نعیمه دوستدار- “ساعت هشت شب، داشتم از سرکار برمیگشتم. سرم را تکیه داده بودم به شیشه ماشین و چشمهایم را بسته بودم. حس کردم روی پایم، فاصله بین شلوار و کفشم، چیزی حرکت میکند. اول فکر کردم پشه است. دستم را بردم پایین تا پایم را بخارانم اما دستم خورد به دستهای مردی که کنارم نشسته بود. مرد دستش را برداشت و روی کیف سامسونت بزرگی گذاشت که روی پایش بود. خودم را کنار کشیدم. جا تنگ بود. مرد دیگری هم عقب ماشین نشسته بود و چرت میزد. خودم را با تلفنم مشغول کردم. چند لحظه بعد حس کردم ران پایم داغ شده. نگاه کردم دیدم دستش را گذاشته روی پایم و آرام، جلوتر میکشاند. محکم تکان خوردم و کیفم را گذاشتم بین خودم و او. چند دقیقه بعد، دیدم که دستش را روی بازویم گذاشته و زیر گوشم میگوید: جون…. به راننده گفتم نگه دارد. وقتی پیاده میشدم توی آیینه لبخند میزد.”
چند هفته قبل، خبری در رسانههای داخلی ایران منتشر شد مبتنی بر یک تحقیق دانشگاهی که تیتر و موضوع آن توجهها را به خود جلب کرد و حتی میان کاربران سایتها و خوانندگان خبر، واکنشهایی را برانگیخت. بر مبنای این خبر که در تاریخ ۲۹ شهریور سال 1390 خورشیدی در پایگاه خبری انتخاب منتشر شده بود، نتایج یک تحقیق دانشگاهی در تهران نشان میدهد ۶۲ درصد زنان تهرانی در مقابل متلکهای زننده سکوت میکنند.
تجاوز جنسی، به عمل جنسیای میگویند که با توسل به زور علیه قربانی انجام شود. به بیان دیگر، فرد تجاوزگر به زور یا از طریق تهدید به زور، قربانی خود را مرعوب و مغلوب میکند، مقاومت او را درهم میشکند و خود را بر او تحمیل میکند. مطابق این دیدگاه، تجاوز جنسی با خشونت یا تهدید به خشونت علیه شخص قربانی همراه است. با این دیدگاه، تجاوز ممکن است محدود به روابط جنسی خشنی شود که در شرایط خاص اتفاق میافتند و ممکن است درصد کمی از زنان آن را تجربه کنند، اما تجربه آزار جنسی محدود به تجاوز نیست. نه تنها در ایران که در همه کشورها، به زنان به شکلهای مختلف تعرض میشود. این تعرض شکل دیگری از تجاوز جنسی است که در قالب رفتارهای مختلف جنسی نسبت به زنانی اعمال میشود که تمایلی به آن ندارند. سادهترین شکل این تعرض، همین متلکگویی است که به عنوان رفتاری شایع در جامعه ایران دیده میشود و خیلیها آن را به عنوان یک رفتار معمولی پذیرفتهاند. فراتر از آن، انواع و اقسام تعرض نسبت به زنان روا داشته میشود که لمس اعضای جنسی بدن، درخواستهای نامتعارف و در شکلهای قدیمیتر، تهدید به بیآبرویی و فاش کردن مسایل خصوصی جزو آن است.
همیشه پای یک زن در میان نیست
اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تحقیقی که به روش کمی و پرسشنامهای در میان صدها زن جوان بین ۱۵ تا ۳۵سال در مناطق شمالی و جنوبی شهر تهران انجام شده بود به این نتیجه رسیدند که ۶۰درصد زنان تهرانی تعرض جنسی را تجربه کردهاند؛ نتیجهای که شاید تجربه مشترک بسیاری از زنان آن را تایید میکند. زنان با سن و موقعیتهای مختلف اجتماعی و در شهرها و مناطق مختلف، هرکدام به نوعی چنین رفتارهایی را تجربه کردهاند. نکته قابل توجه اینکه در این میان عنصر تعیینکنندهای وجود ندارد و تجربه زنان مختلف نشان میدهد صرف زن بودن میتواند باعث بروز چنین رفتارهایی در مردان شود و خلاف تبلیغات رسمی جامعه و حکومت، شکل پوشش زنان یا سن و جایگاه اجتماعیشان، تفاوت زیادی در میزان این تجربهها ایجاد نمیکند.
پروین- ق، ۵۶ساله است و تجربه خود را از این رفتارها اینطور بیان میکند: “بارها موقعی که در خیابان منتظر تاکسی ایستادهام، ماشینهای گذری برایم بوق زدهاند و به اصرار از من خواستهاند سوار شوم. گاهی آنقدر اصرار کردهاند که تمام توجهها به من جلب شده است. این درحالی است که سن و سالی از من گذشته و حرمت اجتماعی من ایجاب نمیکند که چنین رفتاری با من داشته باشند. بخصوص که من محجبه هستم و در ظاهرم هم چیزی وجود ندارد که نشاندهنده تمایلم به برقراری رابطهای از این دست باشد. مسئله به بوق زدن ماشینها هم محدود نمیشود. توی تاکسی هم که سوار میشوم برایم مسئله پیش میآید. بارها برایم پیش آمده که دیگر مردهای مسافر تاکسی خودشان را به من چسباندهاند یا سعی کردهاند بدنم را لمس کنند. من یک زن میانسال هستم اما مردهایی که چنین رفتارهایی دارند حتی به تناسب سن خودشان هم رفتار نمیکنند.”
در یک جامعه متعادل، تعرض به یک زن، به مثابه نقض حق یک شهروند است، اما در یک جامعه سنتی و مردسالار، “تجاوز به مثابه بیناموس کردن یک قربانی” است
تصویر زنی که کنار خیابان ایستاده و ردیفی از ماشینها برایش بوق و چراغ میزنند برای خیلی از ما تصویری آشناست؛ اما تصویری که خیلیها از آن ساده میگذرند، تصویر رهگذران سواره یا پیادهای است که متهم را اشتباه گرفتهاند و زن و مرد، به موجودی که مورد تعرض واقع شده به چشم مقصر نگاه میکنند و سر تکان میدهند. اینها همان کاربرانی هستند که در کنار خبر نقل شده از این تحقیق دانشگاهی، درباره نحوه واکنش زنان مورد تعرض قرار گرفته، موضع گرفتهاند و چنین نظراتی دادهاند: “سکوت نشانه رضایت است.” یا “همش برمیگرده به حفظ حجاب. ببخشید پس چرا خواهران و مادر من که با تیپ مناسبی در جامعه رفت و آمد میکنند دچار این مسائل نمیشوند؟ به نظرم حقشونه… حفظ حجاب مساوی با آرامش.”
تعرضهای جنسی به زنان همیشه به همین محدود نمیماند و گاهی جنبه عملیتری هم پیدا میکند. هانیه- ب روزنامهنگار است و تجربههای بدتری دارد: “تا قبل از اینکه ماشین بگیرم از این اتفاقها بیشتر برایم میافتاد. خیلی اوقات وقتی پیاده میرفتم، کسی دنبالم میافتاد و با چشم و ابرو و متلک از من تقاضاهای جنسی میکرد، اما همیشه چیزهای بدتری هم وجود دارد. چندینبار برایم پیش آمده که در شلوغی مردی به بدنم دست زده است. از همه آنها بدتر خاطره آن روزی است که یک نفر تا در خانه دنبالم کرد و درست وقتی که جلوی در رسیدم و میخواستم کلید بیندازم، خودش را به من رساند و از پشت بدنم را فشار داد. تا مدتها حس میکردم جای دستش روی تنم مانده. حس بدش اصلاً از ذهنم نمیرفت.”
این نمونه رفتارها را حتی دخترکان خردسال هم تجربه میکنند. رفتارهایی از این دست با کودکان به دلیل اینکه آنها قدرت مقابله یا اعتراض ندارند شیوع بیشتری دارد و گاهی چنان اثر نامطلوبی بر روح و روان فرد میگذارد که قابل جبران نیست. دلارام، ۱۶ساله چنین تجربهای دارد: “وقتی پنج، ششساله بودم یک روز که برای خرید خوراکی تا سوپر محلمان میرفتم، مردی با ناز و نوازش مرا داخل ماشینش کشید و از من خواست کمکش کنم تا ضبط ماشینش را درست کند. وقتی من روی صندلی نشستم به قسمتهای مختلف بدنم دست زد. من ترسیده بودم اما جرئت تکان خوردن نداشتم. بعد از چند دقیقه مرا رها کرد. از ترسم به هیچکس چیزی نگفتم اما تا همین امروز هم حالم به خاطر رفتار آن روز او بد است.”
سکوتم از رضایت نیست
تحقیق دانشگاهی مورد نظر درباره واکنش زنان نسبت به هر یک از انواع تعرض هم نتایج جالبی گرفته است. بر اساس پژوهش انجام شده، هرچه تعرضها از حالت غیر فیزیکی خارج شده است و به حالت فیزیکی نزدیک میشوند، عکسالعملها هم تندتر میشود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که ۷۲. ۵ درصد از زنان در مقابل نگاههای معنادار، ۶۲. ۵ درصد در مقابل متلکهای زننده و ۱۲. ۵ درصد در مقابل لمس اعضای بدن سکوت میکنند.
این تحقیق با بررسی مسائلی همچون منطقه مسکونی، مدت زمانی که فرد بیرون از منزل سپری میکند، تأهل، سن و میزان آگاهی دادن توسط والدین به این نتیجه رسیده است که دو متغیر محل سکونت و میزان آگاهی دادن توسط والدین، بهطور مستقیم بر میزان احساس امنیت تاثیر دارد. به این معنا که افرادی که در شمال شهر زندگی میکنند و افرادی که در دوران کودکی به آنها آگاهی لازم داده شده باشد، در مقابل این رفتارها احساس امنیت بیشتری میکنند. هرچند بر اساس این تحقیق زنان متاهل نسبت به زنان مجرد نسبت به تعرضهای جنسی احساس امنیت بیشتری میکنند اما گویا سن زنان بر احساس امنیت آنها هیچ تاثیری ندارد.
در پژوهش مورد اشاره البته اشارهای به علت سکوت زنان در مقابل تعرضهای جنسی نشده است اما یک بررسی ساده میتواند دلیلهای روشنی برای این سکوت مشخص کند. پروین میگوید: “همانطور که گفتم بارها برایم پیش آمده که در تاکسی احساس کنم کسی قصد آزار مرا دارد و به حریم خصوصیام تجاوز میکند. اینجور مواقع خودم سعی میکنم مسئله را حل کنم و ترجیحم این است که از ماشین پیاده شوم. اعتراض فایدهای ندارد چون جو جامعه طوری است که تیغ اتهام را به سمت خود زن میگیرد. بارها دیدهام که وقتی زنی به چنین چیزی اعتراض میکند، کسی از او حمایت نمیکند. حتی راننده تاکسی یا زنهای دیگر هم از آن فرد حمایت نمیکنند. این کار فقط باعث میشود که توجهها به آن زن جلب شود و در نهایت هم بگویند کرم از خودش بود.”
هانیه هم میگوید: “من قبلا سعی میکردم یک جوری خودم را کنار بکشم یا از موقعیت حذف کنم. سعی میکردم فرار کنم و خودم را از دست مزاحم نجات بدهم. یکی دوبار اما اعتراض کردم. یک بار فرد مزاحم ترسید و فرار کرد. یکبار هم در نهایت پررویی ایستاد و جوابم را داد. هربار مردم جمع شدند و البته هیچکس از من حمایت نکرد. همه فقط نگاه میکردند. حتی چون مانتویی هستم بعضیها بدجور نگاهم میکردند؛ انگار دروغی گفتهام یا خطایی کردهام!”
قربانی در جایگاه محکوم
در یک جامعه متعادل، تعرض به یک زن، به مثابه نقض حق یک شهروند است، اما در یک جامعه سنتی و مردسالار، “تجاوز به مثابه بیناموس کردن یک قربانی” است. دکتر آرش نراقی، فیلسوف، در مقالهای با عنوان “تجاوز جنسی به مثابه نقض حقوق بشر” چنین بیان میکند: “اگر درک از تجاوز جنسی بر مبنای مفهوم حق در نظرگرفته شود، در آن صورت این فرد تجاوزگر است که بیش و پیش از هرکس در خور ملامت و سرافکندگی خواهد بود. در تلقی حقمدار هیچ دلیلی برای ملامت قربانی یا سرافکندگی او وجود ندارد. این فرد تجاوزگر است که با نقض حق دیگری تکلیف خود را زیر پا نهاده و در خور سرافکندگی و ملامت است.”
اما به نظر میرسد که در ساختار جامعه ایران که جامعهای ناموسمدار است، زنان نمیتوانند واکنش مناسبتری غیر از سکوت نسبت به رفتارهای متجاوزانه و متعرضانه داشته باشند. واکنش عاطفی متناسب با تجاوز، خشم است، اما در باور ناموسمدار جامعه ایرانی، شرم یا سرافکندگی است. هرگونه تعرض جنسی، باعث نقص حقوق یک زن میشود و طبیعی است که او متناسب با این بیعدالتی در رفتار، خشم خود را نشان دهد اما نگاه جامعه باعث میشود زنان خود را از چشم تجاوزگر ببینند، یعنی انسانی که هویتش در وجه جنسیاش خلاصه شده است و کرامت و حیثیت او با رفتار متعرضانه نابود شده است. به همین ترتیب، میتوان تحلیل کرد که چرا زنان متاهل هم نسبت به زنان مجرد احساس امنیت بیشتری دارند.
روشن نیست که آیا این پژوهش علت سکوت زنان در مقابل متلک با انواع دیگر تعرض جنسی را هم بررسی کرده یا نه، اما تجربه بسیاری از کشورها نشان داده است که حمایت قانونی از زنانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند، موجب تشویق زنان به برخورد با این گونه رفتارهای ناهنجار و زنستیز میشود. کارشناسان معتقدند آزار و اذیت زنان باید به عنوان جرم شناخته شود و با آن برخورد قانونی صورت بگیرد تا فرهنگ زنستیزانه و ناموسمدارانه قدرت خود را از دست بدهد، اما قانون موجود در ایران، نه تنها حمایت کاملی از زنان نمیکند که در عمل، مانع زنان برای دفاع از هویت و حقوق شهروندیشان میشود. به نظر میرسد وقتی در یک جامعه زنان به شکل گروهی مورد تجاوز قرار میگیرند (ماجرای خمینی شهر) و مقامات قضایی و مسئولان نوع پوشش زنان را عامل میشمارند، نمیتوان انتظار حمایت قانونی و حقوقی از زنان در مقابل رفتارهای متعرضانه داشت.
واقعا واسه خودم متاسفم
کاربر مهمان / 12 October 2011
روحاني محترمي تعريف مي كرد :در زمان انقلاب ٥٧ زنان ايران ،براي مطالبه ي حقوق انساني شجاعانه مبازره مي كردند،ودر حالي كه مردان خوش غيرت دور آن ها زنجير بسته بودند،مثلن شعار مي دادند ،توپ ،تانك،مسلسل ديگر اثر ندارد.يعني اكثريت زنان انقلابي، متا سقانه ضعيفه بودن خود را پذيرفته بودند.در حالي كه بايد به اين مردان خوش غيزتكه قابليت آن ها را زير سؤ ال برده بودند، معترض مي شدند .غرض از ذكر خاطره ،اين است كه جامعه ي زنان بايد توانايي خود را باور كند وبا ارتقا سطح آگاهي وثوانايي فردي و جمعي ،شخصن از حقوق انساني خود دفاع كنند ومنتظر پدران ،برادران و پسران خوش غيرت خود نباشند .كه الحمدلله طليعه ي مبارك آن بر آمده است و ان شاءالله راه سبز اميد را ظي مي شود.ان الله لا يغير ما بقوم ، حتا يغير ما بانفسهم.بايد سرنوشت ،از سر نوشت.
کاربر مهمان / 12 October 2011
خیلی ممنون . این گونه بررسی ها و نوشتن درباره معضلات زنان در جوامع بسته و سرکوب شده خیلی مهم ولازم است.
فروغ
کاربر مهمان / 12 October 2011
فقط به ظاهر مساله پرداخته اید چرا از حمایت مادران، خواهران و کلا” زنان خویشاوند متجاوزین و مزاحمین از آنان نمی پردازید. کسانی که راه حل این ناهنجاری های اجتماعی را در آگاه سازی یا فرهنگ سازی برای مردم می دانند ، کسانی که هزار و یک دلیل برای بروز، وجود و حتی تشدید این اعمال مطرح می کنند یا حتی کسانی که با دلایل بظاهر قانونی برای این گونه جرایم و جنایات ( بنظر من، مزاحمت جرم و تجاوز جنایت است) توجیه می تراشند چرا در این خبر تحلیلی دیده نشده اند.
کاربر مهمان / 13 October 2011
همه خانمها لازم است غیر از آموزش ذهنی یاد بگیرند و تمرین کنند که به شکل فیزیکی هم از خود دفاع کنند.بنده برای خیلی از بستگان خودم اسبری فلفل ضد سگ تهیه کرده و به آنها داده ام و تشویقشان کرده ام در صورت کمترین مزاحمتی از آن استفاده کنند. چاره ای نیست.
کاربر مهمان / 14 October 2011
نکته جالب در مورد این ماجرا این است که جمهوری اسلامی در طول 30 سال گذشته مدام همه چیز را اسلامی کرده و در آمار و تصویری که از فضای موجود ارائه می کند پیوسته بر گسترش فضای معنوی و توجه بیشتر به تعالیم دینی از سوی مردم تاکید دارد. این همه در حالی است که اما اساسا اخلاق در فضای ریاکارانه موجود قربانی شده است و همه آن چه که به نظر حاکمان نباید باشد، به لایه های زیرین جامعه رفته است. حاصل این وضعیت می شود خبرهای مختلفی که درباره تجاوز و تعرض به گوش می رسد. از آنجا که چنین امری در یک جامعه دینی نشدنی است و امکان اتفاق افتادنش چیزی نزدیک صفر است، پس صورت مساله پاک می شود. حالا هم اصلا کی گفته که این آمار درست است؟ تعرض؟! تجاوز؟! مگر اینجا آمریکاست؟!!! 3000 میلیارد؟! امکان ندارد…
کاربر مهمان / 15 October 2011
نگاه روزنامه نگار و نویسنده گزارش, فارق از رویکرد منتقدانه اش, در نهایت خواننده را از پیشرفت و یا حتی اندک امیدی برای تغییر نا امید میکند. بهتر است که لابه لای چنین گزارشات پر مخاطبی, نحوه ی برخورد صحیح و ارائه امار از کشورهایی که در این زمینه زنانشان توانسته اند وضعیت را به نفع خود تغییر دهند استفاده شود.
نقد موثر به شرایط فعلی می تواند چند جانبه و آگاهانه باشد نه از روی غرض ورزی و احساس خشم.
با تشکر
مریم / 21 October 2011