در سازمان ملل متحد پرونده‏ای در مورد مهدی کروبی و میرحسین موسوی، به ثبت رسیده، با عنوان “ناپدیدشدگان قهری”. مبنای آن ادامه‏ی بی‏خبری از نحوه‏ی بازداشت و محل نگهداری مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همسران‏شان است. 

بر اساس آیین دادرسی “کمیته‏ی حمایت از ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل”، این شکایت‏نامه پس از بررسی، در گام بعدی به دولت جمهوری اسلامی ابلاغ می‏شود و این کمیته در انتظار پاسخ می‏ماند.

مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همسران آن‏ها، از روز ۲۵ بهمن گذشته که تظاهراتی در پاسخ به فراخوان آن‏ها در ایران برپا شد، در خانه‏های خود زندانی‏اند و تنها فرزندان‏شان توانسته‏اند با آن‏ها دیدار کنند.

“انجمن اسلامی جامعه‏ی پزشکان ایران” نسبت به وضعیت سلامتی موسوی و کروبی ابراز نگرانی کرده است.

گفت‌وگو با حسن شریعتمداری

با آقای حسن شریعتمداری، فعال سیاسی و پژوهش‏گر حقوق بشر در آلمان، این پرسش را مطرح می‏کنم که:

آیا می‏توان آقایان موسوی و کروبی و همسران‏شان را ناپدیدشدگان قهری توصیف کرد؟ آیا آن‏ها ناپدید شده‏اند؟

حسن شریعتمداری: البته تصمیم در این مورد با سازمان ملل است، ولی بر حسب ظاهر حقوقی، کسانی که محل بازداشت‏شان معلوم نباشد، وکیل نداشته باشند، تفهیم اتهام نشده باشند و پرونده‏ی دستگیری آن‏ها مدلل به دلایل حقوقی نباشد و همه‏ی کسان‏شان در بی‏خبری از آن‏ها به سر ببرند، جزو مفقودشدگان قهری هستند و می‏تواند تصمیم سازمان ملل به‏درستی شامل آقایان موسوی و کروبی باشد.

روزنامه‏ی کیهان نوشته بود که موسوی و کروبی در خانه‏های‏شان هستند و تنها ارتباط از خارج با آن‏ها قطع شده است. نظر شما در این مورد چیست؟

صحت و سقم این ادعا به‏هیچ‏وجه مشخص نیست. برای‏ این‏که برای بستگان آقایان موسوی و کروبی هم این قضیه مدلل نبوده و هر بار آن‏ها را ملاقات کرده‏اند، به مکان‏های دیگری، جز خانه‏های خودشان برده‏اند.

بنابراین مادامی که یک رفت‏وآمد، حداقل برای وکلای آن‏ها و وابستگان‏شان فراهم نشود، به این ادعا باید به دیده‏ی تردید نگریست، مانند اغلب ادعاهایی که کیهان می‏کند.

شما فکر می‏کنید در دوران ۳۲ ساله‏ی حکومت اسلامی، کسان دیگری هم نبوده‏اند که باید نام‏شان در این پرونده می‏آمد؟ کسانی که ناپدید شده‏اند؟

بی‏شک کسان دیگری به فراوانی بوده‏اند و اصولاً روش جمهوری اسلامی در اغلب موارد کتمان کردن محل نگهداری زندانی تا مدت‏های زیاد، عدم دسترسی او به وکیل، عدم تفهیم اتهام و ربودن از منزل بوده است و اغلب حتی اجساد اعدام‏شدگان را به وابستگان آن‏ها تحویل داده‏اند، در حالی‏که آن‏ها تا موقع اعدام نمی‏دانستند که وابستگان‏شان در کجا به‏سر می‏برند.


بدون تردید اگر بخواهند این داستان را پی‏گیری کنند، این قصه سر دراز دارد، اما یک اصطلاح حقوقی و فقهی وجود دارد که خلاصه‏اش این است که اگر چیزی به‏طور کامل به‏دست نمی‏آید، دلیل نمی‏شود که موارد مشخصی از آن تعقیب نشود.

آقای محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب مؤتلفه‏ی اسلامی اعلام کرده که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، این رهبران جنبش سبز، با وجود حبس خانگی، از مواضع خود عقب‏نشینی نکرده‏اند. این گفته‏ی آقای حبیبی را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

آقای حبیبی و حزب مؤتلفه توقع دارند که آن‏ها اظهار ندامت و پشیمانی کنند و تقلب انتخاباتی سازمان‏یافته‏ای که آقای موسوی را از ریاست جمهوری محروم کرد، فتنه بخوانند و کار خودشان را محکوم کنند و وسیله‏ی نزدیکی اصلاح‏طلبان نادم با اصول‏گرایان را برای مقابله با احمدی‏نژاد فراهم بیاورند.

البته من فکر می‏کنم که آقایان موسوی و کروبی، همان‏طور که آقای حبیبی هم گفته است، به‏هیچ‏وجه این‏ کار را نخواهند کرد و فکر می‏کنم بقیه‏ی اصلاح‏طلبان نیز نتوانند چنین خطی را تعقیب کنند.

آقای رفسنجانی هم دیروز (چهارشنبه ۲۲ تیر) از لزوم آزادی موسوی و کروبی سخن گفته و آن را شرط بازگشت صلح و آرامش به اجتماع خوانده است. قضیه چیزی نیست که با این حرف‏ها بشود از آن گذشت.

در همین روزها نامه‏ای از عیسی سحرخیز، با عنوان “جنایت علیه بشریت در زندان‏های نظام اسلامی” منتشر شده است. می‏دانیم که خود آقای سحرخیز الان در زندان هستند. تماس تلفنی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین قطع شده است و وضعیت جسمی مهندس طبرزدی هم وخیم است. از سوی دیگر، آقای ذوالقدر، یکی از مسئولین قضایی گفته است که ما سه برابر ظرفیت زندان‏ها، زندانی داریم. نظرتان در باره‏ی وضعیت زندان‏های ایران چیست؟

این‏که آیا بتوان شکنجه‏ها، روش‏ها و اعمال غیرانسانی و وحشیانه‏ای که در زندان‏های جمهوری اسلامی بر سر زندانیان می‏آید را به عنوان “جنایت بر علیه بشریت” کلاسه کرد و برای‏اش پرونده‏ای در سازمان ملل باز کرد، محل تردید است. به‏خاطر این‏که “جنایت بر علیه بشریت” معمولاً ابعاد بسیار وسیع‏تری دارد.

اما در این‏که زندان‏های جمهوری اسلامی، اگر قدرت‏های غربی درصدد معامله با جمهوری اسلامی نباشند، از مصادیق تجاوز آشکار به حقوق بشر و نقض حقوق انسان‏ها است و قابل تعقیب است، در آن شکی نیست. ولی این‏که بتوان آن را تحت عنوان “جنایت علیه بشریت” تعقیب کرد، البته فکر می‏کنم مشکلاتی داشته باشد.

ولی شما وضعیت زندان‏های جمهوری اسلامی را از دور زیر نظر دارید…

بله؛ نمی‏توان گفت که زندان‏ها بدتر از قبل است، برای این‏که زندان‏ها دوران بسیار سیاه‏تری را داشته است، ولی اکنون هم در شرایطی است که زندانیان از کم‏ترین حقوق خود محروم‌اند. زندانیانی که در حقیقت، هیچ جرمی به جز دفاع از آزادی و حقوق بشر نداشته‏اند و هیچ جرم مدللی بر علیه آن‏ها، حتی از طرف جمهوری اسلامی هم اقامه نشده است.

اغلب عناوینی که به عنوان عناوین مجرمانه از آن‏ها یاد می‏شود، حتی در قوانین جمهوری اسلامی شامل جرم نمی‏شود. جرم سیاسی اصلاً تعریف نشده و گذشته از آن که اصولاً بازداشت این افراد بی‏وجهه است، طرز رفتار با آن‏ها هم به‏هیچ‏وجه حتی با قوانین جمهوری اسلامی در مورد رفتار با زندانی، هم‏خوانی ندارد.

بنابراین کاملاً قابل تعقیب حقوقی در سطح بین‏المللی است، منتها اراده‏ای بین‏المللی برای این‏کار لازم است که هنوز چنین اجماعی در جهان به‏وجود نیامده و باید کوشید که آن را به‏وجود آورد.