سعید بیانی–بعضی میگویند، وضعیت بد اقتصادی عامل اصلی روسپیگری است. بعضی ارضای تمایلات جنسی افسارگسیخته و زیادهخواهی را در این زمینه دخیل میدانند. گروهی دیگر وضعیت بد آموزشی و تربیتی در جامعه را عامل اصلی گسترش آن در ایران میدانند، اما دلیل و عامل هرچه باشد این معضل اجتماعی به سرعت در حال رشد است.
روسپیگری یا تنفروشی، آمیزش جنسی یک فرد با «درخواستکننده سکس» به منظور کسب درآمد و دریافت پول و به عبارت دیگر «فروش سکس» است. آنتونی گیدنز، جامعهشناس معروف این تعریف را چنین تکمیل میکند، «میان معشوقه مزد بگیر که دلیل اصلی او برای ارزانی داشتن جنسی به حامیاش، پولی است که به او پرداخت میشود و روسپیگری بدینگونه تفاوت آشکاری وجود ندارد گرچه تفاوت اصلی در این است که روسپیان دسترسی متعدد را به خریداران متعدد میفروشد».
روسپیگری پدیده جدیدی نیست. قدمتی به درازای تاریخ دارد و در تمدنهای یونان، روم، چین، هند و ایران باستان هم وجود داشته است و حتی در برخی مقاطع و مکانها عبادت شمرده میشد. در آن زمانها مادران، دختران خود را برای انجام این عمل نذر معابد میکردند تا با راهبان، کشیشان و مردانی که در معابد بودند، ارتباط جنسی داشته باشند. آنها متاع جنسی خود را که هدیه الهی و ناموس خلقت در دست زنان میدانستند، به معابد پیشکش میکردند و این کار مقدس شمرده میشد و وجاهت زیادی داشت.
کاربردهای فرهنگی اصطلاح روسپی به شکل نامحدودی متفاوت است و استفاده از این اصطلاح بهعنوان واژهای تحقیرآمیز فعالیتهایی را نشان میدهد که به شکل رسمی روسپیگری را در یک مضمون فرهنگی مطرح نمیکنند. این اصطلاح به شکل بیربط برای نشان دادن کسی که درگیر فعالیتهای جنسی غیر عادی است، همانند رابطه جنسی غیر متعارف یا روابط بیرون از ازدواج، به کار برده میشود.
تا همین اواخر، وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران و ایرانیان- حتی ایرانیان خارج از کشور که با فرهنگ متفاوت و جامعهای بازتر روبهرو هستند- به گونهای بوده است- و حتی هست- که به زنانی که تنوعطلبی جنسی داشتند، به عنوان دشنام و صفتی تحقیرآمیز، جنده (به معنای روسپی) اطلاق میشد و حتی میشود. در عین حال مردانی که تنوعطلبی جنسی داشته باشند، مطابق قوانین شرعی و مدنی در جمهوری اسلامی آزاد هستند و اگر چند زن داشته باشند، شرط پیش روی آنها این است که با «عدالت» با آنان رفتار کنند یا به عبارتی با «عدالت» از هرکدام کامجویی کنند. در بخشهایی از جامعه هم که چندزنی مرسوم نیست، به عنوان دشنام به چنین مردانی «هوسران» یا با واژههای سبکتر «خانم باز» و «زنباره» گفته میشود.
گاهی از اصطلاح روسپی از جانب حکومت اسلامی به عنوان ابزاری سیاسی برای کوچک و پست نشان دادن مخالفان و منتقدان استفاده شده است. به عنوان نمونه زمانی که شماری از زنان و دختران معلم، کارمند و دانشآموز در تاریخ ۱۷ اسفندماه ۱۳۵۷ (هشتم مارس) در تظاهرات اعتراضی ۱۵ هزارنفری در مخالفت به اجباری شدن حجاب در ادارهجات و اماکن عمومی شرکت کردند، روزنامههای دولتی برای تحقیر زنان و ایجاد جو منفی نسبت به آنان، این حرکت اعتراضی زنان را به عنوان اعتراض روسپیان اعلام کردند و نوشتند: «امروز گروهی از زنان بدنام و روسپیان و فواحش محلات معلوم الحال که بساط کاسبیشان برچیده شده، دست به تظاهرات زدند.» [۱] و[۲]
آمارهای غیر واقعی دولتی
مقامات دولتی ایران، آمار درست و روشنی از شمار زنان خیابانی و روسپی بنا بر ملاحظات اجتماعی و سیاسی ارائه نمیدهند. آنچه در خبرگزاریها و سایتهای اینترنتی حكومتی به آن استناد میشود حاكی از رشد كمسابقه روسپیگری در حكومت اسلامی است. (زنان خیابانی اصطلاحی است كه در حكومت دینی ایران به زنان روسپی اطلاق میشود.)
ششسال پیش، شمار زنان خیابانی چهارهزار نفر اعلام شد، دوسال پیش گفتند دختران فراری سههزارنفر هستند. سنت سالهای گذشته مسئولان بهزیستی، ارائه آمار عملکرد دربارهزنان خیابانی و دختران فراری و همچنین شمار آنها بود. ششسال پیش، هادی معتمدی،مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی بهزیستی کشور گفته بود که آمار نجومی درباره این پدیده را قبول ندارد، ولی در همان زمان اعلام کرده بود چهارهزار زن خیابانی در کشور وجود دارد که بهزیستی تنها قادر است سالانه هزار و۵۰۰ نفر از آنها را ساماندهی کند. البته این مقام مسئول گفته بود نیمی از زنانی که ساماندهی شدهاند، به چرخه کارگری جنسی در مقابل دریافت پول، بازمیگردند.
این در حالی است كه فرمانده پلیس پایتخت، سردار حسین ساجدینیا، به تازگی شمار زنان خیابانی را حدود صد نفر اعلام کردهاست. در واکنش به این آمار، گروهی از مقامات دولتی معتقدند اگر شمار زنان خیابانی تنها صد نفر است جمعآوری آنها كار چندان دشواری نیست ومیتوان به راحتی فضای جامعه را از چنین معضلی پاک کرد.
با این حال، داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با خبر آنلاین این آمارها را چندان با اهمیت نمیداند ومیگوید: «تهیه آمار برای زنان خیابانی دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفتچه تعداد زنان خیابانی وجود دارد. اگرچه تعداد این زنان بر اساس آمار ارائهشده کم است اما نمود زیادی دارند و باید بپذیریم این افراد چهره شهر رازشت کردهاند.» او کنترل این پدیده توسط نیروی انتظامی را «انتظاری نابهجا» میداند و میگوید: «نیروی انتظامی نمیتواند در این زمینه معجزه کند، این پدیده ریشه پیچیدهای دارد که مسائل اقتصادی و فقر یکی از عوامل اصلی آن است.»
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران وجود صد زن خیابانی را بعید نمیداند وبه خبرگزاری مهر میگوید: «شاید این تعداد در خیابانهای شهر تهران باشند و توسط نیروی انتظامی دستگیر و در کلانتریها پرونده داشته باشند، اما با توجه به رشددختران مجرد و مردانی که امکان ازدواج ندارند، این رقم بسیار بالاتر است.دخترانی که از طریق فضای مجازی و یا تلفن صیغه میشوند و برای رابطهای که دارند پول ماهیانه دریافت میکنند در این آمارها نمیآیند.»
آقای اقلیما ادامه میدهد: «تعداد محدودی از این زنان در خیابانها هستند و برخی تلفنی به مکانهای گوناگون فرستاده میشوند، اما در شرایطی که سالیانه ۶۰ هزارنفر به زنان سرپرست خانواده اضافه میشود و بسیاری از آنها گرفتار فقر هستند نمیتوان گفت تنها ۱۰۰ زن خیابانی وجود دارد.»
بر اساس گزارش پایگاه خبری و تحلیلی فرارو، مدیر کل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی در سال ۱۳۸۲ اعلام کرد که در ششماهه اول سال، دوهزار زن خیابانی و حدود ۵۰۰ دختر فراری از خیابانهای شهر جمعآوری شدند.
دکتر معتمدی چنین گفته بود: «آمارهای رسمی بیانگر تعداد چهارهزار زن خیابانی است که باید از خیابانها جمعآوری شوند، اما ممکن است موارد دیگری هم باشد که ما آنها را جزو زنان ویژه نمیدانیم. بر اساس نظر دکتر معتمدی نمیتوان آمار دقیقی از تعداد زنان و دخترانی که در معرض آسیبهای اجتماعی هستند، ارائه داد؛ زیرا برای به دست آوردن آمار دقیقی از تعداد زنانی که در معرض فحشا و آسیبهای اجتماعی هستند، باید آمار دقیق طلاق، ایدز، فرار و سایر بزهکاریهای اجتماعی در دسترس باشد.»
دکتر معتمدی نیز در سال ۱۳۸۳به رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی آمار آسیبهای اجتماعی اشاره کرده و گفته بود: «متاسفانه معضل زنان خیابانی و دختران فراری نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این پدیده نیز هرساله با رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی مواجه میشود. بهطوری که در سال ۸۱ تعداد این زنان سه هزار نفر محاسبه شده بود که با پیش بینی رشد ۱۵ درصدی در سال ۸۲ به بیش از سه هزار و ۵۰۰ نفر افزایش یافت، اما نمیتوان نظر قطعی در خصوص آمار سال ۸۳ ارائه داد.»
مقامات دولتی ایران، آمار درست و روشنی از شمار زنان خیابانی و روسپی بنا بر ملاحظات اجتماعی و سیاسی ارائه نمیدهند. آنچه در خبرگزاریها و سایتهای اینترنتی حكومتی به آن استناد میشود حاكی از رشد كمسابقه روسپیگری در حكومت اسلامی است
دست آخر، به گزارش مهر، سردار احمدرضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، در یک نشست خبری آب پاکی را به دست همه ریخت و در مورد مصاحبه سردار ساجدینیا فرماندهی پلیس پایتخت در مورد حضور کمتر از ۱۰۰ زن خیابانی در پایتخت گفت: «من این خبر و آمار را تکذیب میکنم.» وی افزود: «در کشور ما واقعاً نباید عاجز باشیم که برای ۵۰۰ نفر از این افراد کار نداشته باشیم و باید در این مورد دستگاههای مسئول وارد شده و قوه قضائیه همکاری داشته باشد.»
هنوز آمار مشخصی از سوی دستگاههای ذیربط در مورد زنان خیابانی بنا به تبعات خبری آن وجود ندارد ولی موضوع روشن این است كه این آمار هرسال با توجه به شرایط بد اقتصادی و اجتماعی با سرعت عجیبی در حال رشد است.
روسپیگری شغل یا ارضای هوای نفسانی؟
بهروز ۳۴ ساله در یک مغازه فروش وسایل صوتی و تصویری در خیابان جمهوری تهران کار میکند. با آشنایی قبلیای که از او داشتم و دانستن ارتباطهایش با زنان روسپی، از دلیل ارتباط جنسیاش با زنان روسپی میپرسم: «من از صبح تا شب توی این مغازه کار میکنم و تنها ۴۰۰ هزار تومان ماهانه درآمد دارم. من با اینکه مجردم و تو خانه پدر مادرم زندگی میکنم ولی این مبلغ کفاف زندگیام را نمیدهد. حالا چه برسد به ازدواج و تشکیل خانواده.»
بهروز میافزاید: «تمایلات جنسی را نمیشود کاری کرد، من کسی نیستم که با دختران باکره ارتباط برقرار کنم، با احساسشان بازی کنم و بعد رهایشان کنم. آنها در ارتباطشان انتظار ازدواج دارند، اگر بعد از ارتباط جنسی خواسته آنها را رد کنیم، آنوقت تحت فشار خانواده دختر قرار میگیریم و بعد پایم به مراجع قضایی کشیده میشود و آبرویم میرود.»
این مرد جوان ماهانه ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان خرج زنان روسپی میکند: «با اینکه بعد هم خیلی پشیمان میشوم، چون به سختی این پول را در میآورم ولی چکار باید کرد؟»
از بهروز در مورد شکل ارتباطش با زنان روسپی میپرسم: «من برای خودم شخصی را دارم و هر وقت لازم شد با موبایلش تماس میگیرم. او هم دو دختر در کنارش دارد. هر بار یکی را برای من میفرستد.»
چندی پیش روزنامه جوان، وابسته به ارگان سپاه پاسداران، با تیتر «آمار تکاندهنده از وضعیت زنان خیابانی» در تاریخ سهشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، به نقل از مقامات انتظامی و قضایی خبر از دستگیری بالغ بر دو هزار زن خیابانی داد.
این روزنامه حکومتی نوشت: «با بررسی وضعیت آنها، مشخص شده ۶۰۰ نفر از آنها روسپیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کردهاند و هزار و ۴۰۰ نفرشان از طریق شبکههای مجازی به این دام افتادهاند و اقدام به ارتباط گیری با مردان هوسران کردهاند.» یعنی بیش از یک سوم این افراد از راه روسپیگری امرار معاش میکنند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی برخلاف نظر آسیبشناسان که معتقدند زنان خیابانی در درجه اول قربانی نیاز مالی، مشکلات و مسائل اقتصادی خود هستند، نقش برخی از مردان را پر رنگ میداند؛ چرا که زمانی عرضه چنین پدیدهای صورت میگیرد که به دلیل زیادهخواهی، تنوعطلبی و هوسرانی تقاضایی وجود داشته باشد. در این بازار عرضه و تقاضا، نقش مردان بسیار خطرناکتر، سودجویانهتر و هوسبازانهتر است و زنان اصلیترین قربانیان این عرصه بهشمار میروند.
از سوی دیگر، احمد روزبهانی، مدیرکل مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری فارس اعلام کرده است که بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از عوامل وجود زنان خیابانی در کشور ماهوارهها هستند و طی پنج ماه اول سال جاری ۱۱۰ هزار قطعه از تجهیزات ماهواره از سطح کشور جمعآوری شده است؟!
بنا بر تحقیقات به عمل آمده حدود ۹۰ درصد دختران فراری از خانوادههای طلاق و زنان خیابانی نیز عمدتاً از خانوادههای نابهسامان هستند که مورد همسرآزاری قرار گرفتهاند و یا شوهرانی بیکار، معتاد و زندانی دارند. همچنین در خصوص زنان ویژه نیز اکثراً از افرادی هستند که مادران آنها نیز درگیر این مسئله بودهاند. البته گفتنی است زنان و دختران جمعآوری شده توسط نیروی انتظامی پس از گذشت مدت زمان محدود مجدداً به خیابانها و فعالیتهای سابق خود بازمیگردند.
سن و سال روسپی و روسپیگری
بهروز درپاسخ سئوالم در مورد سن دختران روسپی میگوید: «خود آن زنی که من با او تماس میگیرم اسمش محبوبه است. ۳۵ به بالا دارد. خود او ارتباط جنسی با کسی برقرار نمیکند. کارش بردن این دو دختر ۱۶ و ۱۷ ساله به مکانهای مورد نظر است.»
بهروز در مورد زنان خیابانی میگوید: «نمیتوان با هر زنی در خیابان ارتباط برقرار کرد. ایدز و انواع بیماریهای مقاربتی در خیابانها بیداد میکند. من که جرئتش را ندارم، اما اینها مطمئن هستند و همیشه کاندوم همراه میآورند و در کل مراعات میکنند.»
به گزارش خبرگزاری کار ایران، سیدکاظم رسولزاده طباطبایی، مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس کارگروه زنان و دختران آسیبدیده و در معرض آسیب، طی مراسمی که در سالن وزارت کشوربه عنوان یکی از کارگروههای همایش اسلام و آسیبهای اجتماعی برگزار میشد با استناد به تحقیقی که به تازگی در شهر تهران انجام شد به تغییراتی که در روند روسپیگری ایجاد شده است، اشاره کرد و گفت: «در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود، اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است.»
او در ادامه گفت: «اگر پیش از این اقدام به روسپیگری به خاطر رفع نیازهای اولیه بود اکنون به خاطر رفع نیازهای ثانویه است. از طرفی تا پیش از این پدیده روسپیگری بیشتر در مجردها بروز میکرد اما تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهلها بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است.»
رسولزاده ادامه داد: «پدیده روسپیگری پیش از این در غیر بومیها بیشتر بود، اما اکنون شیوع این پدیده در طیف بومی و غیر بومی برابر شده است. بنابراین دیگر نمیتوانیم این پدیده را با مهاجرت در پیوند بدانیم.»
به گفته این کارشناس معضلات اجتماعی، «گرچه این پدیده قبلاً در افراد با تحصیلات کمتر از دیپلم دیده میشد اما اکنون این پدیده در افراد تحصیلکرده هم دیده میشود.»
رئیس کارگروه زنان و دختران آسیبدیده به چالشهای موجود در مورد این مسئله اشاره کرد و گفت: «اولین چالش فقدان نظریه جنسی در ایران است. در حال حاضر با افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ، فاصله بلوغ و ازدواج به ۱۵ تا ۲۰ سال رسیده است، اما برای رفع مشکلات ناشی از این موضوع مسئولان و علما هیچ نظریه جنسیای ارائه ندادهاند.»
ادامه دارد….
پی نوشت:
۱. داستان اجباری شدن حجاب در ایران: گام اول، چادر برای عروسک فرنگی، نیما نامداری- میدان زنان
http://www.meydaan.org/ShowArticle.aspx?arid=438
۲. وبگاه نویشت :
http://www.nevisht.com/Farsi/nevisht/malihe-barrasi.htm
۳. عکس از کاوه گلستان، شهر نو تهران
جالبه تامطلبي مربوط به سكس اينجاگداشته ميشه جزء پربينندها ميشه و همه هم كامنت ميذارن و اظهارفظل ميكنن!
کاربر مهمان / 17 November 2011
من که امروز در تهران به عنوان یه دانشجو زندگی می کنم در سطح شهر با جنین پدیده ای روبرو میشوم و اعتقاد دارم بسیار هم زیاد است اما فکر میکنم نویسنده مطلب بالا در دو قسمت بیش از حد از یک بررسی علمی برای روشن شدن مدعای خود فاصله گرفته و مطالبش بیشتر به رمان شبیه است من منکر اوضاع بد اقتصادی نیستم اما معتقدم مشکلات اقتصادی برای بسیاری وجود دارد ولی دلیلی موجه برای خودفروشی انها نبوده است به همین دلیل نویسنده در دو قسمت مصاحبه با بهروز و محبوبه دچار همان حرفای کلیشه ای سابق شده و محتملا این دو قسمت بیشتر زائیده فکر نویسنده بوده است مسئله دیگه هم این است که کاش نویسنده بیشتر در مورد مشتری های پول دار محبوبه حرف میزد تا حداقل مشخص کند که بخشی بزرگ از مسئله روسپیکری حداقل در باره مشتریان روسپی ها مشکل تامین مخارج زندگی مشترک زناشویی نیست
ع . ط.تهران / 16 September 2011
حالا بالاخره زیاد بودن روسپی ها خوب است یا بد؟ وقتی “دگرباش” بودن در مرام شما خوب است ما نمی فهمیم روسپی بودن چرا باید بد باشد؟
بهمن / 18 September 2011
آمارها حاکی از آن هستند که اگرچه در کشوری مانند ایران با رشد این پدیده روبرو هستیم اما در سایر کشورها نیز آمار تجاوز به کودکان و زنان و نیز همجنس گرایی به شدت افزایش یافته است. در کشوری مانند ایران جوانانی که پایبند به شریعت و اصول مذهبی نیستند بیش از هر جای دیگر، تحت فشار قرار می گیرند. به خاطر جامعه باید از آنچه به آن تمایل دارند پرهیز کنند در حالیکه هیچ مانع ایدئولوژیکی در برابر خود نمی بینند. این پدیده هدیه جمهوری اسلامی نیست بلکه موهبتی است حاصل آنچه از فطرت پاک بشری فاصله دارد! انسانی کوچک به اندازه …
سارا / 20 September 2011
به نویسنده این گزارش توصیه میکنم برای نوشتن مطالب این چنینی از واژه های علمی استفاده کنند ارتباط یک پدیده اجتماعی با اصطلاحات مربوط به عقاید شخصی به غیر از توهین به شعور افراد ارزش مطلب رو پایین میاره تیتر روسپیگری شغل یا ارضای هوای نفسانی تیتر سخیفی برای یک گزارش اجتماعی در سایت معتبری چون رادیو زمانه هست میتونید از تیتر های دیگری مثلا روسپیگری شغل یا ارضای تمایلات جنسی استفاده کنید و بعد گزارش های لازم برای رسیدن به سوال تیتر رو ارائه کنید
پروین / 15 September 2011
موضوع روسپیگری چیز جدیدی نیست ولی این سوال همیشه در ذهن من بوده و هست که چرا از زن فقطبعنوان یک وسیله جنسی استفاده می شود. یادتان هست، این دولتی بود که وقتی روی کار آمد دستور خراب کردن مراکز بهداشتی و کنترل شده روسپیگری را داد . و این کار را حرام و دور از شئونات اجتماعی اعلام کرد. ***** چرا ما داریم با لغت بازی می کنیم بجای اینکه دنبال ریشه اصلی این مسئله اجتماعی بنام روسپیگری باشیم. حرامش می کنند و بعد خودشان بزرگترین مصرف کننده هستند. من در جامعه ای زندگی می کنم که این مسئله حل شده و حتی مددکارهای اجتماعی در شهر های بزرگ دارند که به این افراد کمک کنند. اگر افراد عرضه کننده سکس بخواهند می توانند برای آزمایش های سالانه بروند و تحت مراقبت های پزشکی باشند. که اگر یک روزی آنها تصمیم گرفتند زندگی سالمی داشته باشند بتوانند از بیمارهای جنسی آری باشند. لطفا به عمق مسئله بیشتر فکر کنید نه آنچه که این حکومت خون خوار به مردم ارائه می دهد، و با آمار های قلابی و نادرست سر مردم را شیره میمالند و فکر می کنند که با یک عده گوساله مثل خودشان طرف هستند. شما هرچه دلتان می خواهند این افراد نام بگذارید ولی نام، درد این مسئله دامنگیر اجتماعیی را حل نمی کند و مشکل بحران اجتماعی زنان جوان ایرانی با لغت بازی نمی توان حل نمیشود. واقع بین باشید و باعامل اصلی آن بجنگید. موقق باشید مونا 16 سپتامیر 2011
مونا / 15 September 2011
ما باید مواظب باشیم از آن طرف پرت نیافتیم! شما نمی توانید ایران را مصداقی برای تجزیه و تحلیل صحیح این مطلب قرار دهید چرا که مردان ما در این کشور از نظر جنسی مظلوم هستند! بله مظلوم هستند همانطور که زنان ما. برای یک مرد ایرانی امکان ارضای خواسته جنسی از طریق صحیح وجود ندارد. مثالی می زنم در یک جامعه باز یک مرد هر موقع هوس طبیعی خود را احساس کرد به یک نایت کلاب می رود و در آنجا با احترام از کسی که خوشش می اید دعوت به رقص و نوشیدنی می کند و اگر آن طرف هم مایل بود با او همراه خواهد شد و در نهایت شب خوشی را با هم خواهند داشت و فردا تمام! نه به کسی ظلم شده و نه میلی سرکوب شده است. یا در سطح نازل تر از آن به یک ماساژور مراجعه می کند و هم ماساژ می گیرد و هم ماساژ می دهد و تمام نه به کسی ظلم شده و نه میلی سرکوب شده است. شما فکر نکن که غرب از نظر الگوی جنسی محل ایدهآلی است. اینجا زنان حالت مردان را به خود گرفته اند و مرد صفت شده اند از طنازی و دلربایی و اغوا کمتر خبری می گیری.طبق آمار در همین کشور کانادا 50% زنان دچار سرد مزاجی هستند! و هیچ وقت به اوج نمی رسند و80 درصد زنان برای ارضائ از ویبراتور استفاده می کنند! چون احساس ارضای بیشتری می کنند!مردان هم که عین سیب زمینی وارفته می مانند! *نظر شخصی خودم این است کشور های آمریکای جنوبی می توانند نمونه های خوبی برای مطالعه باشند. شرایط تعادلی در این کشور ها بیشتر است.زن زن است و مرد مرد. زن برای مفعولیت به دنیا آمده است و مرد برای فاعلیت.و البته خط قرمز این مطلب عشق و ادب است.طبق غریزه هیچ زنی ابتدا به اینکار راضی نیست و مرد باید چند با به پروپای او بپیچد تا میل آن زن به مرد به مرحله فعلیت برسد و خود را وا بدهد ( در حیوانات هم همینگونه است جنس نر بدنبال جنس ماده می افتد و پس از مدتی تعقیب عاقبت او تسلیم می شود. بنابراین سمجی مرد ایرانی در مرحله اول طبیعی است ولی بخاطر شرایط حاد اجتماعی این حالتی مرض گونه بخود گرفته است که باید مداوا گردد. شما چند بار به یک زن روی خوش نشان می دهی و با ادب از او تقاضا می کنی اگر بعد از چند بار جواب منفی بود از او تشکر می کنی و تمام.*******
حکومت شدیدا جامعه را محصور کرده و زنان ما باید جور این مشکل را بگونه ای و مردان ما بگونه ای دیگر بکشند. فرض کنید از فردا حکومت به یک میلیون دختر چینی اجازه ارایه خدمات ماساژ و … غیرو در ایران را بدهد (همانگونه که در بسیاری از کشورها انجام می دهند) ناگهان خواهید دید که قسمت زیادی از این بلوا ناگهان فروکش خواهد کرد و شاید وضعیت بگونه ای شود که زنان ایرانی له له مردان ایرانی را بزنند! و یا شاید کار بجایی بکشد که بر علیه دختران چینی دسیسه کنند تا بلکه از کشور بیرون بیاندازند! *******
البته هم اکنون در عصر تمدن هستیم و نیازی به ساخت شهر نو نداریم.راه های بسیار پیشرفته تری برای اینکار وجود دارد که می تواند کلاس این کار را بالا ببرد و زن روسپی را به یک خدمت دهنده جنسی (سکس ورکر) ارتقا دهد. در ژاپن به نجیب خانه ها, خانه های دلداری دهنده می گویند! ببینید چقدر یک ملت از نظر فرهنگی بالاست!بر خلاف کسانی که صیغه را نکوهش می کنند و سعی دارند در این آشفته بازار این جوی باریک را هم ببندند! باید با دیدی بسیار مثبت به آن نگاه کرد. ما حتی اگرحکومت هم عوض شود باز باید مذهب را تحمل کنیم و این آش کشک خاله ماست! صیغه راهی آبرومندانه برای خروج از بن بست سکسی مذهبی جامعه است. مسلم است شما در روستایی که شش تا امامزاده و شصت تا مسجد دارد نمی توانید استریپ کلاب بزنید و نباید هم بزنید چون جامعه سنتی شوک می خورد و رفتاری به مراتب افراطی تر در پیش می گیرد.صیغه بخشی ازمعضل سکسی مذهبی ایران را حل می کند.
کاربر مهمان / 16 September 2011
بچه بازی پدیده ای گسترده در افغانستان, ایران و دیگر کشور های فقیر و حتی ثروتمند در آمریکا و اروپاست. اگر از موارد بیمار گونه این پدیده بگذریم این گسترده گی بیشتر بعلت فقدان یک محیط مناسب برای سکس با زنان است. و مواردی مانند فقر و اعتیاد و بی سوادی آن را تقویت می کنند. این پدیده تنها اختصاص به جوامع مسلمان ندارد بلکه در میان دیگر ادیان بویژه کشیشان محروم از ازدواج و حتی کشورهای غنی و ثروتمند هم شایع است. بچه بازی کثیف ترین نوع سکس است بویژه اگربا پسر باشد. یک طرف یک فرد بالغ و زمخت و طرف دیگر پسر بچه ای معصوم و بیگناه که نه تنها هیچ تصوری از عمل جنسی ندارد بلکه اصولا ساختار بدنی و ذهنی اش برای مفعول شدن آفریده نشده است. اگر چه سکس با دختر بچه ها هم یک نوع بچه بازی کثیف محسوب می شود ولی چون قربانی این ماجرا یک دختر است. ساختار اصلی وجودش بدلیل مونث بودن با سکس سازگار است اگر چه بعلت کمی سن هنوز به مرحله داشتن میل جنسی و سکس نرسیده است. بدین لحاظ سکس با پسر بچه دارای عواقبی بسیار دهشتناکتر از نظر روانی برای اوست و با دختر بچه بازی تفاوت بسیار دارد. او وقتی بزرگ بشود یک جانی تمام عیار خواهد بود.*******این جامعه خوشحال است که حجاب زنانش را حفظ کرده است! در حقیقت جور دختران خانه نشین را پسران جامعه می کشند! طبق نظریات ارزشمند فروید یک میل (اعم از جنسی و غیر جنسی) در صورت سرکوب از بین نمی رود و خود را تبدیل به صورت های دیگری می کند تا بلکه بتواند رنج عدم کامیابی خود را تا حدی جبران سازد.میل جنسی نیز در صورت سرکوب بصورت ناقص به انواع دیگری تبدیل می شود.فرضا اگر کسی را از جنس مخالف منع کنن او به سمت همجنس خواهد رفت و اگر او را ازهم جنس هم منع کنند بسوی بچه ها خواهد رفت! اگر او را از بچه ها منع کنند بسوی آمیزش با حیوانات سوق پیدا خواهد کرد! اگر او را از حیوانات هم منع کنند غریزه جنسی او بصور بسیار متفاوت تری خود را نشان خواهد داد برای مثال ممکن است رفتار خشونت آمیز پیشه کند و دچار جنون دگر آزاری و یا خود آزاری گردد و یا اینکه بحریصانه بدنبال جمع آوری مال و ثروت بیافتد و یا فوق العاده خسیس شود.و یا خود را بصورت افسردگی های بسیار آزار دهنده نشان دهد. به هر جهت این میل از بین نخواهد رفت پس بهترین راه برای حفظ سلامت غریزه جنسی دادن آزادی انتخاب به اوست.(این موضوع در حیوانت هم دیده شده است. برای مثال دو مار نر را از جفت هایشان جدا کردند و در یک قفس انداختند پس از مدتی مار قویتر مزاحم ناموس دیگری شد! و پس از مدتی کلنجار چون قویتر بود از او کام گرفت و مار دیگر چون ضعیف تر بود تسلیم شد و خود را به او سپارد!) این موضوع حتی برای زاهدان و تارکان دنیا نیز صدق می کند. *******مردم برای خالی کردن خودشان مزاحم نوامیس مردم خواهند شد! و به صغیر و کبیر و پسر و دختر رحم نخواهند کرد و بقول معروف از خر نر هم نخواهند گذشت!(هم امر در جریان انقلاب ایران روی داد.پس بستن شهر نو و جمع آوری روسپیان, این امر به سطح شهر ها منتقل شد و دیگر تمیز خودی و غیر خودی ممکن نیست و از این رو چه بسیار زنان عفیف در معرض مزاحمت های سخیف قرار گرفتند) از این روی زنان روسپی فرشتگانی برای شفای جامعه بشمار می آیند!(فرشتگان بیکینی پوش!)و بشریت باید از آنان عذرخواهی کرده و از آنان تقدیر بعمل بیاورد! گر می نخوری طعنه مزن مستان را صد کار کنی که می غلام است آن را! سکس دریاست و هر گونه رفتار محدود کننده با آن باید بسیار محتاطانه صورت بگیرد. اصل بر آزادی عمل جنسی است مگر آنکه خلافش ثابت شود. تنها خط قرمز غریزه جنسی عشق است. یعنی تا جایی که با عشق و دوستی ومحبت تضاد نداشته باشد آزاد است. امروزه به برکت تکنولوژی و تولید وسایل پیشرفته جلوگیری می توان محدوده آزادی عمل سکس را بسیار بیشترتصور کرد و این راهی است که مطمئنا بشریت از آن سود خواهد برد.دلیلی ندارد که بخواهیم بی جهت خود را با نیروی عظیم سکس که بقول فروید 99 درصد ناخودآگاه ما را اشغال کرده است در گیر کنیم. سکس هم چون غذا خوردن است و تا زنده هستیم محکوم هستیم که آن را بخوریم.
کاربر مهمان / 16 September 2011