آیتالله خامنهای ششماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، خواستار اتحاد ملی شد. او انتخابات را یک چالش خواند که «نباید به امنیت کشور لطمه وارد کند». رهبر حکومت اسلامی این سخنان را روز چهارشنبه نهم شهریورماه 1390 (سوم سپتامبر 2011)، در جریان نماز عید فطر مطرح کرد.
انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی، نخستین انتخابات پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری خواهد بود که در سال ۱۳۸۸ برپا شد و اعتراضهای گستردهای را در پی داشت. این اعتراضها با واکنش خشونتبار و سرکوب نیروهای دولتی روبهرو و چندین نفر نیز کشته شدند. رهبر جمهوری اسلامی اما در سخنان روز عید فطر خود گفت: «تا بهحال شاهد خشونت یا کشت و کشتار در انتخابات نبودهایم.»
آیا سخنان آیتالله خامنهای که شش ماه به انتخابات مجلس اسلامی مانده، به استقبال آن رفته است، برای گرم کردن تنور انتخابات است یا نگرانی از تحریم عمومی مردمی که هنوز به نتایج انتخابات گذشته اعتراض دارند؟
این پرسشی است که با حسن شریعتمداری، پژوهشگر حقوق بشر و فعال سیاسی در آلمان در میان گذاشتهام.
حسن شریعتمداری: آقای خامنهای جز آن قسمتی که تظاهرات و خشونت متقابل در انتخابات گذشته را نادیده گرفته، به یک واقعیت اشاره کرده است و آن نگرانی عمیق این نظام از اولین انتخابات پس از تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است.
درواقع، این نظام از یکسو مشروعیت خود را از شرکت پرشور مردم در انتخابات میگیرد. این نظام، یک نظام برآمده از انقلاب است و بسیار سعی میکند که مردم را به پای صندوقهای رأی بکشد، ولی توقعی که از شرکت مردم در پای صندوقهای رأی دارد، بیعت به رهبری و تمکین به خواستههای او در مورد انتخاب افرادی است که از سبد صلاحیت شورای نگهبان، به اشاره ایشان میگذرند.
بنابراین از یکسو این نظام میخواهد تنور انتخابات را تا آنجایی که ممکن است داغ کند و از سوی دیگر نگران است که چالشهای قبل چنان بر جامعه اثر گذاشته و چنان پایگاه اجتماعی این نظام ضعیف شده باشد که مردم اینبار با خواستههای بسیار فراتری به صحنه بیایند و بسیار پرشورتر مبارزه کنند؛ بهخصوص که مردم ایران از مبارزات دنیای عرب درسهای فراوانی گرفتهاند و از پایداری آنها آموختهاند که از میدان نباید بهدر بروند.
این مسئله که اینبار انتخابات یک صحنه پرمخاطره بشود، نگرانیای است که آیتالله خامنهای را میآزارد و او را وادار میکند که از اکنون اخطار بدهد و خواستههایی را مطرح کند که با فضای سیاسی امروز ایران قابلیت تطبیق و تحقق ندارد.
حسن شریعتمداری: این نظام فضای سیاسی را به اندازه کافی باز نخواهد کرد و در نتیجه انتخابات پرشور نخواهد شد، مردم پای صندوقهای رأی نخواهند رفت و نظام با چالش جدیدی روبهرو خواهد شد که بحران مضاعف مشروعیت است.
در روز گذشته گروهی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و آقای کروبی هم با خانوادهاش دیدار کرده است. شما ارتباطی بین آزادی زندانیان سیاسی و انتخابات پیش روی مجلس میبینید؟
بله. یکی از راههایی که پیدا کردهاند برای اینکه هم تنور انتخابات را داغ کنند و هم خطرات آن را به حداقل برسانند، این است که پارهای از اصلاحطلبها را متقاعد کنند که به صلاحشان است که در انتخابات شرکت کنند. بنابراین آزاد کردن زندانیان سیاسیای که اغلب از هنگام حکم به اصطلاح قانونی زندانی شدنشان، مدتها گذشته بود، آنهم تحت عنوان مرحمت آقای خامنهای در عید فطر، در همین راستا و با هدف دلجویی غیرمستقیم از آنهاست. این حرکت در جهت صحبتهای آقای خاتمی و دیگر کسانی است که فکر میکنند اصلاحطلبها باید به گونهای در انتخابات رقابتی و گزینشی شرکت کنند و خارج از دایره نظام نباشند. این کمضررترین فرمول برگزاری انتخابات است که تحت عنوان بازگشت به قبل از انتخابات ۸۸ فرموله شده ست.
برخی از همین اصلاحطلبهایی که به آنها اشاره کردید، در روزهای اخیر ناگهان به تکاپوی ابراز وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و تبعیت از رهبری افتادهاند و شماری از آنها لحنی آشتیجویانه با حکومت را پی گرفتهاند. چرا انتخابات مجلس نهم برای اصلاحطلبها مهم است؟
برای اینکه اصلاحطلبها بر سر دوراهی یک تصمیم اساسی هستند: یا باید به اراده ولی فقیه تمکین کنند و در همین سیستم گزینشی و نه چندان آزاد انتخابات، بقای خود را در درون دایره قدرت تضمین کنند؛ یا باید به این نظام زور و تعدی و استبداد نه بگویند که در این صورت به خارج از دایره نظام پرتاب خواهند شد.
این یک تصمیم سرنوشتساز است و بعید نیست که آنها را به چندپاره تقسیم کند. برای اینکه بهجای اینکه خود یک سیاست ایجابی، مستقل و چالشبرانگیز را در مقابل نظام پیش نهند، به دنبال واکنش تقاضای شرکت در انتخابات، از مقام نه چندان معظم رهبری هستند. البته این کار مورد توافق همه آنها نیست. عدهای مخالفند و بنابراین خطری بدینترتیب برای آنها وجود دارد که این تصمیم آنها را به چندپاره تقسیم کند. همانطور که ممکن است انتخابات آینده، اصولگرایان را هم به پارههای جدیدتری تقسیم کند.
برخی از اصلاحطلبها گفتهاند که برای شرکت در انتخابات مجلس، به نظر مردم احترام خواهند گذاشت. اگر مردم تغییر جمهوری اسلامی را بخواهند چه؟ در این صورت، آنها چه خواهند گفت؟
مردم بدون شک در یک روز به میدان نخواهند آمد و نظر مردم قابل بررسی نیست، فقط قابل احساس است. این بسته به آن است که اصلاحطلبها چه کار میخواهند بکنند و بهانهای بیش نیست. نیروهای سیاسی باید برای مردم مدل و الگو باشند و نظری اتخاذ کنند که مردم هم با آن بیگانه نباشند. نه اینکه در انتظار الهام از نظرات مردمی باشند که امکان ابراز نظر را ندارند.
این بهانه است! بهتر است اصلاحطلبها بیایند و از افرادی مانند آقایان موسوی، کروبی و دیگر زندانیان سیاسی پشتیبانی کنند، آنها را نامزد کنند و بگویند به شرط این که شورای نگهبان صلاحیت زندانیان سیاسی (مثلاً ۱۸۶ نفر از آنها) را احراز کند (که از همه گروهها، ازجمله اصلاحطلبها هستند) و به آنها امکان شرکت در انتخابات را بدهد، ما شرکت خواهیم کرد و اگر این کار را نکند، تحریم خواهیم کرد.
این یک سیاست ایجابی است و باعث حفظ وحدت در آنها و به چالش کشیدن گروه مقابل خواهد شد. در غیر این صورت، حدس من این است که آغاز سقوط اصلاحطلبها، انتخاباتی است که پارهای از آنها در آن شرکت کنند و پارهای شرکت نکنند.
یعنی خط پایانی بر قواعد…
اصلاحطلبی حکومتی!
پیشبینی شما در این زمینه چیست؟
فکر میکنم این انتخابات، انتخاباتی پرچالش و بحثانگیز خواهد بود. یا این نظام فضای سیاسی را به اندازه کافی باز نخواهد کرد و در نتیجه انتخابات پرشور نخواهد شد، مردم پای صندوقهای رأی نخواهند رفت و نظام با چالش جدیدی روبهرو خواهد شد که بحران مضاعف مشروعیت است؛ بحرانی که به همه بدنه آن سرایت خواهد کرد و بخشهایی از آن را بیشتر از آنچه هست جدا خواهد کرد؛ یا فضای سیاسی را باز میکند.
چالشهای بسیاری خواهیم داشت و بعید نیست که حدود خواستههای مردم بسیار فراتر از آن باشد که پس از انتخابات سال ۸۸ بود و سرآغاز قیامی بشود، مانند آنچه امروز در دیگر کشورهای خاورمیانه با آن روبهرو هستیم.
هر چه که جلوتر می رویم بحران درونی جمهوری اسلامی حادتر می شود هر چه قدم به جلو می گذاریم جریانهای اجتماعی را مجبور کرده است تا تصمیمات سرنوشت سازی برای خود و اینده ی خود بگیرند تنها اصلاح طلبان نیستند که باید تصمیمات سرنوشت ساز بگیرند خامنه ای نیز که تا دیروز و با وجود عمده کردن خطر اصلاح طلبان می توانست اصول گرایان را بازی دهد این روزها مجبور است سرنوشت خودش را معین کند او می خواهد با اخمدی نژاد باشد یا با روحانیت هر دو راه برای او مصائب و مشکلات خودش را دارد که قدرت لایزالش را کاهش خواهد او که قدرت مطلقه را در اختیار گرفت هیچگاه تصور نمی کرد که خروج اصلاح طلبان برایش اینهمه هزینه ایجاد کند . هم روحانیت اصول گرا و هم جریان مصباح – احمدی نژاد هر دو قدرت لایزالش را به زیر کشیده و او را مجبور به اطاعت از خود خواهند کرد از اینرو خامنه ای هم بر سر دو راهی ست و از خود می پرسد کدام راه بهتر است ؟ خامنه ای تازه فهمیده است که برای حفظ قدرتش اصلاح طلبان را باید حفظ می کرد و بخشی از اصلاح طلبان هم این سردرگمی و حیرانی خامنه ای را فهمیده اند و به او چراغ سبز می دهند . بدین طریق است که خامنه ای موضوع امنیت خودش مطرح است و همانطور که تا کنون نشان داده امنیت مردم و امنیت کشور و منافع ملی برای او هیچ ارزشی نداشته و ندارد او امنیت خودش و قدرت لایزالش را در خطر می بیند و وامصیبتا سر داده است برای خامنه ای گرایش به هر سمتی باخت و کاهش قدرت و تا حد بی اهمیت شدنش در بازی قدرت را خواهد داشت برنده ی بعدی انتخابات دیگر حرفهای توخالی و دروغها و فریبهایی خامنه ای که برای عوام مورد استفاده قرار می گرفت ضرورت و نیازش را از دست داده است تقلاهای خامنه ای دیگر برای قبضه ی مجدد قدرت تبدیل به فکاهی محافل و جریانهای اصول گرا تبدیل شده است . اصلاح طلبان نیز اگر بخواهند از این مهره ی سوخته که تمام اتوریته اش را از دست داده استفاده کنند بازنده های بزرگتر بازی خواهند بود البته بخشی از اصلاح طلبان که دل در گروی این بازی گذاشته اند بخشی عقب مانده و پس مانده هایی هستند از خمینی که در زمان خمینی مسبب فریب مردم و همچنین مشارکت مستقیمشان در جنایاتی بود که حمینی انجام داده است آنها هم مجبورند به ریسمان پوسیده ی ولایت فقیه بچسبند تا نمطی برای خودشان درست کنند و مشکل آنها هم نیروهائی خواهد بود که برای چانه زنی نیاز خواهند داشت و از همینروست که سعی خواهند کرد تا در صفوف اصلاح طلبان تفرقه ایجاد کرده و برای خود در حکومت سهمی قائل شوند . اما مردم بدلیل آنکه مجلس جمهوری اسلامی یک ارگان غیر دموکراتیک بوده و قوانین تبعیض آمیز در حوزه ی زنان , قومیتها , ادیان و انسانها تصویب می کند و در حوزه های اقتصادی و سیاسی نیز رانت خواران را تقویت می کند و در سرکوب مردم و ایجاد رعب و وحشت شریک اهداف جنایتکارانه ی رژیم شده است از آن استقبال نخواهند کرد . یک نه بزرگ به تمامیت جمهوری اسلامی خواهند گفت . مردم خواهان برگزاری انتخاباتی آزاد برای تشکیل موسسان زیر نظر نهادهای بین المللی هستند . مردم خواهان تصویب قوانینی هستند که با منشور حقوق بشر تطبیق داشته باشد مردم خواهان عدالت اجتماعی و ایجاد تشکلات صنفی و سیاسی مستقل خود هستند لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی همراه با انحلال تمام نهادهای ضد دموکراتیک آن خواست مردم است . مشارکت با هر نوع ساز و کاری با جمهوری اسلامی یعنی خیانت به آرمانهای دموکراتیک و عدالت خواهانه ی مردم ایران خواهد بود هر گروهی با نام و یا بی نام اپوزسیون در صورتی که با تئوری سیاست ورزی بخواهد با جمهوری اسلامی همکاری نماید یا در عزم مردم خللی وارد کند دیگر در صفوف مردم جائی ندارد آزمایش بزرگی ست برای تمام نیروها تا سرنوشت خودشان را با سرنوشت جمهوری اسلامی جدا کرده و به صفوف انقلاب بپیوندند . اصول گرا اصلاح طلب ملی گرا چپ راست میانه ملی مذهبی و ….. تنها زمانی در صفوف مردم قرار دارند که در صف انقلاب دموکراتیک قرار گیرند تنها ساز و کار دموکراتیک خط انقلاب با ضد انقلاب حاکم خواهد بود . کمتر از آن یعنی حکومت جمهوری اسلامی . برای همه ی ما دوران سرنوشت سازی ست راه خود را انتخاب کنید .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 02 September 2011
با سلام. این فرهاد عزیز ما چقدر فریاد شده!! دوست عزیز این همان مثال حوزوی نیست ؟! که علما از بابت انساظ خاطر میگفتند: خسن وخسین( شریعت مدار) هرسه دختران معاویه بودند!!!! واسب حیوان مفیدی است که در بیابان میروید!!. ما میگوئیم دوسه سالیست طرف مرده!! و ما نمیدانیم این جنازه بو گندو را کجا دفن کنیم؟! چون هیچ خاکی اورا بخود نمیگیرد!! . یکی از بزرگان عرب گفته بود: جمال عبدالناصر در سال 1967 مرد! ولی جنازه اورا در سال 1970 به خاک سپردند.! و حالا شما عزیزان بر سر انتخابات اینده بحث میکنید؟!.
کاربر نادر / 04 September 2011