بالا رفتن سهم زنان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در جامعهی ایرانی از دوران مشروطه به این سو به تدریج به تغییر در ساختار ادبی و به نوعی مبارزه از طریق ادبیات انجامیده است. ادبیات زنان در ایران در طول سالهای گذشته نیز معلول همین رویکردها بوده است، چنانکه حضور شاعران و نویسندگان زن در صحنههای مختلف ادبی و اجتماعی جامعهی ایرانی برگ دیگری از مشارکت آنان را در جامعهی ایرانی و تأثیر بر گفتمانهای سیاسی و اجتماعی ورق زده است.
ادبیات اعتراضی و زنان شاعر
طیف وسیعی از ادبیات اعتراضی در همین دوره شکل گرفت که دو رویکرد داشته است، از یک سو با نزدیک شدن به زبانی متفاوت و ساختارشکن، زبان را به چالش کشیده و از سوی دیگر با فضاهایی که خلق کرده است راه گریزی برای بیان مطالباتش یافته است. اما در طول چند سال گذشته و به ویژه با گسترش سختگیریهای سیاسی و اجتماعی و همینطور اتفاقاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ رخ داد برگ دیگری از این تقویم ورق خورد و در نتیجهی آن ادبیات اعتراضی نیز وجه دیگری پیدا کرد. میتوان گفت این نوع از ادبیات با جدیت بیشتری در طول چند سال گذشته دنبال شده است که نتیجهی فشارهای وارده بر کل سیستم اجتماعی و سیاسی ایران بوده است.
تمایز ادبیات این دوره با سایر دورهها حضور آگاه و سرنوشتساز زنان شاعری بود که سهم بسیاری از شعرهای اعتراضی را از آن خود کردند و با تصویرسازیهای اعتراضی توانستهاند نقش مهمی در نقد و به چالش کشیدن گفتمانهای سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کنند.
شاعرانی که پیش از این هم موضع اشعار و فضایشان اعتراضی بود در این میان با بهره گیری از فضاهای گذشته در به بار نشاندن و تقویت این فضای اعتراضی موفق عمل کردند. مجموعهی «سردم نبود» پگاه احمدی هم که به تازگی و بعد از سالها انتظار مجوز درخارج از ایران به انتشار رسیده است، نیز از همین دسته اشعار اعتراضی است که در هر دو حوزهی ماهیت زبانی اعتراض و هم نوع نگاه زنانه به موقیعتهای اعتراضی به عنوان شاعر موفق عمل کرده است.
سرداب و سردخانه و سوگ
شعر اول کتاب با استفادهی چند لایه از تجانس آوایی برای خواننده شوق خواندن میآفریند. شاعر از همان ابتدا با تجانسهای آوایی که شروع میکند موقعیت اعتراضیاش را ثبت میکند. خواننده با درگیر شدن با کلماتی که آواهایشان شبیه به هم است پی میبرد که زبان شاعر درگیر رویکردهای اعتراضی شده است:
باز، سرسام کدام سلسله در من
سرداب و سردخانه و سوگ است؟
کدام بزنگاه؟
دوباره نستعلیق، دعوت به مراسم گردنزنیست
…
حالا که شرط گریه برسر این قبر هم شرطه است
دیگر شمعات را به کدام شام غریبان میبری
آزاده دواچی: تمایز ادبیات این دوره با سایر دورهها حضور آگاه و سرنوشتساز زنان شاعری بود که سهم بسیاری از شعرهای اعتراضی را از آن خود کردند و با تصویرسازیهای اعتراضی توانستهاند نقش مهمی در نقد و به چالش کشیدن گفتمانهای سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کنند.
اینجا به جای آوایی با کلمات که در شعر بسیار به چشم میخورد مدام به تقویت ماهیت اعتراضی دامن میزنند. رویکردهای اعتراضی شاعر تنها به یک فضای خاص سیاسی محدود نیست، بلکه نقدی بر بستر رایج اجتماعش است. نقدهای شاعر از اتفاقاتی که بر او گذشته است علاوه بر بیان فضاها، کلمات را نیز به چالش میکشد و دستاورد آن منعکس کردن صدایش در به کار بردن واژگانش است.
باید در پوست خون درست کنیم
شاید چهارراه منتظر مرگ ماست
که شات آخر همیشه رگبار است
در عین حال کلمات در ارتباط با هم نوعی رابطه برقرار میکنند. عناصر شعری در این مجموعه، گزیدهای از عناصر طبیعی، اجتماعی و رویکردهای سیاسی مورد علاقهی شاعرند که او دستکم یک یا دو بار آنها را تجربه کرده است.
تورق در تقویمها
المانهای شعری پگاه احمدی، گذشته از آنکه با محیط اجتماعی و حواشی زندگیاش در ارتباطند، فضاسازیها و انگارههای تاریخی خاص خود را دارند. گاهی شاعر با ورق زدن تقویمها، این المانها را مرتب کنار هم میچیند تا از یک سو فضای یکنواختی میان کلمات برقرار کند و از سوی دیگر به حافظهی تاریخی خوانندهاش نقب بزند. در بعضی از اشعار، شاعر میکوشد تا با محیط پیرامونش از یک سو و از سوی دیگر با فضای شعریاش نوعی گفتمان برقرار کند. فضاسازیهای یکدستی که نه تنها ارتباطشان را در هنگام روایت های تاریخی با محیط بیرون از دست نمیدهند، بلکه با قالبی متفاوت ارائه میشوند:
عادت میکنم به روز بیمؤذن اصوات
و یادم میرود حروفی را
بیرون انفیهدانها گذاشته ام
یادم میرود زنی،
درعکسهای قهوه ایاش قوز کرده بود
تا با قوس رودخانهها، یکی بشود
این گریه از کدام گم شدن است
از دیگر مشخصههای شعری پگاه احمدی که البته در مجموعههای پیشترش هم از این رویکرد استفاده کرده است، انعکاس پیشینههای مذهبی – تاریخی و استفاده از کلماتی با بارِ تاریخیست؛ کلماتی همچون مؤذن، شام غریبان، اربعین، دعا نویس، ذکر، یاهو، علم جفر، خافیه، زنجیر، دعای علقمه، شمس العماره، بیات ترک، اِزاره، ماهوت، لواط، قمه، ساطور، باجی، زیلو، رف، حنا، کافور، تسبیح، مشروطه، پامنبری، سلسله، شاهنامه و…. همچنین کاربرد نوستالژیک اسامی مکان همچون خاوران، گلوبندک، میدان ارک، تیمچه، دزاشیب، سنگلج، اروند رود، خرمشهر، هویزه، مجنون، دروازه غار، راه آهن، لاله زار و… دیگر کلمات است که از تلاش شاعر برای به چالش کشیدن آنها نشان دارد.
آزاده دواچی: از دیگر مشخصههای شعری پگاه احمدی که البته در مجموعههای پیشترش هم از این رویکرد استفاده کرده است، انعکاس پیشینههای مذهبی – تاریخی و استفاده از کلماتی با بارِ تاریخیست
زمانی که سیاستهای جامعهای مجال نقد گفتمانهای مذهبی و سیاسی را نمیدهد، شاعر به نحوه تأثیرگذاری از همهی این موانع میگذرد و با به کار بردن ظرافتهای شعری و مذهبی با مخاطب ارتباط برقرار میکند. این حافظهی تاریخی و پیشینههای مذهبی که در هزارتوهای شعر شاعر گره خورده است، یکی دیگر از ویژگیهای شعر اعتراضی است. کلماتی مشابه دیگر در مقابل این سرکشیهای مذهبی قرار میگیرد و طغیان و نقد نویسنده را نمایانتر میسازد. کلماتی مثل برباد رفته و یا به سلامتی. در واقع میتوان گفت که نگاه شاعر به مذهب اعتراضی است.
روی زبانهایمان دو شمع روشن کنیم
این گریه از کدام گم شدن است
که فصل بیترقهاش
همان بهارنیم سوز قدیمی است
و ترمه زیر عناب اش
هنوز گل میدهد
ایواناش در لیوان شکوفه میریزد
که به سلامتی باد
همه برباد رفته ایم
دربخشهای دیگری از شعر میبینیم که شاعر درعین حال تلاش میکند تا از ظرفیتهای زنانه و کلمات ممنوعه وبه کاریگیری واژههای مختص زنان بهره برد. بدنی که همیشه سرکوب ویا پنهان شده است ازاین طریق نمایان میگردد. علاوه بر این مشخصههای نوستالژی مثل آوردن اسامی خیابانها و کلماتی چون کودکی، عطر ناصریه، اذان مروی از همین دسته است.
وقت میان پارچه و شن رفتن است
چرا بترسم؟
وقتی که از صدای قلبم هم
بوی عطر ناصریه میآید
بوی اذان مروی تهران
شرجی نخلی که آفتا ب را خم میکند
چه قدر… دور… اما بلند
در کنار تجربهگرایی و استقامت شاعر در ماندن دربستر رویدادهای جامعهاش، از دیگر رویکردهایی که در شعر پگاه احمدی اتفاق افتاده است و در شعرهای جدیدتر این مجموعه میتوان دید تاثیر هجرت و در نتیجه بازتاب این جغرافیا در اشعارش است. رویکردهای اعتراضی شاعر در اکثر اشعارهمراه خودآگاه جمعی میشود. شاعر از یک سو تحت تأثیر مهاجرت قرار میگیرد و از سوی دیگر پیوند میان این هجرت و تاثیر آن را نشان میدهد.
صدای اینهمه صورت
صدای آن همه ساطور
صدای جیغ، جنون، جنگ، جان… جان میدهم کنارتان باشم
ولی
اینجا گریه میکنم، چه قدر… دور… اما بلند
آزاده دواچی: اشعار مجموعه «سردم نبود» نوشته پگاه احمدی بیشتر از این لحاظ اهمیت دارند که شاعر توانسته است با انتخاب بهجا و با استفاده از کلمات و واژه آرایی به بهترین نحو موقعیت حساس تاریخی خود را ایفا کند.(عکس: پگاه احمدی)
در این شعر شاعر در محدودهی موقعیتهای جغرافیایی قرار نمیگیرد، بلکه به نحوی فراتر از آنها حرکت میکند. شعر به عنوان بخشی از جریان رو به رشد اجتماعی است که او دردو نقطهی متفاوت تجربهاش کرده است. شاعر قبل از آنکه بخواهد شعار سیاسی و یا پیش قراول حرکتهای سیاسی باشد تمامی رفتارهای اجتماعی خود را در شعر منعکس میکند. حضور زنان در رویدادهای حساس اجتماعش نیز تأثیرش را بر ناخودآگاه شاعر به عنوان یک زن گذاشته است و این رویکردها به نوعی بازتاب این حضور فعال است تا بیان محکمتری از حقایق جامعهاش باشد.
به چانهات آب میدهم، به سینهات باران
روی کدام شانهام بگذارم
رگی که تکه تکهی باتوم و کودتاست
کجای جیحون پناه بگیرم
با کدام دست ببندم
سیاهرگی را
که خون کاجهای جوان است
به کار بردن بعضی از کلمات در شعر همچون خون، خاوران و غیره با حضور خود در شعر نه تنها از میزان شعریت اشعار پگاه احمدی نکاستهاند، بلکه شاعر توانسته است با جایگزینی و فضا آفرینی به موقع کلمات، به بهترین نحو ممکن از این فضا استفاده کند و در اینجا شاعر با هویت مستقل زنانهی خود در کنار جریانات جامعهی خود به حرکت در میآید. میتوان گفت که استفادهی شاعراز کلمات کاملا هوشمندانه بوده، گزینش کلمات بر مبنای اعتراضی بودن آنهاصورت گرفته است و گاهی این کلمات تکرار میشوند تا برای مخاطب قابل لمستر گردند.
ته ترانههای پر از تیربار،
اگر توانستی،
با من ببار
دوباره خاوران خونی ست
و زیر چادرهای زخم
حکم پرنده، اعدام است
این ماهیت اعتراضی در بعضی از اشعار خصوصیت جنسیتی هم میگیرند اما این خصوصیت و رویکردهای جنسیتی تنها به یک حوزهی خاص محدود نمیشوند، بلکه شاعر از تمامی ابزارهای لازم از جمله چیدمان کلمات، بیانهای آوایی و همینطور استفاده از کلمات قدیمی و تاریخی کلمات با استفادههای عامتر میتواند در انتقال این ماهیت به خوبی عمل کند.
دوباره از خانه، دست و پای شلختهام در رفت!
زنی که لابه لای تو افتاد و لای در، دیوار…
کوبید تا کابینه، کافه، کشور، لالهزار
آقای بیدر و دیوار!
یک دستم حنا
عبور شاعر از تابوها وسنتهای رایج نیز از دیگر خصیصههای این مجموعه است، شاعر با همان شگرد انتخاب واژگان از سنتها میگذرد. اتفاقی که در شعر او افتاده است واژهگزینی برای گذر از این تابوهاست او از یک سو سنتهایی را که تاریخش به او تحمیل کرده است به چالش میکشد و از سوی دیگر با این واژه گزینی از فضای ممنوعه که او را منع کرده با جسارت میگذرد.
آزاده دواچی: ماهیت اعتراضی در بعضی از اشعار مجموعه «سردم نبود» نوشته پگاه احمدی خصوصیت جنسیتی هم به خود میگیرند، اما این خصوصیت و رویکردهای جنسیتی تنها به یک حوزهی خاص محدود نمیشوند
یک دستم حنا
یک پایم راهروهای پر از موش
زنهایی که کاش، کل میزدند و جوهرم میریخت!
راسته
شقه
ران
آسمان کم شده از جان!
چه کنم از لالی صدا و آنچه روی سینی هاست
چیزی به ارث نبردم!
المانهای مذهبی در شعر نقش آفرینی میکنند اما زاویهی نگاه شاعر به آنها از دید یک منتقد حساس است که از رویکردهای انتزاعی فاصله میگیرد. نقب زدن شاعر به این المانها با هدف خاصی صورت میگیرد وگاه با به کار بردن کلمات حساس این باور را تقویت میکند. خاطرات کودکی و و حس نوستالژی شاعر مدام در لابهلای فضای کلماتش به هم آمیخته میشود
چه طور فراموشش کنم؟
کسی نمیداند که عاشقانهی عرفات است
یعنی تمام نوحههای پیرهنام پاره بود؟
و این هوای پر از تیغ،
دعای علقهام نیست؟
پشت سر من نگاه نداشت
زبان در نوشتاری که مدام تمایل به حذف صدای زنان دارند بسیار مهم است. پگاه احمدی در اشعارش از این زبان بهره میبرد شاعر با رویکرد قوی در شعر ظاهر میشود واژگان رابه درستی انتخاب کرده وبا شگردهای مختلف زبانی ازجمله همنشینی کلات متضاد، تجانسهای آوایی و همینطور برقراری ارتباط معنایی میان زبان و رویکردهای اعتراضی فضای نوی را در اشعارش خلق میکند زبان شاعر مخدوش شده از اعتراض نیست بلکه به نوعی طغیان علیه آن است.
اورفه نیستم
پشت سر من نگاه نداشت
پاین مجموعهی شعر در نهایت با یک شعر کوتاه تمام میشود که شاعر در حسنالختام شعرش هم رویکرد اعتراضی خودش را حفظ کرده است. در این مجموعه میتوان گفت که ذهن حساس شاعر از حرکت در کنار رویدادهای جامعهاش بیرون نمانده است. شاعر به رسالت راستین خود که همان پرداختن به ضروریات جامعه و نقد آنهاست وفادار مانده است.
اشعار این مجموعه بیشتر از این لحاظ اهمیت دارند که شاعر توانسته است با انتخاب بهجا و با استفاده از کلمات و واژه آرایی به بهترین نحو موقعیت حساس تاریخی خود را ایفا کند. اشعار این مجموعه از این جهت نیز دارای اهمیت است که شاعر با خلق فضاهایی اعتراضی در شعر توانسته است حامل پیامی باشد که برای مدتها در حافظهی تاریخ باقی خواهد ماند. میتوان گفت که شعر پگاه احمدی با این لحظههای خاص پیوند خورده است و ازفضای ایده آلی و رمانتیکی فاصله گرفته ونشان دهندهی حقایق جامعهای است که شاعر هم آنها را تجربه کرده و در انتقال دردها ی مردم خویش به ذهن مخاطب موفق عمل کرده است.