روشن است (از نظر مظلومين يك ظالم حرام زاده اند و نوكر بيگانه است) چونكه اين ديكتارتور ها زير چتر آمريكا زندگي ميكنند و انسانهائيكه كشته ميشود ميگويند براي رسيد به دمكراسي كشته شدن را بايد هزينه آزادي بناميم .
4 – سوريه : بشار اسد بيش از 80% در صد مردم كشورش طرفدار دارد. و حكومتش سكولار و آزاد است توجه داشته باشيد كه در سال 1388 دولت سوريه به اسرائيل گفت هرچه سريعتر بلندي هاي جولان و شهر قنيطريه كه اشغال كردي برو بيرون كه مورد غضب آمريكا و اروپا و اسرائيل قرار گرفته و حالا افراد مسلح كه نوكر بيگانه هستند هر روز در سوريه شعله آتش را زياد ميكنند .
همين آمريكا كه شما از اش دفاع ميكنيد نگاه كنيد يك در صد مردم آمريكا سوار 99 در صد مردم هستنند ( نمونه يك دمكراسي ) قضاوت كنيد .
5 – امام خامنه اي اين عزيزان ملت است كه در خط سربلندي كشور و اقتداري ملي و فرهنگي جانش را در طبق اخلاص نهاده ولي توجه داشته باشيد كه استكبار از اين موضوع رنج ميبرد . در زمان جنگ حضرت امام خميني (ره) امام اشاره ميكرد كه جبهه نياز به نيرو دارد مردم ميليوني آماده رفتن بجبهه ميشدند . چونكه مردم عاشق ولايت بودند و الان هم همينطور است . مردم عاشق ولايت فقيه هستنند و اگر جنگي رج بدهد و امام خامنه اي كه پشتيبان دولت است آنوقت ايشان فرمان بدهد ميليوني عليه آمريكا بپا ميشوند و اين موضوع را خوب آمريكا واياديش فهميدنند و ميدانند چنين اتفاقي مي افتد . لذا آمريكا و ايادي داخلي و خارجي بر اين باورند كه مردم را سكولار و جدا از ولايت بكنند تا شكستن دولت كريمه براحتي انجام شود . و دفاع 8 ساله را ديدنند . همه دنيا يك طرف ايران هم يك طرف و آمريكا هيچ غلطي نتوانست بكنند . ما فريا مرگ بر آمريكا سر ميدهيم بمعناي اينكه آن يك در صد حاكم بر آمريكاست براي جهان خواريست . يك تروريست اعدام ميشود كه خودشان تجهيزش كرده مثل ريگي آنوقت فرياد حقوق بشر سر ميدهند . قديم در ويتنام و حالا فلسطين و در يمن و… هر روز ده ها نفر كشته ميشود حقوق بشر خبري نيست و……. اين ملت با وجدان و آگاه و آزاده ايران 32 سال هر روز تحديد و تحريم وبه اضافه اينكه آمريكا و نوكران داخلي و خارجي هر روز چه بلائي و چه تهمت هائي زدنند مثل كوتاي نوژه – مثل جنگ مسلحانه سازمان منافقين و بني صدر مثل قائله ترك و فارس – عرب و عجم كرد و فارس و 8 سال جنگ تحميلي استكبار كه تمام مردم با وجدان آگاه ايراني دفاع مقدسي را به نمايش گذاشتنند و يك سانتيمترش را به دشمن ندادنند – وهزاران اعوامل هاي تروريستي در شهر ها مثل ريگي و جاسوسي سفارت آمريكا و حمله نظامي آمريكا و حمله هوائي آمريكا به هواپيما مسافري و تحريم هاي آمريكا و بلوكه كردن دارائي هاي ايران از زمان شاه تا امروز . و هم پيماني اروپا با آمريكا در دادن بمب شيميائي به صدام فراموش نكردنند و كمك هاي مالي بسيار قوي توسط عربستان و كويت و نيرو نظامي ( اين مطالب يك در هزار بود)
اول انقلاب ايران قواي نظامي كلاسيك نداشت و همه مردمي ( ارتش 20 ميليوني) بود كه از تمام كشور دفاع ميكرد . الان كه ايران هزار مرتبه قويتراز قبل شده . فقط بلد است از راه دور موشك بزند يا …. انسانهاي بيگاه را بكشد (مثل افغانستان و عراق ) .وغيره . از خداوند براي تك تك نفرات ايراني هاي با وجدان و آزاده و عاشق ولايت كه براي قطع تمام وابستگي ها بشرق و غرب در دانشگاها تلاش ميكنند و هرگز در دلشان از تهديت هاي بيگانه بيم ندارند دردو ميفرستم .
کاربر مهمان حسن زارع / 19 November 2011
جواب به حسن زارع
جناب زارع من قصد پاسخ به شما را ندارم چرا که جواب خود را با پاسخ شما گرفتم و خوانندگان خود قضاوت خواهند کرد
فقط شما در متن قبلی اشاره ای به اینکه طرف امام خامنه ای هستید نکرده بودید و اکنون در متن جدید است که میفرمایید طرف امام خامنه ای هستید تمام متن نوشته شما پس از طرفداری از امام خامنه ای حتی اگر حق با شما باشد ارزش پاسخگویی ندارد چرا که فقط باید به شما بگویم من پاسخی برای کسی که طرفدار یک قاتل بالفطره است ندارم قاتلی که کاخ خود را بر خون جوانان وطن بنا کرده است و این خون هنوز خشک نشده .
یک نکته دیگ اینکه نوشته اید که مذهبی نیستید ولی به اسلام و ولایت اعتقاد دارید تازه فهمیدم که میشود مذهبی نبود ولی ((اعتقاد به اسلام و مذهب و خط ولايت فقيه )) داشت آنطور که خود نوشته اید.
ali / 20 November 2011
با سلام رادیو زمانه
خواهشمندم سوال مرا که 4 سال پیش از گنجی کردم و جوابی نداد و شما نوشتید که به ایشان منتقل میکنید را بپرسید تا مردم حداقل بدانند ایشان چطور روشنفکری هستند؟ این سوال را در همین جا در دو کامنت دوبار تکرار کردم
سوال اینست که آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی 100 سال دیگر ادامه داشته باشد آیا اگر رژیم لیبی 100 سال دیگه ادامه داشت شما باز مخالف حمله نظامی هستید؟ جواب یک کلمه است بله یا خیر ؟ ممنون میشم
ali / 22 November 2011
با سلام
من جناب گنجی را به مقاله بسیار جالب و زیبا و محکم دکتر مجید محمدی در بی بی سی فارسی ( نگاهی دیگر؛ سیاست در جهان غیر دمکراتیک، کسب و کار آلوده به خون )ارجاع میدهم که حرف دل ما را زد نمیگم حرف دل اکثریت ایرانیان که آقای گنجی ناراحت نشوند .
در ضمن آقای گنجی در مطالب خود در رابطه با مخالفت با جنگ به زندانیان سیاسی در ایران مثل تاجزاده و … اشاره میکنند همین جا از آقایان تاجزاده سحرخیز و تمام زندانیان سیاسی سوالی که از آقای گنجی کردم تکرار میکنم تا مردم قضاوت کنند.
سوال اینست که آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی رژیم قذافی رژیم سوريه و طالبان و صدام 100 سال دیگه ادامه داشتند یا داشته باشند آیا شما با حمله نظامی مخالفید؟
با سپاس از رادیو زمانه
ali / 22 November 2011