نعیمه دوستدار- “سال اولی که رفتم مدرسه، هنوز مقنعه فراگیر نشده بود. دخترها با مانتو و شلوار و روسری سر کلاس میآمدند. چهار رنگ را مجاز اعلام کرده بودند: مشکی، قهوهای، طوسی، سرمهای. هرکس هرچه گیرش میآمد میپوشید. روسریهای بزرگ را زیرچانه گره میزدیم. مدرسه دوشیفته بود، توی یکی از مناطق به نسبت خوب تهران. شمار دانشآموزان کلاسها بالای ۴۰ نفر بود. سه و گاهی چهارنفری پشت میزهای چوبی و فلزی مینشستیم. کیفهایمان معمولا شبیه هم بود، از آن کیفهایی که دوتا قفل جلویشان دارد و با صدای مخصوصی باز میشوند. کیفها یا سیاه بودند یا قهوهای.
در و دیوار کلاس خاکستری و بیروح بود. گاهی معلم پرورشی چندتا کاغذ رنگی میچسباند به تابلوی اعلانات که توی راهروی دراز مدرسه اصلاً به چشم نمیآمد. حیاط مدرسه، ای… بد نبود. بزرگ بود یا شاید ما خیلی کوچک بودیم. از دم ساختمان تا آبخوریهای ته حیاط، کلی راه بود. آسفالت کف حیاط را میدویدیم تا یکی از شیرهای خالی به ما برسد. روسری از سرمان میافتاد. ناظم مدرسه جیغ میکشید. از پشت بلندگو تذکر میدادند. صبحها ردیف میایستادیم جلوی ناظم و دستیارهایش تا رنگ جوراب و اندازه ناخن و وضعیت حجابمان را بررسی کنند. گاهی ناغافل میریختند توی کلاس. دفترخاطراتمان را پاره میکردند. کتاب و نوار و جامدادیهای قشنگ را میبردند. جلوی اسممان ضربدر میخورد.”
نگاه سنتی جامعه ایرانی هنوز زنان را پردهنشین میخواهد. گرچه سالها میگذرد از تاسیس نخستین مدرسههای نوین دخترانه که دختران محروم از تحصیل را از مکتبخانهها پشت میز و نیمکت آورد، اما هنوز نگاههای محدودکننده و انحصارطلب، ترجیح میدهند دختران ایرانی پردهنشین و مستور باشند.
پرده اول
بعد از انقلاب اسلامی ایران، با جدا شدن مدرسههای دخترانه و پسرانه، حجاب برای دختران اجباری شد. مسئولان نیز با عجله طرح لباسهای متحدالشکل را ضروری اعلام کردند. مانتو و شلوارهای مدرسهای که با کمبودهای دوران جنگ به سختی قابل تهیه بودند، در کنار تاکید و تشویق استفاده از چادر، بهتدریج شکل اصلی پوشش دختران در مدرسه شدند. در همان حال، بخشنامههای آموزش و پرورش تاکید میکردند که رنگ ترجیحی و در واقع اجباری این لباسها باید چهاررنگ به اصطلاح سنگین یعنی سیاه، قهوهای، سورمهای و طوسی باشد و مدلشان از الگوی خاصی پیروی کند. سالهای طولانی، این شکل پوشش در مدرسههای دخترانه ادامه پیدا کرد.
این اما تنها محدودیت دختران در مدرسه نبود. آموزش و پرورش و مدیران مدرسهها شکلهای دیگری از محدودیت را هم اعمال میکردند. پوشیدن جورابهای رنگی و سفید، استفاده از کیفهای رنگی و کفشهای مدلدار ممنوع بودند و حتی لباسهای زیر مانتو هم تا جای ممکن کنترل میشدند. همراه داشتن هرنوع زینت، داشتن گوشواره، گردنبند و انگشتر به هر شکل ممنوع بود و از داشتن هرگونه کتاب و وسیله غیر درسی جلوگیری میشد. این روش در مورد تمام گروههای سنی و مقاطع تحصیلی اعمال میشد و تفاوتی در میان شهرها و روستاها وجود نداشت؛ جز اینکه بسیاری از این شیوهها در شهرهای کوچکتر به دلیل حاکم بودن فرهنگ سنتی و بومی، با شدت بیشتری دنبال میشدند.
این شکل پوشش، اولین پردهای بود که به دور زنان کشیده شد. در کنار آن، بایدها و نبایدهای فرهنگی، اجتماعی و قانونی، شرایط خاصی را در محیط مدرسه ایجاد میکرد که مهمترین آن در کنار کمبودهای آموزشی، خلا حرکتی و جسمانی بود. شیوههای رفتاری و تربیتی هم باعث خلاهای روحی و اخلاقی میشدند. طبیعی بود که این شیوه دیگر نمیتوانست ادامه پیدا کند. این بود که چند سال بعد با هشدارهای کارشناسان و منتقدان، بهتدریج پوشش دختران در مدرسه مورد بازنگری قرار گرفت.
پرده دوم
در سالهایی که جامعه به دلیل تغییر در ساختارهای سیاسی و اجتماعی بازتر شده بود و مدرسههای غیر دولتی در حال گسترش بودند، پوشش دختران هم تغییراتی کرد. این تغییرات از مدرسههای ابتدایی آغاز شدند؛ یعنی زمانی که بنا شد رنگ مقنعه دختران ابتدایی سفید یا روشن باشد و رنگهای دیگری مثل بنفش، صورتی، سبز و… جایگزین رنگهای طوسی، سرمهای و مشکی شوند. به این ترتیب چهره مدرسههای دخترانه بهتدریج عوض شد و چند صباحی به جای دخترکان سیاهپوش، دخترانی با لباسهای رنگی در راه مدرسه دیده شدند. این تغییر چهره اما، ریشههای عمیقی نداشت و زمان زیادی نگذشت که بازهم سیاستها تغییر کردند. این بار سنتهای قدیمی را با نامهای تازهتر تجدید کردند.
پرده سوم
نخستینبار طرح “استتار مدارس دخترانه” را امور بانوان سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال ۱۳۷۸ مطرح کرد. در زمانی که بسیاری از کارشناسان با استناد به آمارها، از فقر جسمی و حرکتی دختران دانشآموز ابراز نگرانی میکردند، طراحان این طرح با تاکید بر اینکه دلیل فقر جسمی و حرکتی دختران دانشآموز، اشراف ساختمانهای اطراف بر فضای ورزشی (همان حیاط مدرسه) است، پیشنهاد داده شد که دیوارهای مدرسه بلندتر شوند تا اشراف بناهای مجاور کاملا از بین برود و دختران دانشآموز بتوانند بدون مانتو و مقنعه در محوطه فضای آموزشی خود رفت و آمد کنند.
در حالی که هرچند وقت یکبار زمزمههایی از مخالفت علمای دینی با ورزش بانوان به گوش میرسد، با اجرای برنامههای تفکیک جنسیتی دانشگاهها و طرحهای آموزش و پرورش برای مدرسههای دخترانه، دیگر کمتر میتوان امیدوار بود که روزنهای از تحرک و آزادی برای دخترها باز شود
هرچند آن زمان عدهای موافق چنین طرحهایی بودند و آن را دست کم باعث بهتر شدن شرایط حضور آزادانهتر دختران در مدرسه میدانستند، اما برخی کارشناسان هم معتقد بودند حصاری که اطراف مدارس برای استتار کشیده میشود، محیط مدرسه را شبیه زندان میکند و دانشآموزان بیشتر از محیط بیرون جدا میشوند. با در نظر گرفتن اینکه تفکر غالب در مدرسههای دخترانه اصولاً تحرک و نشاط را برای دخترها نمیپسندد و مسئولان مدرسه تمایل دارند بچهها در سکوت و بیسر و صدا بازی کنند، گویا این طرح تنها شکل دیگری بود از پردهنشینی دختران.
مرضیه. س معلم ورزش مدرسههای راهنمایی میگوید: “این طرح بهانه بود. چرا از آن زمان کسی به فکر توسعه فضاهای ورزشی و سالنهای چندمنظوره نیفتاد؟ فضای بیشتر مدرسهها آنقدر محدود است که اصلاً بچهها امکان ورزش کردن در حیاط مدرسه را ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند در یک محیط حصارکشی شده تفریح کنند. اصلاً سیاست شادی و تحرک دختران در آموزش و پرورش مردود است. ما هنوز در جامعهای زندگی میکنیم که میگوید دختر خوب نمیخندد؛ آرام حرف میزند و به تعبیری با وقار است.”
پرده چهارم
۱۰سال بعد از مطرح شدن طرح استتار و تغییر نام آن با عنوانهایی مثل “محرمسازی” و “شادابسازی”، علی احمدی، وزیر سابق آموزش و پرورش دولت محمود احمدینژاد، اسفند ماه ۱۳۸۷ در گفتوگو با خبرگزاری مهر از معماری مدرسهها بر اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی سخن گفت. او محرمسازی مدرسههای دخترانه را یکی از الزامهای نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی دانست و افزود: “معلمان و دانشآموزان ما باید در مدارس در چارچوب ملاحظات شرعی آزادی عمل داشته باشند. ما مدرسههایی میخواهیم که با فرهنگ، پیشینه و آینده این مرز و بوم سازگاری داشته و متناسب با تربیت نسل آینده جمهوری اسلامی و در راستای تشکیل حکومت واحد جهانی و حکومت صالحه باشند.”
این اظهار نظر بیش از قبل به این باور دامن زد که هدف اصلی اجرای چنین طرحهایی نه حضور با نشاطتر دختران در جامعه، که ترویج شکل خاصی از حضور آنهاست؛ شکلی که به تصویر مطلوب حکومتی از زنان و دختران نزدیکتر باشد.
همان زمان، مهری سویزی، مدیرکل امور بانوان وزارت آموزش و پرورش، در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) روند اجرای طرح شادابسازی مدارس دخترانه را شرح داد و گفت: “طرح شادابسازی مدارس به عنوان یکی از بزرگترین طرحهای آموزش و پرورش با اولویت مدارس دخترانه راهنمایی و متوسطه در حال اجراست. نقشه مدارس جدیدالاحداث دخترانه باید متناسب با معیارهای این طرح طراحی شود.”
البته به گفته خانم سویزی اجرای کامل این طرح به تامین اعتبارات سنگین نیاز داشت. چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵میلیون تومان برای هر مدرسه!
پرده پنجم
وزارت آموزش و پرورش، همیشه اعلام کرده است که هدف از اجرای طرح محرمسازی مدارس دخترانه برای هفت میلیون دانشآموز دختر که در ۴۲هزار مدرسه تحصیل میکنند، آزادی عمل معلمان و دانشآموزان و مجهز کردن مدرسهها به امکانات ورزشی، تفریحی و ایجاد امنیت روانی در مدارس است، اما ورزش در مدرسههای دخترانه چقدر جدی است؟
مرضیه.س، معلم ورزش مدارس دخترانه درباره تجربههای خود از تدریس ورزش در مدرسهها میگوید: “ورزش در مدرسهها یک شوخی است. برنامه جامع و مدونی برایش وجود ندارد. هیچ دانشآموزی با کلاس ورزش مدرسه ورزشکار نمیشود. حتی از نظر سلامت هم نمیشود کاری روی بچهها انجام داد. زمان محدود است، امکانات ورزشی کم است و اصلاً نگاهی که ورزش را برای دخترها ترویج کند و ضروری بداند وجود ندارد. حتی مدیران مدرسهها ترجیح میدهند بچهها تحرک نداشته باشند.”
این در حالی است که بنابر اعلام کارشناسان، به طور متوسط هر دانشآموز دختر ایرانی به ویژه در مقطع دبیرستان، با یک یا دو معضل مربوط به ساختار قامتی خود از جمله گودی کمر، افتادگی شانهها، پاهای پرانتزی شکل، انحنای غیر طبیعی ستون فقرات و… مواجه است. اینها البته مشکلاتی است که زمینه آنها از کلاس اول دبستان، به محض ورود دانشآموزان دختر به مدرسه شروع میشود و در دبیرستان خود را نشان میدهد.
غیر از ورزش اما چه خاصیت دیگری در محصور کردن مدرسهها وجود دارد؟ پاسخ طراحان این طرحها این است: “ایجاد فضای سبز، رنگآمیزی و امکان رفت و آمد بدون حجاب.” برای ایجاد فضای سبز و رنگآمیزی که نیازی به حصارکشی نیست، اما آیا واقعاً امکان برداشتن روسری و مقنعه در مدرسههای دخترانه ایران وجود دارد؟
مرضیه. س معتقد است: “در بیشتر موارد این امکان وجود ندارد. تمایل ذهنی مسئولان در سطوح بالا و پایین اصلاً به این سمت نیست و از طرف دیگر فراهم کردن شرایط برای این کار به محدودتر شدن شرایط دختران میانجامد. مثلاً باید پنجرهها را بپوشانند، درهای اضافی و پرده ایجاد کنند، ورود آقایان را ممنوع کنند و… همه اینها باعث میشود بچهها احساس کنند داشتن مقنعه بهتر از زندانی شدن است.”
پرده آخر
داستان حصارکشی مدرسهها اما همچنان ادامه دارد. با انتصاب حمیدرضا حاجیبابایی بهعنوان وزیر آموزش و پرورش و انحلال دفتر امور بانوان در وزارت آموزش و پرورش، طرح “شادابسازی” مانند بسیاری از طرحهای دیگر این دفتر، با مسئولانش از این وزارتخانه رفتند. با این حال، مسئولان سازمان نوسازی مدارس، قبل از شروع سال تحصیلی جدید، اعلام کردند این طرح دوباره در اولویت قرار گرفته است. جالب اینکه سازمان نوسازی مدارس، پیش از این به دلیل مشخص نبودن ردیفهای اعتباری این طرح، آن را از اولویت خارج کرده بود.
در حالی که هرچند وقت یکبار زمزمههایی از مخالفت علمای دینی با ورزش بانوان در فضاهای عمومی و در سطح قهرمانی به گوش میرسد، با اجرای برنامههای تفکیک جنسیتی دانشگاهها و اعلام عمومی طرحهای آموزش و پرورش برای مدرسههای دخترانه، دیگر کمتر میتوان امیدوار بود که روزنهای از تحرک و آزادی برای دخترها باز شود.
حالا مرتضی رئیسی، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس ایران در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی اعلام کرده است که وزارت آموزش و پرورش به هیچوجه قصد ندارد دیوار مدرسهها را بالاتر ببرد یا حیاطها را سرپوشیده کند، در عوض میخواهد مدرسههایی بسازد که از الگوی حیاط مرکزی پیروی میکنند. به گفته آقای رئیسی، در طراحیهای جدید اگر زمین اجازه دهد، حیاط مدرسه را به مرکز فضای آموزشی منتقل میکنند تا مدارس یک حیاط مرکزی داشته باشند. حیاط مدرسه در وسط قرار میگیرد و اطراف آن کلاسهای درس و آزمایشگاه؛ یعنی ساختمان مدارس طوری طراحی شود که ساختمانهای اطراف به آن اشراف نداشته باشند. به گفته همین مقام مسئول، در اعتبارات بودجه سال۹۰، ردیف ویژهای به مبلغ ۳۱میلیارد تومان برای احداث سالنهای چندمنظوره با اولویت مدارس دخترانه تصویب شده است و با بخشهایی از این اعتبار میتوان مدارس دخترانه را “محرمسازی” کرد. رئیسی همچنین گفته است که برآورد اولیه برای اجرای این طرح حدود ۸۰۰میلیارد تا یک هزار میلیارد تومان است. بخشهای دیگری از این طرح هم قرار است با مات کردن شیشهها و ممانعت از ورود آقایان به مدرسه اجرا شود.
پشت پرده
جلوی در، پرده برزنتی کلفتی مثل مدرسههای معمولی دیگر کشیده شده است، اما قبل از آن یک اتاقک به نسبت بزرگ مردانه هست. در آن اتاقک، بابای مدرسه که قبلاً محرم همه بود، همراه مسئول سرویس و یک مسئول دفتر نشسته است. آنها با یک تلفن با دفتر اصلی مدرسه مرتبطاند. هیچکدامشان هم حق ندارند از پرده آن طرف بروند مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد. در آن صورت هم، تمام بچهها که با چادر وارد مدرسه میشوند و میتوانند پشت پرده چادر و حتی مقنعهشان را بردارند، باید با شنیدن صدای زنگی که ورود نامحرم را اعلام میکند، محجبه شوند. مردهای توی اتاقک، همه کارهای ضروری را خارج از مدرسه انجام میدهند و پدرها، حق ورود به مدرسه را ندارند مگر با هماهنگی قبلی. با این همه و با اینکه شیشهها همه مات شدهاند، حیاط اصلی مدرسه بازهم دید دارد. یک ساختمان ۱۵طبقهای نیز آن روبهرو هست با چشمهای نامحرم پشت شیشهها. بیشتر اوقات بچهها مجبورند مقنعهشان را سر کنند. ساختمان همسایه آنقدر بلند است که به حیاط اندرونی هم دید دارد!
اولویتهای آموزشی و زیرساختی در آموزش و پرورش ایران کم نیست. هنوز مناطق محرومی هستند که به اندازه کافی مدرسه ندارند. هنوز مدارس فرسودهای هستند که باید اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش خرج مقاومسازی آنها شود. با وجود همه اینها، از دیدگاه مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایران، محرمسازی مهمتر است! دختران اما بین دیوارهای بلند و بیروح، در حیاطهای کوچک و پوشیده داخلی، ترجیح میدهند فقط با هم حرف بزنند.
در شرایطی که 3000 میلیارد ناگهان ناپدید می شه، حالا 800 تا 1000 میلیارد هم خرج ساختن دیوارهای بلند دور مدرسه های دخترانه بشه. خب چه اشکالی داره؟! بالاخره مدرسه شبیه زندان باشه که خیلی بهتره! البته خیلی خیلی خیلی مهمه که یه وقتی ناگهان چشم یه نامحرم به یه دخترخانمی نیفته. خیلی مهمتر از اون که فکرش رو بکنین. معلومه که اهمیتش از 3000 میلیارد و این خرفا خیلی بیشتره!
کاربر مهمان / 04 October 2011
به جای به کار بردن واژۀ انقلاب اسلامی بهتر است بگوئیم و بنویسیم انتحار اسلامی! و به جای شادابسازی و محرمسازی در دبستان ها بهتر است بگوئیم زندانسازی در دبستان ها!
جمشید از تبریز / 05 October 2011