شهزاده سمرقندی – ۲۳ جولای ۲۰۱۱ (اول مرداد ماه) در بین اخباری که رسانه‌ها از ناآرامی‌ها، قحطی و بمب‌گذاری‌ها اعلام می‌کنند، خبری منتشر شد که دنیای موسیقی را تکان داد: جسد ایمی واین‌هاوس، خواننده‌ی نامدار بریتانیایی در آپارتمانش در لندن یافت شد.

هیچکس فکرش را نمی‌کرد که این خواننده‌ی جوان با موهایی که بالای سرش می‌بست و خالکوبی‌های چشم‌نواز به این شکل از بین ما برود.
 

دو روز بعد از این واقعه به مناسبت درگذشت ایمی واین‌هاس یک میان‌پرده‌‌ی رادیویی را به این خواننده‌ی جاز اختصاص دادم که از رادیو زمانه پخش شد و اکنون متن آن در سایت زمانه منتشر می‌گردد.
 

ایمی واین‌هاوس خواننده‌ای بود که تا زنده بود، ‌گفت: نه! نه! نه! و شاید به این دلیل و به خاطر تک‌روی‌هایش توانست در موسیقی جاز تحولی به وجود آورد و در عرض کمتر از پنج سال به معروف‌ترین خواننده‌ی جوان بریتانیا تبدیل شود. 
 

یکی از معروف‌ترین ترانه‌های واین‌هاوس به موضوع ترک اعتیاد می‌پردازد. این ترانه « Rehab » نام دارد. کلمه انگلیسی «Rehab» به فارسی به معنی از نو توانستن کاری و یا چیزی است. در مورد ایمی در واقع مربوط می‌شود به دست کشیدن از میخوارگی. این ترانه یکی از دوست‌داشتنی‌ترین ترانه‌های اوست. او همان‌طور که در ترانه‌ی «Rehab» می‌گوید در زندگی هم با هر گونه بازنگری و یا تجدید نظر کردن مخالف بود؛ به‌سادگی می‌گفت نه! و برای ترک اعتیاد کاری نمی‌کرد.
 

یکی از خصوصیات این خواننده صدای نادر او بود که دارای صدا پرده‌ی «کانترالتا» بود. «کانترالتا» صدای عمیق و نازک زنانه است که برای خوانندگان ترانه‌های اپرایی لازم است. 

ایمی در سال ۱۹۸۳ در ساوزگییت (South Gate) لندن در یک خانواده‌ی یهودی به دنیا آمد. علاقه‌ به موسیقی جاز را برادرش میکل واین‌هاوس در او برانگیخت.
 

شهزاده سمرقندی – ایمی روزگار جمع و مفیدی داشت. مهم‌ترین دستاورد عمر او این بود که نه در دل خودش و نه در دل دیگران آرمان نگذاشت، به سبک و شیوه‌ی خودش زیست و به حرف دیگران و پند و راهنمایی‌های پدر و نزدیکانش گوش نداد و تا زنده بود: گفت نه، نه، نه! پس از مرگ ایمی واین‌هاوس میلیون‌ها نفر از دوستداران او و صدا و ترانه‌هایش با خود می‌گویند: ایمی واین‌هاوس درگذشت و چه ترانه‌ها که دیگر ما با صدای او نخواهیم شنید و افسوس که سالمندی او را به چشم نخواهیم دید. مرگ صدای هشداردهنده و معترض او را با خود برد. (+بشنوید)

در فایل صوتی «میان‌پرده‌ی» ایمی واین‌هاوس می‌توانید ترانه‌ی «و این زندگی‌ست» از فرانک سیناترا را بشنوید و خودتان قضاوت کنید که منشأ و سرچشمه‌ی سبک خاص ایمی واین‌هاوس در موسیقی جاز به کجاها می‌رسد. این ترانه از ترانه‌هایی‌ست که میکل و ایمی در نوجوانی زمزمه می‌کردند.
 

ایمی در منطقه‌ی کمدن لندن در یک کلوب شبانه‌ گاه‌گداری بعضی از ترانه‌های سال‌های دهه‌ی ۶۰ میلادی را اجرا می‌کرد. او به آسانی انواع موسیقی R&B soul، jaz را با هم می‌آمیخت و از آن سبکی تازه‌ای به وجود می‌آورد که با صدای هشدار او سازگار بود.
 

یکی از ترانه‌های دیگر ایمی واین‌هاوس که به شهرت جهانی رسید ترانه‌‌ای است با نام « You Know I’m No Good ». نام این ترانه را می‌توانیم به فارسی «می‌دونی، حالم هیج خوب نیست» ترجمه کنیم. در این ترانه کاملاً با روحیه ایمی واین‌هاوس آشنا می‌شویم. او با صدای هشداردهنده‌اش می‌خواند: از قبل گفته بودم [حالم] خوب نیست و نمی‌تونم در رابطه و یا ازدواج وفادار باشم.

ایمی واین‌هاوس دوست نداشت در قید هیچ بندی باشد؛ نه قید ازدواج را برمی‌تابید و نه به عرف و اخلاق مسلط تن می‌داد. تنها بندی که نتوانست از آن‌‌ رها شود اعتیاد بود. در ترانه‌هایش او اما به این موضوع هم اشاره می‌کند و می‌ گوید که نخواسته از این بند‌‌ رها شود. چون بدون مشروب خودرا بی‌دوست و تنها احساس می‌کند. «بطری مشروب را همسان مادر کودکش را دوست داشت».
 

با این همه نمی‌توان در یک جا تمام جوایزی را که او در طول زندگی کوتاهش به دست آورده نام برد. علاقمندان می‌توانند در صفحه‌ی ویکی‌پیدیای ایمی واین‌هاوس ببینید که هر کدام از ترانه‌های تازه‌ی او چندین جایزه به دست آورده‌ است.
 

درباره‌ی ایمی چیزی گویا‌تر از این ویدیو کلیپی که در یوتیوب منتشر شده و در انتهای این گزارش می‌توانید ببینید، نمی‌توانیم بگوییم. در این ویدیو کلیپ می‌بینید که ایمی در حال خواندن ترانه‌ی «اشک‌ها خود خشک می‌شوند» در کوچه‌ی پررفت‌و آمدی قدم می‌زند و در همان حال تمام توجه رهگذران به اوست و‌گاه او را همراهی می‌کنند،‌گاه به او حمله می‌کنند و گاهی می‌خواهند توجه او را به خود جلب بکنند. اما ایمی به راه خودش می‌رود،‌‌ همان گونه که در زندگی واقعی خود نیز در میان پاپاراتزی و رسانه‌های کنجکاو و درگیری‌های خانوادگی کار هنری خود را ادامه داد. گویا می‌دانست به پایان زندگی‌اش راه زیادی باقی نمانده. ترانه پشت ترانه و آلبوم پشت آلبوم بیرون داد تا مرگ نتواند همه‌ی هنر او را با خود ببرد.
 

ایمی روزگار جمع و مفیدی داشت. روزگاری که ثمره‌ی‌ چشمگیری به جای گذاشت. اما مهم‌ترین دستاورد عمر او این بود که نه در دل خودش و در دل دیگران آرمان نگذاشت. به سبک و شیوه‌ی خودش زیست و به حرف دیگران و پند و راهنمایی‌های پدر و نزدیکانش گوش نداد و تا زنده بود: گفت نه، نه، نه!
حتی وقتی به او جایزه‌ی بد‌ترین سبک لباس و یا بد‌ترین آرایش موی را دادند، گفت: نه، نه، نه! و برای همین هم بود که به چشم می‌آمد و صدایش شنیدنی داشت.
 

پس از مرگ ایمی واین‌هاوس میلیون‌ها نفر از دوستداران او و صدا و ترانه‌هایش با خود می‌گویند: ایمی واین‌هاوس درگذشت و چه ترانه‌ها که دیگر ما با صدای او نخواهیم شنید و افسوس که سالمندی او را به چشم نخواهیم دید. مرگ صدای هشداردهنده و معترض او را با خود برد. 
 

اشک‌ها خود خشک می‌شوند، ایمی واین هاوس