در گفت‌وگو با مصطفی خسروی، فعال سیاسی مقیم ایتالیا از او پرسیده‌ام: کمپین اعتراض سبز چه جریانی است؟ چه پیشینه‏ای داشته و پیش از این چه فعالیت‏هایی را در کارنامه خود داشته است؟
 
مصطفی خسروی: «کمپین اعتراض سبز»، یکی از کمپین‏هایی است که در چندماه گذشته و به‏خصوص پس از حصر رهبران جنبش سبز، در اروپا و امریکا شکل گرفت و از فعالان عرصه اجتماعی در شهرهای مختلف اروپا و امریکا تشکیل شده است.
 
این کمپین در اولین حرکت‏ خود در راستای حمایت از خواست زندانیان سیاسی که در دفاع از وضعیت زندانیان و به‏خصوص در محکومیت شهادت هاله‏ سحابی و هدی صابر اعتصاب غذا کرده بودند، یک اعتراض سراسری را شکل داد و در بیش از ۲۵ شهر دنیا دست به تظاهرات زد و حمایت خود را از خواست زندانیان سیاسی در آن برهه، اعلام کرد.
 
بعد از آن، کمپین اعتراض سبز در راستای اهداف خودش که به‏خصوص اعتراض به وضعیت حقوق بشر در ایران است، فعالیت‏هایش را ادامه داد و به این نقطه رسیدیم که بتوانیم نامه‏ای را در این زمینه تهیه کنیم.
 
مخاطب این نامه که جمعی از فعالان سیاسی آن را امضا کرده‏اند، برخی نهادها و مراکز بین‏المللی دفاع از حقوق بشر است. ممکن است این نهادها را نام ببرید و توضیح بدهید به چه دلیل این مجامع، به عنوان مخاطب این نامه انتخاب شده‏اند؟
 
ابتدا یک نکته را اضافه کنم که خیلی مهم است دوستان بدانند و آن این‏که ایده این نامه از داخل کشور و از طرف مجموعه‏ای از فعالان داخل کشور آمده است و در اصل آن‏ها موتور محرک ما در این حرکت بودند.
 
این نامه سپس توسط اعضای کمپین نوشته شد و بعد به صورت حقوقی درآمد. دوستان در کمپین با تطبیق دادن قوانین ایران با قوانین بین‏المللی و پیدا کردن نقاطی که در آن‏ها این قوانین در مورد آقایان میرحسین موسوی، کروبی و همسران‏شان نقض شده، نامه را نوشتند که در این میان از مشورت و راهنمایی حقوقدان‏ها هم استفاده کردیم و نامه به این شکل درآمد.
 
اما این‏که این نامه به چه ارگان‏هایی فرستاده خواهد شد؟ ۱۱ شخص و ارگان سیاسی و حقوقی جزو مخاطبان این نامه هستند. دبیرکل سازمان ملل، طبیعتاً اولین مخاطب است. بعد از آن سفیران کشورها در سازمان ملل هستند که شامل یک گروه چند ده نفره می‌شوند.
 
 
 مصطفی خسروی: تمام این فعالیت‏ها زمانی به‏ثمر خواهد نشست که اعتراض در داخل کشور هم به حد بالایی برسد و اعتراض‌ها در داخل و خارج دست به دست هم بدهند تا بتوانند جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش این خواست عمومی کنند.
مخاطبان بعدی نامه، کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل، خانم پیلای، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، آقای احمد شهید، وزرای امور خارجه کشورهای مختلفی که با ایران در ارتباط هستند، هیئت روابط پارلمان اروپا با ایران، اعضای شورای امنیت و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هستند.
 
هم‏چنین سازمان کشورهای اسلامی و اتحادیه بین‏المجالس که ارگان‏های مهمی در روابط سیاسی ایران‏اند، از مخاطبان نامه هستند.
 
در آخر هم کمیته حمایت از ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل متحد مورد خطاب قرار گرفته است که می‏توان گفت پروژه ربایش آقایان کروبی و موسوی و همسران‏شان، جزو برنامه‏هایی است که دقیقاً به این کمیته مربوط می‏شود.
 
ما این ۱۱ شخص، ارگان و نهادهای بین‏المللی و حقوقی را مخاطب خودمان قرار داده‏ایم. این نامه بعد از امضاگیری از هم‏وطنان‏مان به این ارگان‏ها و اشخاص فرستاده خواهد شد و کمپین سعی خواهد کرد پس از ارسال این نامه با مکاتباتی که انجام می‏دهد، پی‏گیر آن باشد و نظرات آن‏ها و فید‏بک‏ها را دریافت کند و با مردم درمیان بگذارد.
 
بالاخره این حرکتی است که باید یک روز از جایی آغاز می‏شد. باید جامعه‏ی جهانی صدای مردم ما را بشنوند. باید همه بدانند که امروز رهبران جنبش سبز و یاران همیشگی این جنبش در حبس هستند و ما نباید بگذاریم آن‏ها در سکوت خبری در خارج از کشور، فراموش بشوند.
 
چقدر امید به این دارید که نهادهای بین‏المللی بتوانند فشار لازم را به جمهوری اسلامی بیاورند تا در خصوص وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسران‏شان گشایشی ایجاد بشود؟ آیا هدفی فارغ از نتیجه این کار هم مد نظر بوده است یا خیر؟
 
این حرکت از چند جهت می‏تواند مثمرثمر و نتیجه‏‏بخش باشد. یکی بعد رسانه‏ای و بین‏المللی آن است. همان‏طور که می‏دانید، چنین نامه‏ای با امضاهایی که گرفته خواهد شد و تا امروز هم گرفته شده، می‏تواند جو رسانه‏ای حاکم بر فضای سیاسی ایران را در اروپا و امریکا، در دنیای آزاد کاملاً تغییر بدهد.
 
با توجه به مخاطبان نامه هم، از آن‏جایی که جامعه جهانی به‏خصوص در یک ساله اخیر توجه ویژه‏ای به بحث نقض حقوق بشر در ایران داشته، این نامه می‏تواند محرکی برای فعالیت‏های جدی‏تر جامعه جهانی در مورد این رهبران باشد.
 
ولی آن‏چه مسلم است، تمام این فعالیت‏ها زمانی به‏ثمر خواهد نشست که اعتراض در داخل کشور هم به حد بالایی برسد و اعتراض‌ها در داخل و خارج دست به دست هم بدهند تا بتوانند جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش این خواست عمومی کنند.
 
به نظر می‏رسد در عرصه بین‏المللی، اراده قوی‏ای برای حمایت از رهبران دربند جنبش سبز دیده نمی‏شود. فکر می‏کنید چگونه می‏توان توجه بین‏المللی را بیشتر به این مسئله جلب کرد؟
 
دو نکته در این میان مطرح هستند. یکی این‏که اگر این توجه دیده نمی‏شود، قسمت اعظم آن به کم‏کاری ما، به عنوان فعالان جنبش سبز و یا حتی فعالان دمکراسی‏خواه و حقوق بشری در خارج از کشور برمی‏گردد که این کار را آن‏طور که باید و شاید و به صورت فراگیر، حداقل در طول شش‌ماه گذشته، در مورد رهبران جنبش سبز، در جامعه جهانی انجام نداده‏ایم.
 
طبیعتاً در جامعه جهانی، در مسائل سیاسی و دیپلماتیک، دولت‏ها تصمیم‏گیرنده هستند و این دولت‏ها زمانی که بدون کنترل جامعه مدنی بخواهند فعالیت کنند، به طور طبیعی به منافع خودشان می‏اندیشند و منافع آن‏ها می‏تواند در مبادلات سیاسی، اقتصادی با ایران باشد.
 
ولی زمانی که جامعه مدنی و مردم کشورهای اروپایی و حتی آمریکا، نسبت به نقض حقوق بشر در ایران، نسبت به ربایش رهبران جنبش سبز آگاه بشوند و این آگاهی به سطح بالایی برسد، خود به‏خود دولت‏ها از طرف مردم‏شان تحت‏ تأثیر و تحت فشار قرار می‏گیرند و آن‏جاست که این‏ها می‏توانند وارد عمل بشوند و مجبور به نشان دادن واکنش می‌شوند.
 
من فکر می‏کنم ما، به عنوان فعالان جنبش سبز، تا به‏ امروز نتوانسته‏ایم این کار را آن‏‏گونه که باید و شاید انجام بدهیم، ولی هنوز دیر نیست. باید از این‏جا شروع کرد. باید جامعه مدنی و جامعه سیاسی را آگاه کرد. آگاهی را افزایش داد. به آن‏ها فشار آورد و از آن‏ها خواست. تا آن‏ها هم بر اساس خواست و فشاری که از سوی ما و مردم خودشان وجود دارد، مجبور به موضع‏گیری و مجبور به عمل بشوند.
 
آیا در صورت عدم شکست حصر یا زندان خانگی آقایان موسوی، کروبی و همسران‏شان، حرکت‌های دیگری نیز در نظر دارید؟
 
آن‏چه مسلم است، کمپین اعتراض سبز یک کمپین است با یک سری نیروی محدود و معدود. طبیعتاً همه جنبش سبز را هم نمی‏تواند نمایندگی کند. کاری که باید اتفاق بیافتد، این است که این کمپین می‏تواند گام اولیه باشد و در صورتی که کارهایش به نتیجه نرسد، باید گروه‏ها و جریان‏های دیگر هم فعال بشوند و ایده‏ها، طرح‏ها و برنامه‏های‏شان را ارائه بدهند.
 
از مجموع این‏ها، باید یک کارزار بسیار منظم و دقیق برنامه‏ریزی بشود و تا روزی که به نتیجه برسیم، نباید از تکاپو بیفتیم. من فکر می‏کنم لازمه رسیدن به آزادی رهبران جنبش سبز و بعد از آن هم آزادی در کشور، فعالیت همگانی، متحد و منسجم است.