آرمان نامدار- مهری جعفری، وکیل پایه یک دادگستری است که به بریتانیا مهاجرت کرده است.
او دفاع از حقوق همجنسگرایان ایرانی را در کارنامه خود دارد. در این برنامه نخستین بخش گفتوگوی من با مهری جعفری را میخوانید. او در این بخش از نحوه برخورد قوانین قضایی ایران با مسئله همجنسگرایی و راهکارهای دگرگونی آن سخن میگوید.
همجنسگرای همیشه مجرم!
مهری جعفری– در قانون قبلی ما کلمه همجنسبازی را فقط یک جا میبینیم؛ یعنی در قانونی که الآن همچنان اجرا میشود که در بخش مساحقه است برای زنان. ولی در قانونی که در حال تصویب است، در قانون مجازات اسلامی جدید که هنوز تصویب نشده و در مرحله تصویب است این کلمه بارها و بارها استفاده میشود و به دلیل بار معنایی منفیای که پسوند «باز» در فرهنگ ما ایرانیها القا میکند، فکر میکنم قانونگذار با عمد و آگاهی این کلمه را بارها استفاده کرده است.
در این قانون جدید* متاسفانه به تعدادی از فتواهای فقهی استناد شده و به تفاوت بین همجنسگرایانی که به اصطلاح آنها «فاعل» و «مفعول» خوانده میشوند، اشاره شده است. با این پیشزمینه ذهنی از مفعول وشباهت به زنانگی که برایش متصور شدهاند که در ظاهر در موضع ضعیف قرار گرفته، برای مفعول حکم اعدام صادر میکنند و برای فاعل که باز بنا به تصور خودشان، مرد بودن و قدرت مردانه را با خود یدک میکشد مجازات شلاق تعیین شده است.
من واقعاً متاسف هستم. هم از اینکه قانونگذار سعی نکرده بر مبنای تحولات و جریانهای روز، قوانینی بر اساس نیازهای روز تصویب کند، بلکه به عقب هم برگشته و با دیدی به مسایل نگاه میکند که واقعاً در شرایط کنونی قابل قبول و قابل تصور نیست.
ما با نگاه قانونگذار کار داریم. در قوانین فعلی هم ما با این مقوله طرف هستیم که وقتی دو نفر دستگیر میشوند و هردو در مظان اتهام باشند، هر دو در معرض خطر اعدام هستند. ما به چنین قانونی معترض هستیم. چرا باید برای رابطه خودخواسته و نه اجباری دونفر که به کسی هم آسیب نمیزند و کاملاً انسانیست و به لحاظ پزشکی و علمی کاملاً پذیرفته و طبیعی محسوب میشود، مجازات تعیین و آن عمل جرم محسوب بشود؟ و چرا چنین مجازات بسیار سنگینی که از مجازات قتل هم سنگینتر است؟ در مجازات قتل آدمی را میکشید ولی این امکان را دارید که اولیای دم شما را ببخشند. ما در عمل میبینیم کسانی که به کسی آسیبی نرساندهاند و فقط درمورد زندگی خودشان تصمیم گرفتهاند (همجنسگرایان) و هیچ آسیبی نه به جامعه و نه به کسی میرسانند مجازاتشان سنگینتر شده است، چون در این مجازات جای بخشش در نظر گرفته نشده است. یک شق بخشش هست که گویا اگر شما به عنوان متهم، اقرار کنید ممکن است قاضی شما را ببخشد. من به عنوان وکیل هیچوقت چنین پیشنهادی به موکلم نمیکنم که اول در حضور قاضی محترمی که عادت به حکمهای اعدام کرده است، اقرار کند. من فکر میکنم هیچ راهی برای گریختن از چنین مجازاتی، حتی در مقایسه با سنگینترین جرایمی مثل قتل درنظر گرفته نشده است. متاسفانه کسانی که درگیر چنین اتهامی هستند تنها راه ممکنی که دارند این است که به کل منکر چنین رابطهای بشوند.
اصلاح قانون بهترین راه حل
تا زمانی که قوانین خشونتبار داریم، این قوانین منجر به رفتارهای خشونتآمیز در جامعه میشود و رفتارهای خشونتآمیز دوباره جایگاه آن قانون را محکمتر میکند. میتوان از قوانین راهنمایی و رانندگی مثال زد؛ سابقهی کشورهایی که قوانین راهنمایی و رانندگی را نمیخواستند رعایت کنند و قوانینشان نه حادتر بلکه اصولیتر شده و تضمینهای عملیتری را در کشورشان از لحاظ قانونی پیشبینی کردهاند؛ به نحوی که کمتر کسی میتوانسته تخطی کند. راننده خاطی باید هزینه زیادی میداده است یا به دردسر بیشتری دچار میشده اگر قانون را نقض میکرده. بعد رفتهرفته رفتار آن جامعه نسبت به قوانین راهنمایی رانندگی کشورشان تغییر پیدا کرده و این قضیه نهادینه شده. این البته مستلزم این است که آموزش هم در کنار آن قوانین بگذارید. یعنی شما برای نسلهای بعدی از دوران ابتدایی شروع کنید به آموزش که این قوانین وجود دارند، چرا وجود دارند و چگونه باید به آن عمل کرد؟ ولی برای آن نسل اول، لازم بوده که یکباره قوانینی گذاشته شود که برای اوضاع نابهسامان آن کشور راه حل بدهد. در مورد ما هم همینجور است. تا زمانی که قوانینمان اینگونه خشونتبار است، راه حلهای قانونی برای سامان دادن به مسایل اجتماعیمان نداریم. درست است که در کنارش به آموزش هم احتیاج داریم ولی من فکر میکنم نمیتوانیم منتظر بمانیم. شاید الآن نتوانیم راجع به آن صحبت کنیم چون قدرت دست مدیران و متفکران واقعی نیست که بتوانند با ساماندهی فکر کنند یا راه حلهای راهبردی بدهند ولی در صورتی که چنین امکانی واقعاً وجود داشت دلیل ندارد که صبر کنیم تا جامعه عوض بشود، یا آموزش ببیند. اگر این امکان وجود دارد که بتوانیم برای یک سیستمی راه حلهای سامانده بدهیم، خب چرا باید منتظر ماند تا چیزهای دیگری عوض بشود؟ شما همان ساماندهیای که میکنید تاثیرش را میگذارد روی بدنه اجتماعی و فرهنگ جامعه. برای همین من فکر میکنم هم جامعه مهم هست، هم افکار جمعی، هم فرهنگ مردم، هم سیستم قدرت و مدیریت جامعه.
*در این مصاحبه هرجا به «قانون مجازات اسلامی جدید» اشاره شده، منظور «لایحه اصلاح موادی از قانون مجازات اسلامی» است که هنوز تصویب نشده و لذا لازم الاجرا نیست. این لایحه همچنان در دست بررسی مجلس شورای اسلامی است و هنوز بر سر حدود لواط، اجماع حاصل نشده است.
در دین مبین اسلام، مثلاً ازدواج رسمی حتی با دختر 10 ساله که نقض عینی حقوق انسانی هست، مجاز و قانونی شمرده میشه، ولی رابطه ی معقول دو آدم بالغ و عاقل، بزرگترین جرم محسوب میشه! مملکته داریم؟!
مهران / 19 June 2011
نمی فهم چرا بین فاعل و مفعول فرق می ذارن!!!!! وقتی یه مشت آخوند و آخوند زاده سردمدار می شن همین می شه دیگه. اینقدر نمی فهمن که اون هم که فاعل مغزش مغز یه گی هست و فرقی بین این دو نیست!!!!
حامد / 12 June 2011
از عجایب اعتقادات پناهنده های اولترا لیبرال ایرانی همین یکی را نشنیده بودیم که فاعل و مفعول یکی هستند! جالب بود واقعاً!
بهمن / 12 June 2011