پس از سه سال وعده، دولت حسن روحانی سرانجام تصمیم به قطع یارانه نقدی نزدیک به نیمی از جمعیت گرفته است. رئیس دولت میگوید که این اقدام به توزیع عادلانه منابع مالی و فقرزدایی میانجامد. منتقدان اما معتقدند، حذف یارانه نقدی به گسترش فقر میانجامد.
علی طیبنیا وزیر اقتصاد پیشین جمهوری اسلامی ۲۲ دی سال گذشته یارانه نقدی را «مصیبت عظما» دولت خوانده بود، مصیبتی که از دولت محمود احمدینژاد به جای مانده است. به گفته او دولت هر ماه بیش از سه هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت میکند.
سهم یارانه نقدی از درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی ۵۰ درصد است. دولت موظف است بخشی از درآمدهای حاصل از اجرای این قانون را به بخش صنعت، بهداشت و درمان و اشتغالزایی اختصاص دهد.
اما گزارشهای رسمی نهادهای حکومتی نشان میدهد که تقریبا همه درآمد حاصل از اجرای این قانون برای پرداخت یارانههای نقدی هزینه میشود. برپایه گزارش سازمان برنامه و بودجه، درآمد دولت از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی در سال گذشته حدود ۳۶ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان بوده و همین میزان نیز برای پرداخت یارانه نقدی هزینه شده است.
حسن روحانی چهار سال قبل در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که توزیع عادلانه یارانه نقدی را در دستور کار دولت خود قرار میدهد و منابع مالی این برنامه را به صورت واقعی هدفمند خواهد کرد.
او در نخستین گام از افرادی که درآمد بالا دارند خواست که به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. بهرغم تبلیغ گسترده کمپین انصراف از یارانه نقدی در رسانههای حامی دولت و شبکههای اجتماعی، شمار انصراف دهندگان که بسیاری از آنان مدیران ارشد حکومتی بودند، به سه میلیون نفر نرسید.
پس از شکست این طرح، شناسایی و حذف یارانه نقدی ثروتمندان به عنوان یک برنامه اقتصادی در دستور کار دولت حسن روحانی قرار گرفت. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت چشمانداز این برنامه را حذف یارانه نقدی حداقل شش میلیون نفر اعلام کرد.
یکسال پس از اجرای این برنامه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از تحقق کامل آن و قطع یارانه نقدی شش میلیون نفر خبر داد. آماری که با نتایج گزارش کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس همخوانی نداشت. این گزارش جمعیت دریافت کنندگان یارانه نقدی را تنها یک میلیون نفر کمتر از جمعیت کل ایران اعلام کرد.
مجلس شورای اسلامی در بررسی قانون بودجه ۱۳۹۵ دولت را به شناسایی و حذف یارانه نقدی گروههای درآمد بالا مکلف کرد. تبصره ۱۴ قانون بودجه سال گذشته دولت را به قطع یارانه نقدی کلیه افرادی که درآمد ماهیانهشان بیشتر از سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، سه دهک درآمدی بالا و ۱۵ گروه شغلی پردرآمد موظف کرد.
در حالیکه رئیس دولت و وزیر اقتصاد وقت پرداخت یارانه نقدی را نادرست و عامل کسری بودجه میخواندند، تیر ۱۳۹۵ مجلس به حذف این تبصره از قانون بودجه رای مثبت داد تا پرداخت یارانه نقدی به شیوه گذشته ادامه یابد.
میدانداری یارانه نقدی در انتخابات ریاست جمهوری
منابع مالی اجرای قانون هدفمندی یارانهها در بودجه سال گذشته ۴۸ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است. نیمی از این مبلغ، ۲۴ هزار میلیارد تومان، برای پرداخت یارانه نقدی و ۲۴ هززار میلیارد تومان دیگر نیز سهم صنایع، سلامت و اشتغالزایی و فقرزدایی.
سازمان برنامه و بودجه اسفند سال گذشته درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی را ۳۶ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان اعلام کرد، نزدیک به ۱۲ هزار میلیارد تومان کمتر از مبلغ پیشبینی شده در قانون بودجه و کسری بودجه.
با این حال دولت در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یارانه نقدی افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی را افزایش داد. دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیز برای جلب آرا افزایش یارانه نقدی تا ۲۵۰ هزار تومان را وعده دادند. روحانی هم که پیشتر اصلاح قانون هدفمندی یارانهها را از محورهای اصلی برنامه دولت اعلام کرده بود، قطع یارانه نقدی ثروتمندان را «شایعه» خواند و گفت که دولت برنامهای برای قطع یارانه نقدی ندارد.
تداوم پرداخت یارانه نقدی و افزایش یارانه افرادی که تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار دارند دولت را با کسری بودجه شدید مواجه کرد. بهگونهای که غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ۳ آذر گفت: ۵۱ درصد مبلغ پرداخت شده برای یارانه نقدی در شش ماه نخست امسال از سایر منابع بودجه تامین شده است.
درآمد دولت از محل افزایش قیمت انرژی در شش ماه نخست امسال ۱۱.۷ هزار میلیارد تومان اعلام شده است. دولت روحانی برای تامین منابع مالی پرداخت یارانهها حدود ۱۲.۵ هزار میلیارد تومان از دیگر منابع مالی استفاده کرده است.
نمایندگان مجلس کسری بودجه دولت از اجرای قانون هدفمندی یارانهها تا پایان امسال را ۸ هزار تا ۱۲ هزار میلیارد تومان برآورد کردهاند.
پایان «مصیبت عظما»
دیوان محاسبات جمهوری اسلامی میانگین درآمد حاصل از افزایش قیمت انرژی طی سالهای ۹۲ تا ۹۵ را ۲۸.۳ هزار تا ۳۱.۵ هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. نائب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه کسری بودجه اجرای قانون هدفمندی یارانهها از زمان اجرا تا سال گذشته را ۸۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است.
حسن روحانی در نخستین لایحه بودجه دوره دوم ریاست جمهوریاش سرانجام تصمیم به عملی کردن وعدهاش مبنی بر حذف یارانه نقدی ثروتمندان و اصلاح قانون هدفمندی یارانهها گرفته است. در همین راستا صندوق رفاه اجتماعی و امید را جایگزین سازمان هدفمندی یارانهها کرده، منابع مالی یارانهنقدی را کاهش و شیوه پرداخت یارانه را تغییر داده است.
چنانچه لایحه پیشنهادی دولت در مجلس تصویب شد، یارانه نقدی ۲۱ میلیون تا ۳۵ میلیون قطع خواهد شد و همزمان با آن متقاضیان دریافت یارانه باید دوباره نامنویسی کنند. سخنگوی دولت افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی و افرادی که درآمد کم دارند، را هدف پرداخت یارانه نقدی به شیوه جدید اعلام کرده است. اما احمد میدری معاون وزیر کار، تعاون و رفاه گفته است که دولت برای حذف یارانه نقدی افراد با درآمد بالا ساز و کاری ندارد و هنوز مشخص نیست که چند میلیون نفر مشمول این برنامه شوند.
در حالیکه دولت به تصویب این پیشنهاد در مجلس امیدوار و خوشبین است، حمیدرضا حاجی بابایی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در مخالفت با قطع یارانه ثروتمندان گفته است که یارانه نقدی باید به همه افراد پرداخت شود، چون قیمتها برای همه افزایش مییابد.
محمد حسیننژاد عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هم با پیشنهاد دولت موافق نیست. به گفته او افزایش قیمت بنزین بدون آنکه مبلغ یارانههای نقدی بیشتر شود، خلاف قانون است.
دولت در لایحه بودجه پیشبینی کرده است که قیمت انرژی ۲۰ درصد افزایش یابد. علاوه بر این قیمت آب نیز سال آینده افزایش خواهد یافت. افزایش قیمت حاملهای انرژی، درآمد حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها را افزایش خواهد داد. با وجود افزایش منابع درآمدی اما شمار یارانهبگیران کاهش مییابد و هنوز مشخص نیست مبلغ یارانه افزایش یابد.
لایحه بودجه ۱۳۹۷
- یارانه نقدی نان نصف شد
- بودجه ۹۷: گرانی برای مردم، حق ویژه «نهادهای خاص»
- روحانی لایحه بودجه را به مجلس ارائه داد: تعیین شرایط جدید برای دریافت یارانه
- بودجه ۹۷: عوارض خروج از کشور یا جریمه خارج رفتن؟
- تأثیر بودجه ۹۷ بر آموزش و پرورش ایران و معیشت معلمان
- بنزین ۱۵۰۰ تومانی، گام بعدی دولت برای جبران کسری بودجه
- قوه قضائیه بیپول شده است
این پرسش را بارها طرح شده، که چرا با وجودی حکوت مدعی است نیمی از مردم ایران نیازمند نیستند به یارانه (س.بسید) ولی حاضر نشدند داوطلبانه انصراف بدهند؟!
لازم به یاوری است در چند سال پیش دولت تدارکچی دهم (حسن روحانی) تبلیغات وسیعی به راه انداخت برای انصراف داوطلبانه ، اما در یک رفراندم عملی و خیلی دقیق (سرپرستان خانواده با کد ملی و بایک سیستم دقیق نرم افزاری رای شان دادند!) 97% مردم حاضر نشدند انصراف بدهند! شکی نیست 3% شمار همه ثروتمندان نیست، قطعا شمکار خانواده های ثروتمند و یا برخوردار چند برابر این 3 درصد است، با هر نوع معیاری بسنیجیم تعداد ثروتمندان ایارن بیشتر از این تعداد استف، در یک برآورد غیر دقیق مسئولان اعلام کردند ده میلیون سرپرست خانواده دارای یکی از سه اقلام نماد ثرونمندی هستند:
خانه بلای 500 میلیون تومان
داشتن خودروی بالای 60 میلیون تومان
سه بار مسافرت به خارج
همه میدانند این سه نماد فوق، واقعا نشان ثروتمندی میتواند باشد و به نظر من برای شروع پالایش و شناسایی معیار اولیه خوبی است، ولی ممکن است ثروتمندانی باشند که این سه نماد نداشته یا مثلا خانه و املاک قولنامهخ ای غیر ثبتی داشته باشند یا بیشتر ثروتشان رد خارج است، کما اینکه بسیرای ثرتمندان عامدا خود را فقیر مینمایند!، ممکن است فرد مسافرتهای ضرروری کند اما ثروتمد نباشد و خانه 500 میلیونی داشته باشد اما بیکرا باشد و یا ماشین 60 میلیونی و فقط تنها داری او باشد، سوال اینجاست کسی که ییک از موراد فوق را دارد چرا ایمن مبلغ تبدیل به ممر درامد یا هزینه خودش نمیکند و میرود یارنه میگرد. احتمالا دولت با این آمار 10 میلیونی و ضرب در سه (میانگین جمعیت خانوار در ایران) به این نتیجه رسیده میتواند سی میلون نفر حذف کند از دریافت یارانه. اما من با بررسی میگیوم چرا مردم ثروتمند ایارن حاضر نیستند از دریافت یارنه صرف نظر کنند.. ادامه
اندیشه باز / 16 December 2017
اما چرا اکثریت قاطع (97%) مردمان ایارن حاضر نیستند از گرفتن یارنه انصراف بدهند، در حالی به اذعان مسئولان ده میلیون سر=رست یعنی تقریبا معادل نیمی از خانوار ایرانی یکی از نمادهای ثروتمندی را دارند (کل خانوار ایرانی 22 میلیون است)؟!
چرا بعد 40 سال حاکمیت تئوکراسی/دینی در ایران، چنین مردم حریص کرده که از این حداقل یارانه صرف نظر نمیکنند و اجازه نمیدهند مثلا به نیازمندان واقعی (بیکاران فقیر، جوانان جویای کار و زندگی، خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی، بیماران کم توان و خاص مانند سرطانی و ایدز و کلیوی..) برسد؟! پرا مردم ایران که سالانه چند هزار میلیارد تومان به اقتصاد دینی (از راه اعطای یک پنجم درآمد سالانه یعنی خمس، نذر و صدقه، انفاق وقف…) کمک میکنند، به درخواست حکومت دینی پاسخ منفی میدهند؟!
این سوالات مهمی است از شناخت مردمان ایران و وضعیت اقتصادی، و تناسب نهادهای قدرت با عدالت!
اندیشه باز / 16 December 2017
به نظرم، اکثریت قریب به اتفاق مردمان ایران اعتمادی به حکومت دینی ندارند، هر چند خواسته یا ناخواسته دارند از طریق اقتصاد دینی بدان کمک میکنند! تمام نذورات و کمکهای مالی و خمسها مستقیم غیرمستقیم دارد کمک میکند به اقتصاد و پروپاگاندای حکومت دینی، این یک حقیقت است و اما مردم حاضر نیتسند از 45 هزار تومان یارانه بگذرند!
شاید از دلایل اصلی بی اعتمادی است.
دلیل دوم روحیه مردمان ایرانی است (من اقلیت را مستثنی میکنم)، مردمان ایران شاید مثل هر مردیم، از مال مفت بدشان نمیاید اینکه دائما حکومتیها میگویند این پول مال همه نیست، یعنی پول مفت است (که من معتقدم اصلا پول مفت نیست و حق عموم مردم است از محل منابع تولید ثروتهای عمومی مانند نفت و گاز…).
دلیل سوم، ترس است؛ بسیاری از ثروتمندان میترسند اگراز شمول یارانه خارج شوند، به عنوان ثروتمند شناخته شوند؛ هم از ترس مالیات و هم از ترس شناسایی در میان مردم، این فقیرنمایی ثروتمندان ایران یکی از اعتقادات فولکلریک آنهاست!× بخشی حتی برمیگردد به اینکه اگر ثروتمند شناخته شوند مورد چشم زخم قرار میگرند! این باورها وجود دارد چه خرافی بدانیم و چه نه، وقتی دولت میگیود ثروتمندان، یعنی هر کسی یارنه نگیرد ثرومتند استف یان ادبیات اشتباه استف ثرومند با با بینیاز فرق دارد، بی نیاز ممکن است طبقه متوسط کارمند بانک یا نیورهیا مسلح باشد که به راحتی امورات زندگی اش میگذرد و بعد سی سال اسشتغال، بیمه وبازنشتگی دارد و اغلب داری خانه و امکانت رفاهی، مرفه بودن لزوما به معنی ثروتمند بودن نیتس، تعاریف و ابهام در آن مشکل است در همراهی مردم!
اندیشه باز / 16 December 2017
شاید بخش بزرگی ثروتمندان اصلا علاقه ندارند رورتمند شناخته شوندذ، ترس از سرقت و دستبرد، چون عموم مردم معتقدند ثروتمندان از راه حرام و دزدی بیت المال و مکلاهبردرای… ثروتمند شده اند؛ اینها باورهای رایج مردمان است و احتمالا خالی حقیقت هم نیست . نشر اخبار و شرایط فساد و دزدی های کلان تحت عناوین چون رانت و.. این ظن تقویت میکند عمده این ثروتهای نجومی سریع را از راه دزدی و مال حرام است.
اندیشه باز / 16 December 2017
اما دیل چهارم و شاید مهمترین (از یک نظر) همین است اساسا مردم این یارانه حق خود میدانند، خود مبلغ مهم نیست ، باور مردمان اکثر ایران و می اندیشند ثروتهای مثل نفت و گاز و شرکتهای حکومتی و خصولتی حق آنهاست، چرا که طی نسلها این سهام رایگان و مساوی میان همه تقسیم نشد!، اغلب آنها سرگذشت غم انگیزی از فقر و محرومیت و عمر-فرصت سوزی (اصطلاح مشهور نسل سوخته) و عقده های تامین نشده مادی دارند، آنها حاضر نیستند داوطلبانه از چیزی که حق میداند چشم پوشی کنند (هر چند اندک) حکومت هم نتوانسه عموم را اقناع کند که ثروتمند عمومی صرف امور عمومی میشود. در حالی شهرها از کمبود وسایل نقیله عمومی در تنگنا است، بهداشت و خدمات درمانی مشکل است و هنوز میلیون فنر فقاد بیمهدرمانی فاید بازنشتگی هستندف اما یک سوم درامد نفت میورد به صندق توسعه و تبدیل به وامهای بی بازگشت صدها میلیادر تومانی میشود! اینها بیتالمال است واما انواع ترفند و دسایس نصیب اقلیتی چند صد نفری رانتخوار (دزد بیت المال) میشود!
وقتی اخبار غارت و دزدی هزاران میلیارد تومانی دائم به گوش میرسد، و قتی میبینند پول بیت المال راهی کشورهای خارجی میشود ! حاتم بخشی حکومت به متحدانش! اهداف آخرالزمانی و خیال فتح جهان، و میلیتاریسم افسارگسیخته مانند سپاه چندصد هزارنفر ی و بسیج 20 میلیونی، که اصلا نیاز هیچ کشور در جهان نیست و این تعداد نفرات میلیتاریستی اصلا توجیه ندارد. فقط تصورکیند 20 میلیون بسیحی سالی یک جفت پوتین و یک دست لباس بهشان بدهند، هزنیه اینها سر به فلک میزند!
اندیشه باز / 16 December 2017
97% مردم حاضر نیستنتد از یارانه نقدی انصراف بدهند! این حقیقت تلخ در جلوی چشمان مدعیان حکومت دینی است، که بعد 40 سال 97% مردم به دولت اسلامی شیعی ولایی اعتماد ندارند!، دولتی که مدعی است با رای اکثریت مردم انتخاب شده! داستان عجیبی است. قطعا عدم شفافیت مخارج درامد هدفمندی، از دلیل بی اعمادی است. اخبار سرسام آور رانتخورای دزدی ییا اختلاس و وامهای چند هزار میلیاردی به کمتر از هزار نفر ! در حالی نیمی از مردم اصلا وام نگرفتند!!! این یک بحران عدم اعتماد حقیقی است.
قطعا درصد بالایی از مردم ایران فقیر هستند و نیازمند کمک، علاوه اکثر خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی، بخش بزرگی از کارگران و همچین شاید اغلب بیکاران.
فقر موجب ضربه اقتصاد و بازار مصرف داخلی و گردش مالی میوشد که حتی به زیان سرمیاه دارها استف بازار مصرف موتور اقتصاد است و اگر رکود داشته باشد اقتصاد اسیب می بیند. تزریق پول به مردم فقیر نوعی تقویت اقتصاد است، کسانی در تمام عمرشان حتی یک بار وام نگرفته اند و نمیتوانند ازدواج کنند یا حیت خانه اجاره کنندف تبدیل نقطه ضعف اقتصاد میشوند. ایده هیا مانند سهام عدالت واقعی نه این مورد دروغین و یا وام یا اعتبار چندساله از محل یارنه! در حالی دولت قصد ندارد یارنه نیازمندان افازیش دهد! بعد 7 سال همچنان میخواهد همین 45 هزار تومان بدهد! حتی وقتی درامد از هدفمندی یارانه ها به 110 هزار میلیارد تومان در سال اینده برسد!
شناختن بی نیازان (= برخورداران) آن قدرها سخت نیست. اول دولت در ادبیاتش تجدید نظر کند. نبایست بگوید ثروتمند! کلا مردم ایران به این کلمه و مشابهش آلرژی روان شناختی دارند!
اصطلاح بهتر، بی نیاز یا برخودار است. برخودار معادل مرفه است. مرفه بودن به معنی ثروتمند بودن نیست. مرفه یعنی دخل و خرجت با هم بخواند و دارای حدقال مسکن و خوراک و پوشاک سالانه باشی و امنیت شغلی بیمه بازنشتگی. اینها اغلب کارمندان دولت و سایر نهادهای حکومتی با 5 سال بدست میاورند ولی اکثر کارگران حیت بعد سی سال هم بدست نمیاورند!
به عبارت دیگر تمام کرامندانی که بیش از 5 سال سابقه دارند امروزه مرفه هستند بویزه نهادهای بانکی و نیورهای مسلح ک حقیقتا امکانات زیاید دارد و گاه خانه سازمانی دارند.
آزاداندیشی / 16 December 2017
در ایران 18 میلیون خودروی شخصی است. صدها هزار کامیون و اتوبوس که قیمت برخی شان چند صد میلیون تومان است. مثلا در شهر تهران حدود یک سوم ساختمانهای قمیت بالای 500 میلیون تومان دارد و در مشهد یک چهارم ساختمانها اینگونه اند. این ساختمانها بالاخره بایست صاحبش مشخص شود. کشاورزان داری املاک زیاد، اینها گاه تا سالی چندصد میلیوین عایدی دارند! در همان روستاها بیش از نیمی مردم فقیر هستند ولی لاقل یک سومشان مرفه هستند. برخی کشاورزان درامد میلیاردی دارند. از فروش محصولات ویا از رقم خمسی که میدهند معلومست ثروتمند حتی هستند. کسی خودروی 60 میلیونی سوار میشود و ماهی دو میلیون تومان پول بنزین میدهد برای خودروی سواری که نه مسافرکشی میکند و نه تاکسی. امار کارتهای سوخت سالهای یپش است. راحت یک انالیز نرم افزاری میتواند مصرف سوخت و نوع خودرو معلوم کند. خب کسی پراید و پیکان دارد احتمالا مرفه نیست. اما خودرهای شخصی شاسی بلند، سورای های لوکس معلومست برای ممر درامد و معاش نیست. کسی هم حتی اینها برای آژانس بیگرد یا درامد نجومی دار یا برای رد گم کنی است. خیلی مضحک است کسی با مزدا 3 یا زانتیا برود مسافرکشی کند.
کارمندان دولتی که متوسط ماهیانه بیش از دو میلیون تومان میگرند (حقوق اغلب کارگران زیر دو میلیون است و حداقل دستمزد یک میلیون تومان که میتواند مبنای فقر باشد دو میلیون تومان). آمار اینها دولت دارد. و بسیاری موارد یدگر.
آزاداندیشی / 16 December 2017