پانته‌آ بهرامی- پروژه “ارتباط شرق و غرب” پس از چند سال وقفه با افتتاح نمایشگاه “نگاه آلمانی به خویشتن” از ۹سپتامبر در شهر وپرتال آلمان کلید خورده است. این نمایشگاه که در چهار شهر آلمان برگزار می‌شود، شامل آثار ۱۰ هنرمند مختلف از کشورهای اروپای شرقی از جمله لهستان، از خود آلمان و همین‌طور یک هنرمند ایرانی به نام زهرا (مهتاب) حسن‌آبادی است. این هنرمندان نگاه خاص خود را به هویت جدید در کشور میزبان به تصویر می‌کشند.

پروژه “ارتباط شرق و غرب” در بردارنده مجموعه گسترده‌ای ازبرنامه‌های متنوع هنری و فرهنگی مانند نمایشگاه هنر مدرن، موسیقی، تئا‌تر، کتابخوانی، نمایش فیلم، نمایشنامه خیابانی است و با همکاری کشور لهستان که مخاطب ویژه فرهنگی هنری شهر ووپرتال در ۲۰ سال اخیر بوده و همچنین سه شهر همسایه شْوِلم، زُولینگن، و رِمشاید انجام می‌گیرد.

هنرمندان برگزیده کسانی هستند که پیشینه مهاجرت در آلمان دارند یا آنکه به عنوان آلمانی دارای تجربه زندگی در مکانی دیگر، خارج از آلمان بوده‌اند، یعنی آلمانی‌یی که تجربه مهاجرت را داشته باشد. هنرمندانان گروه با به کارگیری ابزارهای متفاوت همانند ویدیو، چیدمان، نقاشی، طراحی، و عکس آثار هنری خویش را تا آخر سال میلادی ٢٠١١ در معرض دید همگان قرار خواهند داد.

مشکل جذب خارجیان در کشور آلمان، موضوع مهاجرت با مسائل ویژه خود انگیزه اصلی سامان‌دهندگان نمایشگاه است. زهرا حسن‌آبادی هنرمند ایرانی مقیم آلمان در این‌باره می‌گوید:

جمعیت مهاجر خودش ویژگی‌های خاصی دارد که معضلات ویژه خود را دارد و می‌تواند مزایایی برای جامعه داشته باشد ولی به هر حال مشکلات جدید را هم می‌تواند به جامعه بیاورد که از آن به عنوان مشکلات مهاجرت نام برده می‌شود. یکی از اهداف نمایشگاه آن است که جمعیت مهاجر را در روند جامعه همراه و سهیم کند و به سخنانشان گوش دهد و جذب محیط جدید نماید. از دیگر انگیره‌های نمایشگاه تغییر دیدگاه جمعیت اصلی یعنی دیدگاه خود آلمانی‌ها نسبت به مهاجران است و این نقطه تلاقی، آشتی و یا گفت‌و‌گوست. به هر حال برای این انگیزه تلاش شده است.

استفاده از عناصر ساده در آثار هنری

از ویژگی‌های آثار زهرا حسن‌آبادی استفاده از عناصر ساده در زندگی معمولی در کار هنری است. این بار او یک قالی را که به شکل دایره است و از فیش‌های خرید ساخته شده، به نمایشگاه عرضه کرده است. زهرا حسن‌آبادی تحصیلات خود را در رشته هنر در ایران به پایان رسانده و یک دهه است که در ورای مرزهای ایران به‌سر می‌برد. وی به همراه همسر آلمانی خود در شهر وپرتال می‌زید. از انگیزه خود در ساختن این قالی می‌گوید:

“برای این کار قالی درست کرده‌ام که امسال آنرا تمام کرده‌ام. چون نمایشگاه در سالن‌های مختلفی در چهار شهر برگزار می‌شود بنابر بزرگی و کوچکی سالن عناصری را هنرمندان به کارشان اضافه و یا کم می‌کنند. موادی که من برای کار قالی انتخاب کردم عبارت بود از تمام فیش‌های خریدی که ظرف چندین سالی که در این شهر بودم و در زندگی مشترکم با همسرم از سر کنجکاوی آن‌ها را دور نریختم. تمام این فیش‌های خرید، حالا هر جا که بوده یا هر چیزی که بوده، اگر خریدهای روزانه‌ من برای خورد و خوراک یا پوشاک یا هر جایی که من فیشی را گرفتم، به عنوان سند جمع کرده‌ام. اسنادی که نشان می‌دهد من چه خریدم و چه کار کردم و چقدر پول از دست دادم که همه این‌ها توی این فیش‌ها هست و معمولاً همه ما آن‌ها را می‌شناسیم، این‌ها را من نگه داشتم طی این سال‌ها که حجم بسیار زیادی از کاغذ شده است.”
 

او در ادامه به فرهنگ کاغذبازی در آلمان اشاره می‌کند و می‌گوید:
“به هر حال این ایده پیش آمد که چگونه می‌توان ابن عناصر را در کنار همدیگر گذاشت و برای من این موضوع خیلی جالب یا عجیب بود که اینجا در فرهنگ آلمان مدرک یا فیش‌های خرید دور انداخته نمی‌شود. معمولاً بوروکراسی در آلمان آن قدر وقتگیر است که همه چیز باید ثابت شود، همه چیز باید با کُد و مدرک ارائه شود. کل این فیش‌ها شامل اطلاعاتی مستند درباره زندگی شخصی‌ست که در آلمان زندگی می‌کند. در همان حال درباره زندگی من هم این کار شاید نوعی طنز را نیز در خود نهفته دارد. این بن‌ها و این فیش‌ها را به وسیله منگنه به هم وصل کردم، طوری که یک قالی گرد به قطر حدود دو متر به وجود آمد. اسم این شیء را می‌گذارم قالی، چون روی زمین می‌توان پهنش کرد و پر از نقش و نگار‌ها یا نوشته‌هایی‌ست که ما معمولاً می‌بینیم و در مجموع قالی را تداعی می‌کند.

تأثیر زندگی در آلمان

هر فرد و هنرمندی تحت تأثیر شرایط جامعه‌ای قرار می‌گیرد که در آن زندگی می‌کند.، زهرا حسن‌آبادی می‌گوید: “جامعه آلمان یک جامعه صنعتی است و برخی از این خصوصیات در ذهن من نقش می‌بندد مثل، نظم، انصباط، دقت، نگهداری، ارائه مدرک. این خصوصیات در جاهایی خوب ودر بخش‌هایی مثبت نیست ولی این یک واقعیت زندگی در این کشور است که خود آلمانی‌ها نیز به ان اعتراف می‌کنند. نگهداری این فیش‌ها در درجه اول به این دلیل بود.”

هنرمندی در ورای مرزها

زهرا حسن آبادی از هنرمندان نسبتاً موفق مهاجر است. او نمایشگاه‌های متعددی در این کشور برگزار کرده و با وجود آنکه در آلمان به دنیا نیامده و جزو نسل اول مهاجران محسوب می‌شود، توانسته از سدهای بسیاری عبور کند. این برون‌رفت از یک فرهنگ و آغشته شدن با فرهنگ نوین تضاد و تناقض‌های خود را نیز به همراه دارد. هنرمند مهاجر مجبور است برخی از ویژگی‌ها را از دست بدهد و برخی عناصر نوین را به اندوخته‌های خود اضافه کند. آیا تفاوت معنی‌داری بین هنرمندی که در سرزمین معینی زندگی می‌کند با هنرمندی که از حوزه جغرافیایی خود به هر دلیل کنده می‌شود، وجود دارد؟
مهتاب حسن آبادی معتقد است بیرون آمدن از یک حوزه جغرافیایی فاصله‌گیری معینی را با مسائل آن جامعه در هنرمند ایجاد می‌کند و می‌افزاید:

“بیرون آمدن از آن حوزه جغرافیایی یک افق و گستره جدیدی را پیش چشم شما می‌گذارد. یعنی شما وارد جامعه‌ای می‌شوید که خیلی چیز‌ها را به شما نشان می‌دهد که امکان نداشت قبلش آن را تجربه کنید. آدم می‌تواند استفاده خوبی از آن ببرد. به هر حال آزادی‌های فردی که اینجا هست و در ایران نیست، دست آدم را در ابراز و نشان دادن عقاید و افکار و احساساتش باز می‌گذارد. اینجا انسان خیلی راحت‌تر می‌تواند پیش رود و دست به کار بزند.

البته این‌ها جنبه‌های مثبت مهاجرت است و حسن بسیار خوبی‌ست. آن سوی دیگر سکه، ارتباطی که تو با فرهنگ و زبان خودت داری، مسلماً به آن شدتی که قبلاً بوده نیست، طبیعی‌ست. یک چیزی را از دست داده‌ای و یک چیز دیگری به جایش به دست آورده‌ای. یعنی هیچ گودالی را، هیچ جایی را نمی‌شود پر کرد و سطح خاک را بالا آورد، بدون اینکه یک قسمتی خالی شود. این یک واقعیت است. من فکر می‌کنم آن آزادی نسبی را که اینجا به عنوان یک زن دارم، به من آرامش می‌دهد، و بالطبع آن ارتباط تنگاتنگ با داخل را از دست داده‌ام.