فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش سبز، در گفتوگوی کوتاهی با سایت «سحام نیوز» خبر از انتقال آقای کروبی به مکانی دیگر داده است.
او روز پنجم شهریورماه به سایت سحامنیوز گفت با توجه به کوچک بودن این آپارتمان- زندان جدید، از ورود وی به آن جلوگیری شده است. در این منزل تنها از آقای کروبی با حضور چند مامور امنیتی نگهداری میشود.
در گفتوگو با مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی نخست از او پرسیدم: این انتقال به چه دلیل صورت گرفته و منزل جدید واجد چه ویژگیها و مشخصاتی است؟
مجتبی واحدی: این انتقال مبتنی بر درخواست خود آقای کروبی بوده است. در واقع اصل موضوع این بود که آقای کروبی از همان ابتدا، چندماه بعد از انتخابات، وقتی به منزل خودشان برگشتند، منزل در دست بازسازی و تعمیر بود. بخشی از منزل، در واقع سهدانگ از این مجتمع که هشت واحد است، متعلق به آقای کروبی و فرزندانشان است و سه دانگ دیگر متعلق به افراد دیگر است. از روز اولی که آقای کروبی رفتند آنجا، این اراذل و اوباش حکومتی میآمدند و شیشههای خانه را میشکستند، سروصدا میکردند و شعارهای ناجور میدادند؛ طوری که هیچوقت سایر مالکان خانه جرئت نکردند در خانهشان مستقر شوند. تا روزی که بنابر دستوری که توسط آقای جنتی در نمازجمعه قرائت شد و آقای کروبی در منزل خودشان زندانی شدند، دست این آقایان اراذل و اوباش رو شد و دیگر از آن روز به بعد هیچکس به آنجا نیامد. به عبارتی دیگر میشود گفت که این اراذل و اوباش که تا شب قبل بیرون خانه آقای کروبی تظاهرات میکردند و شعار میدادند، رفتند داخل خانه آقای کروبی و زندانبان او شدند. از آنوقت به بعد این تظاهرات و گردهماییها قطع شد. آقای کروبی درخواست کرد حالا که آرام شده است، من را از اینجا منتقل کنید به جای دیگر تا مالکان سایر واحدهای ساختمان مورد نظر نیز بتوانند از آن استفاده کنند. چون تا زمانی که آقای کروبی در منزل بود با این همه زندانبانی که آنجا هست، خب مفهوم ندارد که خانوادهها بیایند و آنجا بنشینند.
حدود سهماه مقاومت کردند تا تقریباً سهماه پیش که موافقت کردند خانم آقای کروبی مکانی را پیدا کنند تا آقای کروبی به آنجا منتقل شوند. این مسئله حدوداً شاید یکماه یا بیشتر از یکماه طول کشید. چون با هرکسی برای اجاره یا خرید مذاکره میکردند، اگر در ابتدا طرف موافقت میکرد، بعد اظهار پشیمانی میکرد. مشخص بود که حکومت به او فشار میآورد که این کار را انجام ندهد. پس از پیگیریهای متعدد در نهایت منزلی در جماران پیدا شد. توافق کردند که بخشی از پول را پرداخت کنند و خانه را تحویل بگیرند تا آقای کروبی از آن منزل برود و بعد سه دانگ متعلق به آقای کروبی و فرزندانشان فروخته شود تا پول منزل جدید را به طور کامل بدهند. این اصل قصه بود. اینها هم رفتند و تعمیرات آن خانه را انجام دادند، اما چون بنای حاکمیت بر آزار و اذیت است، علیرغم اینکه گفته بودند شب اول ماه رمضان آقای کروبی به منزل جدید خود منتقل میشود، اما روز یادشده اعلام کردند که نخیر، ایشان را نمیشود ببریم جماران. به همین دلیل حال ساختمان جدید در میدان هفت تیر است. یک ساختمان چهارطبقهای است. هر طبقه یک واحد دارد. آپارتمانی بسیار کوچک است که یک زمانی دفتر خانم کروبی بوده است.
گفتند ایشان را ببرید آنجا و بعد هم به این بهانه که الان جا برای استقرار زندانبانها کم است، از اقامت خانم کروبی در آن آپارتمان جلوگیری کردند. من یک توضیح اضافه بدهم. خانم کروبی قبل از ماه رمضان از منزل آمده بودند بیرون که منزل جماران را تحویل بگیرند تا آقای کروبی هم به آنجا بروند. منتهی وقتی آقای کروبی را به میدان هفت تیر منتقل کردند، به این بهانه که منزل جا ندارد و این زندانبانها هم داخل همان مجتمع هستند دیگر خانم کروبی نمیتوانند به آنجا بروند و در واقع اجازه ورود به او ندادند. به عبارت دیگر بیش از ۴۰ روز است که هیچکس خبر مستقیمی از آقای کروبی ندارد. البته با همه سختگیریهایی که حکومت میکند، بعضاً از خود زندانبانها خبرهایی بیرون میآید. همه خبرها هم برای حکومت ناامیدکننده و برای مردم امیدوارکننده است، چون آقای کروبی سفت و سخت بر مواضع اصلیشان ایستادهاند.
هیچکدام از فرزندان آقای کروبی هم در طول این ۴۰ روز با او ارتباطی نداشتند؟
نخیر. هیچکس در این مدت با آقای کروبی ملاقات نداشته است.
در برخی سایتهای نزدیک به محافل امنیتی، صحبت از انتشار یک توبهنامه از سوی آقای کروبی شده است. این شایعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ ریشههای آن را در چه میدانید؟
حکومت جمهوری اسلامی نشان داده است که کارهایش بر مبنای حق و حقیقت نیستند. اتفاقاً اگر کسی توبهنامه بنویسد، معمولاً برایش تسهیلات قائل میشوند، نه این که سختگیری را بیشتر کنند. اگر آقای کروبی توبهنامه نوشتهاند که باید حتماً ایشان را به یکجایی گل و بلبل میبردند، نه این که ببرند به یک آپارتمان کوچک. در واقع ایشان را به سلول انفرادی منتقل کردهاند و به خانمشان هم دیگر اجازه ورود ندادند؛ سلولی انفرادی که چندتا از این اراذل و اوباش حکومتی هم بهعنوان زندانبان داخل همان سلول هستند. به این ترتیب ماجرا سختتر شده است. ضمناً کسانی که آقای کروبی را میشناسند، بهخوبی میدانند اگر آقای کروبی توبه کند، فقط توبه میکند از این مدتی که با آقای خامنهای و دیگران مدارا کرده و شاید هم البته مدارای ایشان براساس این تشخیص بوده که با آرامش کارها انجام شود؛ نه این که این کوتاهی از ترس یا خدای ناکرده کوتاهی از مواضع حقشان بوده باشد. بههرحال اگر بخواهند توبه کنند، به نظر من جور دیگری توبه میکنند. مردم عادی هم در این دوسال با آقای کروبی آشنا شدهاند و میدانند آقای کروبی اهل توبه کردن نیست و اگر میخواست توبه کند، اصلاً وارد این فاز نمیشد.
آقای کروبی جایش در حکومت بسیار خوب و محترم بود. رئيس مجلس این کشور بود و به خاطر همین حرفها از این مقام برداشته شد. بعدهم به ظاهر کاندیدای مورد تأیید حکومت بود و به خاطر همین حرفها با او برخورد کردند. اگر قرار بود کوتاه بیاید که اینهمه سختی به جان نمیخرید و این همه مقاومت نمیکرد. بحث توبهنامه که آقایان میگویند، نشان میدهد که از سر کلافهگی است. این بار اول هم نیست. بار چهارم است که در چهارماه گذشته گفتهاند آقای کروبی توبهنامه نوشته است و هربار هم یکی ازسایتهایشان مسئول پخش این دروغ میشود. منتهی در دروغ پردازی ناشی هستند. یکمقدار هم ناشی از استیصال و سرگشتگی و سردرگمی خودشان است که دروغی سرهم میکنند اما حتی خودشان هم فراموش میکنند و نمیدانند دفعه قبل چه گفته بودند. دفعه قبل که گفته بودند آقای کروبی توبهنامه نوشته، همان روزها خبری از قول آقای عسکراولادی و آقای حبیبی، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی منتشر شده بود مبنی بر اینکه متأسفانه «سران فتنه» هنوز بر مواضع سابقشان هستند. یعنی این بندگان خدا حتی توان هماهنگی باهم را هم ندارند، وقتی میخواهند دروغهای اینچنینی بگویند.
شایعاتی در ماههای اخیر مطرح بود مبنی بر این که برخی از چهرههای اصولگرا هم دیدارها و ملاقاتهایی با آقای کروبی داشتند تا ایشان را راضی کنند که دست از مواضعش بردارد. آیا از این دیدارها اطلاعاتی در اختیار دارید؟
البته نمیشود گفت چهرههای اصولگرا. بهتر است بگوییم: یکسری از دوستانی که از نمایندگان مجلس بودند. اتفاقاً برخیشان، البته یکی، دونفر فقط که زیاد هم نبودند، هم سابقه همکاری با قوه قضاییه را داشتند و هم عضو شورای نگهبان بودند. اینها هم بهعنوان کسانی که از علاقهمندان آقای کروبی و هم در ضمن مورد اعتماد حاکمیت هم بودند، واسطه شدند برای ملاقات فرزندان آقای کروبی و ایشان. با خود آقای کروبی هم دیدار داشتند. هربار که فرزندان آقای کروبی با ایشان ملاقات کردند، پیغامی که ایشان دادند این بود که من بر مواضعم هستم و اگرهم امروز بیایم بیرون، همان حرفهای قبلی را میزنم. اما درباره این که کسی بیاید و ایشان را قانع کند باید بگویم آقای کروبی رسماً درخواست کرده که در دادگاه علنی بتواند حرفهایش را بزند. آخرینبار هم درخواستش همین بود. طبیعتا اگر ایشان را به قول حکومتیها قانع کرده بودند، توبهنامه می نوشتند؛ نه این که بخواهند بر مواضعشان بایستند.
آخرین وضعیت حزب اعتماد ملی چیست؟ آقای کروبی دبیر کل این حزب بود. بهنظر میرسد این حزب در عمل بعد از سرکوبهای گستردهای که حاکمیت انجام داد، دیگر وجود و انسجامی ندارد و از سوی آن، هیچ نوع حمایتی از آقای کروبی دیده نمیشود؟
اجازه دهید در مورد حزب اعتماد ملی صحبت نکنم. چون من هیچ وقت عضو حزب نبودم و همیشه ارتباطم با خود آقای کروبی بوده است. به طور کلی میتوانم بگویم که تمام احزاب اصلاحطلب با کمی بالا و پایین شرایط حزب اعتماد ملی را دارند. یعنی عناصر اصلیشان یا در زندان هستند یا تحت نظرند و یا مثلاً از کشور خارج شدهاند. به همین جهت انسجام همه احزاب اصلاحطلب ازهم پاشیده است. آنهایی هم که انسجامی دارند، تریبونی در داخل کشور ندارند که بتوانند حرفهایشان را بزنند. به همین جهت به نظر میرسد بازی حاکمیت این است که هیچکسی وجود نداشته باشد و از داخل خودشان یکسری رقیبتراشی برای گرم کردن تنور انتخابات کنند. این مختص حزب اعتماد ملی نیست، اما اگر درباره حزب اعتماد ملی میخواهید صحبت کنید، بهتر است با گرامیمقدم یا دوستانی که عضو حزب هستند گفتوگو کنید. اگرچه به نظر من آنها هم نمیتوانند از طرف حزب صحبت کنند، چون همانطور که خود شما هم گفتید حزب انسجام و نشستی نداشته است که کسی مواضع آنها را اعلام کند.
آخرین مکتوبی که از آقای کروبی منتشر شد، نامه کوتاهی بود خطاب به فرزندش که از او خواسته بود به خارج از کشور سفر نکند. در خلال چند دیدار فرزندان آقای کروبی با وی، آیا مشخص شده است که چه مواضعی در خصوص انتخابات پیش رو دارد؟
هنوز کسی در مورد انتخابات نقل قولی از آقای کروبی به میان نیاورده است. من خودم یکی از آخرین افرادی هستم که در مورد انتخابات با ایشان صحبت کردم. شاید هشتماه پیش بود؛ یعنی دوماه قبل از زندان خانگی ایشان. یکسری از دوستان در آن دوران شروع کرده بودند به اظهار نظر در مورد انتخابات. آقای کروبی حرفشان در آن مقطع، در آن هشتماه پیش، این بود که: امروز صحبت هم در مورد شرکت و هم در مورد عدم شرکت در انتخابات غلط است. باید وضعیت کشور یکمقدار روشنتر شود و بعد در مورد انتخابات صحبتی به میان بیاید. باتوجه به روحیاتی که از آقای کروبی در رابطه با انتخابات آزاد میشناسم و حرفهایی که ایشان پیش از این در مورد نظارت استصوابی مطرح کرده است (تازه نظارت استصوابی که کمرنگتر از چیزی بود که آقایان ادعا دارند و با شرایطی که پیش آمده امکان فعالیت برای هیچ حزب و گروهی وجود ندارد)، امروز اگر میخواستند در مورد انتخابات صحبت کنند، حتماً نظر منفی میدادند. هیچکس نمیتواند با قاطعیت نظر ایشان را الان بگوید.
آقای واحدی اگر چه در جکومت توسط آقای کروبی دستی داشتند اما هنوز سبوعیت جمهوری اسلامی را درک نکرده اند نمی دانند که بقول کاریکاتوریست مان اینها کاری می کنند که خرس هم بگوید من خرگوشم . کاری می کنند که خود فرد داوطلبانه تقاضای اعدام خودش را کند از شکنجه های جسمی و روحی گرفته تا چاپ روزنامه و مجله ها و مقالات دروغین برای آنکه زندانی را مجاب به توبه کنند شش ماه یکسال بطور مداوم هر روز و هر ساعت بازجو بالای سر شماست . حتی سنگ هم در این شرایط طاقت فرسا پودر می شود .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 28 August 2011