بیژن روحانی – سازمان میراث فرهنگی ایران بار دیگر در آستانهی تغییراتی جدی قرار گرفته است. این روزها نمایندگان مجلس با جدیت از طرحی صحبت میکنند که بر مبنای آن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرار است از نهاد ریاست جمهوری جدا شود و به عنوان زیر مجموعهای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درآید. استدلال موافقان این طرح در مجلس آن است که در حال حاضر چون رئیس این سازمان جزو معاونان رییس جمهور است، بنابراین برخلاف وزیران به مجلس پاسخگو نیست. اما اگر این سازمان به معاونتی در وزارت ارشاد تبدیل شود، آنگاه وزیر ارشاد در قبال رویدادهای میراث فرهنگی نیز باید به مجلس پاسخگو باشد.
نمایندگان مطرحکنندهی این طرح که تعداد آنها به ۹۱ نفر رسیده است، اختلاف دیدگاههای سیاسی خود را با مدیران فعلی سازمان میراث فرهنگی کتمان نکردهاند. بنابراین بهنظر میرسد این طرح بیش از آنکه به دنبال حل مشکلات ساختاری میراث فرهنگی باشد، به دنبال کنار زدن سیطره گروهی از مدیران است که همگی از نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی هستند.
اما از سوی دیگر ارائهی این طرح توسط نمایندگان مجلس نتوانسته است رضایت منتقدان سازمان میراث فرهنگی را نیز فراهم کند، زیرا به اعتقاد آنان اجرای این طرح نه تنها به وضعیت نابهسامان این سازمان کمکی نمیکند، بلکه در شرایط فعلی باز هم ساختار اداری آن را با ضربهای جدید مواجه خواهد کرد. در این میان تعدادی از باستانشناسان و دانشآموختگان رشتهی باستانشناسی با ارسال نامهای به نمایندگان مجلس از آنان خواستهاند به جای مطرح کردن بحث ادغام این سازمان در وزارت ارشاد، با تشکیل کمیتهای تخصصی راهکارهای برونرفت از بحران فعلی را که به گفتهی آنان «معلول مدیریت سیاسی، ناکارآمد و غیر تخصصی» است بررسی کنند.
بهجز دانشآموختگان باستانشناسی، تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان انجمنهای غیردولتی میراث فرهنگی هم با انتشار بیانیهای با طرح ادغام مخالفت کردهاند و از نمایندگان خواستهاند به جای آنکه میراث فرهنگی را زیرمجموعهی وزارت ارشاد کنند، وزارتخانهی مستقلی برای نظارت بر میراث فرهنگی کشور بهوجود آورند تا هم وزیر میراث فرهنگی به مجلس پاسخگو باشد و هم با توجه به «ظرفیتهای فراوانی که در این عرصه وجود دارد» از دیدگاه نویسندگان بیانیه «حرکتی رو به جلو و در راستای منافع ملی» صورت بگیرد.
بیژن روحانی: مشکلات ساختاری میراث فرهنگی در ایران پیچیدهتر از آن هستند که با کم و زیاد کردن مداوم سازمان میراث فرهنگی بتوان امید به حل آن داشت. در ابتدا باید یک استراتژی کلی و در سطح ملی برای رویکرد به این مسأله طراحی شود و نگاه به میراث فرهنگی باید از حد «نمایش استوانه کوروش» و سایر اقدامات تبلیغاتی عبور کند و به گنجاندن این مقوله در متن برنامهی توسعهی پایدار کشور ارتقاء بیابد
اما تغییرات پیشین و دگرگونیهای احتمالی در آینده تا چه حد در حفاظت بهتر از میراث تاریخی ایران مؤثر بوده و یا خواهد بود؟ سازمان بزرگی که امروز مسئولیت میراث فرهنگی ایران و همچنین گردشگری و صنایع دستی را بر عهده دارد، در سالهای گذشته چندین بار ساختارش تغییر کرده است و شاهد دگرگونیهای فراوانی بوده است. هر از چند گاهی نیز برای برطرف کردن کمبودهای جدی در این عرصه، طرح جدیدی برای آن ارئه میشود. اما علیرغم تمام این تغییرات گوناگون در طی چند دهه، مشکلات نه تنها بر سر جای خود باقی ماندهاند بلکه بر حجم آنها نیز اضافه شده است. در این میان سئوال اساسی این است که گره حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی ایران در کجاست که با هیچکدام از این تغییرات تاکنون گشوده نشده است؟ و آیا تغییرات جدید میتواند کمکی به اهداف سازمان کند و یا باز هم برای مدتی طولانی باعث آشفتگی در نظام مدیریت و برنامهریزی در عرصهی میراث فرهنگی میشود؟
سازمان میراث فرهنگی پس از انقلاب و در دههی شصت خورشیدی با ادغام چند سازمان و مرکز در یکدیگر بهوجود آمد و در ابتدا به صورت سازمانی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی بود. در سال ۱۳۷۲ این سازمان از وزارت آموزش عالی جدا شد و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیوست. در سال ۱۳۸۲ سازمان میراث فرهنگی با سازمان گردشگری ادغام و سازمان جدیدی به وجود آمد که دیگر جزو وازرت ارشاد نبود بلکه به معاونت مستقلی در مجموعهی ریاست جمهوری تبدیل شد. در سال ۱۳۸۵ صنایع دستی از وزارت صنایع جدا شد و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیوست.
طی سالهای اخیر هم اتفاقات گوناگونی در داخل سازمان میراث فرهنگی رخ داده است. چندپاره شدن سازمان و رفتن چند معاونت اصلی آن به شهرها و استانهای دیگر، بر سر کار آمدن مدیرانی از سازمانها و نهادهای دیگر که با هیچکدام از زمینههای تخصصی میراث فرهنگی آشنایی نداشتند، حذف و به حاشیه راندن منتقدان، حذف شوراهای تخصصی و پژوهشی سازمان، تغییر در نحوهی صدور مجوز عملیات باستانشناسی و دهها رویداد دیگر سازمان میراث فرهنگی را مدام در معرض تغییراتی قرار داده که تمرکز آن را بر وظایف اصلیاش برهم زده است.
بیژن روحانی:شاید در میان وضع نامناسب موجود، بهترین راه حل به جای تغییرات مدام در سازمان میراث فرهنگی، تلاش برای بهبود ساختار موجود، به کار گرفتن هرچه بیشتر متخصصان، شنیدن صدای منتقدان و ارتباط هرچه بیشتر با مجامع علمی در دنیا و از همه مهمتر تدوین یک استراتژی جامع و هدفمند برای تعامل با ثروتهای تاریخی و فرهنگی کشور باشد
اکنون نیز اگر بحث بازگشت میراث فرهنگی به وزارت ارشاد مطرح شود، عملاً یک مسیر چندساله به صورت عقبگرد، دوباره تکرار خواهد شد. وزارتخانهشدن این سازمان نیز گرچه ممکن است به نظر برخی به معنای رشد و بزرگ شدن آن باشد، اما با توجه به تجربیات موجود عملاً منتهی به بزرگ شدن ساختار بروکراتیک آن میشود بدون آنکه الزاماً به تقویت جایگاه علمی، فنی و پژوهشی آن بینجامد. برای پاسخگو کردن مدیران میراث فرهنگی به مجلس، ابزارهای قانونی در کنار فشار افکار عمومی و منتقدان میتواند کارسازتر از وزارتخانهکردن این مجموعه و یا فرستادنش به وزارت ارشاد باشد.
مشکلات ساختاری میراث فرهنگی در ایران پیچیدهتر از آن هستند که با کم و زیاد کردن مداوم سازمان میراث فرهنگی بتوان امید به حل آن داشت. در ابتدا باید یک استراتژی کلی و در سطح ملی برای رویکرد به این مسأله طراحی شود و نگاه به میراث فرهنگی باید از حد «نمایش استوانه کوروش» و سایر اقدامات تبلیغاتی عبور کند و به گنجاندن این مقوله در متن برنامهی توسعهی پایدار کشور ارتقاء بیابد.
شناخت و حفاظت از میراث فرهنگی یک مقولهی میانرشتهای است از اینرو تا زمانی که توسعهی همهجانبه در تمام مقولات وابسته به آن صورت نگیرد، تغییرات مداوم در ساختار اداری این سازمان تنها باعث کندی و آشفتگی حرکت آن میشود. قوانین حفاظتی و صیانتی مربوط به میراث فرهنگی مدتهاست نیازمند بازنگری جدی و روزآمدنشدن هستند. بسیاری از دستگاههای اجرایی در کشور از وزارتخانههای نیرو و راه گرفته تا شهرداریها، عملاً در بسیاری از موارد همین قوانین موجود را نیز رعایت نمیکنند ولی ساختارهای قانونی و نظارتی موجود توانایی چندانی در برخورد با آنان ندارند.
آموزشهای مرتبط با حفاظت از میراث فرهنگی و فنآوریهای مربوط به آن فاصلهای بسیار زیاد با علم روز دنیا دارند و ضعف اساسی در رشتههای دانشگاهی مرتبط با حفاظت از میراث فرهنگی دیده میشود. افراد غیر متخصص مدیریت بخشهای مختلف میراث فرهنگی را بر عهده گرفتهاند، بخشی از متخصصان موجود نیز یا سعی دارند خود را به مدیران غیر متخصص این وادی نزدیک کنند و یا در غیر این صورت بسیاری از آنان بهکار گرفته نمیشوند.
شاید در میان وضع نامناسب موجود، بهترین راه حل به جای تغییرات مدام در سازمان میراث فرهنگی، تلاش برای بهبود ساختار موجود، به کار گرفتن هرچه بیشتر متخصصان، شنیدن صدای منتقدان و ارتباط هرچه بیشتر با مجامع علمی در دنیا و از همه مهمتر تدوین یک استراتژی جامع و هدفمند برای تعامل با ثروتهای تاریخی و فرهنگی کشور باشد.