با انتشار مجدد روزنامه اعتماد، تداوم انتشار شرق و روزگار و نشریاتی مانند مهرنامه و شهروند امروز پیشبینی میشد که در آستانه انتخابات مجلس نهم، فضای بازتری در انتظار مطبوعات ایران باشد و محدودیتهای فراوان بهجا مانده از دوران حضور محمدعلی رامین در سمت معاونت مطبوعاتی کمرنگتر شود. اما توقیف روزنامه روزگار و هفتهنامه شهروند امروز در ادامه روندی است که سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات آن را «استراتژی دولت احمدینژاد» معرفی میکند.
توقیف دو نشریه در یک روز و از سوی دو مرجع متفاوت، اطلاعیه سازمان گزارشگران بدون مرز را به دنبال داشت که منتقد بود: «عليرغم ژستهای ظاهری گشايش فضا از سوی رژيم اما سرکوب رسانهها و روزنامهنگاران ادامه دارد.»
اين انجمن بينالمللی مدافع آزادی رسانهها و حقوق بشر یادآوری کرده است: «عليرغم اعلام عفو دهها زندانی سياسی از سوی رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت عيد فطر، اما ايران همچنان با ۲۵ روزنامهنگار و ١٧ وبنگار زندانی يکی از بزرگترين زندانهای جهان برای حرفهکاران رسانههاست.»
پیش از این نیز رضا معینی، پژوهشگر بخش ایران در گزارشگران بدون مرز اعلام کرده بود: «در دوره نهم ریاست جمهوری اصطلاحی که ما به کار برده بودیم دولت صد در صد بود. این دولت صد روزنامه را توقیف کرده بود و صد روزنامه نگار را در طی چهار سال دستگیر کرده بود.» به گفته او تنها در یک سال اول پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 88، بیش از ۲۰ نشریه توقیف و بیش از ۱۷۰ روزنامهنگار دستگیر شده و تحت پیگرد قانونی قرار دارند.
هیات نظارت، نهاد اجرایی، نه قضایی
به این ترتیب توقیف روزنامه روزگار و هفتهنامه شهروند امروز نه تنها بیسابقه نبوده بلکه در ادامه روندی است که سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات آن را «استراتژی دولت احمدینژاد» معرفی میکند.
به اعتقاد ماشاالله شمسالواعظين قانون بر مطبوعات ایران حکومت نمیکند بلکه « گرایشها و سیاستهای دولتها حاکم است.»
بخشنامههای پرشمار صادر شده از سوی معاونت مطبوعاتی و یا احکام مراجع امنیتی که از جمله باعث منع انتشار اخبار و تصاویر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی شده است؛ از جمله محدودیتهایی است که در دو سال اخیر ، بر محدودیتهایی که پیش از این بر مطبوعات وجود داشت، اضافه شد
او میگوید: «هم اکنون وزارت ارشاد برای مطبوعات سیاستگذاری میکند و در واقع دولت میگوید چه ننویسید و آرام آرام خواهند گفت که چه بنویسید. و این سیاست نگرانکننده است و دارد به عرف تبدیل می شود و هیات نظارت بر مطبوعات که یک نهاد اجرایی است و نه قضایی، از حیطه وظایف خودش خارج شده.»
شرایط نابرابر منتقدان و حامیان
با انتشار مجدد روزنامه اعتماد، تداوم انتشار شرق و روزگار و نشریاتی مانند مهرنامه و شهروند امروز پیشبینی میشد که در آستانه انتخابات مجلس نهم، فضای بازتری در انتظار مطبوعات ایران باشد و محدودیتهای فراوان بهجا مانده از دوران حضور محمدعلی رامین در سمت معاونت مطبوعاتی کمرنگتر شود.
با اینحال تنها در یک روز هيات نظارت بر مطبوعات و دادستان عمومی و انقلاب تهران حکم به توقف انتشار دو نشریه دادهاند. گمانهزنی درباره دلایل این احکام ادامه دارد اما این دو آشکارا موضعی ملایمتر و معتدلتر نسبت به نشریات منتقد در سالهای گذشته داشتهاند.
بخشنامههای پرشمار صادر شده از سوی معاونت مطبوعاتی و یا احکام مراجع امنیتی که از جمله باعث منع انتشار اخبار و تصاویر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی شده است؛ از جمله محدودیتهایی است که در دو سال اخیر ، بر محدودیتهایی که پیش از این بر مطبوعات وجود داشت، اضافه شد.
با این حال نشریات موافق و حامی حاکمیت با این محدویتها بیگانهاند و کمتر پیش آمده تا حکم توقیف نصیب آنها نیز بشود. به طور مثال هفته نامه 9 دی از معدود نشریات اصولگرا بود که از سوی هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد اما یک روز پس از توقیف روزگار و شهروند امروز، دادگاه حکم به انتشار مجدد این هفتهنامه تندرو داد که از مصادیق توقیفش، درج کاریکاتور خاتمی بود. این تعبیر منحصر به فردی است که از «آزادی بیان» در فضای مطبوعاتی ایران می شود.
در بر همان پاشنه میچرخد
توقیف و تحدید مطبوعات در نیمه دوم سال 1388 روندی صعودی داشت و روزنامهنگاران بسیاری نیز در زندان بهسر میبردند و یا تحت پیگرد قرار داشتند. با این که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نقشی پررنگی در این ماجرا داشت اما دولت از خود سلب مسوولیت میکرد.
تا جایی که محمود احمدینژاد به عنوان رییس دولت پس از چندین مورد برخورد و اولتیماتوم به روزنامه آفتاب یزد برای تغییر سردبیرش – مجتبی واحدی – منتقد قوه قضائیه شد و گفت: ” برخوردهای قضایی بدون حضور هیئت منصفه تعقیب و به زندان افکندن را قبول ندارم. کسی که در کار فکری است، باید فراغ بال داشته باشد. حال ممکن است چهار نفر سوء استفاده کنند یا قدر این فضای آزاد را ندانند و اشتباه کنند ولی نباید طوری عمل کنیم که کسی جرات نکند یک نقد را در این کشور منتشر کند. این درست نیست که تا مقاله ای بر ضد شخصی نوشته شد، آن رسانه تعطیل و نویسنده آن زندانی شود. با این فضا کسی دیگر نمی تواند دست به قلم ببرد. کار مطبوعاتی و کار فکری کند.”
وزیر ارشاد اما توقیفها را هم “کم و طبیعی” میدانست و هم آن را بیربط به دولت توصیف میکرد. بااینحال تغییر رویه آنقدر مشهود بود که نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس نسبت به آن تذکر دادند و احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس در نامهای به رییس دولت نوشت: ” طی ماه گذشته هیات نظارت بر مطبوعات به 21 روزنامه و یک هفته نامه تذکر داده و آنها را تهدید به برخورد کرده است که در اکثریت قریب به اتفاق موارد استنادات بسیار سست و به طرز باورنکردنی ناچسب است.مسوولیت این تنگنظریها و محدودیتهای غیرقانونی برای مطبوعاتی که نسبت به شما و دولتتان انتقاد میکنند، با جنابعالی است. اگر به این مسئولیت به خوبی عمل بفرمایید، آنگاه انتقاد شما به قوه قضاییه حمل بر آزادیخواهی خواهد شد. “
مسوول توقیف مطبوعات کیست؟
چند ماه بعد و با آغاز سال 90، اگرچه رامین دیگر بر مصدر امور مطبوعات نبود اما باز روزنامه بهار با حکم توقیف مواجه شد تا مصطفي کواکبيان، نماینده مجلس بگوید: “در مورد توقيف مطبوعات، اعضاي هيات نظارت بر مطبوعات صرفا بر رعايت قانون تاکيد مي کنند. وزير ارشاد هم مي گويد ما فقط يک راي داريم و رييس جمهور هم که مخالف بگير و ببند است. با توجه به اين سخنان، ما مانده ايم که بايد از چه کسي در مورد توقيف مطبوعات سوال کرد. چرا هر روزنامه اي بسته مي شود فقط منتقد دولت است. آيا روزنامه هاي طرفدار دولت معصوم زادگاني هستند که هيچ اشتباهي نمي کنند يا اينکه تخلفي وجود دارد؟ در بعضي از روزنامه هاي طرفدار دولت، فحش هايي داده مي شود که بدتر از الفاظ چاله ميداني است. اما برخوردي با آنها نمي شود که جاي سوال دارد.”
هنوز سال 90 به نیمه نرسیده و چند روزی از سالگرد پلمب انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران نگذشته که بار دیگر چندین روزنامهنگار بیکار شده و در پیش گرفته شدن رویه پیشین، زنگ خطر را برای معدود رسانههای چاپی منتقد دولت به صدا درآورده است.
ادامه تصویر نگرانکنندهای که رجبعلی مزروعی، رییس انجمن صنفی پلمپ شده روزنامهنگاران ایران در روز خبرنگار ارائه داد: «توقیف پی در پی مطبوعات آزاد و مستقل و به بند و زنجیر کشیدن دهها روزنامهنگار دراین مدت کمترین تردیدی دراین باره که ایران بزرگترین زندان روزنامهنگاران شده است و مقامات حاکم زندانبان آنان، برجای نمیگذارد . تنها در دو سال گذشته و در پی کودتای انتخاباتی بیش از 130تن از روزنامه نگاران بازداشت و زندانی و به مجازاتهای حیرتانگیز سالها حبس و محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی محکوم شدهاند و غالب اینان ماهها سلول انفرادی را تحمل و هنوز در بدترین شرایط در زندان به سر میبرند…»
او شرایط کلی حاکم بر مطبوعات را چنین توصیف می کند: « علاوه کنید براین وضعیت توقیف و تعطیلی بیش از ده روزنامه مستقل و آزاد اصلاحطلب را که موجبات بیکاری بسیاری از روزنامهنگاران را فراهم آورده و برناامنی شغلی و عدم استقلال حرفهای اهل رسانه دامن زده است و دراین مسیر پلمپ و تعطیلی دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران جای کوچکترین فریاد و حمایتی رااز اینهمه روزنامه نگار آسیب دیده و بیکار باقی نگذاشته است . و مجموعه این شرایط مهاجرت بسیاری از روزنامه نگاران را برای حفظ جان و شغلشان از کشور دامن زده و آنها را آواره دیار غربت کرده است.»